دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122The Efficacy of Group Quality of Life Therapy on Happiness, Life Satisfaction and Emotional Regulation of Ahvaz Men Addictsاثربخشی درمان گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر شادکامی، رضایت از زندگی و تنظیم خلق معتادان مرد شهر اهواز49450347177FAسوران رجبیدانشیار گروه روانشناسی.یوسف دهقانیاستادیار گروه روانشناسی.فروغ ریاحیگروه روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.فرزاد الهیاریروانشناسی عمومی.Journal Article20140916<strong>Background and Objective:</strong> The purpose of this research was study the efficacy of quality of life group therapy on happiness, life satisfaction and emotional regulation of addict men.
<strong>Subjects and Methods:</strong>The research method was semi-experimental with pre-post and control group. The sample consisted of 30 addict males who referred to withdrawal clinics in Ahvaz who acquiring one standard deviation below the mean in happiness scale. Then randomly divided in to experimental and control groups. We used 8 sessions of quality of life group therapy in experimental group but the control group did not receive any intervention. The instrument was Oxford Happiness Inventory and Garnefski Emotional regulation scale.
<strong>Results:</strong> A significant difference between two groups in happiness, life satisfaction and emotional regulation (P<0.001).The rat of happiness(P<0.001, F=74.26) life satisfaction(P<0.001 ,F=47.87) and emotional regulation(P<0.001,F=31.24) in experimental group in comparison with pretest and control group was significantly higher.
<strong>Conclusion:</strong> According to results of this research quality of life therapy as the combined of positive psychology and cognitive behavioral therapy can increase the rate of happiness, life satisfaction and emotional regulation of addict men.
<strong> </strong><strong>زمینه و </strong><strong>هدف</strong>: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر شادکامی، رضایت از زندگی و تنظیم خلق معتادان مرد شهر اهواز انجام شده است.
<strong>روش بررسی</strong><strong>:</strong> طرح پژوهش از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و گواه میباشد. جامعۀ آماری شامل معتادان مراجعهکننده به کلینکهای ترک اعتیاد اهواز بوده است که از میان آنها به شیوۀ نمونهگیری خوشهای تعداد 30 نفر که از لحاظ شادکامی و رضایت از زندگی یک انحراف معیار از میانگین کمتر بودند، بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر کیفیت زندگی به شیوۀ گروهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیج مداخلهای دریافت نکردند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد و پرسشنامۀ تنظیم خلق گرانسفکی و همکاران بود که شرکتکنندگان در مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون به سؤالات آن پاسخ دادند. از روشهای آماری توصیفی و کواریانس جهت تجزیه و تحلیل اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی استفاده شد.
<strong>یافتهها</strong>: نتایج حاصل نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ متغیر شادکامی، رضایت از زندگی و تنظیم خلق تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). میزان شادکامی، رضایت از زندگی و تنظیم خلق در گروه آزمایش در پسآزمون بهطور معناداری بیش از گروه کنترل بود.
<strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong>:</strong> درمان مبتنی بر کیفیت زندگی که از ترکیب روانشناسی مثبتنگر و با رویکرد شناختی-رفتاری شکل گرفته، میتواند شادکامی، رضایت از زندگی و تنظیم خلق افراد معتاد را افزایش دهد.
<strong> </strong>دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122The Prevalence of Hemoglobinopathies in Premarriage Men Referred to the Laboratories of Health Centers in the Shushtar Cityشیوع انواع هموگلوبینوپاتی در مردان متقاضی ازدواج مراجعهکننده به آزمایشگاههای مراکز بهداشت و درمان شهرستان شوشتر50551347178FAمحمدرضا افشارمنشکارشناس ارشد بیوشیمی بالینی.روحاله موسوی دهموردیکارشناس ارشد بیوشیمی بالینی.سعید شیرعلیاستادیار گروه علوم آزمایشگاهی.محمدعلی جلالیفرگروه علوم آزمایشگاهی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.لیلا معینزادهگروه هماتولوژی، دانشکدۀ پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20141012<strong>Background and Objective:</strong> Hemoglobinopathies are the most common monogenic disorders with remarkable frequency in certain regions of the world, including Iran. At least 5.2% of world population is carrier for a main hemoglobin (Hb) disorder. More than 900 Hemoglobin variants were reported due to globin gene mutations that cause structural changes in globin gene products which ultimately affect the performance and stability of hemoglobin. The aim of this study was to evaluate the prevalence of hemoglobinopathies in premarriage men referred to the laboratories of Health Centers in the Shushtar City during the years 2011-2013.
<strong>Subjects and Methods:</strong> Hematological parameters in blood samples containing EDTA were measured by Hematology Analyzer (Sysmex KX-21). Hemoglobin electrophoresis was performed by Sebia capillary electrophoresis and types of hemoglobinopathies were determined.
<strong>Results: </strong>111 casesfrom total 8806 cases were has abnormal bands of hemoglobin. From this total, 3 cases (0.03%) were with heterozygous hemoglobin E and 1 case (0. 01%) was heterozygous hemoglobin C. Also, 74 cases (0.84%) had hemoglobin D, and 28 patients (0.32%) containing hemoglobin S were with different genotype status; homozygous or heterozygous types. In this study, uncommon Hemoglobin variants (with the prevalence of 0.05%) such as hemoglobin O- Arab and constant spring was observed.
