نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
Introduction
Health promotion should be done in all age groups, because it can reduce the risk factors and prevent or treat the diseases [2, 8]. Sport activities in leisure time play an important role in improving health and fitness. The attempt to develop these activities are considered as a challenge at international level [9]. Low participation in physical activities can cause health-related problems including overweight among children and adolescents, which is a major concern [10]. Evidence indicates a decrease in regular physical activity in late adolescence, which is one of the public health problems in the world. Adolescence is the period of transition from childhood to adulthood and many life habits such as regular physical activity naturally start and continue in this period [11]. The use of behaviorist theories related to health-promoting issues such as physical activity is of particular importance. This study aims to evaluate the effect of an educational program regarding how to spend leisure time based on the theory of planned behavior (TPB) on male school students’ attitude towards physical activity and their intention to participate in sports activities.
Methods
In this quasi-experimental study, 40 male high school students (aged 13-17 years) were randomly divided into two groups of intervention (n=20) and control (n=20). To develop the educational package, all theories and studies related to teaching how to spend leisure time on physical and sports activities were first reviewed. Then, based on the literature and TPB, the items affecting the education in adolescents were collected. The opinions of some professors in sports management were used to evaluate the validity of items. To design the educational package, the results of educational programs used in the studies by Wang and Wang (2015), Tölkes and Butzmann (2016), Reysen et al. (2018), and Ramchandani et al. (2017) were also considered. The intervention was provided at 10 sessions. Two 18-item questionnaires of TPB related to attitude towards physical activity and intention to participate in sports activities were used. To check the homogeneity of demographic characteristics between the two groups, chi-squared test and independent t-test were used. To examine the research hypotheses, analysis of covariance, independent t-test, and paired t-test were used. Before conducting the analysis of covariance, its assumptions were examined.
Results
The results of chi-squared test showed no significant difference between both the two groups in terms of educational grade and favorite sport (P>0.05). Based on the results of independent t-test, the homogeneity of the groups in terms of attitude and intention regarding physical activity was approved (P>0.05). The paired t-test showed no significant difference in the mean score of intention to participate in sports activities before and after the intervention in the control group (P=0.322), while there was a significant difference in the intervention group (P=0.001). Moreover, the results of independent t-test comparing post-test scores between the two groups showed that in the intervention group, due to teaching how to spend leisure time based on the TPB, the intention to participate in sports activities increased significantly (P<0.001). The value of Eta squared coefficient in analysis of covariance showed that the educational program explained 45.8% of changes in the intention to participate in sports activities (P=0.002). Therefore, it can be said that the educational program based on the TPB had a significant effect on the student’s intention. Regarding their attitude towards physical activity, the value of Eta squared coefficient showed that the educational program explained a 23.8 % of changes in attitude towards physical activity.
Discussion
The present study showed that the educational program based on the TPB had a significant effect on high school students’ attitude towards physical activity and intention to participate in sports activities. One major barrier to have physical activities is the lack of knowledge of the benefits of these activities and sports [21]. people’s perceptions and attitudes towards the barriers and benefits of participating in sports activities are important factors that can affect their participation in a regular and health-oriented activities [20, 21]. Therefore, evaluation of students’ perceptions and attitudes towards physical activity have received great attention [13]. There is a gap between intention and participation in an activity. Factors such as knowledge, ability, access, cooperation and unpredicted conditions can fill this gap. However, behavioral intention can be the most important factor in one’s participation in a sports activity. A comprehensive educational program based on a TPB regarding how to spend leisure time on physical activities can increase the physical activities and, as a result, cause an active lifestyle in adolescents and improve their quality of life and health.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All steps of the present research have been approved by the Research Ethics Committee of Islamic Azad University (ِCode: IR.IAU.TMU.REC.1399.582).
Funding
This research did not receive any specific grant from funding agencies in the public, commercial, or not-for-profit sectors
Authors' contributions
All authors contributed equally in preparing all parts of the research.
