دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Evaluation of Serum Selenium Level in Hospitalized Children with Acute Gastroenteritisبررسی و مقایسه سطح سرمی سلنیوم در بیماران با گاستروانتریت حاد بستری شده در بیمارستان کودکان مفید2352437336110.22118/jsmj.2018.73361FAفرید ایمان زادهدانشیار گروه گوارش و کبد کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.هادی جعفری تباردستیار گروه کودکان.گروه کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.نقی دارااستادیار رشته فوق تخصص گوارش و کبد کودکان مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید0000-0002-1881-8893صالحه تجلیاستادیار گروه گوارش و کبد کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.0000-0002-2045-6430امیر حسین حسینیاستادیار گروه گوارش و کبد کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.بهشته النگاستادیار گروه کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.علی اکبر سیاریاستاد گروه گوارش و کبد کودکان.
گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.پژمان روحانیاستادیار گروه گوارش و کبد کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.کتایون خاتمیاستادیار گروه گوارش و کبد کودکان.گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات گوارش کبد و تغذیه کودکان، پژوهشکده سلامت کودکان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.Journal Article20180804<strong>Background and Objectives:</strong> Diarrhea refers to the passage of three or more loose of watery stools per more than 15ml/kg/day in infant or >200 gr/day in older children and adolescence. Selenium (Se) is suggested, like other trace mineral and anti-oxidant enzymes, is one of the important immune factor that neutralized free oxygen radicals. Selenium deficiency leads to occurrence of bacterial infections, hair fall, loss of skin elasticity, or disease progression of some viral infections. Recent research has suggested that selenium deficiency has role in gastroenteritis therefore we designed a study for relation between serum selenium level and acute gastroenteritis. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> This is a case-control study which performed on 80 infants and children in the range of 6-36 month of age. In case group were 35 children with acute gastroenteritis and in control group were 45 healthy children. We measured serum selenium level by atomic absorption via spectrophotometer method. In control group performed once and in the case group twice during admission and recovery phase 7-10 days after treatment. <br /><strong>Results:</strong> The mean serum selenium level in the acute phase was 80.8±18.2 µg/L and after 7-10 days in recovery phase was 105.6±18.4 µg/L. Mean serum selenium in control group was 94.5±15.3 µg/L. Serum selenium level decreased significantly in severe dehydration than mild and moderate dehydration (P<0.001). There was no relationship between selenium level with age, weight, sex, breastfeeding, socioeconomic and underlying disease. <br /><strong>Conclusion:</strong> The results of this study indicate that decrease selenium level in acute phase of gastroenteritis compared to control group and significantly lower than in recovery phase. We suggest during treatment of gastroenteritis, attention to selenium deficiency need to be made. <br /><strong> </strong><strong>زمینه و هدف: </strong>گاستروانتریت حاد به دفع مدفوع شل و آبکی بیشتر از 3 بار در روز یا افزایش حجم بیش از 15 میلی لیتر/کیلوگرم/ در روز اطلاق میشود. سلنیوم در فعالیت های آنزیمی با خنثی کردن رادیکالهای آزاد اکسیژن، و افزایش سیستم ایمنی نقش مهمی ایفا میکند. کمبود سلنیوم سبب افزایش ابتلا به عفونت، ریزش مو و شلی پوست میگردد و در ایجاد و پیشرفت برخی از عفونتهای ویروسی موثر است. اخیرا کمبود سلنیوم در بیماری گاستروانتریت مورد بحث واقع شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین سطح سرمی سلنیوم با بیماری گاستروانتریت حاد میباشد.