Document Type : Original Article
Authors
1 Department of Oral and Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran..
2 Department of Oral and Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
تحلیل داخلی ریشه در دندانهای دائمی بهندرت دیدهمیشود [1]. این ضایعه در پالپ چمبر و کانالها اتفاق میافتد و باعث ازبین رفتن عاج اطراف میشود [2]. این روند توسط فعالیت ادنتوکلاستها به علت عفونت مزمن پالپ اتفاق میافتد [3]. برای ایجاد تحلیل داخلی ریشه باید حداقل قسمت کوچکی از پالپ زنده باشد. IRR معمولاً بدون علامت است [4]. تحلیل داخلی ممکن است به واسطه ترومای حاد دندانی، پالپ کپ مستقیم یا غیرمستقیم، پالپوتومی و اینواژیناسیون مینا ایجاد شود. در ضایعات اولیه ممکن است نمای رادیوگرافی وجود نداشته باشد [2]. هرچند در مراحل پیشرفتهتر ضایعه به صورت رادیولوسنسی گرد تا بیضی در کانال با حدود مشخص یا شکل بالونی پالپ نمایان میشود [3] که حذف فوری بافت ملتهب و تکمیل درمان کانال ریشه توصیه میشود، زیرا این ضایعات در صورت عدم درمان، پیشرفت کرده و نهایتاً منجر به پرفوره شدن کانال به پریودنشیوم جانبی میشود. وقتی این اتفاق بیفتد، پالپ نکروز شده و درمان دندان مشکلتر میشود [1]. بنابراین تشخیص اولیه این ضایعه در پروگنوز آن مؤثر بوده و بدون تشخیص زودرس، پروگنوز دندان ضعیف است [5]. معمولاً برای ارزیابی این ضایعه از رادیوگرافیهای پریاپیکال معمولی استفاده میشود [6]. رادیوگرافی معمولی داخل دهانی در کشف تغییرات اولیه تحلیل داخلی، دارای محدودیتهای تشخیصی است [7]. میزان تخریب ناحیه پالپ چمبر و کانال معمولاً در رادیوگرافی معمولی کمتر از واقعیت نشان داده میشود [5]. امروزه فیلمهای رادیوگرافی مختلفی روانه بازار شده است که در تهیه و تولید آنها همواره کاهش میزان اشعه لازم برای به دست آوردن یک کلیشه مطلوب، مد نظر بوده است. بنابراین تغییر در ساختمان فیلمها میتوانند بر روی نتیجه فیلمها اثر بگذارد [8]. اثرات زیانآور پردازش ناکافی فیلم روی کیفیت تشخیصی و مشکلات ظهور و ثبوت شیمیایی در حفظ کیفیت بالا، موارد ثابتشدهای در دندانپزشکی هستند [9]. از سوی دیگر پرتونگاری خود دارای نقصهایی چون وقتگیر بودن و اثرات جانبی بر روی بافتهای بدن است. برای مقابله با این مشکلات، تلاشهایی در جهت ساخت دستگاههای جدید پرتونگاری، بهکارگیری فناوری نوین پرتونگاری و تکمیل روشهای ظهور و ثبوت انجام پذیرفته است [10]. ظهور تصویربرداری دیجیتال غیرمستقیم تحولی در رادیوگرافی ایجاد کرده است. در سیستم رادیوگرافی دیجیتال، فیلم و مراحل ظهور و ثبوت شیمیایی وجود ندارد و همچنین کاهش دُز اشعه به دلیل کاهش تکرار رادیوگرافی وکاهش تعداد تصاویر نامناسب را خواهیم داشت. در این سیستم گیرندهها اطلاعات تصویری را به رایانه انتقال میدهند که به صورت تصویر سریعی بر روی نمایشگر رایانه نمایش داده میشود و قابلیت تغییر کیفیت تصویر از جمله کنتراست و دانسیته، همچنین امکان ذخیره و انتقال آن به مراکز دیگر نیز وجود دارد که نیاز به تکرار رادیوگرافی را کاهش میدهد. تنها ایراد اصلی سیستمهای دیجیتال قیمت بالا در مقایسه با رادیوگرافی متداول است [10, 11, 12].