Conflicts of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgements
The authors express their gratitude to all those who participated in this research.
مقدمه
تحقیقات علمی ثابت کرده است که فعالیت جسمانی منظم، یکی از متغیرهای سبک زندگی است که میتواند بر سطح سلامت افراد سالم و بیمار در ردههای سنی مختلف اثرات مثبتی داشته باشد [1-5]. باوجوداین پس از دههها تحقیق واجد شرایط برای درک تأثیرات کمتحرکی و بیتحرکی بر سلامت انسان، این موضوع همچنان موردبحث قرار میگیرد و هنوز چالشی برای دستیابی به سطوح رضایتبخش فعالیت بدنی است [6]. دوران کودکی با رشد و تکامل سریع مشخص میشود که پایه و اساس سلامت و رفاه مادامالعمر را تعیین میکند [7]. ارتقای سلامت٬ اقدامی ضروری است که باید در تمامی سنین انجام شود، زیرا ممکن است بدون توجه به مرحله زندگی، فوایدی را هم ازنظر کاهش خطر بیماری و هم ازنظر پیشگیری و درمان برخی بیماریها ایجاد کند. اگر سلامتی از دوران جوانی تقویت شود، چنین مزایایی حتی آشکارتر میشود [2، 8].
استفاده ازنظریه رفتار برنامهریزیشده در تشخیص و درک عوامل محیطی و فردی مؤثر بر رفتار و مشکلات گرایش به فعالیتبدنی دانش آموزان اهمیت بسیاری دارد. ازاینرو به کارگیری این نظریات برای بررسی رفتارهای گرایش دانشآموزان به فعالیت بدنی بسیار مهم است، زیرا آنها از اصلیترین پتانسیلهای توسعه ورزش و فعالیت بدنی در آینده هر کشور محسوب میشوند. در این میان٬ فعالیتهای ورزشی اوقات فراغت در زندگی ما نقش مهمی را ایفا میکند و متعاقباً نقش مهمی در بهبود سلامت و آمادگی جسمانی دارد [9]. تلاش در جهت توسعه فعالیتهای اوقات فراغت ورزشی بهعنوان یک دغدغه در سطح بینالمللی مورد توجه است و همواره در جهت بهبود آن تلاشهای بسیاری انجام شده است. مشارکت کم در فعالیت بدنی باعث ایجاد مشکلات مرتبط با سلامت ازجمله اضافه وزن و چاقی در بین کودکان، نوجوانان و جوانان میشود که نگرانی عمدهای را به همراه دارد [10]. شواهد حاکى از کاهش فعالیت جسمانى منظم در اواخر دوره نوجوانى و اوایل جوانى است و این کاهش یکى از معضلات بهداشت عمومى در اکثر کشورهای جهان است. نوجوانى و جوانى دوره انتقال از کودکى به بزرگسالى است و بسیاری از عادات زندگى از قبیل ورزش منظم بهطور طبیعى در این دوران آغاز میشود و ادامه پیدا میکند، اما متأسفانه میزان فعالیت جسمانى بهطور مداوم در این دوران کاهش مییابد. گرایش به فعالیت بدنی، فرایندی آموزشی است که در آن از فعالیت جسمانی بهعنوان راهکاری برای کمک به دانشآموزان به منظور کسب مهارت، آمادگی، دانش و نگرش مثبت در راستای رشد مطلوب، کسب سلامت عمومی و به حداکثر رساندن فرصتها برای اجرای فعالیتهای بدنی استفاده میشود [11]. اهمیت مشارکت ورزشی در نوجوانان و جوانان با هدف کاهش رفتار نامناسب اجتماعی، ایجاد خودپنداره بدنی مثبت و پیامدهای مطلوب روانی مرتبط با آن بیشتر آشکار میشود و درنهایت ضامن استمرار مشارکت ورزشی آنها در بزرگسالی خواهد بود [12].