<strong>Conclusion:</strong> This study showed that from 8806 individuals, 111 subjects (1.25%) have hemoglobinopathies. HbD with 0.84% and HbC with 0. 01% of total have highest and minimum frequency.<strong>زمینه و هدف: </strong>هموگلوبینوپاتی شایعترین اختلال تکژنی با فراوانی قابل توجه در مناطقی خاص از جهان، از جمله ایران میباشد. حداقل 2/5 درصد از جمعیت جهان ناقل یک نقص هموگلوبین (Hb) هستند. واریانتهای هموگلوبین ناشی از جهشهای ژن گلوبین هستند و باعث تغییرات ساختاری در محصولات این ژن شده و در نهایت در عملکرد و پایداری هموگلوبین تأثیر میگذارند. بنابراین این مطالعه بهمنظور تعیین شیوع هموگلوبینوپاتیها در متقاضیان ازدواج مراجعهکننده به آزمایشگاههای مراکز بهداشت و درمان شهرستان شوشتر طی سالهای 1390-92 انجام گرفت.
<strong>روش بررسی:</strong> این مطالعه، از نتایج آزمایش الکتروفورز 8806 مرد متقاضی ازدواج مراجعهکننده به برخی از آزمایشگاههای مراکز بهداشت و درمان استان خوزستان بهدست آمده است. پارامترهای هماتولوژی روی نمونههای خون وریدی حاوی ضد انعقاد EDTA توسط دستگاه سیسمکس KX-21سنجش شد. الکتروفورزهموگلوبین توسط دستگاه میکروکپیلاری Sebiaانجام و بدین ترتیب انواع هموگلوبینوپاتیها در آنها مشخص شد.
<strong>یافتهها:</strong> از مجموع 8806 نمونه، 111 مورد دارای باند هموگلوبین غیر طبیعی بودند. از این مجموع، 3 مورد (03/0 درصد) دارای هموگلوبین E، و 1 مورد (01/0 درصد) دارای هموگلوبین C از نوع هتروزیگوت بودند. همچنین 74 مورد (84/0 درصد) دارای هموگلوبین D و 28 نفر (32/0 درصد) واجد هموگلوبین S با وضعیت ژنوتیپی متغیر از نوع هموزیگوت یا هتروزیگوت بودند. در این مطالعه، واریانتهای هموگلوبین نادری چون هموگلوبین O عرب و کانستنت اسپرینگ (با شیوع 05/0 درصد) نیز مشاهده شد.
<strong>نتیجهگیری: </strong>این مطالعه نشان داد که از مجموع 8806 فرد مورد بررسی، 111 نفر (25/1 درصد) دارای هموگلوبینوپاتی بوده که از این مجموع، HbD با 84/0 درصد بیشترین فراوانی، و HbC با 01/0 درصد کمترین فراوانی را داشتند.
<strong> </strong>دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122A Comparative in vitro Study on the Antimicrobial Efficacy of Formocresol, CMCP and 0.2% Chlorhexidine against some Bacteria of Infected Primary Teethمقایسۀ اثر ضد میکروبی فرموکرزول،CMCP و کلرهگزیدین 2/0 درصد علیه برخی باکتریهای دندانهای شیری عفونی- (مطالعۀ آزمایشگاهی)51552247179FAراضیه مشکیاستادیار گروه آموزشی دندانپزشکی کودکانمهرنوش نکوراددانشجوی دندانپزشکی.منصور امیناستادیار گروه میکروبیولوژی.حامد گودرزیدستیار دوره دکترای تخصصی میکروبیولوژی.Journal Article20150506<strong>Background and Objective:</strong> Pulpectomy is one of the most common treatments for preserving infected primary teeth. Intracanal medicaments have been used to decrease the amount of microorganism. The purpose of present study was to evaluate and compare the antimicrobial effect of some medicaments (formocresol, CMCP and 0.2% chlorhexidine) against some common bacteria isolated from infected primary teeth.
<strong>Subjects and Methods:</strong>In this experimental study fifty primary canine teeth were prepared and were randomly divided into 5 groups (n = 10). After sterilization, suspension of bacteria (<em>Streptococcus mutans, Bacillus subtilis, Enterococcus faecalis and Pseudomonas aeruginosa</em>) were inoculated into each canal. Cotton soaked in normal saline as a positive control; and cotton soaked in Formocresol; CMCP and 0.2% chlorhexidine were placed in canal groups(2 to 4). The antibacterial effect of each medicament was evaluated by determining the percentage reduction in colony counts (RCC %) and CFU (colony-forming units) on day 3 after exposure. Kruskal<em>-</em>Wallistest, Dunn's test and SPSS 22 were used to analyze the data.
<strong>Results: </strong>All experimental groups showed a significant decrease in bacterial counts in compassion with control group (P < 0.05). 0.2% chlorhexidine showed significantly lower efficacy compared to formocresol and CMCP group (P < 0.05)<strong>.</strong><strong>زمینه و هدف: </strong>یکی از درمانهای رایج بهمنظور حفظ دندانهای شیری عفونی، پالپکتومی میباشد. داروهای داخل کانال برای کاهش میزان میکروارگانیسمها استفاده میشوند. هدف پژوهش حاضر، اندازهگیری و مقایسۀ اثر ضد میکروبی برخی داروها (فرموکرزول،CMCP و کلرهگزیدین 2/0 درصد) علیه برخی باکتریهای شایع جداشده از دندانهای شیری عفونی بود.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعۀ آزمایشگاهی، 50 دندان کانین شیری آمادهسازی و بهطور تصادفی به 5 گروه (10n=) تقسیم شدند. پس از انجام مراحل استریل، سوسپانسیونی از باکتریها (استرپتوکوک موتانس، باسیلوس سوبتیلیس، انتروکوک فکالیس و سودوموناس آئروژینوزا) به درون هر کانال تلقیح شد. سپس پنبه آغشته به نرمال سالین بهعنوان گروه شاهد مثبت و پنبه آغشته به فرموکرزول، CMCP و کلرهگزیدین 2/0 درصد، بهترتیب درون کانال گروههای 2 تا 4 قرار گرفت.