رادیوگرافی دیجیتال خود بر دو نوع است: مستقیم و غیرمستقیم. با این تفاوت که نوع مستقیم نیاز به پروسسینگ ندارد. در مورد تحلیل داخلی ریشه نیز در تحقیقات متعددی توسط روشهای پرتونگاری دیجیتال مستقیم و غیرمستقیم و معمولی ارزیابیهای تشخیصی صورت گرفته است، ولی متأسفانه پاسخهای متناقضی به دست آمده است [13 ,14, 15]. با توجه به تفاوتها و تناقضات موجود در مطالعات انجامگرفته و استفاده روزافزون از تکنولوژی دیجیتال در بخشهای مختلف تشخیصی و درمانی و پیشرفت آنها در ناحیه ماگزیلوفاشیال و بخشهای مختلف دندانپزشکی، بررسی و نتیجهگیری دقیق از صحت تشخیصی آن در ضایعات داخلی پالپ که یکی از شکایات بیماران مراجعهکننده به دندانپزشک است، حائز اهمیت است. با توجه به تناقضات موجود در بررسیهای گذشته، هدف از این پژوهش مقایسه دقت رادیوگرافی معمولی و دیجیتال غیرمستقیم در تشخیص درست تحلیل داخلی ریشه در نمونههای دندانی مانتشده است. بدون شک یافتن تکنیک رادیوگرافی که بتواند ضایعات تحلیل داخلی ریشه در مراحل اولیه را بهخوبی نشان دهد، در تشخیص بهموقع، درمان زودهنگام این ضایعات و درنتیجه پروگنوز دندان نقش بسیار مؤثری خواهد داشت.
روش بررسی
در این مطالعه آزمایشگاهی، از 70 دندان پرمولر تکریشه که بدون پوسیدگی، پرکردگی، انومالی یا مشکل دیگر بودند و با اهداف ارتودنسی کشیده شده بودند، استفاده شد. دندانها پس از کشیده شدن در ظروف نمونهگیری حاوی سرم فیزیولوژیک نگهداری میشدند. از 35 دندان از مجموع 70 دندان به عنوان گروه کنترل استفاده شد. نمونهگیری و حجم نمونه بر اساس بررسیهای آماری و مطالعات معتبر انجامشده قبلی [3] تعیین شد.
هر دندان به شکل اکلوزوژینژیوالی درون گیرهای که به میز کار متصل شده بود، ثابت شده و با استفاده از یک دیسک فلزی بسیار نازک با ضخامت 1 میلیمتر (جهت جلوگیری از تغییرات ابعادی) که درون هندپیس قرار داشت، به شکل مزیودیستالی در همه دندانها برش داده شد. برش از میان کانال دندان عبور کرده و پس از برش، دو نیمه لبیال و لینگوال از هر دندان به جا ماند. سپس با استفاده از یک فرز روند 0/5 میلیمتری که درون توربین قرار داشت، تراش در نیمه لبیال 35 دندان انجام گرفت. نیمی از تراشها در 1/3 سرویکال و نیمی دیگر در 1/3 اپیکال ریشه انجام گرفتند. تراشها در دیواره مزیالی یا دیستالی نیمهلبیالی انجام گرفت. پس از انجام تراشها در 35 دندان، دو نیمه لبیال و لینگوال 70 دندان برش خورده، توسط چسب قطرهای به هم متصل شدند و در گروههای 4تایی درون آکریل سبز خودپخت که با پودر استخوان گاو با نسبت 1 به 4 مخلوط شده بود، مانت شدند. بر روی بلوک آکریلی برای هر دندان عددی در نظر گرفته و نوشته شد و در سمت دیگر بلوک یک حرف الفبای انگلیسی نیز به عنوان شناسه بلوک نوشته شد. پس از مانت کردن دندانها به صورت بلوکهای 4تایی، ابتدا از هر بلوک رادیوگرافی پریاپیکال با فیلم معمولی به روش موازی تهیه شد. بلوکها به گونهای در برابر اشعه قرار گرفتند که فیلم در سمت لینگوال دندانها قرار گیرد. بر روی هر کلیشه رادیوگرافی پریاپیکال برچسبهای کوچک کاغذی حاوی حرف مخصوص هر بلوک آکریلی چسبانده شد. سپس اقدام به تهیه تصاویر PSP به روش موازی مشابه آنچه که در نوع معمولی انجام دادیم، کردیم و با دستگاه PSP Laser reader پروسسینگ انجام شد.