به کارگیری نظریههای رفتاری مرتبط با سلامت مانند رفتارهای گرایش به فعالیت جسمانی و قصد حضور در رویدادهای ورزشی در دانشآموزان که اصلیترین پتانسیلهای توسعه ورزش و فعالیت جسمانی در آینده کشور هستند، اهمیت ویژهای دارد. در همین راستا، در این مطالعه تلاش شده است تا با به کارگیری نظریه رفتار برنامهریزیشده بهعنوان چارچوب نظری پژوهش و آموزش گذران اوقات فراغت بر پایه ورزش، فاکتورهای پیشبینیکننده رفتار گرایش به فعالیت جسمانی و قصد حضور در رویدادهای ورزشی در میان دانشآموزان پسر مقطع دبیرستان شهر چالوس مورد بررسی قرار گیرد و نتایج آن ارائه شود.
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر گرایش به فعالیت جسمانی و قصد حضور در رویدادهای ورزشی در دانشآموزان پسر بود.
روش بررسی
روش این پژوهش ازنظر هدف توسعهای و ازنظر شیوه جمعآوری دادهها نیمهتجربی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود.
جامعه آماری برای هنجاریابی بسته آموزشی شامل متخصصان و اساتید مدیریت ورزشی و اوقات فراغت و علومتربیتی بودند. روش نمونهگیری در بخش هنجاریابی بسته آموزشی که بهوسیله ابزار چکلیست بهصورت هدفمند و دردسترس با تعداد 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی و متخصصان اوقات فراغت و اساتید علومتربیتی و 10 نفر دانشآموز برای بررسی اثربخشی بسته آموزشی انتخاب شدند.
جامعه آماری اجرای مداخله آموزشی (جهت اجرای بسته آموزشی) و اثر آن بر متغیرهای تحقیق که شامل دانشآموزان پسر دوره متوسطه دوم بودند. برای تعیین حجم نمونه آماری باتوجهبه روش تحقیق بهروش هدفمند تعداد 40 نفر دانشآموز پسر دوره متوسطه دوم در 2 گروه آزمایش و کنترل با تعداد 20 نفر باتوجهبه ملاکهای ورودی و خروجی بهروش حذف سیستماتیک بهعنوان نمونه انتخاب شدند.
معیارهای ورود به تحقیق شامل بازه سنی 13-17 سال، تحصیل در دوره متوسطه دوم، جنسیت مذکر، عدم سابقه حضور در رویدادهای ورزشی در 2 سال گذشته، عدم سابقه گرایش به ورزش در 2 سال گذشته و امضای رضایتنامه کتبی و معیارهای خروج از جامعه پژوهش شامل ابتلا به یکی از اختلالات روانپزشکی غیر از موارد یادشده، شرکت در دورههای روانشناختی بهصورت همزمان، ابتلا به بیماریهای جسمانی مزمن و شرکت نامنظم در جلسات آموزشی بود.
درابتدا برای ساخت این بسته آموزشی، نظریهها، منابع و پژوهشهای مختلف درزمینه آموزش نحوه صحیح گذران اوقات فراغت و اوقات فراغت ورزشی مطالعه و بررسی شد. سپس، باتوجهبه نتایج پژوهشهای قبلی و نظریه رفتار برنامهریزیشده موارد مؤثر بر آموزش در این سنین لحاظ شد. برای ارزیابی صحت موارد انتخابشده از نظرات چند تن از اساتید متخصص در رشته مدیریت ورزشی بهره گرفته شد. برای طراحی و ساخت این بسته آموزشی از فعالیتهای آموزشی کاربردی و شیوه تدریس تربیتبدنی در کتابهای مختلف استفادهشده با لحاظ کردن نظریه رفتار برنامهریزیشده در طراحی و تدوین بسته آموزشی در پژوهش حاضر، ایده گرفته شد. علاوهبر فعالیتهای فوق، در طراحی بسته آموزشی سعی شد که علاوهبر تقویت کارکرد اجرایی موردنظر، جنبهای از فعالیتهای ورزشی را نیز مدنظر قرار دهد.
