نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
2 گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
3 گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
Introduction
Metabolic syndrome is a set of metabolic disorders including obesity, insulin resistance, dyslipidemia, and hypertension. Abdominal fat accumulation is one of the main problems of metabolic syndrome [1]. Obesity is one of the factors that cause chronic inflammation and increases inflammatory indicators such as interleukin-6 (IL-6) which is a relatively unique cytokine with pleiotropic effects in different organs and systems [4]. Resting state of IL-6 is associated with obesity and inactive lifestyle. This inflammatory factor inhibits lipoprotein lipase and stimulates lipolysis in adipocytes and increases unsaturated fatty acids in the bloodstream, which results in increased insulin resistance and metabolic syndrome [2].
Recent studies have suggested that the use of food supplements can significantly prevent the occurrence of inflammatory manifestations [2]. In this regard, experts have recommended the use of methylxanthine compounds such as caffeine, which has anti-inflammatory effects [10]. Given that metabolic disorders caused by obesity such as insulin resistance, type 2 diabetes, dyslipidemia are related to inflammatory markers such as IL-6 [2, 8], and considering that both exercise and caffeine consumption have anti-obesity and anti-inflammatory effects, this study aims to compare the effects of aerobic exercise and caffeine consumption on IL-6 levels in obese men.
Methods
This is a quasi-experimental study with a pre-test/post-test design. The study population consists of obese men aged 28-38 years in Piranshahr county, Iran. Based on the inclusion criteria, 40 were randomly selected and divided into four groups of 10 including placebo, supplementation, placebo + exercise, and supplementation + exercise groups. The aerobic exercise program consisted of eight weeks of running on the grass field in the open air three sessions per week with an intensity of 55-85% of the maximum heart rate (HRmax). The exercises were designed based on the overload principle. In the first and second weeks, the sessions were for 25 minutes with an intensity of 55-65% HRmax. In the third to fifth weeks, the sessions were for 35 minutes with an intensity of 65-75% HRmax, and in the sixth to eighth week the sessions were for 45 minutes with an intensity of 75-85% HRmax [18].
After 12 hours of fasting, blood samples were taken from all participants in the morning (8-11 a.m.) under standard conditions (relative humidity of 50-55% and a temperature of 26-28 °C) 24 hours before and 48 hours after the last training session. The amount of caffeine used in the supplementation group was 5 mg per kilogram of body weight. In the placebo group, 5 mg of maltodextrin per kilogram of body weight was administrated during the eight-week training period.
Shapiro-Wilk test was used to check the normality of data distribution. Paired t-test was used for within-group comparison; two-way analysis of variance for between-group comparison, and Tukey’s post hoc test for pairwise comparison. Data analysis was carried out in SPSS v.23 software. The significance level was set at 0.05.
Results
Table 1 presents the demographic characteristics of participants.
The findings of the present study showed no significant difference between the groups in body weight (P=0.214), hip circumference (P=0.196) and waist-hip ratio (P=0.250), while there was a significant difference in the body mass index (P=0.007), body fat percentage (P=0.001), waist circumference (P=0.025), maximal oxygen consumption (P=0.026), and IL-6 (P=0.037) was observed between the groups. Table 2 presents a summary of Tukey’s test results.
Discussion
It has been reported that obesity and abdominal fat accumulation are associated with many diseases, including cardiovascular diseases, type 2 diabetes, high blood pressure, non-alcoholic fatty liver, sleep disorders, and physiological imbalances [3, 19, 20]. Most of the studies on the causes and risks of obesity has shown that regular exercise is a main method to treat obesity; by improving body composition, the complications of obesity including cardiovascular diseases and metabolic disorders are moderated [1, 2, 21]. Metabolic inflammation associated with obesity causes a chronic increase in IL-6 level [2, 3], which is related to the accumulation of fat, insulin resistance, mitochondrial disorders, and increased free radicals and oxidative stress [22]. One of the positive effects of exercise is the reduction of inflammation caused by obesity and metabolic disorders [2, 23].
The results of the present study showed that aerobic exercise is a safe intervention for improving body composition and reducing IL-6 level, as a inflammatory marker associated with obesity. Despite the positive effects of caffeine consumption on body composition, these effects were not significant compared to aerobic exercise. Long-term caffeine consumption combined with aerobic exercise had no significant effect on body composition and IL-6 level compared to the aerobic exercise alone. Further studies are needed on the effect of long-term caffeine use along combined with aerobic exercise on inflammatory cytokines.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All ethical principles are observed in this article. Participants were allowed to withdraw from the study at any time. Also, all participants were aware of the research process. Their information was kept confidential.
Funding
This article is the result of the thesis research project of Mr. Hadi Qarani, master's degree in the Department of Sports Physiology, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, approved by Urmia University with number 2368395.
Authors' contributions
All authors contributed equally in preparing all parts of the research.
Conflicts of interest
The authors declared no conflict of interest
Acknowledgements
The professors and officials of the Faculty of Physical Education of Urmia University are grateful for the kindness and cooperation of the respected colleagues and subjects who participated in this research.
مقدمه
سندرم متابولیک مجموعهای از اختلالات متابولیکی شامل چاقی شکمی، اختلال در متابولیسم گلوکز و انسولین، دیس لیپیدمی و پرفشاری خون است. تجمع چربی در ناحیه شکم از مشکلات عمده سندرم متابولیک است [1]. بافت چربی یک عضو اندوکرین و پاراکرین فعال است که پروتئینهای متعددی به نام آدیپوسایتوکین را ترشح میکنند که شامل عامل نکروز تومور آلفا، اینترلوکین-6 و اینترلوکین-8 است [2].
اینترلوکین-6، سایتوکاینی التهابی است که توسط بافت چربی ترشح و باعث کاهش حساسیت به انسولین میشود و براساس یافتهها، غلظت آن در سرم بیماران مبتلا به سندرم متابولیک افزایش مییابد [3].