کلیشههای رادیوگرافی پریاپیکال معمولی و تصاویر PSP در اختیار دو مشاهدهگر که متخصصان رادیولوژی فک و صورت بودند، قرار گرفت. تصاویر به طور جداگانه به وسیله 2 رادیولوژیست که حداقل 2 سال سابقه مشاهده تصاویر دیجیتال را دارند، بررسی شدند. مشاهدهگران هیچ آگاهی قبلی از توزیع تصاویر نداشتند. تصاویر دیجیتال PSP در یک اتاق تاریک بر روی یک مانیتور مشترک Flat LG 22 اینچ که رزولوشن آن 990 در 1440 پیکسل بود، با کنتراست ثابت دیده شد و تصاویر Conventional هم روی یک نگاتوسکوپ مشترک مشاهده شد. برای کلیشههای پریاپیکال معمولی، هر مشاهدهگر حرف الفبای انگلیسی چسباندهشده بر روی کلیشه را یادداشت کرده و از چپ به راست تصویرها از نظر وجود یا عدم وجود، تحلیل و بررسی شدند.تصاویر PSP معادل هر کلیشه هم به همین صورت بررسی شدند. سپس ناظرین مشاهدات خود را بر روی فرمی که از قبل تهیه شده بود، با گذاشتن علامت ثبت کردند.
دادههای جمعآوریشده با نرمافزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. به منظور مقایسه روشهای تشخیصی با واقعیت، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی محاسبه شد و میزان توافق روشهای تشخیصی با آمار کاپا ارائه شد. در صورتی که آمار کاپا بزرگتر از 0/8 باشد، به معنای توافق کامل،0/6 تا 0/8 به معنای توافق نسبتاً قوی، 0/4 تا 0/6 به معنای توافق متوسط، 0/2 تا 0/4 به معنای توافق ضعیف و کمتر از 0/2 به معنای توافق ناچیز در نظر گرفته شد. همچنین مقایسه روشهای تشخیصی با آزمون مک نمار نیز انجام گرفت، و P<0/05 به عنوان حد معناداری در نظر گرفته شد.
یافتهها
با توجه به آمار آزمون مکنمار (سطح معنیداری 0/8) تفاوت معنیداری بین تشخیص مشاهدهگر اول و دوم بر اساس تصاویر Conventional وجود ندارد و میزان این درستی 77/1 بود است (تصویر شماره 1).
همچنین میزان اعتبار ارزیابی مشاهدهگر با استفاده از معیار کاپا 0/54 است و این میزان با توجه به سطح معنیداری 0 معنیدار است. با توجه به آمار آزمون مکنمار (سطح معنیداری 0/39) تفاوت معنیداری بین تشخیص مشاهدهگر اول و دوم بر اساس تصاویر PSP وجود ندارد و میزان این درستی 82/8 بوده است. همچنین میزان اعتبار ارزیابی مشاهدهگر با استفاده از معیار کاپا 0/65 است و این میزان با توجه به سطح معنیداری 0 معنیدار است (تصویر شماره 2).
در صورتی که آمار کاپا بزرگتر از 0/8 باشد، به معنای توافق کامل،0/6 تا 0/8 به معنای توافق نسبتاً قوی، 0/4 تا 0/6، به معنای توافق متوسط، 0/2 تا 0/4 به معنای توافق ضعیف و کمتر از 0/2 به معنای توافق ناچیز در نظر گرفته شد. همچنین مقایسه روشهای تشخیصی با آزمون مکنمارانجام گرفت و P<0/05 به عنوان حد معناداری در نظر گرفته شد (تصویر شماره 3).
همانطور که ملاحظه شد، آمار کاپا نشان داد که بین روش PSP و واقعیت در مشاهدهگر اول و دوم توافق کامل وجود دارد (به ترتیب: K2=0/83 ،K1=0/8)، اما بین روش رادیوگرافی پریاپیکال معمولی با واقعیت در مشاهدهگر اول و مشاهدهگر دوم توافق نسبتاً قوی وجود داشت (به ترتیب K2=0/71، K1=0/65)، همچنین آمار کاپا نشان میدهد که در 1/3 اپیکال ریشه روش PSP توافق کامل با واقعیت در مشاهدهگر اول و توافق نسبتاً قوی در مشاهدهگر دوم وجود دارد (K1=0/95 و مشاهدهگر دوم K2=0/678) اما در رادیوگرافی پریاپیکال معمولی توافق نسبتاً قوی با واقعیت در هر دو مشاهدهگر نشان داده شد (K1=0/613 و K2=0/73). در 1/3 سرویکال نیز آمار کاپا در روش PSP در هر دو مشاهدهگر توافق نسبتاً قوی با واقعیت دارد (K1=0/7 و K2=0/692)، اما در روش پریاپیکال معمولی در مشاهدهگر اول توافق متوسط و در مشاهدهگر دوم توافق نسبتاً قوی با واقعیت را نشان میدهد (تصویر شماره 4) (K2=0/49 و K1=0/65).
