نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
زنان بهطور متوسط پس از بلوغ جنسی تقریباً از سن 13 سالگی تا مرحله یائسگی که تقریباً 50 سالگی میباشد، سیکل عادت ماهیانه قاعدگی را تجربه میکنند. این چرخه بهطور میانگین 28 روز طول میکشد و شامل مراحل فولیکولی، تخمکگذاری و لوتئالی است [1]. در سالهای گذشته، بارها مشخص شده است غلظت تمرین فولیکولار سرمی هورمونهای لوتئینی، محرک فولیکولی، استرادیول و پروژسترون در طول چرخه قاعدگی نوسان دارد و سطح تستوسترون قبل و یا دقیقاً در زمان تخمکگذاری به اوج خود میرسد [2 ,3]. این نوسان هورمونی در طول چرخه قاعدگی ممکن است بر روی عملکرد ورزشی و افزایش قدرت و حجم عضلانی تأثیرگذار باشد [4 ,5, 6].
نتیجه تحقیقات تأثیر چرخه قاعدگی بر روی عملکرد ورزشی متناقض است. برخی تحقیقات افزایش قدرت را در حوالی زمان تخمکگذاری نشان دادهاند. برخی هم کاهش قدرت در فاز لوتئال را نشان دادهاند، اما اکثر تحقیقات نشان دادهاند نوسان قدرت در طول چرخه قاعدگی به حد معنادار نمیرسد و قدرت در طول این چرخه ثابت است. در همین راستا بلاگرو و همکاران در متاآنالیزی که انجام دادند [7] تفاوت معناداری در نوسان قدرت در فازهای مختلف چرخه قاعدگی گزارش نکردند. با این وجود، برخی از زنان نوسان قدرت را در طول چرخه قاعدگی گزارش کرده اند. به نظر میرسد در فاز فولیکولار که سطوح استروژن و تستوسترون بالاتر میباشد، قدرت عضلانی نیز بالاتر است. اگر هم قدرت بالاتر نباشد، حداقل استقامت قدرت و فعالسازی ارادی بیشینه در این زمان بیشتر هستند. در فاز لوتئال که پروژسترون بالاتر است و استروژن پایینتر، احتمال کمتر بودن قدرت وجود دارد. بنابراین، شاید باردهی بیشتر در دوره فولیکولار اثربخشی بیشتری در تمرینپذیری زنان داشته باشد [7]. تاکنون تأثیر زمانبندی تمرین بر اساس چرخه قاعدگی بر رشد عضلات فقط در 4 تحقیق بررسی شده است که 3 مورد رشد بیشتر در تمرین فولیکولار گزارش کردهاند و یک مورد هم تفاوتی در رشد عضلات که حاصل این نوع زمانبندی تمرین باشد، نشان نداده است [8, 9, 10, 11].
یکی از دلایل احتمالی رشد بیشتر عضلات در فاز فولیکولار، بالاتر بودن هورمونهای استروئیدی استروژن و تستوسترون در این زمان و تأثیر آنها بر سنتز پروتئین است. تأثیر درمان با استروژن در زنان یائسه به خوبی بررسی شده است و اثر درمان هورمون جایگزین بر جلوگیری و افزایش افت قدرت در حوالی و پس از یائسگی تأیید شده است [12 ,13]. کشف 3 نوع گیرنده استروژن باعث شد دانشمندان پی ببرند ممکن است تنظیم تعدادی از ژنهای پاییندست و مولکولهای هدف تحت فرمان استروژن باشد [14, 15]. در همین راستا گزارش شده است گیرندههای آلفا و بتای استروژن در تمایز عضلات از جمله ایزوفرم آهسته زنجیره سنگین میوزین که در تارهای نوع یک بیشتر است نقش دارد [16]. این قضیه نشان میدهد استروژن ممکن است بر روی توزیع نوع تارهای عضلانی مؤثر باشد. همچنین تحقیقی دیگر نشان داد زنانی که از درمان هورمون جایگزین استفاده کردند به تنظیم مثبت خیلی بیشتری از بیان ژنهای پیش آنابولیک هم در زمان استراحت و هم پس از تمرینات برونگرا نسبت به گروه کنترل دست یافتند [17]. احتمالاً، استروژن بر روند ترمیم پس از آسیب هم دارای تأثیر مثبتی میباشد. این تأثیر مثبت از طریق فعالسازی و تکثیر سلولهای ماهوارهای ایجاد میشود که یکی از مکانیزمهای معروف سازگاری عضلات اسکلتی به تمرینات قدرتی میباشد. همچنین ممکن است استروژن بر افزایش قدرت عضلانی از طریق پیوند نیرومندتر میوزین و اکتین در حین انقباض مؤثر باشد [15].