سطح استراحتی اینترلوکین-6 با چاقی و سبک زندگی غیرفعال ارتباط دارد. این عامل التهابی، باعث بازدارندگی لیپوپروتئین لیپاز و تحریک لیپولیز در آدیپوسیتها و افزایش اسیدهای چرب غیراشباع در جریان خون میشود که پیامد آن افزایش مقاومت به انسولین و سندرم متابولیک است [2] و همچنین انجام فعالیتهای ورزشی با شدت بالا بهعلت افزایش فشارهای مکانیکیـمتابولیکی و سرکوب دستگاه ایمنی موجب آغاز آبشارهای التهابی مختلفی میشوند [3].
از طرف دیگر، طبق گزارشهای پژوهشی موجود، سبک زندگی فعالانه با کاهش سطح سایتوکینهای التهابی و بهبود حساسیت به انسولین همراه است که در این رابطه بالدوچی و همکاران بیان کردند 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش سطح سرمی اینترلوکین-6 زنان مبتلا به دیابت نوع 2 میشود [2]. هامیت و همکاران نیز در پژوهش افزایش سطح سرمی اینترلوکین-6 پس از 12 هفته تمرین هوازی در زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی را گزارش کردند [4].
باتوجهبه تناقضات موجود درمورد تأثیر تمرین هوازی بر سطوح سرمی اینترلوکین-6، پژوهشها نشان دادند التهاب مزمن در افراد مبتلا به سندرم متابولیک، مهمترین عامل مرتبطکننده افزایش توده بافت چربی و مقاومت به انسولین است که تمرین هوازی میتواند با کاهش بافت چربی و بهبود حساسیت به انسولین موجب کاهش علائم مرتبط با سندرم متابولیک شود [5].
در سالیان اخیر، برخی محققین پزشکیـورزشی عنوان کردند که با استفاده از درمانهای دارویی و خوراکی (مکملهای غذایی) به میزان قابلتوجهی میتوان از بروز تظاهرات التهابی جلوگیری کرد [6]. در این راستا، متخصصین در بخشهای مکمل غذایی، مصرف ترکیبات متیل گزانتینی ازجمله کافئین بهعنوان یک آلکالوئید پورینی میتلدار مشتقشده از خانواده متیل گزانتینها (با فرمول شیمایی C8H10N4o2) را که اثرات ضدالتهابی و ضداکسیدانی دارد، معرفی کردند [6].
نتایج برخی تحقیقات موجود حاکی از این است که مصرف ترکیبات کافئینی از طریق جلوگیری از فعالیت آنزیمهای چرخه نوکلئوتید فسفودی استراز ، افزایش آدنوزین منو فسفات حلقوی، مخالفت با گیرندههای آدنوزینی، پاکسازی بنیانهای آزاد و تعدیل بیان ژنی عوامل التهابی (نکروز تومور آلفا و NGF-kb) میتواند از بروز فشار متابولیکی و پاسخهای التهابی بکاهد [7].
با این حال، مطالعات محدود و متناقضی درباره تأثیرات بلندمدت کافئین و متابولیتهایش بر شاخصهای التهابی وجود دارد. برای مثال، گاوریلی و همکاران در مطالعهای با عنوان تأثیر مقادیر مختلف قهوه بر مصرف رژیم غذایی و اشتهای افراد با وزن طبیعی و افراد دارای اضافه وزن و چاق، دریافتند که مصرف مقدار متوسط قهوه میتواند باعث کاهش انرژی دریافتی بعد از غذا و در کل روز در مقایسه با مصرف کمتر یا عدم مصرف قهوه در شرکتکنندگان دارای اضافه وزن یا چاقی شود [8]. درمقابل، نتایج مطالعات ماچادو و همکاران، حاکی از آن است که مصرف مقادیر مختلف کافئین (4/5 و 5/5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) هیچگونه تأثیری بر کاهش شاخصهای التهابی متعاقب فعالیت ورزشی ندارند [9]، حتی یافتههای پژوهشی تائولر و همکاران نشاندهنده تشدید پاسخ شاخصهای التهابی مانند اینترلوکین-6 متعاقب مصرف حاد 6 میلیگرم کافئین در تعامل با فعالیت ورزشی است [10]. جمالی و همکاران، با مطالعه اثر مصرف حاد کافئین 6 میلیگرم بر کیلوگرم قبل از ورزش، فعالیت هوازی واماندهساز تست بروس بر روی 20 دانشآموز غیرورزشکار گزارش کردند که کافئین باعث کاهش معنادار اینترلوکین-6 شد [11]. مصرف منظم قهوه و کافئین علاوه بر افزایش سطح سرمی عوامل ضدالتهابی مانند آدیپونکتین و اینترلوکینهای 6 و 10، سطح سرمی استرس اکسیداتیو و نشانگرهای التهاب را کاهش میدهد. با این حال، اثرات مصرف قهوه بر هموستاز پیچیدهتر به نظر میرسد [12].
باتوجهبه مشخص بودن اثر مکملدهی کوتاهمدت کافئین بر پاسخ شاخصهای التهابی، یک مطالعه به تأثیر دُز ـ پاسخ مصرف قهوه بر سطح سرمی مارکرهای التهاب پرداخت و نشان داد 8 نَه 4 فنجان قهوه در روز به مدت 12 هفته، پاسخ التهابی را در مقایسه با یا بدون قهوه بهبود میبخشد [12]. تفاوت بین مطالعات گنجاندهشده ازنظر طراحی آنها و موارد گنجاندهشده مهم است که باید درنظر گرفته شود، زیرا ممکن است بر پاسخ به مصرف منظم کافئین تأثیر بگذارد.
