دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121The Impact of BCL11A and HBS1L-MYB Polymorphic Markers in Affected and Carriers of Beta Thalassemia with High Level of Fetal Hemoglobin in South of Iran, Khuzestanبررسی نقش مارکر های پلی مورفیک BCL11A و HBS1L-MYB در افزایش هموگلوبین جنینی افراد ناقل و مبتلا به تالاسمی بتا در جنوب ایران- خوزستان6116195780610.22118/jsmj.2018.57806FAغلامرضا شریعتیآزمایشگاه ژنتیک پزشکی و تشخیص پیش از تولد نرگس، اهواز، ایرانمحمد حمیداستادیار بخش پزشکى مولکولى ،انستیتو پاستور ایران، مرکز تحقیقات بیوتکنولوژى، بخش پزشکى مولکولى، تهران، ایران.نیلوفر برخورداری بافقیکارشناس ارشد بخش پزشکى مولکولى،انستیتو پاستور ایران، مرکز تحقیقات بیوتکنولوژى، بخش پزشکى مولکولى، تهران، ایران.حمید گله داریاستاد گروه ژنتیک.گروه ژنتیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-6281-4809علی حسین صابریدانشیار گروه ژنتیک.گروه ژنتیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.علیرضا صداقتاستادیار گروه غدد.آزمایشگاه ژنتیک پزشکی و تشخیص پیش از تولد نرگس، اهواز، ایران.Journal Article20170711<strong>Background and Objective:</strong> The increase of HbF in some beta-thalassemia and sickle cell patients ameliorates the disease severity. Therefore, understanding the reasons behind the increasing of fetal hemoglobin is needful. The molecular explanation of fetal hemoglobin increment might be correlated with the genes which play a regulatory role in expression of beta-globin cluster genes. In this study, the likelihood of polymorphisms of BCL11A and HBS1L-MYB regions to cause HbFelevation was studied. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> In this investigation, 50 thalassemia patients with high level of fetal hemoglobin and 50 healthy individuals as control group were selected from Khuzestan. The allele frequency of rs28384513, rs766432, rs11886868 and rs4895441 polymorphisms were assessed by using PCR-RFLP and PCR- sequencing methods. <br /><strong>Results: </strong>The frequency of C allele in rs766432 (A/C), C allele in rs11886868 (C/T) and A allele in rs28384513 (A/C) were significantly high among the patients with increased level of HbF. Whereas, the frequency of rs4895441 (A/G) polymorphism had no significant differences compared with the patients with high level of HbF and control group. <br /><strong>Conclusion:</strong> Based on this study, rs766432 (A/C), rs11886868 (C/T) and rs28384513 (A/C) polymorphisms are correlated with HbF increased and they can be used to predict the clinical features of fetus in case of bearing the major or intermediate forms of thalassemia. However, to confirm these results these markers need to be studied by applying a larger number of samples.<strong>زمینه و هدف: </strong>افزایش بیان هموگلوبین جنینی در برخی بیماران تالاسمی بتا و داسی شکل منجر به بهبود علائم بیماری میگردد. شناخت عواملی که موجب افزایش مجدد هموگلوبین جنینی میشوند بسیار مهم است. توجیه مولکولی افزایش هموگلوبین جنینی را میتوان به ژنهایی نسبت داد که نقش تنظیمی در بیان ژنهای خوشه ی ژنی بتاگلوبین دارند. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط پلیمورفیسم شایع مرتبط با افزایش هموگلوبین جنینی ژن BCL11A و ناحیه ی بین ژنی HBS1L-MYB در بیماران و ناقلین بتا تالاسمی خوزستان می باشد.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>دراین مطالعه 50 بیمار تالاسمی با هموگلوبین جنینی بالا و50 مورد به عنوان کنترل نرمال از جمعیت خوزستان انتخاب شد. با بهرهگیری از روشهای PCR، هضم آنزیمی و تعیین توالی فراوانی پلیمورفیسمهای rs766432, rs28384513,، rs11886868 و rs4895441 بررسی شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong>فراوانی پلیمورفیسمهایs766432 (A/C) آللC و(C/T) rs11886868 آلل C وrs28384513 (A/C) آلل A در افراد با هموگلوبین جنینی افزایش یافته بالا بوده، ارتباط معنیدار قوی با افزایش هموگلوبینی جنینی داشتند. در حالی که در رابطه با پلی مورفیسم(A/G) rs4895441 تفاوت معنیداری مشاهده نگردید.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> در این مطالعه می توان گفت که پلی مورفیسم های rs766432 (A/C) آلل C و 6868 (C/T) rs1188 آلل Cوrs28384513 (A/C) آلل A در ارتباط با افزایش هموگلوبین جنینی بوده، در پیشبینی وضعیت بالینی جنین به صورت تالاسمی ماژور یا اینترمدیا می توانند نقش داشته باشند. اگرچه برای تایید این موضوع بررسی این مارکرها در جمعیت بزرگتر ضروری است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57806_3d8ca067ac5873bf0f2c1dde115199d2.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Recombinant Expression of Staphylococcus aureus Enterotoxin Type B as a Vaccine Candidateبیان نوترکیب انتروتوکسین استافیلوکوکوس اورئوس تیپ B به عنوان کاندیدای واکسن6536645780710.22118/jsmj.2018.57807FAسید امیر حسینیدانشجوی دکتری تخصصی نانوبیوتکنولوژی.مرکز علم و فناوری زیست شناسی، دانشگاه جامع امام حسین(ع) تهران، تهران، ایران.فیروز ابراهیمیاستادیار گروه علم و فناوری زیست شناسی.مرکز علم و فناوری زیست شناسی، دانشکده و پژوهشکده علوم پایه، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.شهرام نظریاناستادیار گروه علم و فناوری زیست شناسی.مرکز علم و فناوری زیست شناسی، دانشکده و پژوهشکده علوم پایه، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.