اثر ضد میکروبی داروها با اندازهگیری درصد کاهش باکتریها (%RCC) و تعداد کلونیها (CFU) در روز سوم مورد ارزیابی شد. از آزمون کروسکال والیس ونسخۀ 22 نرمافزار SPSS جهت آنالیز آماری استفاده شد.
<strong>یافتهها: </strong>تمام گروههای آزمایشی کاهش معناداری را در تعداد باکتریها در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند ( 05/0>P). همچنین کلرهگزیدین 2/0 درصد بهطور معناداری نتیجۀ بدتری در مقایسه با گروه فرموکرزول و CMCP نشان داد (05/0> P).
<strong>نتیجهگیری: </strong>بر پایۀ مطالعۀ حاضر، فرموکرزول و CMCP اثر ضد میکروبی خوبی را نشان داد.
<strong> </strong>دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Following Survey of Myocardial Capillary Density and Plasma Level of Vascular Endothelial Growth Factor Interval Training between Male and Female Ratsبررسی دانسیتۀ مویرگی مایوکارد و مقادیر پلاسمایی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی متعاقب تمرین تناوبی بین رت های نر و ماده52353347180FAعبدالامیر سیاریدانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزش.0000000236924411زهره هدایتمنشکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشجمال حسینیکارشناس ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی.Journal Article20140818<strong>Background and Objective:</strong> Exercise can lead to angiogensis and development of capillary network. The aim of this study was to assess the effect of interval training on plasma level of vascular endotheliom growth factor (VEGF) and myocardial capillary density in male and femal rats.
<strong>Subjects and Methods: </strong>Sixty male and female rats with same average Age and weight were selected for investigation. Plasma VEGF Level was measured by special kit by ELIZA method before and after exercise training. Cardiac tissue was extracted for measuring capillary density in myocardium by immonohistochemical technique
<strong>Results: </strong>No significant differences were found between the baseline of VEGF level and myocardial capillary density in male and female rats. Following 8 weeks physical development there were no significant differences between VEGF level and myocardial capillary density in sham and control groups. Whereas level of VEGF and myocardial capillary density increased significantly following interval training, but no significant differences between male and female rats in training groups.
<strong>Conclusion: </strong>According to the finding of the present study interval training is equally effective in increasing VEGF level in both sexes leading to improved angiogenesis in rat myocardial.<strong>زمینه</strong><strong>و</strong><strong>هدف: </strong>انجام فعالیتهای ورزشی میتواند منجر به آنژیوژنز و گسترش شبکۀ مویرگی شود. هدف این مطالعه، تعیین تأثیر تمرینات تناوبی بر مقادیر پلاسمایی فاکتور رشد اندوتلیالی عروقی و دانسیتۀ مویرگی میوکارد در رتهای نر و ماده بوده است.
<strong>روش</strong><strong>بررسی: </strong>برای این مطالعه، تعداد 60 سر رت نر و ماده با وزن و سن تقریبی یکسان انتخاب شدند. مقادیرپلاسمایی VEGF قبل و بعد از پروتکل تمرینی از طریق کیتهای مخصوص و با استفاده از تکنیک الایزا مورد سنجش قرار گرفت. بعد از امحای رتها و استخراج بافت قلبی آنها دانسیتۀ مویرگی میوکارد با استفاده از تکنیک ایمنوهیستوکمیستری ارزیابی شد<strong>.</strong>
یا<strong>فتهها: </strong>تفاوت معناداری بین سطوح پایه VEGF و دانسیتۀ مویرگی میوکارد در رتهای نر و ماده مشاهده نشد. متعاقب رشد جسمی بین گروه کنترل و شم تفاوت معناداری در مقادیر VEGF و دانسیتۀ مویرگی میوکارد به وجود نیامد. با وجود این، متعاقب انجام تمرینات تناوبی، افزایش معناداری در مقادیر پلاسمایی VEGF و دانسیتۀ مویرگی مایوکارد ایجاد شد، ولی تفاوت معناداری بین رتهای نر و ماده متعاقب تأثیر تمرینات تناوبی بر مقادیر پلاسمایی VEGF و دانسیتۀ مویرگی مایوکارد وجود نداشت.
<strong>نتیجهگیری: </strong>با توجه به نتایج مطالعۀ حاضر میتوان چنین نتیجهگیری کرد که تمرینات تناوبی میتوانند فرایند آنژیوژنز را از طریق افزایش مقادیر VEGF بهبود بخشیده، لذا گسترش شبکۀ مویرگی میوکارد دور از انتظار نیست.دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Evaluation and Compare the Indices of Body Adiposity in Ahvaz University Studentsبررسی و مقایسۀ شاخصهای ارزیابی چاقی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز53454847182FAکسری چراغپوردانشجوی پزشکی.الهام احرامپوشاستادیار تغذیهرقیه شهبازیکارشناسی ارشد علوم تغذیه.میثم عالیپورکارشناسی ارشد علوم تغذیهمتین قنواتیکارشناسی ارشد علوم تغذیه.بهنام خدادادیکارشناسی ارشد علوم تغذیه.سیدحسین داوودیدانشیار تغذیه بالینی.جلالالدین میرزای رزازاستادیار تغذیه.رضا همایونفراستادیار تغذیه.Journal Article20141019<strong>Background and Objective:</strong> Obesity is a complex chronic condition which is defined as an increase in body fat. Today obesity has become a major public health problem in the world, so with the increasing prevalence of obesity, the prevalence of adverse effects associated with obesity increases. The amount of body fat is more important than weight that due to some advanced techniques, we are able to assess it. But difficulty and high cost of these procedures, recalls the need to find an alternative method.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In this study, 272 Ahvaz students were selected using stratified random sampling and body Fat Percentage by the Bioelectrical impedance analysis (BIA) devices and their anthropometric characteristics were assessed.