<br /> <strong>روش </strong><strong>بررسی: </strong>مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی است که روی 80 بیمار 6-36 ماهه انجام شد. در گروه مورد 35 کودک مبتلا به گاستروانتریت حاد و در گروه کنترل 45 کودک سالم بررسی شدند. ابتدا سطح سرمی سلنیوم در کلیه افراد بررسی گردید و مجدداٌ پس از 7-10 روز در گروه بیماران در مرحله بهبودی اندازه گیری شد.<br /> <strong>یافته ها: </strong>میانگین سطح سرمی سلنیوم در مرحله حاد گاستروانتریت µg/L2/18±8/80 و پس از یک هفته از شروع بیماری یعنی در فاز بهبودی به میزان µg/L4/18±6/105 رسید. در گروه کنترل نیز میانگین سرمی سلنیوم µg/L3/15±5/94 بود. به عبارت دیگر در فاز حادگاستروانتریت و دهیدراتاسیون شدید نسبت به گروه کنترل، یک هفته پس از بهبودی و دهیدراتاسیون خفیف و متوسط سطح سرمی سلنیوم کمتر از مقدار طبیعی بود(001/0>P).<br /> <strong>نتیجه گیری: </strong>نتایج حاصل نشاندهنده کاهش سطح سرمی سلنیوم در فاز حاد گاستروانتریت نسبت به گروه کنترل بوده و در فاز بهبودی، سطح سرمی سلنیوم به نحو قابل چشمگیری افزایش یافت. لذا در برنامه ریزی درمان گاستروانتریت حاد به کمبود سلنیوم میبایست توجه شود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73361_f25527c3ec3834439da5b6749a8bf55d.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Designing Model for Using Document Imaging to Keep Medical Recordsطراحی الگوی استفاده از تصویربرداری اسناد برای نگهداری مدارک پزشکی2452637340110.22118/jsmj.2018.73401FAجواد زارعیاستادیار گروه مدیریت اطلاعات سلامت.گروه مدیریت اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.احمد عزیزیمربی گروه فناوری اطلاعات سلامت.گروه مدیریت اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000000011637624محمدهیوا عبدخدااستادیار گروه مدیریت اطلاعات سلامت.گروه گروه مدیریت اطلاعات سلامت، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.سارا ساکی پورکارشناس مدارک پزشکی.معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20180625<strong>Background and Objectives:</strong> In the past decade, hospitals in Iran have been heavily interested in electronic storage of paper based medical records using document imaging. But there is no specific guidance or instruction for hospitals in Iran regarding the use of this method. Therefore, the purpose of this study was to design a model for the use of document imaging for paper based medical records keeping in hospitals. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> This is cross-sectional and descriptive study was conducted in two phases since 2012 to 2017. In the first phase, the use of document imaging method was investigated in eight hospitals in Khuzestan province. Data were collected using a checklist and on-site visits from hospitals. In the second stage, a model was proposed for using document imaging to keep medical records in hospital. This model presented as a questionnaire and was distributed to 25 experts. The validity of the proposed model was tested in two steps using the Delphi method. In each stage, descriptive statistics methods were used for data analysis. <br /><strong>Results:</strong> The results of the first phase showed that most hospitals used document imaging as archive for keeping inpatient medical records. All hospitals used document imaging software to index and scan records. In the second phase of the study in two Delphi rounds, overall 129 components for the final model of document imaging implementation were approved by the experts. The final model consists of four main parts, planning for document imaging implementation, the minimum capabilities of document imaging software, the minimum requirements for the process of document imaging, and the implementation of the document imaging in the medical records department. <br /><strong>Conclusion:</strong> The model presented in this study can help hospitals, document imaging service providers, document and health information management specialists to use the document imaging method.