محمود حمیدیدانشجوی کارشناسی ارشد سلولی و مولکولی. مرکز علم و فناوری زیست شناسی، دانشگاه جامع امام حسین(ع) تهران، تهران، ایران.Journal Article20170722<strong>Background and Objective:</strong> <em>Staphylococcus aureus</em> is a gram-positive cocci that causes many diseases, such as food poisoning, risky shocks. Entrotoxins are the most important toxins of the bacteria. Among them, enterotoxin type B is the most common and important ones which is a super antigen. The aim of this study was the cloning and recombinant expression of <em>seb</em> gene in order to achieve a stable construct for the protein production and further use as a vaccine candidate in future investigations. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong><em>seb</em> gene was analyzed for rare codons and gene optimaztion was performed using bioinformatic softwares. Enzymatic digestion was performed to confirm the presence of the <em>seb </em>gene into pET28a(+) expression vector. Recombinant expression of SEB was induced by IPTG following cloning confirmation. Then, protein purification was done under non-denaturing conditions using a nickel chromatography column. Protein confirmation was performed by Western blotting analysis. <br /><strong>Results: </strong>Codon adaptation index (CAI) of the native gene was 0.68, while the optimized sequence had a CAI of 0.82.Percentage of codon having high frequency distribution was improved to 57%. Restriction analysis confirmed the cloning of the <em>seb</em> gene into pET28a vector. The results showed that the cloning of <em>seb</em> gene in pET28a(+) vector was performed in an appropriate position between expected restriction sites. In addition, SEB had a good and significant expression after induction by IPTG. The total yield of purified protein was 22mg/L. Western blotting showed specific reactivity of recombinant protein with anti-his tag antibody. <br /><strong>Conclusion:</strong> Stable recombinant construct containing <em>seb</em> gene was constructed and appropriate recombinant expression of the protein was observed. So, this protein could be used in future studies as a vaccine candidate against SEB toxin of <em>Staphylococcus aureus</em>.<em> </em> <br /><strong><em> </em></strong><strong>زمینه و هدف:</strong> <em>استافیلوکوکوس اورئوس</em>(<em>Staphylococcus aureus</em>)، کوکسی گرم مثبتی است که میتواند بیماری های مختلفی چون مسمومیتهای غذایی، شوک های مخاطره آمیز و ... را به وجود آورد. از مهمترین سموم تولید شده توسط این باکتری، انتروتوکسین نوع B یکی از معمولترین و مهمترین توکسینهای یافت شده و یک سوپر آنتی ژن می باشد. هدف از انجام این تحقیق همسان سازی و بیان این پروتئین به شکل نوترکیب جهت دستیابی به یک ساختار و منبع پایدار برای تولید آن به منظور بررسی های آینده به عنوان کاندید واکسن بود.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> ژن <em>seb</em> به لحاظ وجود کدونهای نادر مورد بررسی قرار گرفت و بهینه سازی ژن با استفاده از نرم افزارهای بیوانفورماتیکی انجام شد. واکنش هضم آنزیمی برای تایید حضور ژن نوترکیب <em>seb</em> درون وکتور بیانی(+)pET28a انجام شد. پس از تأیید همسان سازی ژن مورد نظر، بیان نوترکیب پروتئین SEB با استفاده از القاءگر مصنوعی IPTG و همچنین تخلیص تحت شرایط طبیعی(غیردناتوره) با کمک ستون کروماتوگرافی نیکل(Ni-NTA) صورت پذیرفت. آنالیز وسترن بلات نیز برای تأیید پروتئین SEB انجام شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> شاخص سازگاری کدون(CAI) مربوط به ژن طبیعی 68/0 بود، درحالی که این شاخص برای ژن بهینه سازی شده به 82/0رسید. درصد کدونهای با شیوع بالا در توالی بهینه شده به 57 درصد افزایش یافت. هضم آنزیمی صحت همسانه سازی ژن <em>seb</em> در وکتور (+)pET28a را تائید کرد. نتایج نشان داد که همسانه سازی ژن <em>seb</em> درون وکتور (+)pET28a در یک جایگاه مناسب بین محلهای مورد انتظار اثر آنزیمهای برشی انجام شده بود. همچنین ژن <em>seb</em> بعد از القاء با IPTG بیان خوب و قابل توجهی داشت. میزان پروتئین بیان شده برای هر لیتر از محیط کشت حدود 22 میلیگرم بود. وسترن بلاتینگ، واکنش پروتئین نوترکیب با آنتی بادی ضد هیستیدین را نشان داد.<br /> <strong>نتیجه گیری: </strong>سازه نوترکیب پایدار محتوی ژن <em>seb</em> تولید گردید که بیان نوترکیب قابل توجهی از پروتئین را نشان داد. بنابراین پروتئین SEB را می توان در مطالعات آینده برای بررسی میزان ایمن سازی علیه سم SEB مورد بررسی قرار داد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57807_c9d5fe19e5aabcb67d2444f906e979a7.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Effects of Aqueous Cinnamon Extract on Body Mass Index, Organs Weight and Biochemical Indices of Male Wistar
Rats on a High-fat Dietتاثیرات عصاره آبی دارچین بر شاخص تودهی بدنی، وزن اندامها و شاخصهای بیوشیمیای موشهای صحرایی نر نژاد ویستار تحت رژیم غذایی پرچرب6937035780910.22118/jsmj.2018.57809FAسمیه رستمخانیکارشناسی ارشد گروه فیزیولوژی جانوری.گروه فیزیولوژی جانوری، دانشکده علوم پایه و پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات زنجان، زنجان، ایران.ساناز مهمازیاستادیار گروه ژنتیک.گروه ژنتیک، مرکز تحقیقات بیولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، زنجان، ایران.مهرداد قربانلوکارشناسی ارشد علوم تشریحی.گروه علوم تشریحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علومپزشکی زنجان، زنجان، ایران.سعید شکریدانشیار گروه علوم تشریحی.گروه علوم تشریحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علومپزشکی زنجان، زنجان، ایران.