باتوجهبه نتایج متناقض مطالعات انجامشده و عدم دسترسی به مطالعات مدون درزمینه اثرات احتمالی مصرف کافئین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6، محققین درنظر دارند تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مکملدهی کافئین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 در مردان چاق را بررسی کنند.
روش بررسی
مطالعه حاضر از نوع طرحهای نیمهتجربی با روش پیشآزمونـپسآزمون است. جامعه آماری این پژوهش را مردان چاق شهرستان پیرانشهر در محدوده سنی 28 تا 38 سال با شاخص توده بدنی 25 تا 30 تشکیل دادند. آزمودنیهایی مجاز به شرکت در این پژوهش بودند که در دو سال گذشته در هیچ نوع برنامه منظم ورزشی فعالیت نداشتند، سابقه مصرف مکمل و داروی خاص نداشتند و همچنین فاقد هرگونه بیماری قلبیعروقی، تنفسی، دیابت، پر فشار خونی و غیره بودند.
از میان جامعه آماری مورد مطالعه، 53 نفر بهصورت تصادفی ساده بهعنوان آزمودنی جهت شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. پس از اندازهگیریهای اولیه و براساس معیارهای اولیه تحقیق، 40 نفر از این نمونه جهت شرکت در تحقیق انتخاب و بهطور تصادفی در 4 گروه 10 نفری، 1. دارونما، 2. مکمل، 3.دارونما+آزمایش و 4. مکمل+آزمایش قرار گرفتند. پس از توضیح طرح تحقیق و اطلاع از اهداف این تحقیق، آزمودنیها رضایتنامه کتبی حضور در تحقیق و پرسشنامههای آمادگی برای فعالیتهای جسمانی و تندرستی را تکمیل کردند.
اطلاعات مربوط به رژیم غذایی آزمودنیها توسط پرسشنامه یادآمد غذایی 24 ساعته در 3 روز توسط آزمودنی در برگه مخصوص رژیم غذایی ثبت شد. از آزمودنیها خواسته شد در طول مطالعه، رژیم غذای خود را تغییر ندهند و از مشتقات الکلی، کافئین و ترکیبات آنتیاکسیدانی استفاده نکنند و همچنین از انجام فعالیت بدنی خارج از برنامه خودداری کنند. باتوجهبه ویزیت شخصی هر روز در طول مطالعه از مصرف مکمل و عدم تغییر رژیم غذایی توسط آزمودنیها اطمینان حاصل شد.
سه روز پیش از شروع مطالعه، از تمام آزمودنیها خواسته شد ضربان قلب استراحت خود را با استفاده از ضربانسنج پلار برحسب ضربه در دقیقه به مدت 3 روز و در هر روز 3 بار، هنگام صبح و قبل از برخاستن از بستر شمارش کنند تا ضربان استراحتی آنها به دست آید.
اندازهگیری وزن، قد، شاخص توده بدن و درصد چربی با استفاده از دستگاه آنالیز ترکیبات بدن jawon IOI 353 اندازهگیری شد. اندازهگیریهای دور کمر و دور باسن نیز به وسیله متر نواری با حساسیت 0/1 سانتیمتر به دست آمد (نسبت دور کمر به دور باسن) و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به وسیله آزمون اصلاحشده بروس اندازهگیری شد [13].
برنامه آزمایش
برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته دویدن روی زمین چمن در فضای باز بهصورت 3 جلسه در هفته با شدتی بین 55 تا 85 درصد HRmax آزمودنیها بود (جدول شماره 1)، بهطوریکه آزمایشات براساس اصل اضافه بار طراحی شده بود.
هر جلسه آزمایش شامل مرحله گرم کردن، برنامه اصلی تمرین و مرحله برگشت به حالت اولیه در سالن آمادگی جسمانی بود.
محدوده ضربان قلب آزمایش هر آزمودنی، قبل از شروع آزمایش برآورد شد و همچنین اندازهگیری ضربان قلب از ناحیه سرخرگ کاروتوئید، هر 5 دقیقه توسط آزمودنیها گرفته شد و با اعلام آزمودنیها، محقق از شدت آزمایش مطلع شد. ضربان قلب بیشینه با استفاده از فرمول 220 منهای سن محاسبه شد.
جمعآوری نمونهگیری خونی و روش اندازهگیری
مدت 24 ساعت قبل از شروع برنامه آزمایش و 48 ساعت پس از آخرین جلسه آزمایش و به دنبال 12 ساعت ناشتایی، مقدار 5 میلیلیتر خون از ورید بازویی دست راست شرکتکنندگان گرفته شد. نمونهها به منظور جداسازی سرم، در لولههای آزمایشی بدون ماده ضدانعقادی ریخته شد. به منظور کاهش زمان ماندن نمونه در شرایط آزمایشگاهی، طی 5 دقیقه انکوباسیون در دمای محیط و تشکیل لخته، سرم نمونهها توسط دستگاه سانتریفیوژ (3500 دور در دقیقه به مدت 10 دقیقه) جدا شد و برای انجام مراحل بعدی نمونهها در دمای 70- درجه سانتیگراد قرار داده شدند.
سرم بهدستآمده برای سنجش سطوح سرمی اینترلوکین-6 استفاده شد. سطح سرمی اینترلوکین-6 با کیت پژوهشی مخصوص نمونههای انسانی (کیت تجاری ساخت آلمان شرکت بندر مند) تهیه شد و طبق دستورالعمل شرکت سازنده به روش الایزا اندازهگیری شد. حساسیت کیت یادشده، 7 پیکوگرم بر میلیلیتر و ضریب تغییرات درون آزمونی 6/5 درصد بود. به علاوه، تمام مراحل پژوهش در شرایط استاندارد با رطوبت نسبی 50-55 درصد، دمای 26-28 درجه سانتیگراد و در ساعت 8 تا 11 صبح انجام شد.