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر افزایش قدرت و حجم عضلانی در زنان، سطح تستوسترون و تغییرات آن در سیکل قاعدگی زنان میباشد [7]. گزارش شده است مصرف تستوسترون در دُز فیزیولوژیک در زنان دارای نقص آندروژن باعث افزایش حجم عضلانی میشود که نشاندهنده نقش آنابولیک سطوح پایین تستوسترون بر عضلات بانوان است. این تأثیر فیریولوژیک ممکن است برای عملکرد ورزشی و تولید قدرت بسیار حائز اهمیت باشد، البته تأثیر مصرف تستوسترون در زنان دارای سطح طبیعی اندروژن هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته است [18]. اطلاعات محدودی در مورد نقش پروژسترون بر عضلات زنان وجود دارد. مشخص شده است اکسیداسیون اسیدهای آمینه و تخریب پروتینی در فاز لوتئال هم در استراحت و هم در حین ورزش بیشتر از مرحله فولیکولار است. ظاهراً پروژسترون مسئول این کاتابولیسم پروتئینی است، در حالیکه استروژن احتمالاً این کاتابولیسم پروتئینی را کاهش میدهد [19].
بیشتر تحقیقات از نقش آنابولیک استروژن و تستوسترون حمایت میکنند و زمانبندی تمرین بر اساس غلظت این هورمونها ممکن است بر هایپرتروفی عضلانی مؤثر باشد [20]. برای مثال، ریس در سال 1995 نشان داد تستوسترون و استروژن با افزایش قدرت و عضلهسازی مرتبط هستند و پروژسترون با کاهش قدرت مرتبط است [8].
گزارش شده است استروژن باعث تحریک ترشح عامل رشد شبه انسولین1 ، هورمون رشد و انسولین میشود [20]. احتمالاً در زمانی که سطح استروژن بالاتر باشد، سطح عامل رشد شبه انسولین1 هم بیشتر شود. سطح هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولین1 با حجم عضلانی در ارتباط هستند [21]. چندین مطالعه، هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولین1 را با هایپرتروفی مرتبط دانستهاند [21, 22, 23]. تحقیقات نشان دادهاند سطح هورمون عامل رشد شبه انسولین1 مانند تستوسترون و استرادیول در حوالی تخمکگذاری به اوج میرشد [24]. پس این هورمون به دلیل اوجگیری در حوالی تخمکگذاری یکی از عوامل رشد بیشتر عضلات و افزایش قدرت ناشی از تمرین فولیکار باشد که نشاندهنده ضرورت تحقیقات بیشتر در این مورد میباشد.
با توجه به اینکه چرخه ماهیانه قاعدگی در زنان بر سطوح هورمونی آنها مؤثر است و تفاوتهای هورمونی در فازهای فولیکولار و لوتئال، احتمالاً سازگاریهای بهدست آمده در فازهای مختلف سیکل ماهیانه زنان بر تمرینپذیری زنان مؤثر باشد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، مقایسه اثر تمرینات مقاومتی در دو فاز فولیکولار و لوتئال بر حجم عضلانی و سطح سرمی عامل رشد شبه انسولین1 در زنان جوان تمرین کرده بود.