وحید بیاتیاستادیار گروه علوم تشریحی.گروه علوم تشریحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.رضا نجاتبخش نجات بخشدانشیار گروه علوم تشریحی.گروه علوم تشریحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علومپزشکی زنجان، زنجان، ایران.Journal Article20170815<strong>Background and Objective:</strong> Consuming herbal supplements for preventing obesity is cheaper and safer in comparison to chemical drugs. Considering the anti-obesity effect of <em>Cinnamon</em>, in this study, effects of two different doses of aqueous <em>Cinnamon</em> extract on weight and biochemical indices related to metabolic syndrome were investigated in rats under high-fat diet. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> Thirty two male Wistar rats were divided into four groups:Control (normal diet), high-fat diet group (high-fat diet with 60% additional fat), 2 high-fat diet groups treated with 100 mg/kg and 200 mg/kg of extract. Treatment was done daily for 20 weeks by gavage. Then, dissection was performed and blood samples were taken from the heart. Weights of internal organs and omental fat were measured, and biochemical tests were performed. <br /><strong>Results:</strong> One hundred mg/kg dose of extract, reduced BMI and omental fat in comparison to the high-fat diet group. Both doses of extract reduced leptin level in comparison to the high-fat diet group. Dose of 100 mg/kg prevented the weight reduction of pancreas. <br /><strong>Conclusion: </strong>In the present study, anti-obesity effects of 100 mg/kg dose of extract was observed which may be an evidence of positive effects of low doses of extract. Aqueous <em>Cinnamon</em> extract can be used as a flavor with meals. <br /><strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> استفاده از مکملهای گیاهی جهت پیشگیری از چاقی نسبت به داروهای شیمیایی ارزان تر و کم خطرتر هستند. با توجه به اثر کاهندهی چربی دارچین، در این تحقیق اثر دو دوز متفاوت عصاره آبی دارچین بر میزان وزن و شاخصهای بیوشیمیایی مرتبط با سندرم متابولیک در موشهای صحرایی نر تحت رژیم غذایی پرچرب بررسی گردید.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 4 گروه مورد بررسی قرار گرفتند: کنترل (رژیم غذایی معمولی)، گروه رژیم پرچرب (رژیم غذایی پرچرب با 60 درصد چربی اضافه)، 2 گروه رژیم پرچرب تیمار شده با دوزهای 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره. تیمار به مدت 20 هفته روزانه از طریق گاواژ دهانی انجام شد. سپس کالبد شکافی شده و از قلب حیوانات خونگیری انجام گردید. وزن اندامهای داخلی و چربی امنتال اندازهگیری شد و آزمایشات بیوشیمیایی انجام گرفت.<br /> <strong>یافته ها:</strong> دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره، شاخص تودهی بدنی و وزن چربی امنتال را نسبت به گروه تحت رژیم پرچرب پایین آورد. هر دو دوز عصاره توانست میزان لپتین را نسبت به گروه چاق پایین آورد. دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره مانع از کاهش وزن پانکراس شد.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> در این مطالعه اثرات ضد چاقی دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره مشاهده شد که شاید گواه اثرات مثبت دوزهای پایین عصاره دارچین است. عصاره آبی دارچین به عنوان چاشنی میتواند به همراه وعدههای غذا مورد استفاده قرار گیرد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57809_79e5dca9d56d3fac9a9b0addd8b574b1.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Effect of Eight Weeks of Swimming Training with Garlic Intake on Serum Levels of IL-10 and TNF-α in Obese Male Ratsتاثیر هشت هفته تمرین شنا به همراه مصرف سیر بر غلظت سرمی IL-10 وTNF-α موش های نر چاق6656715783010.22118/jsmj.2018.57830FAداود فرازنده نیاکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.معصومه حسینیعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران شرق0000-0001-8457-1924شاهین ریاحی ملایریاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.عبدالرسول دانشجواستادیار گروه بیومکانیک ورزشی.گروه بیومکانیک ورزشی، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.Journal Article20170602<strong>Background and Objective</strong>: Tumor necrosis factor alpha (TNF-α) as a pro inflammatory cytokine and interlokin-10 as an anti-inflammatory cytokine have an important role in the development and the prevention of the systemic inflammation and incidence of obesity-induced diseases such as Coronary artery disease respectively .The purpose of this study was determining the effect of eight weeks of swimming training with garlic intake on serum levels of IL-10 and TNF-α in obese male rats. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> During this experiment 28 Wister male rats with obesity) 250-300 grams (were divided into four groups (control, supplement, training, training + supplement) randomly. The training groups swam for 8 weeks, 3 sessions per week and 60 minutes each session. The supplement groups received a solution of garlic extract in dose of 1 milliliter per kilogram of body weight for 8 weeks. Blood samples were taken 48 h after the last training session and the levels of IL-10 and TNF-α were measured. Statistical methods: One-way ANOVA were used for data analysis. <br /><strong>Results:</strong> The results showed that eight weeks training and garlic consumption significantly increased the levels of IL-10 and significantly decreased TNF-α in experimental groups (P<0.001). No significant correlations were found between the levels of IL-10 and TNF-α (P>0.05). <br /><strong>Conclusion:</strong> Implementing 8 week of swimming training with garlic intake may have a positive effect on inflammatory factors by increasing IL-10 and decreasing TNF-α.