مکملدهی کافئین
برای این منظور، ابتدا مکمل کافئین ساخت شرکت نیترومس آمریکا با تأیید از وزارت بهداشت و درمان از داروخانه معتبر به مقدار مورد نیاز خریداری و با استفاده از ترازوی دیجیتالی که دقت اندازهگیری آن 0/1 گرم و ظرفیتش 310 گرم بود، به مقدار مناسب (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) در بستههای پلاستیکی مخصوص قرار داده شد.
برای تحقیق حاضر، دارونما نیز شامل کپسولهای 500 میلیگرم حاوی مالتو دکسترین 2 درصد بود. ابتدا طریقه مصرف مکملها توسط محقق به آزمودنیها توضیح داده شد و گروه مکمل، 5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن کافئین و گروه دارونما، 5 میلیگرم از مالتو دکسترین را به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در طول 8 هفته دوره آزمایشی مصرف کردند. محقق، مصرف مکمل و دارونما توسط آزمودنیها را بهطور دقیق کنترل و توصیه کرد تا بلافاصله بعد از صرف صبحانه مصرف شوند. باتوجهبه هدف تحقیق، هیچکدام از آزمودنیها از ماهیت بستهها اطلاعی نداشتند.
تجزیهوتحلیل آماری
جهت بررسی طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون آماری شاپیرو ویلک استفاده شد. از آزمون تی زوجی جهت مقایسه درونگروهی و از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه (آنووا) برای مقایسه تغییرات بینگروهی و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه دو به دو گروهها استفاده شد (05/P<0). تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 23 انجام شد.
یافتهها
در جدول شماره 2، تغییرات وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، محیط دور کمر، محیط دور باسن، نسبت محیط کمر به باسن، حداکثر انرژی مصرفی و ایترلوکین6 به دنبال آزمایشات آمده است.
همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، هیچگونه اختلاف معناداری بین گروهها در تغییرات وزن بدن (0/214=P)، محیط دور باسن (0/196=P) و نسبت دور کمر به لگن (0/250=P) وجود ندارد، در حالی که اختلاف معناداری بین تغییرات شاخص توده بدنی (0/007=P)، درصد چربی بدن (0/001=P)، محیط دور کمر (0/025=P) و حداکثر اکسیژن مصرفی (0/026=P) بین گروهها مشاهده شد.
همچنین در گروههای کافئین+آزمایش، دارونما+آزمایش و کافئین تفاوت معناداری در شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، محیط دور کمر و حداکثر اکسیژن مصرفی در درون گروهها مشاهده شد (P≤0/05) (جدول شماره 4).
نتایج آزمون تحلیل واریانس دو طرفه نشان میدهد بین تأثیر آزمایشات مختلف، اختلاف معناداری در میزان ایترلوکین6 وجود دارد که نتایج آزمون توکی نشاندهنده اختلاف معناداری بین گروه کافئین+آزمایش و دارونما و همچنین گروه کافئین+آزمایش و گروه دارونما+آزمایش (0/037=P) بود (تصویر شماره 1).
بحث
نتایج این مطالعه نشان داد در گروههای دارونما+آزمایش و کافئین+آزمایش، در سطح سرمی اینترلوکین-6 نسبت به گروه کافئین و دارونما در پسآزمون کاهش معناداری مشاهده شد. همچنین کاهش معناداری در ترکیب بدن گروههای دارونما+آزمایش، کافئین+آزمایش و کافئین نسبت به گروه دارونما در پسآزمون مشاهده شد.
گزارش شد که چاقی باعث بروز تجمع بیش از حد چربی در بدن میشود و با بسیاری از بیماریها ازجمله بیماریهای قلبیعروقی، فشار خون بالا، سندرم متابولیک، اختلال خواب و عدم تعادل فیزیولوژیکی همراه است. بیشتر تحقیقات انجامشده برای بهبود علل و خطرات چاقی نشان داده است که ورزش منظم بهعنوان یک روش اساسی برای درمان چاقی استفاده میشود. ورزش با کاهش چربی بدن تأثیرات زیادی در کاهش وزن دارد. پیادهروی و دویدن که از راحتی و دسترسی قابلتوجهی برخوردار هستند، توانایی متابولیسم چربی خون را بهبود میبخشند و برای پیشگیری از بیماریهای عروق کرونر و قلب مؤثر هستند [14].
فعالیت ورزشی باعث تغییرات زیادی در پارامترهای عملکرد ایمنی میشود که مقدار چنین تغییراتی به عوامل متعددی ازجمله پارامترهای ایمنی مورد مطالعه، نوع و شدت فعالیت ورزشی بستگی دارد. بافت چربی بهعنوان یک اندام آندوکراین و پاراکراین اغلب سنتز و ترشح مجموعهای از آدیپوسایتوکاین میانجیهای فعال زیستی مانند اینترلوکین6 را کنترل میکند که نهتنها در کنترل تعادل وزن بدن نقش دارد، بلکه با تأثیر بر نیمرخ لیپیدی، سوختوساز و عوامل التهابی، ارتباط مستقیمی با اضافه وزن، چاقی یا مقاومت به انسولینی، دیابت و بیماریهای قلبیعروقی آتروژنیک دارد [15].
تحقیقات فراوانی نشان دادند که یکی از مهمترین دلایل اثرات چاقی به افزایش توده چربی بدن و افزایش اینترلوکین-6 مربوط میشود. همچنین نتایج نشاندهنده ارتباط قوی بین اینترلوکین-6 و درصد چربی بدن هستند. اینترلوکین-6 یکی از سایتوکاینهای پیشالتهابی است که از بافت چربی ترشح میشود و سطوح موجود در گردش خون آن بهطور مستقیم با چاقی در ارتباط است، بهطوریکه هر چه وزن بدن بیشتر باشد، سطوح گردش خون اینترلوکین-6 نیز بیشتر است و بالعکس [16].