برای طراحی و تدوین بسته آموزشی سعی شد از نتایج برنامههای آموزشی که در پژوهشهای قبلی برای تقویت کارکردهای اجرایی مورد استفاده قرار گرفتهاند ازجمله از نتایج پژوهشهای مختلفی وانگ و وانگ، تولکیس و بوتزمان، ریسن و همکاران و رامچندی و همکاران بهره گرفته شد [13-16].
نکات مورد نظر در چهار چوب طراحی آموزشی
۱. تعیین نیازها و اولویتها درزمینه آموزش فواید و مضرات درکشده نسبت به انجام فعالیت ورزشی و حضور در رویدادهای ورزشی با نگرش، کنترل رفتاری درکشده، هنجارهای انتزاعی.
۲. تعیین اهداف کلی، جزئی و رفتاری باتوجهبه عناوین گفتهشده.
۳. انتخاب الگوی آموزشی مناسب.
۴. تصمیم در مورد انتخاب بهترین شیوه نیل به اهداف آموزشی.
۵. تعیین منابع و امکانات موجود در جهت برگزاری و انجام مداخله.
۶. طراحی ارزشیابی در کوتاهمدت و بلندمدت.
۷. برنامه طراحی شروع عملیات درزمینه مداخله آموزشی(از نظر مکان و زمان برگزاری).
۸. شروع عملیات و اجرای آن با تأکید بر سازههای نظریه رفتار برنامهریزیشده.
پرسشنامه مربوط به سازههای نظریه برنامهریزیشده در گرایش به فعالیت جسمانی
پرسشنامه مربوط به سازههای نظریه برنامهریزیشده در گرایش به فعالیت جسمانی شامل 18 گویه با مقیاس 4 گزینهای لیکرت (از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=7) بود و اعتبار و پایایی آن در این پژوهش بررسی شد. این پرسشنامه شامل: سازه نگرش به گرایش به فعالیت جسمانی در قالب 6 سؤال اندازهگیری شدکه کسب نمره بالاتر حاکی از گرایش به فعالیت جسمانی بود .
پرسشنامه مربوط به سازههای نظریه برنامهریزیشده به قصد حضور در رویدادهای ورزشی
پرسشنامه مربوط به سازههای نظریه برنامهریزیشده به قصد حضور در رویدادهای ورزشی سال 1397 شامل 18 گویه با مقیاس 4 گزینهای لیکرت (از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=7) بود. این پرسشنامه شامل سازه نگرش به گرایش به فعالیت جسمانی و قصد حضور در رویدادهای ورزشی در قالب 6 سؤال اندازهگیری شدکه کسب نمره بالاتر حاکی از قصد حضور در رویدادهای ورزشی بود.
برای بررسی همگنی ویژگیهای جمعیت در 2 گروه تحقیق از آزمون کایاسکوئر و آزمون تیمستقل، و برای تبیین فرضیههای تحقیق از روش آماری تحلیل کوواریانس و آزمونهای تیمستقل و جفت نمونهای استفاده شد. قبل از انجام تحلیل کواریانس پیشفرضهای آن مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها
جدول شماره1 ، مربوط به مشخصات تحصیلات و همچنین گرایش به ورزش دانشآموزان در گروههای آزمایش وکنترل است.
نتایج آزمون کایدو (جدول شماره 1) نشان داد بین دو گروه کنترل و آزمایش ازنظر تحصیلات و ورزش موردعلاقه، تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (05/P>0).