<strong>زمینه و</strong><strong>هدف:</strong> سایتوکاینهای پیش التهابی عامل نکروز تومور آلفا TNF-αو ضد التهابی اینترلوکین-10 به ترتیب نقش مهمی در ایجاد و جلوگیری از التهاب سیستمیک و بروز بیماریهای ناشی از چاقی از جمله بیماری عروق کرونر دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین شنا به همراه مصرف سیر بر غلظت سرمی IL-10 وTNF-α موش های نر چاق بود.<br /> <strong>روش</strong><strong>بررسی:</strong> در این مطالعه تجربی، 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار چاق (300-250گرم) به طور تصادفی در چهار گروه(کنترل، مکمل، تمرین، تمرین + مکمل) تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرین شنا کردند. گروههای دریافت کننده مکمل روزانه یک میلیلیتر عصاره محلول سیر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 8 هفته به صورت خوراکی دریافت کردند. 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد و سطوح IL-10 وTNF-α اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه ارزیابی شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> یافته ها نشان داد هشت هفته تمرین و مصرف سیر سبب افزایش معنادار مقادیر IL-10 و کاهش معنادار مقادیرTNF-α در گروههای تجربی شد(001/0 P<). بین غلظت IL-10 و TNF-α ارتباط معناداری وجود نداشت (05/0 P>).<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> اجرای هشت هفته تمرین شنا به همراه مصرف سیر میتواند با افزایشIL-10 و کاهش TNF-α تاثیر مثبت بر عوامل التهاب بگذارد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57830_112450dacbdea43846f728c0e1f83718.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Study of the Contamination Rate of Vegetables by Enterohemorrhagic Escherichia coli (EHEC) Using Multiplex PCR and Cultivation Methods in Ahvaz Provinceبررسی میزان آلودگی سبزیجات به اشریشیا کلی انتروهموراژیک (EHEC) به روش کشت و مولتی پلکس PCR در شهرستان اهواز6716805785510.22118/jsmj.2018.57855FAستاره شمس سولاریکارشناس ارشد میکروبیولوژی.گروه میکروبیولوژی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.محمد رعایایی اردکانیاستاد گروه میکروبیولوژی.گروه میکروبیولوژی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.سیده الهام رضا توفیقیدانشیار گروه میکروبیولوژی.گروه میکروبیولوژی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20170207<strong>Background and Objective:</strong> Enterohemorrhagic <em>Escherichia coli</em> is a pathogen that can be transmitted to humans through food products and causes dangerous diseases such as hemorrhagic colitis and hemolytic uremic syndrome in humans because of shiga toxin production. <br /><strong>Materials and Method:</strong> In this research, 256 samples of fresh vegetables including lettuce, cabbage and eating herbs were prepared from 4 vegetable wholesale centers in the city of Ahvaz during 8 months. After primary enrichment, Sorbitol negative colonies grown on CT-SMAC medium were subcultured on differential culture media and confirmed as <em>E. coli</em> by specific biochemical tests. Confirmed strains were then investigated by <em>E.coli</em> O157:H7 antiserum. Finally, the presence of stx2, stx1, eaeA and hlyA genes was evaluated in sorbitol negative strains using multiplex PCR. <br /><strong>Result:</strong> 8 <em>E.coli</em> O157 (3.1%) bacteria were detected, only 2 isolates were identified as <em>E.coli</em> O157:H7. After multiplex PCR it became clear that 4 isolates contained stx1 gene, 2 isolates stx2 gene, 1 isolate stx1 and eaeA genes, 1 isolate stx1, eaeA and hlyA genes and 1 isolate stx1 and hlyA genes. None of the isolates contained all four genes. <br /><strong>Conclusion:</strong> The presence of <em>E.coli</em> bacteria in vegetables is problematic for public health and can cause food-borne diseases.<strong>زمینه و هدف:</strong> مطالعه حاضر با هدف تعیین آلودگی سبزیجات به <em>اشریشیا کلی</em> انتروهموراژیک و تعیین سویه O157H7 بعلت تولید اگزوتوکسین stx (شیگا توکسین) و اهمیت آن در ایجاد بیماریهایی همچون کولیت هموراژیک و سندرم اورمی همولتیک در انسان صورت گرفت.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> در این پژوهش تعداد 256 نمونه سبزیجات تازه شامل کاهو، کلم و سبزی خوردن طی مدت 8 ماه از 4 مرکز عمده فروش سبزی در شهرستان اهواز تهیه گردید. پس از غنی سازی اولیه، کلنی های سوربیتول منفی رشد یافته بر روی محیط CT-SMAC به محیط های کشت افتراقی انتقال داده شده و با تستهای اختصاصی بیوشیمیایی به عنوان <em>اشریشیا کلی</em> تائید شدند. سپس سویههای تایید شده توسط آنتی سرمهای <em>E.coli</em> O157:H7 بررسی گردیدند. در نهایت با مولتی پلکسPCR حضور ژن هایstx2,stx1 eaeA, hlyA در سویه های سوربیتول منفی ارزیابی گردید.<br /> <strong>یافته ها:</strong> در 8 نمونه (1/3%) باکتری <em>E.coli</em> O157 شناسایی شد و تنها 2 ایزوله بعنوان <em>E.coli</em> O157:H7 تشخیص داده شدند. پس از مولتی پلکس PCR مشخص شد که 4 ایزوله حاوی ژن stx1، 2 ایزوله حاوی ژن stx2، 1 ایزوله حاوی ژن های stx1 و eaeA، 1 ایزوله حاوی ژن های stx1، eaeA و hlyA و 1 ایزوله حاوی ژن های stx1 و hlyA بود. هیچ یک از ایزوله ها حاوی هر چهار ژن نبودند.