از سوی دیگر، تمرینات منظم ورزشی با افزایش سوختوساز انرژی مصرفی، تأثیر بسزایی در پیشگیری و درمان چاقی و عوارض ناشی از آن دارد [11]؛ بنابراین بررسی تأثیر تمرینات ورزشی و مکملدهی کافئین در مردان چاق بر سطح اینترلوکین-6 از اهمیت ویژهای برخوردار است. در پژوهش حاضر، سطح سرمی اینترلوکین-6 متعاقب 8 هفته تمرین هوازی و مکملدهی کافئین در مردان چاق در گروه دارونما+آزمایش و مکمل+آزمایش کاهش معناداری داشت.
اثر ورزش و فعالیت بدنی بر تولید اینترلوکین-6 به شدت، مدت آزمایش و حجم عضلانی بدن وابسته است. غلظت گلیکوژن درون سلولی عضلات محرک مهمی برای تولید اینترلوکین-6 است. بهعبارت دیگر، اینترلوکین-6 بهعنوان یک سایتوکین حساس به ذخایر انرژی (گلیکوژن) عمل میکند. اینترلوکین-6 تولیدشده توسط عضله در حال انقباض اغلب در ورزشهای شدید و کوتاهمدت زیاد میشود [17]. این افزایش ناشی از اثرات ورزش بر بافت چربی و افزایش لیپولیز و اکسیداسیون چربی بر هموستاز گلیکوژن در کبد و تأثیر ضدالتهابی است [18]. افزایش اینترلوکین-6 در این شرایط با افزایش اینترلوکین-1 و اینترلوکین-10 و نیز کاهش فاکتور نکروز تومور آلفا میتواند تأثیر مهاری بر فعالیت سلولهای تنظیمکننده T داشته باشد [19].
از سوی دیگر، مطالعات صورتگرفته در بررسی اثر تمرینات ورزشی بر غلظت اینترلوکین-6 دارای نتایج ضد و نقیص هستند. مطالعات مقطعی بهطور همسویی ارتباط بین فعالیت جسمانی و کاهش التهاب را نشان دادند [20]. برخی مطالعات به نتایجی همسو با یافتههای پژوهش حاضر دست یافتند. در این زمینه، غلظت پایینتر نشانگرهای پیشالتهابی در افرادی مشاهده شد که فعالیت جسمانی بیشتر و شدیدتری را گزارش کردند [21].
بیشتر مطالعات آزمایشی با آزمودنیهای دارای التهاب بهدلیل بیماریهای مزمن یا چاقی، اثر مطلوب تمرین ورزشی هوازی را بر نشانگرهای التهابی ویژه نشان دادند [21، 22]. برای مثال، رواسی و همکاران، تأثیر تمرین هوازی را در زنان غیرفعال بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که 8 هفته تمرین هوازی (3 روز در هفته با ضربان 60 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه) باعث میشود، اینترلوکین-6 بهطور معناداری در زنان چاق کاهش یابد. [23].
همچنین در این زمینه، مطالعهای نشان داد که با انجام 10 ماه تمرین هوازی، مقادیر اینترلوکین-6 سرم در مردان و زنان بالغ کاهش مییابد [24]. در تحقیقی دیگر، اثر 12 هفته تمرین هوازی بر روی 28 سالمند با بیماری کرونری قلبی کاهش در اینترلوکین-6 نشان داده شد که مستقل از تغییرات در وزن بدن یا شاخص توده بدنی بود. همچنین یافتههای پژوهشی نشان داد انقباضهای عضلانی ناشی از فعالیت ورزشی برای مدت 12 هفته به کاهش بیان سایتوکینهای التهابی منجر میشود [25].
در مقابل، پولاک و همکاران، تأثیر 12 هفته تمرین هوازی را بر اینترلوکین-6 زنان چاق مطالعه کردند که گروه آزمایش 5 بار در هفته (2 روز در باشگاه و 3 روز در خانه) تمرین ورزشی داشتند، اینترلوکین-6 در گروه آزمایش تغییر معناداری نداشت [26].
در مطالعهای دیگر، عابدینی و همکاران گزارش کردند 10 هفته تمرین هوازی (3 جلسه در هفته با شدت 55 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره بهمدت 30-45 دقیقه) تأثیر معناداری بر اینترلوکین-6 در زنان دارای اضافه وزن نداشت [27]. همچنین تیمرمن و همکاران گزارش دادند که سطح سرمی اینترلوکین-6 در اثر آزمایش در زنان مبتلا به آسیب مغزی افزایش مییابد [28].
از دلایل احتمالی این نوع ناهمخوانیها میتوان به نیازهای سوختوسازی، نوع آزمودنی، روششناسی و پروتکل آزمایشی عدم کنترل شدت آزمایش یا فرکانس آزمایش اشاره کرد. با مروری بر مطالعات صورتگرفته و نتایج پژوهش حاضر میتوان چندین سازوکار احتمالی تغییرات سایتوکینهای التهابی را نام برد. به نظر میرسد یکی از سازوکارهای احتمالی برای توجیه کاهش سطح سرمی اینترلوکین-6 طی اجرای تمرینات ورزشی در مطالعه حاضر، کاهش درصد چربی بدن به دنبال این آزمایشات باشد، زیرا بافت چربی یکی از منابع اصلی تولید اینترلوکین-6 است. افزایش اینترلوکین-6 سرم در افراد چاق میتواند از طریق پروتئین علامتدهی انسولین 2 (SOCSs) موجب افزایش مقاومت انسولینی شود و احتمالاً ابتلا به سندرم متابولیک را افزایش دهد [29].