<strong>Results:</strong> Strong correlation between AVI, BMI and WHtR in men and BMI, BAI and WHtR in women with percentage of body fat have been observed. Linear regression models were created to predict percentage body fat from anthropometric variables so that the variables sex, BMI, AVI described 85% of body fat percentage differences.
<strong>Conclusion:</strong> Our regression model enables us in estimating body fat without using body composition techniques, using only height gauges and scales.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> چاقی بیماری مزمن و پیچیدهای است که بهصورت افزایش درصد چربی بدن تعریف میگردد. امروزه چاقی به یکی از مهمترین معضلات سلامت عمومی در جهان تبدیل شده است؛ بهطوریکه با افزایش شیوع چاقی، شیوع عوارض نامطلوب مرتبط با چاقی نیز افزایش مییابد. آنچه بیشتر از وزن اهمیت دارد میزان چربی بدن است که بهواسطۀ برخی روشهای پیشرفته قادر به ارزیابی میزان چربی بدن هستیم، ولی دشواری و هزینۀ گران این روشها، ضرورت یافتن روش قابل جایگزینی را یادآوری مینماید.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعۀ مقطعی، 272 نفر دانشجوی اهوازی به شیوۀ تصادفی طبقهای انتخاب شدند و درصد چربی بدن با کمک دستگاه BIA و شاخصههای آنتروپومتری آنها ارزیابی گردید.
<strong>یافتهها:</strong> همبستگی قوی بین AVI، BMI و WHtR در مردان و BMI، BAI و WHtR در زنان نسبت به درصد چربی بدن مشاهده گردید. مدل رگرسیون خطی برای پیشگویی درصد چربی بدن از متغیرهای آنتروپومتری ایجاد شد؛ بهطوریکه متغیرهای جنس، BMI و AVI، 85 درصد از تفاوت های درصد چربی بدن را تشریح کردند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نتیجۀ تحقیق نشان داد، مدل رگرسیونی، ما را در تخمین چربی بدن، بدون استفاده از آنالیزگرهای ترکیب بدن و فقط با استفاده از قدسنج و ترازو توانا میسازد.
<strong> </strong>دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Effect of the Exercise in Water and Ginger Supplementation on Cardio Metabolic Risk Factors in Obese Women with Breast Cancerبررسی اثر تمرین در آب و مصرف مکمل زنجبیل بر ریسک فاکتورهای قلبی متابولیکی زنان چاق مبتلا به سرطان پستان54956147186FAجواد علیزادهکارشناسارشد فیزیولوژی ورزش.اباذر شیرازیکارشناسارشد فیزیولوژی ورزش،سهرابی عسگریدانشکدۀ تربیت بدنی، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.ولی اله دبیدی روشنگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.Journal Article20140909<strong>Background and Objective:</strong> The aim of this study was to determine the effect of 6 weeks of exercise in water and ginger supplementation on cardio metabolic risk factorsin obese women with breast cancer.
<strong>Subjects and Methods:</strong> Breast cancer patients included 40 women with a mean age (48±5.8 yr), weight <br /> (76 ± 9 kg) and fat mass (41.8±4 kg) were randomly divided into four groups; the placebo, exercise in water + placebo, ginger supplementation and ginger supplements + exercise in water groups. Ginger supplement was consummated for 6 weeks orally 4 capsule (750 mg). Progressive exercise protocol in the exercise in a pool with a width of 15 meters and a depth of 4 meter, 4/week, a sesstion 60-75 min, for 6 weeks. Data of the adiponectin and insulin resistance index were collected at pre-test and post-test and measured by Elisa and HOMA-IR methods, respectively.
<strong>Results:</strong> Both ginger supplementation and exercise in the water lead to an increase adiponectin, reduce insulin, insulin resistance and blood glucose was higher than before. However, the combination group showed higher increase of adiponectin and decrease in insulin resistance concentration, as compared to each separate experiment.
Conclusion: These findings show a protective effect of non-pharmacological strategies such as exercise, ginger supplementation and exercise in waster on the cardio-metabolic risk factors in obese women with breast cancer.<strong>زمینه و هدف:</strong> هدف از این مطالعه تعیین اثر 6 هفته تمرین در آب و مکملیاری زنجبیل بر ریسکفاکتورهای قلبی متابولیکی در زنان چاق مبتلا به سرطان پستان بود.
<strong>روش بررسی:</strong> آزمودنیهای پژوهش حاضر را 40 زن مبتلا به سرطان پستان با میانگین سنی (8/5±48 سال)، وزن (9±76 کیلوگرم) و تودۀ چربی (4±8/41 کیلوگرم) تشکیل می دادند که بهطور تصادفی به چهار گروه: دارونما؛ تمرینات در آب + دارونما؛ مصرف مکمل زنجبیل و تمرینات منتخب در آب+ مکمل زنجبیل تقسیم شدند. مکمل به مدت 6 هفته، روزی 4 عدد کپسول750 میلیگرمی زنجبیل مصرف شد. تمرین فزاینده در آب در یک استخر با عرض 15 متر و عمق 4 متر، 4 بار در هفته به مدت 6 هفته و هر جلسه 75-60 دقیقه انجام شد. داده های آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین در پیشآزمون و پسآزمون جمعآوری و به ترتیب با روش های الایزا و HOMA-IR اندازهگیری شد.