بعد از طراحی بسته و تأیید روایی صوری و محتوا با آزمون ضریب هماهنگی کندال و روایی سازه با آزمون تحلیل عاملی تأییدی و تأیید پایایی بسته طراحیشده با الفای کرونباخ، این بسته در یک گروه پایلوت (نمونه 10 نفری) اجرا شد و اثر مستقیم بسته مورد بررسی قرار گرفت. تصویر شماره 1 و تصویر شماره 2، مدل تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری را در حالت تخمین ضرایب استاندارد نشان میدهد. متغیر آموزش گذران اوقات فراغت ورزشی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد برونزا (مستقل) و متغیرهای گرایش به فعالیت ورزشی و قصد حضور در ورزشگاه درونزا هستند. تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/5 است٬ بنابراین مدل نهایی مورد تأیید بود. همچنین نتایج مدل در حالت قدر مطلق معناداری بیانگر این مطلب بود که مقدارآماره تی سازههای بسته آموزش گذران اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت جسمانی مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بیشتر از 1/96درصد بوده، معنادار هستند. بنابراین مدل نهایی مورد تأیید بود و روایی سازه بسته طراحیشده براساس پرسشنامههای 18 گویهای گرایش به فعالیت ورزشی و قصد حضور در ورزشگاه مورد تأیید بود.
نتایج تحلیل خطی بودن، رابطه بین متغیرهای پیشآزمون و پسآزمون پژوهش را نشان میدهد. متغیرهای گرایش به فعالیت جسمانی و قصد حضور در ورزشگاه با کووریت مربوطه رابطه خطی داشتند.
باتوجهبه یافتههای آزمون تیمستقل، همگنی گروهها در نگرش و گرایش به فعالیت جسمانی تأیید شد (05/P>0). نتایج آزمون تیزوجی نشان داد بین نمره میانگین گرایش به فعالیت جسمانی دانشآموزان ابتدا و انتهای مطالعه، درون گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد (322/P=0)، اما بین نمره گرایش به فعالیت جسمانی دانشآموزان قبل و بعد از مداخله درون گروه آزمایش اختلاف معناداری مشاهده شد (001/P=0). همچنین نتایج آزمون تیمستقل در مقایسه با پسآزمونهای 2 گروه آزمایش و آزمایش نشان داد میزان سطح معناداری P کمتر از 0/05 است. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که در گروه آزمایش باتوجهبه آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر گرایش به فعالیت جسمانی در دانشآموزان افزایش مشاهده شده است که تفاضل بین قبل و بعد از مداخله برابر با 8/1 است که میانگین از 42/2 به 53/3 افزایش یافته است (جدول شماره 2). همچنین نتایج آزمون تیزوجی نشان داد بین میانگین نمره نگرش دانشآموزان ابتدا و انتهای مطالعه، درون گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد (164/P=0)، اما بین نمره نگرش دانشآموزان قبل و بعد از مداخله درون گروه آزمایش اختلاف معناداری مشاهده شد (001/P=0). همچنین نتایج آزمون تیمستقل درمقایسه پسآزمونهای 2 گروه آزمایش و کنترل نشان داد در گروه آزمایش باتوجهبه آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر نگرش دانش آموزان در مورد گرایش به فعالیت جسمانی افزایش مشاهده شده است که تفاضل بین قبل و بعد از مداخله برابر با 0/3 درصد است که میانیگن از 15/2 به 18/2 درصد افزایش یافته است (جدول شماره 2).
نتایج جدول شماره 3، باتوجهبه سطح معناداری (100/P<0) نتایج حاکی از آن است که مداخله آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر گرایش به فعالیت جسمانی دانش آموزان تأثیرگذار بود. همچنین ضریب اتا نشان میدهد مدل آموزش گذران اوقات فراغت، 0/458 درصد تغییرات گرایش به فعالیت جسمانی دانشآموزان را تبیین میکند. همچنین باتوجهبه سطح معناداری (0/002=P) میتوان گفت مداخله آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر نگرش دانشآموزان در مورد گرایش به فعالیت جسمانی تأثیرگذار بودهاند. همچنین ضریب اتا نشان میدهد مدل آموزش گذران اوقات فراغت، 0/238 درصد تغییرات نگرش دانشآموزان در مورد گرایش به فعالیت جسمانی را تبیین میکند (جدول شماره 3).