روش بررسی
در تحقیق نیمه تجربی حاضر، 20 زن سالم یومنوره (دارای قاعدگی منظم) داوطلب که داروی ضدبارداری را حداقل یک سال قبل از تحقیق و در حین تحقیق مصرف نمیکردند با میانگین سنی 22±5 سال، قد 166±6 سانتیمتر و وزن 58±7 کیلوگرم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. همه آزمودنیها سابقه 2 ماه تمرین وزنه تحتنظر مربی معتبر فدراسیون پرورش اندام ایران داشتند. علت این انتخاب بر اساس سابقه 2 ماهه این است که ممکن است رشد بسیار سریع برخی از آزمودنیها در یکی دو ماهه اول شروع تمرینات قدرتی که معروف به رشد سریع مبتدیها میباشد [8] روی نتیجه تحقیق اثرگذار باشد. هیچ کدام از آزمودنیها هیچگونه فعالیت ورزشی غیر از برنامه تمرینی این تحقیق نداشتند و هیچ یک از آنها با توجه به پرسشنامه سلامتی و مصرف دارو دارای سابقه مشکلات هورمونی نبودند. طول قاعدگی تمام آزمودنیها طبیعی و بین 26 تا 30 روز بود و دمای بدن آنها در مرحله لوتئال بالا میرفت. آزمودنیها قبل از تحقیق از هدف و روند تحقیق آگاه شدند، اما فرضیه تحقیق به آنها گفته نشد تا بر انگیزه آنها تأثیر منفی نگذارد. قبل از شروع فرایند تحقیق، رضایتنامه کتبی از هر آزمودنی دریافت شد.
در تحقیق کنترل شده حاضر که بهصورت یک سوکور انجام شد، محقق از گروهبندی آزمودنیها بیخبر بود و شخص دیگری آزمودنیها را به 2 گروه تمرین فولیکولار و تمرین لوتئال تقسیم کرد. هر آزمودنی هر 2 برنامه را همزمان اجرا میکرد (یک برنامه با یک پا و برنامه دیگر را با پای دیگر). برای حذف تأثیر ترجیح آزمودنیها برای انتخاب بهصورت تصادفی انتخاب انجام شد. کل تحقیق به مدت 4 چرخه قاعدگی بود که شامل 2 چرخه برای کنترل و 2 چرخه برای تمرین بود. در مجموع 112 روز به طول انجامید. درنظر گرفتن چرخه کنترل در این تحقیق به دلیل بررسی طبیعی بودن طول قاعدگی آزمودنیها میباشد که حتماً حدود 28 روز باشد (جدول شماره 1).
در طول تحقیق، وضعیت قاعدگی هر آزمودنی از طریق کنترل دمای بدن بهصورت روزانه و ثبت آن در دفتر انجام میشد. تخمکگذاری زمانی مشخص میشود که دمای پایه بدن حداقل 0/3 درجه افزایش یابد[25, 26]. اگر در وسط هر یک از چرخههای قاعدگی، دمای بدن آزمودنی بالا نمی رفت، آن آزمودنی از تحقیق خارج میشد. 17 آزمودنی در چرخه قاعدگی اول و 1 آزمودنی در چرخه قاعدگی دوم به دلیل عدم افزایش دمای پایه بدن از تحقیق خارج شدند و فقط 20 آزمودنی با قاعدگی منظم باقی ماندند. آزمایش خون در روز 11 قاعدگی کنترل دوم (ماه دوم) و پس از قاعدگی تمرین دوم (ماه پنجم، یعنی پس از 2 ماه تمرین) از سیاهرگ بازویی گرفته شد. سونوگرافی قطر عضله چهار سر ران در روز 7 قاعدگی کنترل دوم و بعد از قاعدگی چهارم (یعنی قاعدگی پنجم) از آزمودنیها گرفته شد. علت این فاصله زمانی کاهش تأثیر حاد تمرین و همچنین تورم احتمالی ناشی از خونریزی در چند روز اول قاعدگی بوده است.
در تحقیق حاضر از آزمودنیها خواسته شد طبق آخرین اطلاعات تغذیهای، حداقل 1/8گرم پروتئین و حداقل 1 گرم چربی به ازای هر کیلو از وزن بدن مصرف کنند. تحقیقات نشان دادهاند مقادیر بیش از 1 گرم چربی و بیش از 1/6 گرم پروتئین دارای هیچگونه تأثیر مثبت بیشتری بر روند عضلهسازی ندارد [27]. مقدار کربوهیدرات و یا چربی و پروتئین بیشتر از مقدار بالا برای همه آزمودنیها آزاد بود، زیرا مقادیر بیشتر آنها تأثیری در عضله سازی بیشتر ندارند [27].