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> با توجه به احتمال انتقال عوامل پاتوژن خطرناکی مانند<em> اشریشیا کلی</em> انتروهموراژیک توسط سبزیجات، عدم توجه به سالم سازی سبزیجات قبل از مصرف می تواند برای سلامت عمومی مشکل آفرین بوده و طغیان بیماریهای منتقله از غذا را به همراه داشته باشد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57855_3bdc77188fb51015117d61aaac0cbda7.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Effect of Aerobic Training on Blood Pressure, HbA1c and Arterial Stiffness in Postmenopausal Women with Type 2 Diabetesتاثیر تمرین هوازی بر فشارخون، هموگلوبین گلیکوزیله و سختی شریانی در زنان یائسه دیابتی نوع26316425790110.22118/jsmj.2018.57901FAحمید رجبیدانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران.0000-0002-3276-1598عادل دنیاییدانشگاه خوارزمی- دانشکده تربیت بدنی- گروه فیزیولوژی ورزشی0000-0002-1461-8907پژمان معتمدیاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران.0000-0003-4495-5688محمدرضا دهخدادانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران.Journal Article20170612<strong>Background and Objectives: </strong>More than 80% of diabetic subjects die of cardiovascular complications. One of the problems in diabetics is vascular arterial stiffness. The aim of present study was to investigate the effect of eight weeks aerobic training on blood pressure, HbA1c and arterial stiffness in postmenopausal women with type 2 diabetes. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>Twenty-two diabetic women were randomly divided into the experimental (n=11, age: 51±6.2 yrs, BMI: 32.4±5) or the control (n=11, age: 52.3±5.6 yrs, BMI: 29.4±3.9) groups. The experimental group performed aerobic exercise program for 8 weeks at the intensity of 50–80% of maximum heart rate, 3 sessions per week. Blood samples were taken 24 h before and 48 h after the experimental period. Arterial stiffness evaluation under standard conditions was also performed using VaSera-VS-2000 (Fukuda Denshi Co., Japan). <br /><strong>Results:</strong> Intra-group analysis showed that systolic blood pressure, HbA1C, CAVI index significantly decreased in the experimental group. The analysis of covariance also showed a significant difference between groups in CAVI index (P≤0.05). <br /><strong>Conclusion:</strong> Overall, aerobic exercise could influence the factors affecting the compliance of vessels as well as factors related to the glycosylation, lowering blood pressure and indicators of arterial stifness (CAVI) and thus can be used as a suitable strategy in this regard.زمینه و هدف: دیابت و عوارض ناشی از آن یکی از دلایل عمده امراض و کاهش کیفیت زندگی است؛ یکی از مشکلات شایع درپی دیابت سختی شریانها میباشد. هدف تحقیق حاضر بررسی تعیین تاثیر تمرین هوازی بر فشارخون، هموگلوبین گلیکوزیله و سختیشریانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع2 بود.<br /> روشبررسی: جامعه آماری تحقیق حاضر زنان یائسه دیابتی نوع-2 مراجعهکننده به انجمن دیابت شهر شاهرود بودند که 22 نفر به صورت تصادفی به دو گروه: 1)تمرین(11 نفر) با میانگین سنی (2/6±51 سال) و توده بدن (5 ± 4/32kg/m<sup>2</sup>) و 2کنترل(11 نفر) با میانگین سنی (6/5±3/52 سال) و توده بدن (9/3 ± 4/29kg/m<sup>2</sup>) تقسیم شدند. تمرینات شامل 3 جلسه در هفته به مدت 8 هفته و هر جلسه 45 الی 60 دقیقه تمرین هوازی دویدن بر روی تردمیل با شدت 75-55 درصد ضربان قلب بیشینه بهصورت پیشرونده بود. نمونه خون شرکتکنندگان 48 ساعت قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا جهت اندازهگیری هموگلوبین گلیکوزیله گرفته شد. همچنین آزمون سختیشریانها و فشارخون با استفاده از سیستم VaSera-VS-2000 انجام شد.<br /> <strong>یافته ها: </strong>آزمون تیوابسته نشانداد، سطح فشارخون سیتولیک(004/0p<sub>=</sub>)، هموگلوبین گلیکوزیله(004/0p<sub>=</sub>) و شاخص CAVI (002/0p<sub>=</sub>) در گروه تمرین بعد از مداخله کاهشمعناداری داشت. همچنین تحلیل کوواریانس(مقایسه بینگروهی) هم تفاوت معناداری را در شاخص CAVI بین دو گروه نشانداد(015/0p<sub>=</sub>).<br /> <strong>نتیجه گیری: </strong>بطورکلی بهنظر میرسد تمرینات هوازی بتوانند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی و نیز فاکتورهای مرتبط با گلیکوزیلاسیون باعث کاهش فشارخون و سختیعروقی شود و از این رو میتوانند به عنوان یک راهکار مناسب در اینشرایط استفاده شود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57901_72b75bba09133116620c648adeaa2f63.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Effects of Progressive Dual-task Training on Motor Performance, Cognitive Status and Fall Risk among Older Adults With and Without Mild Cognitive Impairmentتأثیر تمرین دوگانه پیش رونده بر عملکرد حرکتی، وضعیت شناختی و خطر زمین خوردن در سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف و سالم5996095790810.22118/jsmj.2018.57908FAفراز پاک ضمیردانشجوی دکتری رفتار حرکتی. گروه رفتار حرکتی، بخش یادگیری و کنترل حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.مهدی شهبازیدانشیار رفتار حرکتی. گروه رفتار حرکتی، بخش یادگیری و کنترل حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.فضل اله باقرزادهدانشیار رفتار حرکتی. گروه رفتار حرکتی، بخش یادگیری و کنترل حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.