بحث
باتوجهبه یافتههای تحقیق، مدل آموزش گذران اوقات فراغت، افزایش گرایش به فعالیت جسمانی دانشآموزان را تبیین میکند. بای و همکاران نیز گزارش کردند که 3 مؤلفه نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درکشده، تأثیر مثبتی بر قصد مشارکت آزمودنیها دارند که بیشتر منجر به رفتار مشارکت میشود. از بین 3 متغیر اصلی، نگرش، قویترین پیشبینیکننده قصد شرکت در یک ورزش جدید بود و به دنبال آن کنترل رفتاری درکشده و هنجار ذهنی وجود داشت. نتایج نشان داد سازمانهای جدید ورزشی باید استراتژیهای آموزشی برای بهبود نگرش شرکتکنندگان نسبت به ورزشهای جدید و همچنین آموزش قوانین و مزایای ورزش و فعالیت بدنی ایجاد کنند [17]. سنایینصب و همکاران نیز گزارش کردند که نظریه برنامهریزیشده مبتنی بر رفتار برای افزایش فعالیت بدنی در پرسنل با شاخص توده بدنی اضافه وزن و چاق میتواند مؤثر باشد [18]. وانگ و وانگ نیز نشان دادند نگرش و کنترل رفتاری درکشده بهطور قابلتوجهی با قصد شرکت پسران در فعالیتهای بدنی ارتباط دارد، اما در دختران تنها کنترل رفتاری درکشده بود که با شرکت در فعالیتهای بدنی ارتباط معناداری را نشان داد [13]. بنابراین یافتههاى این مطالعه نشان مىدهد اجراى برنامه آموزشى مبتنى بر نظریه رفتار برنامهریزیشده ازطریق افزایش نگرش، نرمهای انتزاعی، کنترل رفتاری درکشده و قصد رفتاری مىتواند در ارتقا و گرایش پسران دانشآموز به فعالیت بدنی تأثیر مثبت داشته باشد.
همچنین نتایج نشان داد مداخله آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر نگرش دانشآموزان در مورد گرایش به فعالیت جسمانی تأثیرگذار است. همچنین یافتههای این پژوهش نشان داد نگرش به انجام ورزش موجب بهبود گرایش به فعالیت جسمانی و ورزش میشود. منظور از نگرش نسبت به رفتار یعنی اینکه رفتار موردنظر تا چه حد نزد فرد مطلوب، خوشایند، مفید و لذتبخش است که به قضاوت فرد در مورد اثرات و پیامدهای رفتار بستگی دارد [19]. درواقع نگرش، مبتنی بر پیامدهای تجربه فردی، رفتار یا تجربیات جانشین از راه یادگیری مشاهدهای از دیگران است. بدین علت پس از تجربه مستقیم یک رفتار، اعتقادات مثبت درباره پیامدهای رفتار تقویت میشود و سپس بهعنوان انگیزه بر ادامه آن تأثیر میگذارد. همچنین نگرش به احساسات ناشی از انجام رفتار اشاره دارد. تجربه این احساسات خوشایند میتواند بر ارتقا و تداوم آن مؤثر باشد. درواقع نگرش، مبتنی بر پیامدهای تجربه فردی رفتار یا تجربیات جانشین از راه یادگیری مشاهدهای ازدیگران است. بدین علت پس از تجربه مستقیم یک رفتار، اعتقادات مثبت درباره پیامدهای رفتار تقویت میشود و سپس بهعنوان انگیزه بر ادامه آن تأثیر میگذارد. همچنین نگرش به احساسات ناشی از انجام رفتار اشاره دارد. تجربه این احساسات خوشایند میتواند بر ارتقا و تداوم آن مؤثر باشد. درواقع بهکارگیری بارش افکار و بحث درباره پیامدهای رفتار و انجام فعالیتبدنی توسط گروه هدف و تجربه فواید مثبت جسمی و روانی ناشی از آن میتوانست بر 2 سازه نگرش اثرگذار باشد. درواقع بهکارگیری بارش افکار و بحث درباره پیامدهای رفتار و انجام فعالیت بدنی توسط گروه هدف و تجربه فواید مثبت جسمی و روانی ناشی از آن بر گرایش دانش موزان به فعالیت جسمانی اثرگذار است.