بنابراین میتوان گفت کاهش سطح سرمی اینترلوکین-6 متعاقب تمرین ورزشی و کاهش توده چربی در افراد مبتلا به سندرم متابولیک با کاهش مقاومت به انسولین موجب بهبود علائم بالینی بیماری میشود. به علاوه، تمرینات ورزشی ممکن است از طریق سازوکارهای دیگری غلظت سایتوکینهای التهابی را تغییر دهد. افزایش بیان گیرندههای اینترلوکین-6 عضله در افراد با ظرفیت هوازی زیاد که یک پیامد ورزشی است، به نظر میرسد میتواند پیامد کاهش پلاسمایی اینترلوکین-6 را توجیه کند [30]. همچنین در مطالعات حیوانی، بهبود سازوکار دفاعی آنتیاکسیدانی پس از فعالیت ورزشی نشان داده شده است. ممکن است افزایش حمایت آنتی اکسیداتیو، تولید اینترلوکین-6 را کاهش دهد [31].
از طرف دیگر، در سالیان اخیر برخی محققین پزشکیـورزشی عنوان کردند که با استفاده از درمانهای دارویی و خوراکی (مکملهای غذایی) به میزان قابلتوجهی میتوان از بروز تظاهرات التهابی جلوگیری کرد. یکی از این مکملهای گیاهی که خواص ضدالتهابی دارد و امروزه از آن برای مقصد درمانی و کاهش وزن استفاده میشود، مکمل کافئین است [32]؛ بنابراین بررسی تأثیر مکملدهی کافئین در مردان چاق بر سطوح اینترلوکین-6 از اهمیت ویژهای برخوردار است که میتوان گفت کاهش سطح سرمی اینترلوکین-6 متعاقب مکملدهی بلندمدت کافئین و کاهش درصد چربی بدن در افراد چاق موجب بهبود علائم بالینی بیماری میشود.
باتوجهبه اینکه تاکنون هیچگونه مطالعهای درمورد تأثیر مکملدهی بلندمدت کافئین بر سطوح اینترلوکین-6 صورت نگرفته است و تمام تحقیقات صورتگرفته به بررسی اثر تمرینات ورزشی حاد در این زمینه پرداختند؛ بنابراین یافتههای محدود و متناقصی در این موضوع دردسترس است. اﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ در ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺎﯾﻪ، ﺗﺄﯾﯿﺪی ﺑﺮ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت کمپف و همکاران [33] و آرسنالت و همکاران [34] ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ کاهش ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ در ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺎﯾﻪ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﻣﺼﺮف ﺗﺮﮐﯿﺒﺎت ﮐﺎﻓﺌﯿﻨﯽ اﺳﺖ. در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﻓﺘـﻪﻫـﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻘﯿﻖ ودیک و ﻫﻤﮑﺎران [35] و اوتا و ﻫﻤﮑــﺎران [36] در تضاد است، ﺑﻪﻃﻮریﮐﻪ ﻧﻮع آزﻣﻮدﻧﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده و ﻗـﺮارداد ﻣﺼﺮف ﻣﮑﻤﻞ ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﻣـﯽﺗﻮاﻧـﺪ، ازﺟﻤﻠـﻪ دﻻﯾـﻞ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺗﻔﺎوت و ﺗﻀﺎد ﻧﺘﯿﺠﻪی ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿـﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت یادشده ﺑﺎﺷـﺪ.
در اﯾـﻦ راﺳﺘﺎ، ﺑﺮﺧﯽ از ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت اﺧﯿـﺮ ﻋﻨـــﻮان ﻣﯽکنند ﮐﻪ ﻣﺼﺮف ﺗﺮﮐﯿﺒﺎت متیل گزانتینی (ازجمله قهوه و کافئین) در افراد عادتکرده به مصرف روزانه اینگونه ترکیبات ﻣﻨﺠـﺮ ﺑـﻪ ﺑﯿـﺎن ﻣﺜﺒـﺖ اﯾﺰوﻓـﺮمﻫـﺎی ﮔﯿﺮﻧــﺪهﻫــﺎی درون و ﺑــﺮون ﺳــﻠﻮﻟﯽ آدﻧــﻮزﯾﻨﯽ میشود [6، 32].
گیرندهای آدنوزینی در ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﺑﺪن، ازﺟﻤﻠﻪ دﺳﺘﮕﺎه ﻗﻠﺒﯽﻋﺮوﻗـﯽ، ﻋﺼﺒﯽﻣﺮﮐﺰی، ﺗﻨﻔﺴﯽ، اﺳﮑﻠﺘﯽ، ﮐﻠﯿﻮی، ﮔﻮارش و ﺑﺎﻓﺖ ﭼﺮﺑﯽ موجود است، بهطوریکه این گیرندهها نقشهای ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ در ﺑـﺪن ﺑـﺎزی ﻣـﯽﮐﻨﻨـﺪ. ﮔـﺎﻫﯽ واﺑﺴـﺘﻪ ﯾـﺎ ﻏﯿﺮواﺑﺴﺘﻪ ﺑــﻪ ﻣﺴﯿﺮ آدﻧﻮزﯾﻦ ﻣﻮﻧﻮﻓﺴﻔﺎت ﺣﻠﻘﻮی نسبت داده میشوند [32]. علاوه بر اثرات ﻣﺘﻌﺪدی ﮐﻪ اﯾﻦ ﮔﯿﺮﻧﺪهﻫﺎ در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺪن ازﻧﻈﺮ ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژی و ﻓﺎرﻣﺎﮐﻮﻟﻮژی دارﻧﺪ، ﻧﻘﺶ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ آنﻫﺎ دﺧﺎﻟﺖ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آﺳﯿﺐ ﺳﻠﻮﻟﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻟﺘﻬﺎب ﯾﺎ ایسکمی است؛ بنابراین باتوجهبه استرس ﯾﺎ آﺳﯿﺐ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﻤﻠﮑـﺮد آدﻧـﻮزﯾﻦ در درﺟـﻪ اول ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ از ﺻﺪﻣﺎت ﺑﺎﻓﺘﯽ ﻃﯽ ﻫﺎﯾﭙﻮﮐﺴﯽ، اﯾﺴﮑﻤﯽ یا التهاب است [32].