الهه عرب عامریدانشیار رفتار حرکتی. گروه رفتار حرکتی، بخش یادگیری و کنترل حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20170917<strong>Background and Objective:</strong> Patients with Mild Cognitive Impairment (MCI) demonstrate inadequacy in compensatory techniques and lacking motor control while falling; hence it appears that cognitive and motor deficiencies are inter-related. The aim of this study was to investigate the progressive dual-task effects on motor performance, cognitive status and fall risk between older adults. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>This study is semi experimental with pre– and post-test design. The subjects were selected from community dwelling elderly adults with mean age of 75.65 y (range, 65–90). Both groups (20 with MCI and 20 Healthy) participated in 12 weeks of intervention with progressive dual-task training, which entailed sitting, standing and transforming practices. <br /><strong>Results:</strong> Examinations after 12 weeks showed that intervention caused improvements in cognitive status, postural control, and fall risk in both older adults with and without MCI. The MCI group experienced more positive changes in cognition, while the normal group had the most evident effects in fall risk and performance in Functional Reach (FR) test. <br /><strong>Conclusion:</strong> This finding supports the previous results which implied the positive effects of dual-task training on cognitive variables are associated to biological variations which arise during exercise training. We also suggest that the physical benefits of progressive dual-task training (e.g. flexibility) are overriding the cognitive changes. In future research, the pathophysiology and further clinical implications should be investigated.<strong>زمینه و هدف:</strong> بیماران مبتلا به اختلال شناختی خفیف از عدم کفایت در تکنیک های جبرانی و فقدان کنترل حرکتی در زمان زمین خوردن رنج می برند. هدف این تحقیق این است که آثار تمرین دوگانه پیش رونده بر عملکرد حرکتی، وضعیت شناختی و خطر زمین خوردن را در سالمندان ارزیابی کند.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. آزمودنی های تحقیق از بین سالمندان ساکن جامعه با روش تصادفی هدفمند انتخاب شدند و میانگین سن آنها 75.65 سال (با دامنه سنی 65 تا 90) بود. هر دو گروه تحقیق (20 نفر مبتلا به اختلال شناختی خفیف و 20 نفر سالم)، 12 هفته 3 جلسه ای تحت مداخله با تمرینات تکلیف دوگانه فزاینده قرار گرفتند.<br /> <strong>یافته ها:</strong> ارزیابیها بعد از 12 هفته نشان داد که مداخله تحقیق موجب بهبود وضعیت شناختی، کنترل قامتی و خطر زمین خوردن را در هر دو گروه دارای اختلال شناختی و وضعیت شناختی طبیعی شد. گروه اختلال شناختی تغییرات مثبت بیشتری از نظر شناخت تجربه کرد در حالی که گروه طبیعی مشهود ترین آثار را از نظر خطر زمین خوردن و عملکرد در آزمون دسترسی عملکردی داشتند.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> آثار مثبت تمرینات دوگانه بر متغیرهای شناختی به همزمانی مؤلفه های شناختی و حرکتی در این تمرینات مربوط است. نتایج این تحقیق همچنین پیشنهاد می کند که مزایای جسمانی تمرینات دوگانه پیش رونده (مانند انعطاف پذیری) بر تغییرات شناختی برتری دارند. در پژوهش های آتی، کاربردهای بالینی و مسائل پاتوفیزیولوژی باید بررسی شوند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57908_a5c5800b02ddae8cd1880cfdc2ad0cd8.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Expression of Wnt and Notch Signaling Pathways are Increased in Cancer Stem-Like Cells in Metastatic Melanoma Cell Line (A375)افزایش بیان مسیرهای پیام رسانی Notch و Wnt در سلوهای شبه بنیادی رده سلولی ملانومای متاستاتیک (A375)6436525795610.22118/jsmj.2018.57956FAمریم مهدی پورکارشناس ارشد زیستشناسی جانوری گرایش علوم سلولی-تکوینی.گروه زیستشناسی جانوری گرایش علوم سلولی-تکوینی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران.فائزه کیقبادیدانشجوی کارشناس ارشد زیستشناسی جانوری گرایش علوم سلولی-تکوینی.گروه زیستشناسی جانوری گرایش علوم سلولی-تکوینی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران.جواد فیروزیکارشناس ارشد سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی.گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی،مرکز تحقیقات علوم سلولی، گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی، پژوهشکده زیستشناسی و فناوری سلولهای بنیادی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.پردیس خسروانیکارشناس ارشدسلولی و مولکولی.گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی،مرکز تحقیقات علوم سلولی، گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی، پژوهشکده زیستشناسی و فناوری سلولهای بنیادی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.مرضیه ابراهیمیدانشیار گروه پژوهشگاه رویان.گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی،مرکز تحقیقات علوم سلولی، گروه سلولهای بنیادی و زیستشناسی تکوینی، پژوهشکده زیستشناسی و فناوری سلولهای بنیادی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.Journal Article20170709<strong>Backgound and Objective:</strong> Cancer stem cells assume to be responsible for increasing cancer properties such as migration, and drug sensitivity. A lot of studies revealed signaling pathways are enhanced in cancer stem cells. Melanoma is well-known as heterogeneous cancer and its severity in treatment. These can be attributed to the existence of cancer stem cells. In this study, we first aimed to separate cancer stem cells (cancer stem-like cells) by sphere formation, characterized them, and second examine the expression of Wnt and Notch signaling pathway genes related to adherent cells. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> Adherent cell were cultured in the non-adherent condition with serum-free media; spheres obtained, then sphere formation, clonogenic assay, expression of CD133 and Nestin proteins, Nanog, NESTIN and Oct4 genes as stem related genes were assessed in comparison to adherent cells. In addition, Notch and Wnt signaling pathways genes in both adherent and spheres cells evaluated. <br /><strong>Results:</strong> Sphere formation, clonogenic capacity, expression of Nestin protein, but not CD133 were increased in sphere cells in comparession to adherent cells. They also overexpressed β-catenin, cyclinD1, and c-Myc as Wnt down-stream genes, Notch1, HES1 as Notch down-stream genes, Nanog, and NESTIN as stem-related genes. <br /><strong>Conclusion:</strong> These results suggest that sphere culture model could be a proper experimental method to separate cancer stem-like cells. Our data also support two important pathways are overactivated in melanoma cancer stem-like cells which must be considered in targeting therapy.<strong>زمینه وهدف:</strong> ملانومای متاستاتیک بدخیمترین نوع سرطان پوست است؛ سختیهای درمان ملانوما به وجود سلولهای بنیادی سرطان در ملانوما نسبت داده شدهاند. خصوصیات سلولهای بنیادی سرطانی میتواند بهوسیله به هم خوردن تنظیم مسیرهای پیامرسانی سلولی Notch و Wnt به دست بیاید. هدف ما از این مطالعه به دست آوردن سلولهای بنیادی ملانوما از رده سلولی متاستاتیک A375 و سپس بررسی خودنوزایی و خصوصیات بنیادینگی و همچنین بررسی میزان بیان ژنهای مرتبط با دو مسیر Wnt و Notch در این سلولها نسبت به سلولهای چسبنده توموری است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> سلولهای اسفیری از سلولهای چسبنده توموری جدا شدند. اسفیرزایی و کلنی زایی، بیان پروتئینهای CD133 و Nestin، ژنهای Nanog, NESTIN و Oct4 بهعنوان ژنهای مرتبط با بنیادینگی و ژنهای مسیر Notch و Wnt در دو گروه اسفیری و سلولهای چسبنده توموری بررسی شدند.<br /> <strong>یافته ها:</strong> با توجه به نتایج ما، سلولهای اسفیری قدرت اسفیرزایی و کلنی زایی و بیان پروتئین Nestin بالاتری از سلولهای چسبنده توموری داشتند؛ درحالیکه بیان CD133 بهطور معنیداری تغییر نداشت. ژنهای مسیر Wnt و ژنهای فرودست آن (β-catenin, cyclinD1, c-Myc)، ژنهای فرودست مسیر Notch شامل ژنهای (Notch1, HES1) و ژنهای Nanog و NESTIN در اسفیرها بیان بالایی داشت.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> نتایج ما شواهد محکمی برای خصوصیات شبه بنیادی بودن اسفیرها بهعنوان مدل مؤثری در تحقیق سلولهای بنیادی ملانوما فراهم کرد، همچنین یافتههای ما افزایش بیان مسیرهای Notch و wnt در سلولهای اسفیری رده سلولی ملانومای متاستاتیک A375 را بهعنوان سلولهای شبه بنیادی برای اولین بار تائید کرد که این یافتهها میتوانند در درمان و هدفگیری سلولهای بنیادی ملانوما به کار روند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_57956_1297e3b6ec08139db86a97a024667ff6.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Anthropometric Characteristics and Motor Fitness in Adolescent Boys with Relative and Non-relativeویژگیهای آنتروپومتریک و آمادگی حرکتی نوجوانان نسبی و سببی6836915801310.22118/jsmj.2018.58013FAحسن خلجیرفتار حرکتی و روانشناسی ورزشی،ذانشکده علوم ورزشی،دانشگاه اراک0000-0002-0323-270xعلیرضا بهرامیدانشیار گروه رفتار حرکتی و روان شناسی ورزشی.گروه رفتار حرکتی و روان شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی اراک، اراک، ایران.سعید حسین زادهکارشناسی ارشد گروه رفتار حرکتی و روان شناسی ورزشی.گروه رفتار حرکتی و روان شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی اراک، اراک، ایران.Journal Article20171009<strong>Background and Objective:</strong> Relative marriages are one of the major factors in emergence of genetic disorders and disabilities, and it affects individual’s performance. Since marrages among relatives is common in our country, the study aimed to compare motor fitness and anthropometrical characteristics of teenager boys with nonrelative and relative parents. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> In this Ex <em>post facto</em> research, 80 teenage boys of Arak city aged 14, 15, 16, 17 consisted of 20 people in non-relative groups and 20 people nonrelative groups were chosen from a targeted multi-stage cluster from Arak schools. The tool for gathering data, questionnaire of individual information, motor fitness test including: standing long jump and medicine ball throw, 36 meters running and ruler, 4×9 m shuttle run, BESS and test angel, Minnesota handing/eye and hand coordination. Anthropometric measuring tools consisted of tape measure, scale and stadiometer. For data analysis, Kolmogorov Smirnov, and for statistical operation, SPSS software version 17 was used. <br /><strong>Results:</strong> Relative marriage of parents has a significant effect on moving readiness and anthropometric features of teenagers (p=/05). <br /><strong>Conclusion:</strong> The findings of this study suggest that marrages among relatives has negative effects on moving readiness and anthropometric among teenage boys. <br /> <strong>زمینه و هدف:</strong> ازدواج نسبی یکی از عوامل بروز اختلالات ژنتیکی و معلولیتها بوده و عملکرد فرد را متاثر می کند. نظر به اینکه در کشور ما ازدواج نسبی مرسوم است، هدف این پژوهش مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریک و آمادگی حرکتی نوجوانان پسر با والدین سببی و نسبی بود.