یافتهها نشان داد مداخله آموزش گذران اوقات فراغت مبتنی بر مدل رفتار برنامهریزیشده بر آگاهی دانشآموزان در مورد گرایش به فعالیت جسمانی تأثیرگذار بوده است؛ این یافتهها با نتایج بشیری و همکاران و فرهمندی و همکاران همراستا است [20، 21]. یکی از موانع مهم در پرداختن و انجام فعالیت بدنی عدم وجود آگاهی در مورد مزایای فعالیت بدنی و همچنین، عدم وجود اطلاعات کافی در مورد سطوح و محدوده فعالیت جسمانی و ورزش است [21]. ادراک و نگرش افراد به موانع و مزایای مشارکت در فعالیت بدنی، عاملی اثرگذار بر تصمیمگیریهای آنها در مشارکت در فعالیت منظم و سلامت محور است [20، 21]. بنابراین، ارزیابی ادراک و نگرش افراد به فعالیتهای حرکتی، جایگاه ویژهای را در پژوهشهای کاربردی به خود اختصاص داده است. برای مشارکت بیشتر افراد بهویژه دانشآموزان در ورزش و گرایش به فعالیت جسمانی، آگاهی از نگرش و تغییر نگرش آنها نسبت به ورزش و فعالیتهای بدنی ضرورتی انکارناپذیر است [13]. ازآنجاکه آگاهی باعث ایجاد درک صحیح و تغییر نگرش دانشآموزان در مورد فعالیت جسمانی میشود، بنابراین بهبود سطوح آگاهی عمومی و اختصاصی افراد در مورد ورزش و پرداختن به فعالیت جسمانی در پرداختن و گرایش به فعالیت جسمانی دارای اهمیت ویژهای است.
فعالیت بدنی و ورزش یکی از روشهای تربیتی سازنده برای تأمین زندگی سالم در زمان حال و آینده کودکان است [2]. شیوع روزافزون اضافه وزن و چاقی و عوارض و بیماریهای مرتبط با چاقی که در جمعیت کودکان نیز در حال شیوع است، مسئله اصلی سلامتی جامعه است و شیوه زندگی کمتحرک در رشد و گسترش این روند تأثیرگذار است [4، 22]. به همین دلیل مشارکت در ورزش برای سنین نوجوانی و جوانی در جلوگیری از این عوارض اهمیت دارد [22]. هدف اصلی از این فعالیتها و برنامهها، افزایش کیفیت شیوه زندگی، افزایش میزان تفریح، شادابی و ارتقا بهداشت و سلامتی افراد با تأکید بر برنامههای گوناگون ورزشی بهویژه در زمان فراغت است [1]. زندگی بیتحرک یک مشکل جهانی برای سلامت همه جوامع است. بیتحرکی علت عمده مرگومیر، بیماری و ناتوانی است [1، 22] شاید در سالهای گذشته، ورزش فقط بهعنوان یک سرگرمی برای پر کردن اوقات فراغت در جوامع بشری مطرح بوده است، اما انجام ورزشهای تفریحی در زمان حال، علاوهبر سرگرمی باعث نشاط و شادی و همچنین موجب افزایش سطح سلامتی در افراد نیز میشود و بشر رفتهرفته پی به اهمیت و ارزش آن برای حفظ سلامتی و بقای خود نیز برده است و در تلاش روزافزون در جهت گسترش و ترویج آن در سطح عمومی پرداخته است [23، 24]. باوجوداین در کشور ما هنوز اهمیت و ضرورت ورزش در بین اقشار مختلف جامعه شناختهشده نیست و آنطور که باید، به ارزش و جایگاه ورزش در سلامتی پرداخته نشده است و نتایج تحقیقات انجامشده حاکی از افزایش کمتحرکی