<strong>یافتهها:</strong> مکمل زنجبیل و همچنین تمرین در آب، موجب افزایش آدیپونکتین، کاهش انسولین، مقاومت به انسولین و گلوکز خون نسبت به قبل شد. با این حال، گروه ترکیبی افزایش بیشتری در مقادیر آدیپونکتین و کاهش در مقاومت انسولینی نسبت به هریک از مداخلههای مجزا را نشان داد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> یافتههای تحقیق یک اثر حفاظتی از استراتژیهای غیر دارویی مانند تمرین در آب و مکمل ضدالتهابی زنجبیل در پاسخهای قلبی متابولیکی در زنان چاق مبتلا به سرطان پستان را نشان داد<strong>.</strong>
<strong> </strong>دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Evaluation of Salivary Melatonin in Patients with Oral Lichen Planus Referring to Dentistry Faculty of Jundishapur Ahvaz University at 2011-2012بررسی میزان ملاتونین در بزاق بیماران مبتلا به لیکنپلان دهانی مراجعهکننده به دانشکدۀ دندانپزشکی جندیشاپور اهواز در سال 1390-9156357147191FAسارا حقنگهدارگروه بیماریهای دهان ودندان، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.پریسا جعفرنژادیگروه تخصصی دندانپزشکی کودکان، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.اکرم آهنگرپورگروه فیزیولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مرتضی گوراندستیار تخصصی ارتودنسی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.ثمره عباسیگروه رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20141015<strong>Background and Objective:</strong> Oral <em>Lichen Planus</em> (OLP) is a chronic and precancerous disease. The imbalances between the levels of free radical and antioxidants may play an important role in the onset and development of several inflammatory oral pathologies such as <em>Lichen Planus</em>. Melatonin as an antioxidant can play a role in scavenging free radicals and prevent OLP conversion to cancer. The aim of this study was to evaluate melatonin level in patients with OLP.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In this analytical studytwenty two patients diagnosed with OLP, were recruited as patients group, and twenty age- and sex-matched healthy volunteers were recruited as control group. Melatonin levels in whole unstimulate saliva (WUS) was determined by ELISA test. Statistically analyzed was carried out with LSD and Duncan test.
<strong>Result: </strong>The mean saliva melatonin levels in patients with OLP was lower than those of healthy control group, but it was not statistically significant (P=0.3). The mean saliva melatonin levels in patients with reticular type of OLP compared with control group was significantly decreased (P<0.05) but in erythematose/ulcerative type was not statistically significant (P>0.05).
<strong>Conclusion:</strong> The findings of this study demonstrated that the level of melatonin was decreased in patients with Licben planus, and supports the notion that more attention to treatment of this much neglected disease need to be made. These findings also suggest that the low level of this antioxidant may lead to more destructive injury and put the patients at risk of development of oral cancer<strong>.</strong>.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> لیکنپلان دهانی یک بیماری مزمن و پیش بدخیم است. عدم تعادل بین رادیکالهای آزاد و آنتی اکسیدانتها سبب شروع و گسترش برخی بیماریهای التهابی از جمله لیکنپلان میشود. ملاتونین بهعنوان یک آنتی اکسیدانت و با پاکسازی رادیکالهای آزاد میتواند از تبدیل لیکنپلان به سرطان جلوگیری کند. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات میزان ملاتونین در بزاق این بیماران است.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعۀ اپیدمیولوژیک تحلیلی، 22 بیمار دارای لیکنپلان برای گروه بیمار و همچنین 20 نفر داوطلب سالم که از نظر سن و جنس با گروه بیمار مطابقت داشتند بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. سطح ملاتونین در بزاق کامل غیر تحریکی به روش تستELISA و آنالیز آماری با استفاده از تست LSD و دانکن انجام گرفت.
<strong>یافتهها:</strong> سطح ملاتونین در بزاق بیماران لیکنپلان نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود، اما در مقایسه با هم اختلاف معنادار نبود (3/0P=). سطح بزاقی ملاتونین در زیرگروه رتیکولر نسبت به گروه کنترل به شکل چشمگیری کاهش یافته بود (040/0P=)، اما در زیرگروه اریتماتوز - اروزیو اختلاف معنادار نبود (95/0P=).
<strong>نتیجهگیری</strong>: بر اساس این مطالعه، میزان ملاتونین در بیماران لیکنپلان کمتر از گروه سالم بود و کاهش قابل توجه آن در لیکنپلان رتیکولر، لزوم توجه بیشتر به این فرم بیماری که همیشه اهمیت کمتری برای ما داشته است را بیان میکند؛ چرا که کاهش میزان ملاتونین بهعنوان یک عامل آنتی اکسیدانت میتواند بیانگر آسیبهای مخرب ناشی از رادیکالهای آزاد و حتی شاید قرار گرفتن سیر بیماری به سمت ایجاد بدخیمی در این نوع بیماری باشد.
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Optimization of Percentage Depth Dose by Combination of Electron Beams with Different Energies and Different Contributionبهینهسازی درصد دز عمقی در الکترونتراپی از طریق ترکیب پرتوهای الکترونی با انرژیها و سهمهای متفاوت57158047257FAمحمدجواد طهماسبی بیرگانی- گروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.حمیده نادریگروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.منصور ذبیحزادهگروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.ناهید چگنیگروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-6373-5456حجت اله شهبازیانگروه رادیوتراپی و آنکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.رضا مسکنیگروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.راحله طبری جویباریدانشکدۀ علوم پزشکی، بهبهان، بهبهان، ایران.Journal Article20141125<strong>Background and Objective:</strong>Recently, electron beams are widely used for superficial and skin lesions treatment. Since the accelerator devices, create electron beams with finite energies, the treatment area is limited to a specified depth. The objective of this study was to assess the effect of combination of electron beams with different energies and different contribution in order to produce PDD curve with a more uniform central dose distribution for the shallow superficial lesions treatment (up to cm 3). The results were compared with using a single electron beam energy.