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعه پس رویدادی تعداد 80 نفر از نوجوانان پسر شهر اراک در سنین 17،16،15،14سال در دو گروه 20 نفر سببی و دو گروه 20 نفر نسبی بهعنوان نمونه، بهصورت خوشهای چندمرحلهای هدفمند از مدارس اراک انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه اطلاعات فردی، ابزارهای اندازهگیری آنتروپومتریک و آزمونهای آمادگی حرکتی است. تحلیل دادهها از طریق آزمون کلموگرف- اسمیرنوف و آزمون تی مستقل و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 انجام گردید.<br /> <strong>یافته ها</strong><strong>:</strong> نتایج نشان داد این نوع ازدواج بر ویژگیهای آنتروپومتریک و آمادگی حرکتی نوجوانان تأثیر منفی دارد(05p=/).<br /> <strong>نتیجه گیری</strong><strong>: </strong>با توجه به یافتههای پژوهش ازدواج نسبی بر مولفههای آنتروپومتریک و آمادگی حرکتی نوجوانان پسرتأثیر منفی دارد. پیام روشن این پژوهش ضعف جسمانی و آمادگی حرکتی کم فرزندان چنین خانوادههایی است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_58013_3549f5653758c06bbdaf68dadffa07a4.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X16620180121Comparison of the Effect of TRX and Traditional Resistance Training on Some Factors of Body Composition and Balance in Sedentary Menمقایسهی تمرینات مقاومتی TRX و سنتی بر برخی شاخصهای ترکیب بدن و تعادل مردان غیر فعال6216305808610.22118/jsmj.2018.58086FAروح اله رنجبراستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران.حسام حسنوندگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانعبدالحمید حبیبیاستاد گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران0000-0001-6053-3210شاهین گوهرپیاستادیار گروه فیزیوتراپی.مرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی - اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز، ایران.0000-0002-9006-4782Journal Article20170709<strong>Background and Objective: </strong>Body composition and balance are always one of the main factors of health and quality of life among the people. The purpose of this study was to compare the effect of resistance training with TRX and Traditional on some factors of body composition and balance in Sedentary men. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>InThis semi-experimental study, thirty Sedentary men (age = 29/33±3.23 and BMI = 26/03±1.24) participated and randomly divided to TRX group (n = 15) and traditional group (n = 15). Befor and after eight weeks of training, body composition (weight, BMI and percentage of body fat) and balance in three position (two legs, right leg and left leg) with Biodex stability system evaluated. <br /><strong>Results:</strong> It was not observed any difference between groups in body composition (P>0/05); but the weight, BMI and percentage of body fat in traditional group and only percentage of body fat in TRX group significantly decreased (P<0/05). According to between group results, the overall balance of two legs and left leg and also ML balance of two legs, right leg and left leg in TRX group was significantly better than traditional group (P<0/05). While, ML balance of two legs and right leg had significant improvement only after TRX training (P<0/05), after traditional training, it was observed a significant decrease in overall and AP balance of right leg (P<0/05). <br /><strong>Conclusion: </strong>It is consider that to compare with traditional resistance training, resistance training with TRX can be more effective in balance (not in body composition).<strong>زمینه و هدف:</strong> ترکیب بدنی و تعادل مناسب، همواره از ارکان اصلی حفظ سلامت و بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی مقایسهی اثر تمرینات مقاومتی با TRX و سنتی بر برخی شاخصهای ترکیب بدن و تعادل مردان غیرفعال بود.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> در این پژوهش نیمه تجربی، 30 مرد غیرفعال (سن 23/3 ± 23/29، BMI 24/1 ± 03/26) بهطور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی با TRX (15 نفر) و تمرین مقاومتی سنتی (15 نفر) تقسیم شدند. قبل و پس از 8 هفته تمرین از آزمودنیها ارزیابی ترکیب بدنی (وزن، BMI و درصد چربی بدن) و تعادل با سه وضعیت (دوپا، پای راست و پای چپ) بهوسیلهی دستگاه تعادل سنج بایودکس به عمل آمد.<br /> <strong>یافتهها:</strong> در شاخصهای ترکیب بدنی، تفاوتی بین دو گروه مشاهده نگردید(05/0<br /> P). طبق نتایج بین گروهی، تعادل کلی دوپا، پای چپ و تعادل میانی-جانبی دو پا، پای راست و پای چپ در گروه TRX بهطور معنیداری نسبت به گروه سنتی بهتر بود (05/0>P). همچنین، درحالیکه بهبود تعادل میانی-جانبی دو پا و پای راست تنها پس از تمرین TRX معنیدار بود (05/0>P)، پس از تمرین سنتی کاهش معنیداری در تعادل کلی و تعادل قدامی-خلفی پای راست مشاهده شد (05/0>P).<br /> <strong>نتیجه گیری: </strong>به نظر میرسد در مقایسه با تمرینات مقاومتی سنتی، انجام تمرینات مقاومتی با TRX در بهبود تعادل (و نه ترکیب بدنی) نتایج بهتری به ارمغان میآورد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_58086_ce1a74be7b0fad3417bd67cb430181be.pdf