با توجه به آزمون مکنمار تفاوت معناداری در روش PSP در هر دو مشاهدهگر با واقعیت مشاهده نشد (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=1) در روش پریاپیکال معمولی نیز در نتایج مشاهدهگر دوم تفاوت معناداری با واقعیت مشاهده نشد (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=0/75). در یکسوم سرویکال ریشه در نتایج روش PSP (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=0/72) و رادیوگرافی معمولی (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=0/73) در هر دو مشاهدهگر تفاوت معناداری با واقعیت مشاهده نشد. در یکسوم اپیکال ریشه نیز در نتایج روش PSP (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=0/68) و رادیوگرافی معمولی (مشاهدهگر اول P1=1 و مشاهدهگر دوم P2=0/68) در هر دو مشاهدهگر تفاوت معنادار با واقعیت نشان داده نشد (تصویر شماره 5).
با مقایسه دو روش PSP و رادیوگرافی پریاپیکال معمولی توسط آزمون مکنمار مشاهده شد که در مشاهدهگر اول و دوم تفاوت معناداری وجود ندارد (P1=0/79 و P2=0/38). همچنین در روش PSP وو معمولی، نتایج دو مشاهدهگر تفاوت معناداری نداشتند (P=0/39 و P=0/8). همانطور که مشاهده میشود در نتایج هر دو مشاهدهگر، PSP در تشخیص تحلیل داخلی نسبت به Conventional، دارای حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و درستی بیشتر و ارزش اخباری منفی کمتری است (تصویر شماره 6).
حساسیت، ویژگی،ارزش اخباری مثبت و منفی روش PSP و معمولی درجداول شماره 1، 2، 3 و 4 ارائه شده است.
تفسیر یافتهها
مشاهده رادیوگرافیک ابزار کمککنندهای است که میتواند حضور یک ناهنجاری در دندان را نشان ده، که همراه معاینات بالینی و تاریخچه پزشکی، منجر به تشخیص و ارائه طرح درمان میشود [6]. اصولاً هر روش تشخیصی برای ضایعات تحلیل داخلی ریشه باید توانایی تشخیصی صحیح را داشته باشد. در این مطالعه دو روش PSP و Conventional برای مقایسه دقت تشخیصیشان استفاده شدند تا توانایی هریک از این روشها در تشخیص ضایعات تحلیل داخلی ریشه که مسلماً مبنای طرح درمان خواهد بود، سنجیده شود.
با توجه به مشکلات رادیوگرافیهای Conventional از جمله آثار مخرب ظهور و ثبوت ناکافی فیلم، کیفیت تشخیص و دشواری نگهداری محلول شیمیایی و غیره، همواره تلاش در جهت یافتن مدالیته تصویربرداری ارزشمندتری برای کشف مشکلات اندودنتیکس، وجود داشته است [7].
ظهور تصویربرداری دیجیتال باعث انقلابی در علم رادیولوژی شده است. همگام با پیشرفت تکنولوژی عوامل متعددی موجب تغییر جهت به سمت فیلم دیجیتال شده است. PSPبرای اولین بار در سال 1994 جهت تصویربرداری داخل دهانی استفاده شد و از آن پس به صورت گستردهای در معاینات کلینیکی به کار رفته است [16]. از فواید رادیوگرافی دیجیتال، حذف ظهور و ثبوت با استفاده از مواد شیمیایی، حذف مواد زاید خطرناک ناشی از مواد شیمیایی ظهور و ثبوت و ورقه سربی، ذخیره و انتقال تصاویر به صورت الکترونیکی به سایر مراکز درمانی، قابلیت تغییرو بهبود کیفیت تصویر و کاهش تکرار رادیوگرافی و به دنبال آن دُز جذبی اشعه کمتر است [2]. علاوه بر این صحت قدرت تشخیصی رادیوگرافی دیجیتال در ضایعات پریاپیکال، پوسیدگی، اندازهگیری طول کانال دندان و طول استخوان آلوئولار، ارزیابی ترمیمها، روکشها و ایمپلنتها، اثبات شده است [17].