<strong>Subjects and Methods:</strong> at First, percentage depth dose (PDD) was measured by using a Varian accelerator devices for energies 4, 6, 9, 12 Mev of electron beams and field size 20 × 20 cm<sup>2</sup>. Then, PDD curve was converted to dose curve. 4 Gaussian function was fit to dose curve using MATLAB software and the best combination was selected by combining different proportions of each of this functions.
<strong>Results:</strong><strong> </strong>percentage of the build up dose increased to about %90-%95 maximum dose and also percentage of the surface dose increases to about %90 maximum dose by combination of electron beams with different energies and different contribution.
<strong>Conclusions: </strong>low energy electron beams Combination cause optimization of the dose distribution PDD curve. Furthermore, we can produce electron beam with arbitrary energy by this method.
<strong>زمینه و هدف:</strong> امروزه از پرتوهای الکترونی برای درمان ضایعات سطحی بهطور گستردهای استفاده میشود. از آنجایی که دستگاههای شتابدهنده، پرتوهای الکترونی با انرژیهای محدود ایجاد میکنند، ناحیۀ درمانی با توزیع دز مطلوب به عمقهای مشخصی محدود میشود. لذا در این مطالعه با ترکیب پرتوهای الکترونی با انرژیها و سهمهای متفاوت، برای درمان ضایعات سطحی کمعمق (تا حدود cm 3)، منحنی PDD با توزیع دز مرکزی یکنواختتری در مقایسه با بهکارگیری باریکۀ الکترونی تک انرژی ارائه شده است.
<strong>روش بررسی</strong><strong>: </strong>با استفاده از دستگاه شتابدهنده واریان برای الکترونهای با انرژی 4، 6، 9 و Mev12 برای میدان cm<sup>2</sup>20×20 درصد دز عمقی (PDD) اندازهگیری شد. منحنی PDD به منحنی برحسب دز (Dose Curve) تبدیل شد. با استفاده از نرمافزار Matlab، تابع 4 گوسین به منحنیهای مذکور فیت شد و با ترکیب نسبتهای مختلفی از این توابع، بهترین ترکیب انتخاب شد.
<strong>یافتهها</strong><strong>: </strong>با ترکیب پرتوهای الکترونی با انرژیها و سهمهای متفاوت، درصد دز ناحیۀ انباشت دز، به حدود 90 تا 95 درصد دز ماکزیمم و همچنین درصد دز سطح به 90 درصد دز ماکزیمم افزایش یافت.
<strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> ترکیب پرتوهای الکترونی با انرژی کم سبب بهینه سازی توزیع دز در منحنی PDD میشود. در ضمن با این روش میتوان بهطور اسمی از ترکیب انرژیهای مختلف، انرژی دلخواه الکترون را تولید کرد و بهرۀ درمان با استفاده از باریکۀ الکترونی را افزایش داد. دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122The Effect of Sildenafil on Spermogram Parameters in Asthenospermic Infertile Men One Hour After Taking a Single Doseتأثیر مصرف تکدوز داروی سیلدینافیل بر حرکت اسپرمها در مردان نابارور دچار الیگوآستنواسپرمی58158847267FAسید مختار حسینیگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدرضا دادفرگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.اسماعیل موسیپورگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.کریم طاییگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.سیدمحمود فاطمی بهبهانیگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.علیرضا علی شوشتریگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.محسن صدرنشینگروه اورولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20130623<strong>Background and Objective:</strong> Infertility is a common condition with important psychological, economic, demographic, and medical implications. Demand for infertility services has grown substantially even though the prevalence of infertility has been stable. The aim of this study was to evaluate the acute effect of single dose of sildenafil on seminal parameters in young, infertile patients with oligoasthenospermia.
<strong>Subjects and Methods:</strong> Twelve young, infertile men with oligoasthenospermia from an academic hospital as well as a male infertility center and clinical andrology laboratories were enrolled in to this study. A single dose of sildenafil (50 mg) administered and the semen samples were collected 1 hour after treatment. Changes in sperm parameters evaluated after sildenafil administration, compared with the basal conditions.
<strong>Result: </strong>Sperm progressive motility improved (median value, 32.7 % vs. 28.2%) 1 hour after the administration of 50mg sildenafil as well as semen pH (median value 7.82 vs 7.94). No significant changes in sperm morphology, total sperm motility, rapid progressive sperm motility, semen volume and sperm concentration after sildenafil treatment.
<strong>Conclusion: </strong>The data suggest that single dose of Sildenafil causes improvement in sperm progressive motility in patients with oligoasthenospermia.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong>ناباروری یک مشکل شایع همراه با بار اقتصادی، اجتماعی و روانی است. تقاضا برای بچهدار شدن علیرغم ثابت ماندن میزان ناباروری افزایش یافته است.هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر کوتاهمدت تکدوز سیلدینافیل بر پارامترهای اسپرموگرام در مردان نابارور دچار الیگوآستنو اسپرمی(Oligoasthenospermia) بود.
<strong>روش بررسی:</strong>دوازده بیمار نابارور دچار الیگوآستنواسپرمیای مراجعهکننده به کلینیک اورولوژی و مراکز ناباروری به این مطالعه وارد شدند.50 میلیگرم سیلدینافیل برای همۀ بیماران تجویز شد و سپس 1 ساعت بعد از آنها نمونۀ مایع منی گرفته شد.تغییرات اسپرموگرام پس از تجویز سیلدینافیل در مقایسه با مقادیر پایه مورد ارزیابی قرار گرفت.