در تأیید این موضوع، وارانی و ﻫﻤﮑـﺎران اﻇﻬـﺎر داﺷـﺘﻨﺪ ﮐـﻪ ﺗﺤﺮﯾـﮏ افزایشی گیرندههای آدنوزینی بهویژه A2A و A3 باعث کاهش فعالیت هسته کاپابی (NF-KB) و عامل نکروز توموری آلفا از طریق فعالسازی مسیر ضدالتهابی آدنوزین مونوفسفات حلقوی/پروتئین کیناز A (cAMP/PKA) میشود [37].
این در حالی است که با تضاد بین این یافتهها، اوتا و همکاران به دنبال بررسی تأثیر مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین (10، 20 و 100 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) در موشهای مبتلا به التهاب کبدی بیان کردند ﮐﻪ ﻣﺼﺮف ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻠﻮﮐـﻪ ﮐﺮدن ﻣﻮﻗﺖ ﮔﯿﺮﻧﺪهﻫﺎی آدﻧﻮزﯾﻨﯽ A2A به ﺗﺸـــﺪﯾﺪ آﺳـــﯿﺐ ﮐﺒـــﺪی و اﻓـــﺰاﯾﺶ ﭘﺎﺳـــﺦ سیتوکینهای التهابی ﻣﻨﺠﺮ میشود [36].
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿـﺮ به دﻧﺒﺎل ﻣﺼﺮف ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﮐـﺎﻓﺌﯿﻦ، ﺣـﺎﮐﯽ از کاهش ﻣﯿﺰان اﯾﻨﺘﺮﻟﻮﮐﯿﻦ-6 پس از 8 هفته تمرین هوازی در ﮔﺮوهﻫﺎی ﻣﺼﺮفﮐﻨﻨﺪه ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﻮد و این کاهش در گروه مکمل+آزمایش و دارونما+آزمایش بیشتر بود، ﺑﻪﻃﻮریﮐﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑـﺎ ﯾﺎﻓﺘـهﻫـﺎی جفعری و ﻫﻤﮑـﺎران و مکدونالد و همکاران ﻫﻤﺴﻮ اﺳـﺖ [38, 39].
در این راستا، جعفری و همکاران به دنبال مکملسازی 14 روزه 5 میلیگرم در وزن بدن کافئین در روز در مردان فعال متعاقب انجام 30 دقیقه دویدن روی نوار گردان با ﺷﯿﺐ ﻣﻨﻔﯽ اﻇﻬﺎر داﺷﺘﻨﺪ، ﻣﮑﻤﻞﺳـﺎزی ﮐـﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻌﻨـاداری از اﻓـﺰاﯾﺶ ﻋﻼﺋـﻢ اﻟﺘﻬـﺎﺑﯽ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺲ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی ﻣـﯽکند [38].
مکدونالد و همکاران با تحقیق روی 21 قایق سوار (11 زن و 10 مرد) با مصرف یک نوشیدنی شکلانی یا شیر شکلاتی در مقایسه با دو نوشیدنی آلکالوئیدی دیگر بعد از فعالیت که 90 دقیقه قایقرانی با شدت 60 تا 70 درصد اکسیژن بیشینه مصرفی که هر 5 دقیقه سرعت انجام فعالیت افزایش مییابد، به کاهش اینترلوکین-6 در گروه نوشیدنی کاکائویی بعد از فعالیت و کاهش دو برابری اینترلوکین-6 در گروه شیر شکلاتی 6 ساعت بعد از ورزش منجر شد [39]، ﺑﻪﻃﻮریﮐﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑـﺎ ﯾﺎﻓﺘـﻪﻫـﺎی مطالعه تائولر و ﻫﻤﮑﺎران، واکر و ﻫﻤﮑﺎرن، نیمن و همکاران و الگرو و همکاران در تضاد است [9, 40 ,41, 42]. برای ﻣﺜـﺎل، ﮔـﺮوه ﺗﺤﻘﯿﻘـﺎﺗﯽ تائولر و ﻫﻤﮑﺎران، ﻣﺘﻌﺎﻗـﺐ ﺑﺮرﺳـﯽ ﻣﺼـﺮف ﺣـﺎد 6 میلیگرم بر وزن بدن کافیئن در 33 دونده مرد و انجام فعالیت 15 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ دوﯾﺪن اﻇﻬﺎر داﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﻼﻓﺎﺻـﻠﻪ و 2 ﺳـﺎﻋﺖ ﭘـﺲ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﺑﺮﺧﯽ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ ﺳﯿﺴﺘﻤﯿﮏ (ﺗﻌﺪاد ﻟﮑﻮﺳـﯿﺖﻫـﺎی ﺧـﻮن محیطی، اینترلوکین-6 و 10 ﺳﺮﻣﯽ) در ﻣﻘﺎﯾﺴـﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه داروﻧﻤﺎ ﻣﯽﺷﻮد [9].
همچنین واکر و همکاران، در ﻗﺎﻟﺐ ﯾﮏ ﻃــﺮح ﻧﯿﻤــﻪﺗﺠﺮﺑﯽ دو ﮔﺮوﻫﯽ در راﺳﺘﺎی ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺼﺮف ﺣﺎد ﻣﮑﻤﻞ کافئین (6 ﻣﯿﻠﯽﮔﺮم ﺑﻪ ازای ﻫﺮ ﮐﯿﻠﻮﮔﺮم از وزن) در 12 مرد دوچرخه سوار ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘـﺲ از اﻧﺠﺎم 90 دقیقه دوچرخه سواری تعقیبی با 70 درصد اکسیژن مصرفی ﺑﯿﺸﯿﻨﻪ اﺷﺎره داﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺼﺮف ﺣﺎد ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﯾﺶ ﻟﮑﻮﺳﯿﺘﻮز و رﻫﺎﯾﺶ هورمونهای استرسی میشود [40].