در مواجهه با مشکلات اندودنتیکس که تحلیل داخلی هم یکی از آنهاست، گاهی معاینات کلینیکی در مراحل اولیه قادر به تشخیص نیستند و برای تشخیص و طرح درمان این ضایعات نیاز به رادیوگرافی داریم. حال آنکه عوامل مختلفی تشخیص اینگونه ضایعات را تحت تأثیر قرار میدهند، از جمله سایز و موقعیت ضایعه، زاویه تابش اشعه و ویژگی آناتومیک ناحیه که در این بین نقش سایز و موقعیت ضایعات پررنگتر است. به گونهای که بیشترین میزان مثبت کاذب مربوط به ضایعات کوچک نواحی میانی و اپیکال است [17].
بهترین روش تشخیصی برای کشف ضایعات تحلیل داخلی ریشه روشی است که هم قابل تکرار بوده و نتایج مشابهی را سبب شود و هم وجود یا عدم وجود تحلیل را بهدرستی نشان دهد.
همانگونه که در مطالعه حاضر که با هدف مقایسه صحت تشخیصی تصاویر PSP و Conventional در ضایعات تحلیل داخلی ریشه است، مشاهده میکنیم، هرچند رادیوگرافی Conventional در تشخیص صحیح تحلیل داخلی، روش ارزشمندی است، ولیPSP در تشخیص تحلیل یا عدم تحلیل ریشه به صورت ایدهآل عمل میکند و دارای Sensitivityو Accuracy بیشتری است که این برتری در تشخیص ضایعات ناحیه اپیکال نسبت به ناحیه سرویکال مشهودتر است. در مطالعه سالیوان و همکاران [18] در سال 2000 در آمریکا رادیوگرافی دیجیتال با کنتراست متغیر، ضایعات کوچکتر اپیکال را بهتر نشان داد. یعنی حساسیت بهتری دارد که با نتایج مطالعه حاضر هماهنگ است. در مطالعه ما در مورد تحلیل داخلی ریشه، PSP با کنتراست ثابت نسبت به رادیوگرافی پریاپیکال معمولی توافق بیشتری با واقعیت داشت.
در مطالعه وستفالن و همکاران [19] در برزیل که به صورت invitro به مقایسه رادیوگرافی CCD و Conventionalدر تحلیل خارجی ریشه پرداخته بودند، رادیوگرافی CCD به صورت معنیداری از دقت بیشتری در تشخیص ضایعات تحلیل خارجی ریشه برخوردار بود. هر چند در مطالعه ما از PSP و در این مطالعه از CCD استفاده شده است، ولی نتیجه آنها که برتر بودن CCD را بیان میکند، مشابه مطالعه ما نشان میدهد که رادیوگرافی دیجیتال در تشخیص تحلیل داخلی ریشه به رادیوگرافی معمولی ارجحیت دارد. در مطالعه شال و همکاران [20] در چین که به بررسی اعتبار فیلم پریاپیکال دیجیتال غیرمستقیم در تشخیص تحلیل ریشه پرداختند، صحت فیلم دیجیتال بیشتر از معمولی بودکه باز هم مطابق با نتیجه مطالعه ماست. از نکات قوت تحقیق ما نسبت به این تحقیق، مقایسه موقعیت تحلیل داخلی بود که در دو سطح مختلف سرویکالی و اپیکالی ریشه ارزیابی شد.
نتایج مطالعه ما مشابه مطالعه قمبرلو و همکاران [17] بود که به مقایسه فیلمهای دیجیتال غیرمستقیم و رادیوگرافی معمولی پریاپیکال در تشخیص ضایعات تحلیل داخلی به صورت invitro پرداختند. در مطالعه آنها هم مشابه تحقیق ما، ناحیه اپیکال ریشه سختترین ناحیه از لحاظ کشف ضایعات تحلیل داخلی ریشه بود که به علت مشکلات آناتومیک ناحیه است. در ناحیه اپیکال به دلیل باریکشدگی کانال به نسبت قسمت سرویکال و وجود تنوع آناتومیک فراوان در ناحیه فورامن اپیکال، رادیوگرافی پریاپیکال قدرت تشخیصی کمتری را داراست.