<strong>یافتهها</strong><strong>:</strong>حرکت پیشروندهی اسپرمها 1 ساعت پس از تجویز 50 میلیگرم سیلدینافیل بهبود داشت (میانگین 7/32 درصد درمقابل 2/28 درصد). تغییر معناداری در مورفولوژی اسپرمها، حرکت کلی اسپرمها، حرکت سریعاً پیشروندۀ اسپرمها،حجم مایع منی و غلظت اسپرمها پس از تجویز سیلدینافیل مشاهده نشد.
<strong>نتیجهگیری:</strong>نتایج مطالعۀ ما از این فرضیه حمایت میکند که مصرف تکدوز 50 میلیگرم سیلدینافیل در مردان نابارور دچارالیگوآستنواسپرمیا میتواند سبب بهبود حرکت اسپرمها گردد.دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122The Effect of Patellar Taping on Balance in Patients with Patellofemoral Pain Syndromeبررسی اثر تیپینگ کشکک بر تعادل بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی_رانی58959747270FAمریم هدایتگروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.شاهین گوهرپیگروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.شهلا زاهد نژادگروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدجعفر شاطر زاده یزدیگروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.رضا صالحیگروه فیزیوتراپی، دانشکدۀ توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20141012<strong>Background and Objective:</strong> Patellofemoral pain syndrome (PFPS) is the most common knee disorder. Reduced proprioception, pain and changes in muscle activity patterns have been observed in PFPS. These variables have an effect on the ability to maintain the balance. So it is possible that balance be weaker in PFPS. The purpose of this study was to evaluate the effects of patellar taping on balance in patients with PFPS and healthy people.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This study was performed on two groups of 15 women with PFPS and healthy by non-probability convenient sampling method. The ability to maintain of balance was measured with use of clinical functional balance tests (Balance and Reach, Anteromedial Lunge, Unilateral Squat, Step down) under tape and no-tape conditions on involved leg of patient and matching leg in control group.
<strong>Results:</strong> Relative to healthy population, patients with PFPS demonstrated significant decreased in mean repetitions of all functional balance tests (P<0/001). Patellar taping produced a significant increased in mean repetitions of three functional balance tests (Balance and Reach, Anteromedial Lunge, Unilateral Squat) in all of participants (P<0/001). No different significant between patient and control groups in step down test.
<strong>Conclusion:</strong> The results of our investigation demonstrated that, in comparison with healthy subjects, patients with PFPS had poorly balance. Patellar taping is effective in improvement of balance in patients with PFPS.<strong>زمینه و هدف:</strong> سندرم درد کشککی-رانی یکی از شایعترین مشکلات مفصل زانو میباشد. کاهش حس عمقی، درد و تغییر در الگوی فعالیت عضلانی در این گروه از بیماران دیده شده است. هر کدام از این عوامل بهنحوی در توانایی حفظ تعادل مؤثر هستند. بنابراین این احتمال وجود دارد که این گروه از بیماران، اختلال در توانایی حفظ تعادل داشته باشند. هدف این مطالعه، بررسی تعادل عملکردی و تأثیر تیپینگ کشکک بر تعادل این بیماران در مقایسه با افراد سالم است.
<strong>روش بررسی</strong>: این تحقیق بر روی دو گروه 15 نفره از زنان مبتلا به سندرم درد کشککی ـ رانی و سالم که بهصورت غیر احتمالی و به روش نمونهگیری ساده انتخاب شدند، انجام شد. توانایی در حفظ تعادل از طریق 4 آزمون عملکردی تعادل (Balance and Reach، Anteromedial Lunge ، Unilateral Squat و Step down) بر روی اندام درگیر بیمار و اندام جور شده در فرد سالم در دو شرایط با و بدون تیپ کشکک اندازهگیری شد.
<strong>یافتهها</strong>: بیماران نسبت به افراد سالم کاهش معناداری در میانگین تعداد تکرار آزمونها در زمان 30 ثانیه در هر 4 آزمون عملکردی تعادل نشان دادند. تیپینگ کشکک افزایش معناداری در میانگین تعداد تکرار آزمونها در 3 آزمون عملکردی تعادل (Balance and Reach، Anteromedial Lunge و Unilateral Squat) در هر دو گروه سالم و بیمار نشان داد.
نتیجهگیری: بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی ـ رانی تعادل ضعیفتری نسبت به افراد سالم دارند و تیپینگ کشکک میتواند اثر مفیدی بر بهبودی توانایی تعادل این بیماران داشته باشد.دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122The Relationship between Fibroblast Growth Factor Receptor Type 2
and other Indicators of Breast Cancerبررسی میزان بروز گیرندۀ فاکتور رشد فیبروبلاستی نوع 2 و سایر شاخصهای پیشآگهی سرطان پستان60060447271FAایران رشیدیگروه پاتولوژی، دانشکدۀ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مهین طاهریمقدمگروه علوم تشریح، دانشکدۀ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.رضا شجاعالدینگروه پاتولوژی، دانشکدۀ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150107<strong>Background and Objective:</strong> Nowadays the therapeutic methods are being shifted toward “targeted therapy” which means specific therapy against one expressed factor in cancerous tissue. In recent years several indicators for evaluating the prognosis of breast cancer have been under investigation. One of these is fibroblast growth factor receptor (FGFR2). Fibroblast growth factors play multiple physiological roles and in some studies have been regarded as effective parameter in prognosis of breast cancer while it has not been the case in other studies.
<strong>Subjects and Methods:</strong> The effects of them are exerted via their receptors.A retrospective study was applied.
Immunohistochemical method was applied. Also, statistical analysis was done.
Results: No statistical correlation between FGFR2 and tumor size, age, microscopic grade and auxiliary lymph node metastasis were found.
<strong>Conclusion: </strong>We did not find any correlation. It is suggested that the study be performed in larger scale and other parameters be included in the survey. Furthermore, such survey should be performed concerning other common cancers. Also, some pilot medicines must be assessed in a clinical trial.