<strong>زمینه و هدف</strong><strong>: </strong>در یک دهه اخیر، نگهداری الکترونیکی مدارک پزشکی کاغذی بیماران با استفاده از شیوه تصویربرداری اسناد، بهشدت مورد توجه بیمارستانهای ایران قرارگرفته است. اما راهنما یا دستورالعمل مشخصی برای بیمارستان های کشور در خصوص استفاده از این روش وجود ندارد. لذا هدف از این مطالعه طراحی الگوی استفاده از تصویربرداری اسناد برای نگهداری مدارک پزشکی در بیمارستانها بود.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی بود، که در سال های 96-91 و دو مرحله انجام گرفته است. در مرحله اول وضعیت استفاده از شیوه تصویربرداری اسناد در هشت بیمارستان در استان خوزستان بررسی گردید. ابزار مطالعه چک لیست و داده ها با مراجعه حضوری به بیمارستان ها جمع آوری گردیدند. در مرحله دوم الگوی برای استفاده از تصویربرداری اسناد برای نگهداری مدارک پزشکی پیشنهاد گردید. این الگو در قالب یک پرسشنامه در اختیار 25 نفر از خبرگان موضوعی قرار گرفت. اعتبار الگوی پیشنهادی طی دو راند به روش دلفی تایید گردید. در هر دو مرحله از روشهای آمار توصیفی برای تحلیل داده ها استفاده گردید.<br /> <strong>یافتهها: </strong>نتایج مرحله اول نشان داد که بیشتر بیمارستانها رویکردی آرشیوی به تصویربرداری اسناد داشته و بیشتر از این روش برای نگهداری پروندههای بیماران بستری استفاده میکردند. تمامی بیمارستانها برای نمایه و اسکن پرونده ها از نرم افزارهای تصویربرداری اسناد استفاده می کردند. در مرحله دوم مطالعه در دو راند دلفی، در مجموع 129 مؤلفه برای الگوی نهایی استفاده از تصویربرداری اسناد، به تائید خبرگان رسید. الگوی نهایی شامل چهار بخش اصلی، برنامهریزی برای پیادهسازی تصویربرداری اسناد، حداقل قابلیتهای نرمافزار تصویربرداری اسناد، حداقل الزامات فرایند تصویربرداری اسناد و اجرای تصویربرداری اسناد در بخش مدارک پزشکی، بود.<br /> <strong>نتیجه گیری: </strong>الگوی ارائه شده در مطالعه حاضر می تواند به بیمارستان ها، شرکت های ارائه دهنده خدمات تصویربرداری اسناد، کارشناسان اسناد و مدیریت اطلاعات سلامت برای استفاده از روش تصویربرداری اسناد کمک کند.دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823An Evaluation of the Effect of Temporary and Permanent Kinesiotape on Aquatic Therapy on Pain, Disability, Static Balance and Quality of Life in Women with Patellofemoral Pain Syndromeاثر تمرین درمانی در آب (با و بدون کینزیوتیپ) بر درد، ناتوانی، تعادل پایدار و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سندروم درد کشککی-رانی2652767341010.22118/jsmj.2018.73410FAعلی یلفانیدانشیار گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی.گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.0000-0003-3696-7208مرضیه مختاری کرچگانیدانشجوی کارشناسی ارشد حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی.گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.فرزانه گندمیاستادیار گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی.گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.0000-0002-6684-1086Journal Article20180505<strong>Background and </strong><strong>Objective</strong><strong>:</strong> Patellofemoral pain syndrome is the most common knee musculoskeletal disorder. The aim of this study was to evaluate three therapeutic protocols’ effects on pain, disability, static balance and quality of life in women with patellofemoral pain syndrome. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> In this semi-experimental study, 45 women with patellofemoral pain syndrome were selected and divided randomly into three exercise groups: aquatic therapy, aquatic therapy with temporary kinesiotape and aquatic therapy with permanent kinesiotape. In order to assess the pain, McGuillan's questionnaire was used, to assess the disability, Vanukurf questionnaire was used, to assess the balance, Biodex Balance System was employed, and to assess the quality of life changes, Sherne Bourne questionnaire was used. Paired sample t-test and one way ANOVA were used to means comparison. We considered α 0.004. <br /><strong>Results</strong><strong>:</strong> The results showed, except for pain (P=0.002), there was no significant difference between the pretest-posttest mean differences in disability, static balance and quality of life among the groups. However, the results of t-test showed significant differences between pretest and posttest of these three factors. Pain relief was significant in sensory (P=0.001), as well as disabilit (P=0.001) and quality of life (P=0-.001) were significant. Balance factors in open eyes and in closed eyes position were not significant between pretest to posttest in all of three groups. <br /><strong>Conclusion:</strong> Aquatic therapy with permanent patella kinesiotaping had more effect on pain reduction. On the other hand, pain can effect on quality of life, so we recommend aquatic therapy with kinesiotape as an effective protocol to patients with patellofemoral pain syndrome.<strong>زمینه و هدف:</strong> سندروم درد کشککی-رانی، یکی از رایجترین اختلالات عضلانی-اسکلتی زانو میباشد. در این مطالعه اثر سه روش تمرین درمانی در آب (با و بدون کینزیوتیپ)، بر درد، ناتوانی، تعادل پایدار و کیفیت زندگی زنان مبتلا بررسی شده است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> در تحقیق نیمهتجربی حاضر، 45 زن مبتلا، بهعنوان نمونه آماری انتخاب و تصادفاً در سه گروهِ تمرین درمانی در آب، تمرین درمانی در آب با کینزیوتیپ موقتی و تمرین درمانی در آب باکینزیوتیپ دایمی، قرار گرفتند. جهت سنجش درد، ناتوانی، کیفیت زندگی و تعادل پایدار به ترتیب از پرسشنامه مکگیل، پرسشنامه ونکورف، پرسشنامه شرنبورن و بایودکس استفاده گردید. جهت مقایسه میانگینها قبل و بعد از مداخله، از t-زوجی و جهت مقایسه میانگینها بین گروهها از آنوای یک-راهه استفاده گردید. سطح معناداری 004/0 در نظر گرفته شد. <br /> <strong>یافته ها:</strong> نتایج نشان داد، بین اختلاف میانگینهای پیشآزمون-پسآزمون در فاکتورهای درد، ناتوانی، تعادل ایستا و کیفیت زندگی بین سه گروه جز درد (002/0P=) تفاوت معناداری وجود نداشت. اما مقایسه پیشآزمون-پسآزمون، حاکی از معناداری کاهش درد (0001/0P=)، کاهش ناتوانی (0001/0P=) و افزایش کیفیت زندگی (0001/0P=) در هر سه گروه بود. شاخصهای تعادل در وضعیت چشم باز و چشم بسته بین پیشآزمون و پسآزمون در هر سه گروه تفاوت معناداری نداشت (004/0P>).<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> تمرین درمانی در آب با کینزیوتیپ طولانیمدت بر کاهش درد بیماران اثرگذار بود؛ و از آنجاییکه وجود درد روی کیفیت زندگی نقش مؤثری دارد بنابراین، احتمالاً، حرکت درمانی در آب با کینزیوتیپ را، میتوان بهعنوان روش مؤثرتری، در درمان مبتلایان توصیه نمود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73410_79c3ce72c6888afa97fc4dbeb878ffc3.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823A Study On The Relationship between Total Salivary Antioxidant Level and Periodontal Diseaseآنتی اکسیدان های بزاق و بیماری پریودنتال2772837341210.22118/jsmj.2018.73412FAلیلا گل پسندحقاستادیار گروه پریودانتیکس.گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-5822-9367فرامرز زکویاستادیار گروه ترمیمی.گروه ترمیمی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.نجمه اعتمادیرزیدنت گروه ترمیمی.گروه ترمیمی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.منا عطاییدندانپزشک.Journal Article20180505<strong>Background and </strong><strong>Objective</strong><strong>:</strong> Increase in free radicals leads to oxidative stress which is implicated in the pathogenesis of many systemic and oral diseases such as periodontal disease. The aim of this study was to find the relationship between the salivary total antioxidant level and periodontal disease. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> This case control study included 15 patients with periodontitis, 15 patients with gingivitis and 15 controls were recruited from patients referring to Ahwaz Dental School in 1390-1391. The levels of salivary total antioxidants were evaluated using Spectrophotometry method. <br /><strong>Results:</strong> Control group had significantly higher total salivary antioxidant level compared with patients with gingivitis and periodontitis (P<0.001).The difference between total salivary antioxidant level in patients with gingivitis and periodontitis was not significant (P>0.05). <br /><strong>Conclusion:</strong> The findings demonstrate an inverse relationship between total antioxidant level with development of periodontitis and gingivitis.<strong>زمینه و هدف:</strong> افزایش تولید رادیکالهای آزاد می تواند به استرس اکسیداتیو منجر شود که درپاتوژنز بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری های دهان نظیر بیماری پریودنتال دخالت دارد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط آنتی اکسیدانهای کلی بزاق و بیماریهای پریودنتال صورت گرفته است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> این تحقیق به صورت مورد – شاهدی در 15 بیمار مبتلا به پریودنتیت ، 15 بیمار مبتلا به ژنژیویت و 15 فرد سالم در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 1390 انجام شد و آنتی اکسیدان های کلی بزاق این افراد به روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد.<br /> <strong>یافته<sub></sub>ها:</strong> آنتی اکسیدانهای کلی در افراد گروه کنترل، ژنژیویت و پریودنتیت بترتیب 19/0 ± 23/3 ، 16/0± 27/2 ، 18/0± 81/1 بود که نشان داد این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (0/001>P). ضمناً گروه کنترل با گروه ژنژیویت و پرودنتیت تفاوت معنی داری داشت (0/001>P) اما تفاوت معنی داری میان گروه ژنژیویت و پریودنتیت وجود نداشت(0/05<P).<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> بیماری های پریودنتیت و ژنژویت با کاهش آنتی اکسیدان های کلی بزاق همراه هستند این در حالی است که تفاوت معنیداری در این کاهش بین بیماری پریودنتیت و ژنژویت مشاهده نشده است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73412_d1c60c7b2f573de9e94c58fdd3ab60d6.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Developing a Minimum Data Set for Calcium Disorders and Osteoporosis Recordsتعیین حداقل داده ضروری جهت ثبت در پرونده بیماران مبتلا به اختلالات کلسیم و پوکی استخوان2852947341510.22118/jsmj.2018.73415FAحمیرا رشیدیدانشیار گروه غدد.گروه غدد، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-3605-6239آرزو حافظی بیرگانیکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.حاجیه بی بی شهبازیاناستاد گروه غدد.گروه غدد، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.صدیقه نوح جاهاستادیار گروه بهداشت عمومی، مرکز تحقیقات دیابت دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20180521<strong>Background and </strong><strong>Objective</strong><strong>:</strong> Diagnosis and treatment of calcium disorders (hypocalcemia and hypercalcemia) and osteoporosis as the most important metabolic bone disease, are of great importance in internal medicine and endocrine diseases. There is no checklist of patient records for diagnosis, treatment and follow up in Iranian and foreign resources. This study was designed to provide minimum data set for registration in patient medical records. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>Using Iranian and foreign published literature, a preliminary data form was prepared and evaluated using Delphi technique. In first stage the opinions of 25 internal specialists and 25 endocrinologists who selected 75% or more as"high" for a data question were included as main element in record. In the second stage, elements selected as "high" or "middle" (50-75 %) were assessed by 10 endocrinologist and analyzed. Elements that had greater than or equal to 50% chose "high" were added to final checklist. <br /><strong>Results: </strong>Selected elements presented as checklist, and minimum data set in 7 categories: demographic information, history, symptoms, signs, paraclinical data, treatment and follow-up for disease presented. The scores for osteoporosis was 158 out of 187, while hypocalcemia was 82 of 140 and hypercalcema was 85 of 158. <br /><strong>Conclusion:</strong> These final elements provide as an applied pattern for registration in patients’ medical records and contain the most important elements in the published literature. <br /><strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> تشخیص و درمان اختلالات کلسیم (هیپوکلسمی، هیپرکلسمی) و استئوپورز به عنوان مهمترین بیماری متابولیک استخوان اهمیت زیادی در طب داخلی و غدد دارد. تاکنون فرم هایی برای پرونده بیمار جهت تشخیص، درمان و پیگیری در منابع داخلی و خارجی تهیه نشده است. این پروژه با هدف طراحی حداقل داده های ضروری پرونده بیمار صورت گرفت.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> با استفاده از مطالعات ایرانی و خارجی فرم اولیه تهیه شد و با تکنیک دلفی نظر سنجی شد. در مرحله اول با نظر25 متخصص داخلی و 25 فوق تخصص غدد عناصری که75 درصد یا بیشتر گزینه زیاد را برای سوال انتخاب کرده بودند، به عنوان عنصر اصلی در پرونده گنجانده شد. عناصری که 50 درصد-75 درصد گزینه زیاد و متوسط را برای آنها انتخاب کرده بودند وارد مرحله دوم شد وتوسط 10 فوق تخصص غدد ارزیابی و پس از آنالیز عنصری که بیشتر و مساوی50 درصد گزینه ی زیاد را انتخاب کرده بودند به چک لیست نهایی اضافه شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> عناصر اصلی انتخاب شده به صورت چک لیست بیماری ارائه گردید و حداقل داده ضروری در هفت کلاس دموگرافیک، تاریخچه، علائم، نشانهها، یافته آزمایشگاهی، روش درمانی مدیکال و جراحی و پیگیری بیماری ارائه شد. 82 از 140 آیتم هیپوکلسمی، 85 از 158 آیتم هیپرکلسمی و 158 از 187 آیتم استئوپورز امتیاز را بدست آوردند.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> دادههای مطالعه که به عنوان عناصر نهایی جهت ثبت در پرونده و در قالب الگوی کاربردی ارائه گردیدند و شامل مهمترین داده های مطالعات منتشر شده قبلی بودند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73415_c471f08481a4c44c8229a07f0f5b816b.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Community Periodontal Index of Treatment Needs Assessment of Periodontal Disease in Type 2 Diabetic Patients Compared to Nondiabetic Patients Referred to Ahvaz Golestan Hospital in 2016-2017بررسی شاخص نیازهای درمانی پریودنتال (CPITN) در بیماران دیابتیک نوع II و مقایسه با بیماران غیر دیابتی در بیمارستان گلستان شهرستان اهـواز سال 96-972953027341710.22118/jsmj.2018.73417FAمحمود جهانگیرنژاداستاد گروه پریودنتولوژی.گروه پریودنتولوژی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهـواز، اهواز، ایران.آذرنوش آریان کیامتخصص گروه پریودنتولوژی.گروه پریودنتولوژی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهـواز، اهواز، ایران.حاجیه بی بی شهبازیاناستاد گروه غدد.پژوهشکده سلامت، تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهـواز، اهواز، ایران.نگین کعبیدانشگاه جندی شاپور بیمارستان اهواز ـ ایرانJournal Article20180624<strong>Background and Objective:</strong> Periodontal disease is among the most common inflammatory diseases. Diabetes is a risk factor for greater periodontal destruction. Periodontitis is recognized as the sixth serious complication of diabetes. The aim of the present study was to compare the community periodontal index of treatment needs (CPITN) of type 2 diabetic patients compared to nondiabetic patients referred to Ahvaz Golestan hospital in 2017-2018.