که مطالعه ما در شرایط invitro انجام شده و مسلماً در شرایط invivo سوپرایمپوزیشن ساختارهای آناتومیک مختلف، سختی جاگذاری فیلم خصوصاً در ناحیه مولرهای ماگزیلا و تحریک رفلکسgag بیماردر هر دو نوع رادیوگرافی وجود خواهد داشت و آنچه رادیوگرافی دیجیتال را درتشخیص ضایعات موفقتر کرده، قابلیت تغییر کیفیت تصویر از جمله کنتراست و دانسیته است. نظر به اینکه تغییر این شرایط باعث بهبود کیفیت تصاویر شده، تکرار رادیوگرافی کمتر اتفاق میافتد و در اثر گذشت زمان هم با توجه به ذخیره الکتریکی تصاویر، کیفیت از دست نمیرود. بنابراین با توجه به کاهش تعداد رادیوگرافیهای تکرارشده، دُز بیمار کاهش مییابد، این مزایا تمایل دندانپزشکان را برای استفاده از تصویربرداری دیجیتال بیشتر کرده است.
چنان که لواندر و همکاران [21] در مطالعه خود که به صورت invivo تحت عنوان تشخیص اولیه تحلیل ناحیه اپیکال ریشه طی درمان ارتودنسی توسط رادیوگرافی، انجام دادند، نظر به اینکه در نتایج خود به sensitivity مشابه در دو نوع رادیوگرافی پی بردند، اما رادیوگرافی دیجیتال را به دلیل کیفیت بالاتر بهخصوص در تشخیص ضایعات اولیه و کوچکتر ارجح دانستند و بیان کردند که گرچه رادیوگرافی معمولی متد استانداردی برای ارتودنتیستها جهت تشخیص تحلیل ناحیه اپیکال طی درمان است، اما این رادیوگرافی در تشخیص تحلیل اولیه، دقت بالایی ندارد و معمولاً لاکوناهای سطح تحلیل در سطوح باکال و لینگوال ریشه در این رادیوگرافی از نظر پنهان میماند، در صورتی که رادیوگرافی دیجیتال این ضایعات را سادهتر به تصویر میکشد. در مواردی که احتمال وجود تحلیل بالاست مثل دندانهای پالپوتومی شده یا آنها که تحت ترومای حاد قرار گرفتند یا پالپ کپ مستقیم یا غیرمستقیم داشتهاند یا آنها که دارای اینواژیناسیون مینایی هستند، با توجه به اینکه کشف ضایعات در مراحل اولیه میتواند با طرح درمان سادهتری دندان را حفظ کنند، بهویژه در مناطقی از فک که سوپرایمپوزیشن وجود دارد و خصوصاً اگر مشکوک به وجود تحلیل در ناحیه یکسوم اپیکال باشیم، استفاده از PSP ارجح به نظر میرسد. البته مطالعات بیشتر خصوصاً به صورت Invivo برای اثبات برتری PSP لازم است.
نتیجهگیری
از مجموع این نتایج و محاسبه میزان حساسیت و درستی هرکدام از روشها، میتوان نتیجه گرفت که اگرچه رادیوگرافی پریاپیکال معمولی ارزش تشخیصی بالایی در ضایعات تحلیل داخلی ریشه را نشان میدهد، اما روش PSP نسبت به نوع معمولی خصوصاً در نواحی اپیکال ریشه دندانها با دقت تشخیصی بالا و اطمینانبخشی که دارد، میتواند تکیهگاه با ارزشی جهت کشف زودرس و ارائه طرح درمان مناسب در این ضایعات باشد و خصوصاً در مواردی با احتمال وجود تحلیل داخلی، استفاده از آن توصیه میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز قرار گرفته است (کد اخلاق: IR.AJUMS.REC.1392.123).
حامی مالی
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز حامی مالی این پژوهش است.
مشارکت نویسندگان
تحقیق و بررسی، منابع، نگارش پیشنویس، بصریسازی، ویراستاری و نهاییسازی نوشته: فاطمه اسفندیاری؛ مفهومسازی، روششناسی، اعتبار سنجی، تحلیل، نظارت، مدیریت پروژه، تامین مالی: ساناز شریفی شوشتری.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علومپزشکی جندیشاپور اهواز که هزینههای این طرح را تقبل کردهاند سپاسگزاری میشود.
References