همچنین نیمن و همکاران، با تحقیقی روی 31 فرد آزمایششده (13 زن و 18 مرد) با مصرف 40 گرم چای سبز در روز شامل 344 میلیگرم کافئین و 1001 میلیگرم فلاونول که 150 دقیقه دویدن با شدت 70 درصد اکسیژن بیشینه در 3 روز متوالی که از روز 14 به بعد از مکملسازی شروع شد، هیچ تغییری در اینترلوکین-6 پلاسما مشاهده نشد [41] و الگرو و همکاران، مطالعهای بر روی 20 مرد سالم انجام دادند که با مصرف 40 گرم قالب شکلات 2 بار در روز به مدت 2 هفته و 2 ساعت قبل از فعالیت ورزشی 90 دقیقه دوچرخهسواری با شدت 60 درصد اکسیژن بیشینه مصرفی همراه با 10 دقیقه دوچرخهسواری 30 ثانیهای تفاوتی در اینترلوکین-6 مشاهده نکردند [42].
با این حال، ﺗﻔﺎوت در ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺑـﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت یادشده، اﺣﺘﻤﺎﻻً میتواند ﻧﺎﺷﯽ از ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﻣﺼــﺮﻓﯽ، نیازهای سوختوسازی، نوع آزمودنی و برنامه کاهش وزن آزمودنی اشاره کرد. در تأیید اﯾــﻦ ﻓﺮﺿــﯿﻪ، وارانی و ﻫﻤﮑﺎران با مطالعه 33 مرد سالم به دنبال مصرف مزمن کافئین (460 میلیگرم به ﻣﺪت 2 ﻫﻔﺘﻪ) اﻇﻬﺎر داﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺼـﺮف ﺗﻤـﺎم مقادیر کافئین 12، 24 و 36 ساعت پس از قطع مصرف ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯿﺰان اﺗﺼﺎل گیرندههای آدﻧﻮزﯾﻨﯽ A2A در نوتروفیلها و تعدیل ﺷـﺎﺧﺺ اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ و اﮐﺴﺎﯾﺸﯽ شد، بهطوریکه ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺧﻮد ﻣﻨﺠﺮ ﺑـﻪ اﻓـﺰاﯾﺶ ﺑﯿـﺎن ﻣﺜﺒﺖ، اﻧﺘﻘﺎل ﮔﯿﺮﻧﺪهﻫﺎ ﺑﻪ ﺳـﻄﺢ ﻏﺸـای ﺳـﻠﻮل و اﻓـــﺰاﯾﺶ ﺣﺴﺎﺳـــﯿﺖ ﮔﯿﺮﻧـــﺪهﻫـــﺎی آدﻧـــﻮزﯾﻨﯽ، ﺑــﻪﺧﺼــﻮص A2A و A3 میشود [14].
اﻓﺰاﯾﺶ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﯾﻦ ﮔﯿﺮﻧﺪهﻫﺎی آدﻧﻮزﯾﻨﯽ ﻧﯿـﺰ ﺑـﻪ ﻧﻮﺑــﻪ ﺧــﻮد ﺑــﻪ اﻓــﺰاﯾﺶ ﻓﻌﺎﻟﯿــﺖ آﻧــﺰﯾﻢ آدﻧــﯿﻼت ﺳــﯿﮑﻼز و ﺗﺤﺮﯾــﮏ ﻣﺴﯿﺮ ﺿــﺪاﻟﺘﻬﺎﺑﯽ PKA/cAMP ﻣﻨﺠــﺮ و ﺑﺎﻋﺚ ﮐﺎﻫﺶ ﮐﯿﻤﻮﺗﺎﮐﺴـﯽ، ﺣﺮﮐﺖ، ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﯽ و ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖ اﻧـﻮاع ﺳـﻠﻮلﻫـﺎی T کشنده ﻃﺒﯿﻌﯽ، ﻟﻨﻔﻮﺳـﯿﺖﻫـﺎ و ﻧﻮﺗﺮوﻓﯿـﻞﻫـﺎ ﻣـﯽشود [43].
نتیجهگیری
ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﺄﯾﯿﺪی اﺳﺖ ﺑﺮ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻓﺌﯿﻦ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ بلندمدت ﺑﺎﻋﺚ ﺑـﺮوز ﯾـﮏ ﭘﺎﺳﺦ اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ (کاهش معنادار اینترلوکین-6) در داﻣﻨـﻪ ﻃﺒﯿﻌـﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ افراد چاق سالم میشود. ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺎﺗﻮﺟﻪﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﯾﺎﻓﺘـﻪﻫـﺎی ﻗﺒﻠـﯽ و ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ (ﻋﺪم اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﻣﯿﺰان ﮔﯿﺮﻧﺪهﻫﺎی آدﻧﻮزﯾﻨﯽ، ﺳﻄﺢ ﻫﻮرﻣﻮنﻫـﺎی اﺳﺘﺮﺳﯽ و ﺳﺎﯾﺮ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ و ﺿﺪاﻟﺘﻬﺎﺑﯽ) ﻣﯽﺗﻮان اذﻋﺎن داﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻨـﻮز ﺑـﺮای دستیاﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی ﻗﻄﻌﯽ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺿﺮورت دارد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکتکنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این مقاله حاصل طرح تحقیقاتی پایاننامه آقای هادی قرنی، کارشناسی ارشد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، مصوب دانشگاه ارومیه با شماره 2368395 میباشد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از استادان و مسئولین دانشکده تربیت بدنی دانشگاه ارومیه، از لطف و همکاری بیدریغ همکاران محترم و آزمودنیهایی که در این تحقیق شرکت کردند، قدردانی میشود.
References
References