و رفتارهای کمتحرکی در بین اقشار مختلف جامعه و همچنین کودکان و نوجوانان است [1، 24]. بنابراین به نظر میرسد یک برنامه جامع برگرفته از رفتار برنامهریزیشده برای همگانی کردن ورزش و گرایش به فعالیت جسمانی در اوقات فراغت که از مزایای آن در همه ابعاد زندگی(اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی) و ارتقای کیفیت زندگی آحاد مردم بتوان بهره جست، امری ضروری است. باتوجهبه اهمیت و ضرورت پرداختن به فعالیتهای فراغتی و الگوسازی این فعالیتها در دانشآموزان، این تحقیق بر تأثیر این برنامه (بسته برنامهریزیشده) بر گرایش به فعالیتهای بدنی و قصد حضور در رویدادهای ورزشی در این گروه تأکید دارد.امید است باتوجهبه نتایج تحقیق، بتوان یک برنامه بنیادی در راه آموزش و نهادینه کردن فرهنگ پرداختن به فعالیت جسمانی چه بهعنوان ورزشکار و چه بهعنوان تماشاگر موردتوجه مسئولان و دستاندرکاران ورزشی، فرهنگی و آموزشی کشور قرار گیرد.
از محدودیتهای تحقیق حاضر میتوان به حجم کم نمونه تحقیق اشاره کرد. پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده از حجم نمونهای بالاتر و همچنین بررسی متغیرهای مداخلهگر ازجمله وضعیت اقتصادی، فرهنگیاجتماعی و قومیتهای مختلف باتوجهبه شرایط جغرافیایی مختلف استفاده شود.
نتیجهگیری
در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد نگرش و گرایش دانشآموزان برای شرکت در ورزش بر رفتار مثبت آنها جهت شرکت در فعالیتهای جسمانی تأثیر مثبت دارد. این موضوع نشان میدهد با برانگیخته کردن(انگیزه) دانشآموزان، قصد آنها برای مشارکت در فعالیتهای جسمانی افزایش خواهد شد. بنابراین باید با ارتقای سطح انگیزش و همچنین استعدادیابی در مدارس جهت هدفدهی ورزشی، قصد دانشآموزان را برای شرکت در فعالیتهای جسمانی تقویت کرد. بین قصد و شرکت در فعالیت شکافی وجود دارد و عواملی مانند آگاهی، توانایی، منابع، فرصت، دسترسی، همکاری و شرایط پیشبینینشده میتوانند پرکننده این شکاف باشند. آنچه مسلم است قصد رفتاری میتواند مهمترین عامل در شرکت افراد در فعالیتهای جسمانی و ورزش باشد. بنابراین یک برنامهریزی جامع برگرفته از رفتار برنامهریزیشده برای گرایش به فعالیت جسمانی در اوقات فراغت میتواند موجب افزایش ورزش همگانی در نتیجه سبک زندگی فعال در دانشآموزان شود و بر کیفیت زندگی و سطح سلامت آنها مؤثر باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمامی مراحل تحقیق حاضر توسط کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی تأیید شده است (IR.IAU.TMU.REC.1399.582).
حامی مالی
در این پژوهش از هیچگونه حمایت مالی نهادهای دولتی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از تمامی کسانی که در این تحقیق همکاری داشتهاند، قدردانی میکنند.
References