هر آزمودنی تحتنظر مربی رسمی فدراسیون پرورش اندام ایران، 2 دوره تمرین انجام داد. تمرین جلو ران (اکستنشن زانو) هفتهای 4 بار در باشگاه با دستگاه جلو ران (برند مبارز ساخت کشور ایران) انجام شد. تعداد جلسات تمرین 20 جلسه بود و بین 2 گروه یکسان بود. برای طراحی تمرین از آخرین اطلاعات ویرایش دوم کتاب هایپرتروفی دکتر برد شونفلد در سال 2020 استفاده شد [27]. متوسط میزان وزنه جابجا شده در جدول شماره 2 ارائه شده است.
در این تحقیق یک پا در مرحله فولیکولار و پای دیگر در مرحله لوتئال تمرین داده شد. تمرینات وزنه در اولین روز خونریزی که نشانه روز اول قاعدگی میباشد، آغاز شد. به محض اینکه دمای پایه بدن آزمودنیها به مدت 3 روز پیاپی به مقدار 0/3 درجه افزایش داشت، برنامه تمرینی بهصورت تمرین لوتئال در میآمد. تمرین تک پا در گروه فولیکولار در 14 روز اول قاعدگی 8 جلسه تمرین و 2 جلسه تمرین در 14 روز دوم قاعدگی داشت. پای دیگر در گروه لوتئال در 14 روز اول قاعدگی 2 جلسه تمرین و 8 جلسه تمرین در 14 روز دوم قاعدگی داشت (جدول شماره 1).
قطر عضله چهارسر هر دو پا به وسیله سونوگرافی در روز 7 قاعدگی قبل از شروع تمرینات و همچنین در روز 7 قاعدگی بعد از 8 هفته تمرین اندازهگیری شد. سونوگرافی به این ترتیب اجرا شد: اندازهگیری فاصله بین فاسیای داخلی و خارجی عضله چهارسر با اسکنر موازی که قابلیت نفوذ امواج صوتی تا عمق 10 سانتیمتری عضله برای اندازهگیری قطر عضله را دارا میباشد. اندازهگیری خطی در کوچکترین فضای عمقی عضله انجام شد [28]. آزمودنیها به مدت 30 دقیقه قبل از سونوگرافی از تنش ایستای عضله منع شدند تا نتیجه آزمایش با خطای ناشی از این انقباضات تغییر نکند [29] تمام آزمودنیها صورت طاق باز و زانوی خم نشده روی مبل دستگاه سونوگرافی قرار گرفتند تا آزمایش اجرا شود و هیچ بالش یا پدی زیر آنها قرار نگرفت. سونوگرافی دقیقاً در فاصله وسط بین سر پروگزیمال استخوان ران و مفصل زانو انجام شد و حسگر (پروب) به آرامی روی ران آزمودنیها قرار گرفت تا باعث فشار روی عضلات نشود. حسگر در زاویه 90 درجه با عضله قرار گرفت تا تصویر در نمایشگر واضح باشد. تصویر در نمایشگر به نمایش درآمده و فریز شد. سپس از این تصویر عکسبرداری شد تا قطر عضله اندازهگیری شود. میانگین 3 اندازهگیری هر 4 عضله پهن خارجی، پهن داخلی، پهن میانی و راست رانی در یک نقطه باهم جمع شد تا قطر عضله به دست آید. محل قرارگیری پروب در پیش اندازهگیری برای هر آزمودنی به دقت ثبت شد تا در پس اندازهگیری هم آزمایش در همان نقطه انجام شد.
آزمایش خون در روز اول قاعدگی کنترل دوم و روز اول قاعدگی پنجم از سیاهرگ ساعد برای تعیین سطح عامل رشد شبه انسولین1 سرمی گرفته شد. خونگیری در ساعت بین 8 تا 9 صبح پس از 10-8 ساعت ناشتایی شبانه در حالتی که آزمودنیها به صورت طاق باز خوابیده بودند، انجام شد. خون سیاهرگی بعد از لخته شدن سانتریفیوژ شد و تا زمان تحلیل در دمای منفی 80 درجه فریز شد. سطح عامل رشد شبهانسولینی 1 با روش کلایا اندازهگیری شد.