<strong>زمینه و هدف:</strong> در سالهای اخیر شاخصهای متعددی برای بررسی پیشآگهی سرطان پستان در دست بررسی میباشد. یکی از آنها گیرندههای فاکتور رشد فیبروبلاستی (fibroblast grow factor receptors) میباشد. مطالعۀ حاضر برای بررسی این ارتباط انجام شد.
<strong>روش بررسی:</strong> نوع مطالعه در نظر گرفته شده از نوع تحلیلی است. برای انجام تحقیق ابتدا به آرشیو گزارشهای ثبت شده در مراکز آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز مراجعه شده و نمونههای سرطان مهاجم مجرایی از نوع طبقهبندی نشده Invasive ductal carcinoma) (انتخاب و وارد تحقیق شد. لامهایی که حاوی بیشترین حجم سلولهای سرطانی بودند، از میان بقیه انتخاب شد و بلوک پارافینی مربوط به آن از قسمت نگهداری بلوکها خارج شد و جهت مطالعۀه ایمونوهیستوشیمی مورد آزمایش قرار گرفت. سپس نمرهگذاری شده و با چهار شاخص سن، اندازۀ تومور، متاستاز به غدد لنفاوی زیر بغل و درجۀ میکروسکوپی (microscopic grading) مقایسه شد. برای تحلیل دادهها از روش آزمونهای مان ویتنی، و همبستگی غیر پارامتریک به نام اسپیرمن استفاده شده است.
<strong>یافتهها:</strong> بین میزان رنگپذیری هسته و سیتوپلاسم با چهار شاخص فوقالذکر رابطۀ معنادار آماری وجود ندارد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نتایج مطالعات تاکنون ناهمگون بوده است. برخی به وجود رابطه دلالت داشته و برخی نیز از جمله مطالعۀ ما رابطهای نیافته است. لذا بهتر است که مطالعه در مقیاس وسیعتر و با افزودن سایر شاخصهای پیشآگهی انجام شود.دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14520151122Nasopalatine Duct Cyst: A Case Reportکیست مجرای نازوپالاتین: گزارش مورد60661447273FAثمره عباسیگروه رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، هرمزگان، ایران.علی حبیبیکیاگروه رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.سیفالله همتگروه جراحی دهان، فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، هرمزگان، ایران.نغمه نیرومندگروه رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایرانمسعود اسماعیلیگروه رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.حامد ابراهیم نژاد- متخصص رادیولوژی دهان، فک و صورت.Journal Article20140417Nasopalatine duct cysts are the most common of developmental non-odontogenic cysts in the oral cavity and represent 10% of maxillary cysts. The cyst arises from epithelial remnants from the nasopalatine duct. These cysts are usually asymptomatic, but the most commonly reported clinical symptom is swelling in the anterior part of the palate, just behind the palatal papilla. This swelling is not always on midline. The recurrence of this is rare (2%). In this report, a 21-year-old man from Ahvaz, with the chief complaints of numbness, anterior teeth mobility, intraoral swelling and facial asymmetry, is reported. On clinical examination, a nontender swelling on the midline of hard palate and buccal vestibule, covered by normal mucosa was seen. The crown of central incisors was displaced mesially. In panoramic, maxillary occlusal cross sectional, anterior maxillary periapical and computed tomography views, a well-defined unilocular radiolucency with corticated margins was seen in the anterior region of maxilla. Biopsy of the lesion was planned and final pathologic diagnosis was “nasopalatine duct cyst”. Therefore, nasopalatine duct cyst is one of the differential diagnoses of unilocular radiolucencies in the anterior region of maxilla. Histopathologic examinations help us to reach the correct diagnosis and disburden us from unnecessary treatments.
<strong> </strong>کیست مجرای نازوپالاتین، شایعترین کیست غیر ادنتوژنیک رشدی – تکاملی حفرۀ دهان است و 10 درصد از کیستهای فکی را تشکیل میدهد. این کیست از بقایای اپیتلیوم مجرای نازوپالاتین منشأ میگیرد. اکثر این کیستها بدون علامت بوده و در صورت وجود علایم، شایعترین علامت، تورمی کوچک در خلف پاپیلای کام میباشد که نسبت به خط وسط همیشه بهصورت متقارن قرار نمیگیرد. میزان عود این ضایعه2 درصد میباشد. در این گزارش، مردی 21 ساله اهل اهواز معرفی میشود، که شکایت اصلی وی بیحسی، لقشدگی دندانهای قدامی، تورم داخل دهانی و غیر قرینگی در صورت بود. در معاینۀ بالینی تورم بدون درد، در خط میانی کام سخت و وستیبول باکال، پوشیدهشده با مخاط نرمال، لقشدگی و انحراف مزیالی تاج دندانهای سانترال اینسایزور مشاهده شد. تصویربرداری پانورامیک، اکلوزال کراس سکشنال فک بالا، پری اپیکال دندانهای قدامی فک بالا و توموگرافی کامپیوتری (CT)، رادیولوسنسی تکحفره با حدود مشخص، منظم و کورتیکال را در قدام فک بالا نشان داد.از ضایعه بیوپسی بهعمل آمد و تشخیص پاتولوژی نهایی، "کیست مجرای نازوپالاتین" بود. بنابراین در صورت وجود رادیولوسنسی تکحفره در قدام فک بالا، کیست مجرای نازوپالاتین را باید بهعنوان یک تشخیص افتراقی مدنظر قرار داد. بررسی هیستوپاتولوژی ضایعه، ما را به تشخیص صحیح نایل نموده و از درمانهای غیر ضروری بینیاز میگرداند.
<strong> </strong>