قدرت بیشینه پای راست و چپ بهصورت جداگانه یک بار در اواخر فاز فولیکولار (روز 12) و یک بار در اواخر فاز لوتئال (روز 25) در دومین قاعدگی کنترل و چرخه دوم تمرینی اندازهگیری شد. قدرت بیشینه با دستگاه پرس پا (مبارز ساخت ایران) اندازهگیری شد [30]. ابتدا آزمودنیها برای گرم کردن با وزنهای تمرین کردند که بتوانند با آن 5 یا 10 تکرار را به راحتی اجرا کنند. پس از یک دقیقه استراحت، سپس وزنهای با افزودن 5 تا 10 کیلوگرم برای گرم کردن انتخاب شد که آزمودنیها بتوانند 3 تا 5 تکرار اجرا کنند. آزمودنیها 2 دقیقه استراحت کردند و سپس وزنه نزدیک بیشینهای با افزودن 5 تا 10 کیلوگرم انتخاب شد که آزمودنیها بتوانند 2 تا 3 تکرار اجرا کنند. پس از 2 تا 4 دقیقه استراحت با 5 تا 10 کیلو افزایش وزنه، آزمودنیها به قصد انجام یک تکرار بیشینه اقدام کردند. اگر ورزشکار موفق میشد، هر بار 2 تا 4 دقیقه استراحت و وزنه به میزان 5 تا10 کیلو افزایش مییافت و این کار ادامه پیدا میکند تا زمانی که ورزشکار قادر به انجام تکرار نباشد، اما اگر ورزشکاری قادر به انجام یک تکرار با وزنه انتخابی نشد، این بار 2 تا 4/5 کیلوگرم از وزنه کم میشد و پس از 2 تا 4 دقیقه استراحت دوباره ورزشکار سعی میکرد یک تکرار بیشینه را انجام دهد.
اطلاعات این تحقیق بهصورت میانگین با انحراف استاندارد ارائه شده است. از آزمون آماری تی جفت شده برای مقایسه اندازه قطر عضله و قدرت بیشینه استفاده شد. از آزمون آنووا با اندازهگیری مکرر برای تعیین تأثیر زمان و چرخه قاعدگی استفاده شد. برای تعیین سطح معناداری آماری 0/05>P درنظر گرفته شد.
یافتهها
طبیعی بودن توزیع اطلاعات بهدست آمده با آزمون شاپیرو ویلک اثبات شد. جدول شماره 3، نتایج مربوط به تغییرات قطر عضله چهار سر ران در گروههای تحقیق میباشد.
نتایج نشان داد قطر عضله چهارسر بعد از هر دو روش تمرینی نسبت به قبل از تمرینات دارای افزایش معنادار بود (0/001>P). افزایش قطر عضله چهارسر بعد از تمرین فولیکولار (0/34±0/67سانتیمتر) بهصورت معناداری از تمرین لوتئال (41/0±46/0) بیشتر بود (جدول شماره 3).
تصویر شماره 1 نتایج سونوگرافی برای تعیین قطر عضله چهار سر ران را نشان میدهد.
سطح استراحتی عامل رشد شبه انسولین1 سرمی پس از دوره تمرین افزایش معناداری نسبت به مقادیر پیشآزمون نشان داد (0/001>P) (جدول شماره 4).
قدرت بیشینه تکپا در زمان پیش از تمرینات در 2 فاز فولیکولار و لوتئال با هم تفاوتی نداشت. قدرت بیشینه هر دو پا در هر دو نوع زمانبندی تمرین نسبت به قبل تفاوت معناداری در افزایش داشت (0/001>P). همچنین در مقایسه بین گروهی نتایج نشان داد افزایش قدرت بیشینه در گروه فولیکولار بهصورت معناداری بیشتر از فولیکولار بود (تصویر شماره 2).
بحث
مهمترین یافته این تحقیق، افزایش قدرت در گروه فولیکولار (142 درصد) نسبت به گروه لوتئال (90 درصد) بود. این مسئله با تحقیقات قبلی همسو میباشد که نشان داده بودند افزایش قدرت در گروه تمرین فولیکولار بیشتر از گروه تمرین لوتئال یا تمرین با توزیع عادی است [8, 9, 10]، البته اندازهگیری قدرت در طول چرخه قاعدگی کار بسیار دشواری است. تمرین و عوامل دیگر به شدت در هر زمانی بر سطح قدرت اثرگذار است. به نظر میرسد تغییرات قدرت با سطح استروژن و پروژسترون همخوانی دارد. فراتحلیل 2020 نتوانست تقاوت معناداری از تأثیر چرخه قاعدگی بر قدرت نشان دهد، اما بسیاری از زنان در فاز فولیکولار بهویژه حین تخمکگذاری و دقیقاً زمانی که نسبت استرادیول به پروژسترون بالا هست، قویتر هستند [7]. بعد از تحمکگذاری بلافاصله همراه با معکوس شدن نسبت استروژن به پروژسترون قدرت کاهش مییابد. با توجه به نتیجه این تحقیق، توزیع بیشتر حجم تمرین در زمانی که قدرت بیشتر است، یعنی در فاز فولیکولار باعث کسب قدرت بیشتری میشود. به نظر میرسد تغییر بیشتر حجم عضلانی در شرایط آنابولیکی بهتر در این تفاوت قدرت سهیم باشد. در تأیید این موضوع باید گفت افزایش قطر عضله در گروه فولیکولار نسبت به گروه لوتئال بیشتر بود. این مسئله نشاندهنده سنتز بیشتر پروتئین بعد از هر جلسه در مرحله فولیکولار نسبت به مرحله لوتئال چرخه قاعدگی است [19] که در تحقیقات گذشته نیز تأیید شده بود [8, 9, 10].
با توجه به اینکه کنترل توده عضلانی تا حدی به فاکتورهای رشد بستگی دارد، عامل رشد شبه انسولین1 یکی از عوامل هورمونی مرتبط با رشد عضلانی میباشد. در بررسی هورمونی این تحقیق، مشخص شد سطح عامل رشد شبه انسولین1 سرمی پس از 8 هفته تمرین بهصورت معناداری افزایش یافت. همچنین مشخص شد زمانبندی تمرین براساس قاعدگی تأثیر معناداری بر سطح عامل رشد شبه انسولین1 سرمی در روز اول قاعدگی ندارد. محدودیت تحقیق حاضر، عدم مقایسه عامل رشد شبه انسولین1 سرمی در 2 فاز فولیکولار و لوتئال است. با توجه به اینکه در تحقیق حاضر به دلیل مقایسه هایپرتروفی و قدرت عضلانی در مراحل مختلف سیکل ماهیانه بهصورت مقایسه تکپای فرد با پای دیگر خود بود، امکان مقایسه اثر فازهای مختلف سیکل ماهیانه برای ما امکانپذیر نبود. با توجه به نقش عامل رشد شبه انسولین1 بر رشد بیشتر عضلات، شاید بتوان گروه فولیکولار نسبت به لوتئال را با تغییرات این هورمون در فازهای فولیکولار و لوتئال توجیه کرد. در این مورد تحقیقات نشان دادهاند سطح این هورمون هم مانند تستوسترون و استرادیول در حوالی تخمکگذاری به اوج میرسد [24]. این هورمون به دلیل اوجگیری در محدوده زمانی تخمکگذاری یکی از عوامل رشد بیشتر عضلات و افزایش قدرت ناشی از تمرین فولیکولار است. هر چند تحقیق حاضر از معدود تحقیقات در مورد برنامهریزی تمرین برای عضلهسازی با توجه به نوسانات هورمونی زنان در طول ماه میباشد که با مقدار پروتئین استاندارد و استراحت بین ست بهینه اجرا شده است، اما برای نتیجهگیری در این زمینه تخقیقات بیشتری نیاز است.
در تحقیقی که توسط ساکاماکی ساناگا و همکاران انجام شد، گزارش کردند تمرین در فاز فولیکولار برتری بر رشد عضلانی نسبت به تمرین در فاز لوتئال ندارد [11] که با نتایج تحقیق حاضر همسو نیست. دلیل تفاوت در نتایج ممکن است به خاطر تمرین نکردن آزمودنیها و مصرف روزانه تنها 55 تا 60 گرم پروتئین باشد. مشخص شده است این مقدار پروتئین به هیچوجه برای عضلهسازی بهینه نیست [7]. همچنین افراد تمرین نکرده با کوچکترین تحریک تمرینی به رشد میرسند و احتمالاً بدن آنها به همین دلیل پاسخی به تفاوت زمانبندی متفاوت تمرین نداده است.
رشد بیشتر عضلات و افزایش بیشتر قدرت در گروه فولیکولار نسبت به گروه لوتئال در این تحقیق احتمالاً ناشی از بالاتر بودن سطح تستوسترون تام و تستوسترون آزاد در 14 روزه اول قاعدگی میباشد [9] که در تحقیق حاضر اندازهگیری نشد و از محدودیتهای تحقیق حاضر میباشد. طبق سایر تحقیقات [31 ،13 ،2] سطح تستوسترون در زنان در شروع فاز فولیکولار در پایینترین سطح خود میباشد و دقیقاً قبل یا در زمان تخمکگذاری یعنی حوالی روز 14 قاعدگی به اوج خود میرسد. این رشد بهتر عضلانی ناشی از تمرین فولیکولار به دلیل بالاتر بودن استرادیول بهعنوان یک هورمون آنابولیک یا آنتی کاتابولیک در مرحله فولیکولار و بالاتر بودن هورمون پروژسترون بهعنوان یک هورمون کاتابولیک در مرحله لوتئال میباشد [32 ،19]. استرادیول قبل از تخمکگذاری به اوج خود میرسد و در مرحله لوتئال هم کمی بالا میباشد (حداقل به اندازه نصف سطح اوج استرادیول در روز 14 قاعدگی). مشکل اینجاست که پروژسترون که در مرحله فولیکولار پایین است بعد از تخمکگذاری و در مرحله لوتئال به اوج میرسد و ظاهراً تأثیر آنابولیک یا آنتی کاتابولیک استرادیول را هم در مرحله لوتئال خنثی میکند [19 ،3] که میتواند توجیهکننده تفاوت بر هایپرتروفی ناشی از تمرینات مقاومتی در دو فاز فولیکولار و لوتئال باشد.
نتیجهگیری
بهطور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد تمرین فولیکولار باعث رشد عضلانی و افزایش قدرت بیشتری نسبت به تمرین لوتئال در زنان جوان با سابقه تمرینی میشود. همیشه قاعدگی بانوان بهصورت منظم و حدود 28 روز نیست که بتوان به این راحتی برنامهریزی کرد و افزایش قدرت در برخی بانوان در 2 فاز قاعدگی چنان محسوس نیست که تأثیری بر تمرین داشته باشد، اما وجود محیط آنابولیکتر در نیمه اول چرخه قاعدگی به وضوح در تحقیقات گذشته و این تحقیق نشان داده شده است. پیشنهاد میشود زنان یومنوره که قاعدگی منظمی دارند و از داروهای ضد بارداری که باعث تغییر پروفایل هورمونی طبیعی زنانه میشوند، استفاده نمیکنند، زمانبندی تمرینات قدرتی خود را بر اساس ریتم قاعدگی فردی تنظیم کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در مطالعه حاضر از همگی شرکتکنندهها رضایتنامه کتبی آگاهانه دریافت شد. به آزمودنیها اطمینان داده شد که اطلاعات شخصی بیماران نزد پژوهشگران به صورت محرمانه باقی میماند.تمام مراحل تحقیق حاضر توسط کمیته اخلاق دانشگاه خوارزمی تأیید شده است.
حامی مالی
این مقاله حامل مالی ندارد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، تحقیق و بررسی ویراستاری و نهاییسازی نوشته: حمید مسجدی، حمید رجبی، پژمان معتمدی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References