<br /> <strong>Subjects and Methods:</strong> The present analytic epidemiological study was conducted on 115 type 2 diabetic patients and 115 nondiabetic patients (age range, 35-60 years) referred to Ahvaz Golestan hospital. The subjects were selected, randomly. Written informed consent was obtained from all participants. Demographic parameters including age, gender, education level and data about frequency of dental visits, blood glucose indices and CPITN index were collected. Data were analyzed using a Chi-Square analysis and SPSS.<br /> <strong>Results:</strong> The CPITN index in diabetic patients was significantly higher than nondiabetic patients. The difference of CPITN index regarding behavior of tooth brushing, frequency of dental visits, age, and education level was significant between two groups, but concerning the gender no significant difference was found between two groups. <br /><strong>Conclusion:</strong> People with diabetes are more likely to experience periodontal disease. The results of present study indicated that diabetic patients need more periodontal treatment, but the gender did not affect these results. This could be explaining the destructive effect of diabetes on periodontitis tissues and decreased salivary secretion. Therefore, diabetes education programs are recommended.<strong>زمینه و هدف:</strong> بیماریهای پریودنتال، جز بیماریهای التهابی می باشد؛ دیابت اثر مخرب بر بافت های پریودنتال دارد و پریودنتیت ششمین عارضه دیابت شناخته شده است. این مطالعه، به منظور تعیین CPITN در بیماران دیابتیک نوع II و مقایسه آن با بیماران غیر دیابتی در بیمارستان گلستان در شهرستان اهواز در سال 97-96 انجام شد.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعه اپیدمیولوژیک- تحلیلی 115 بیمار مبتلا به دیابت نوع II و 115 فرد سالم مراجعه کننده به بیمارستان گلستان اهواز در رده سنی (60-35) سال بصورت تصادفی انتخاب شدند. و با گرفتن رضایت ضمنی، اطلاعات دموگرافیک بیماران (سن، جنس و میزان تحصیلات) و دفعات مراجعه به دندان پزشک، وضعیت دیابت براساس آخرین آزمایشات و شاخصCPITN در پرسشنامه ثبت شد و اطلاعات جمعآوری شده با آزمون کای اسکوئر آنالیز و در نرم افزار SPSS مقایسه شدند.<br /> <strong>یافته ها:</strong> شاخص CPITN در بیماران دیابتیک به طور معناداری از افراد سالم بیشتر بود. مقایسه این شاخص بین دو گروه از لحاظ تعداد دفعات مسواک زدن، دفعات مراجعه به دندانپزشک، سن، تحصیلات معنادار شد ولی از لحاظ جنس معنادار نبود.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> دیابت باعث افزایش نیاز به درمان پریودنتال می شود. این تغییر وابسته به جنس نمی باشد و ناشی از اثر مخرب دیابت بر انساج پریودنشیوم و کاهش میزان ترشح بزاق توجیه می شود. توصیه میشود در مرکز دیابت آموزش بهداشت ارتقا یابد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73417_eea0d2d147be9bdd9f5cf851fa5ffa7a.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Clinicopathological Study of Primary Central Nervous System Lymphomas in Patients Referred to Hospitals of Shahid Sadoughi University, Yazd from 2011 to 2016بررسی کلینیکوپاتولوژی لنفوم های اولیه ی دستگاه عصبی مرکزی در افراد مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی دانشگاه شهید صدوقی یزد از سال 1389 تا انتهای سال 13943033147341910.22118/jsmj.2018.73419FAشکوه تقی پور ظهیراستاد گروه پاتولوژی.گروه پاتولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهیدصدوقی یزد، یزد، ایران.0000-0003-0170-7043فرزانه سادات میرجلیلیدانشجوی پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی یزدJournal Article20180411Background and Objective: Primary central nervous system lymphoma is a rare, extra-nodal non‐Hodgkin's lymphoma. It commonly involves brain, meninges or eyes. In this study, we investigated its clinicopathological features and survival rate in Yazd.
Subjects and Methods: All samples related to the central nervous system lymphomas were extracted from 2011 to 2016 at Pathology Department of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran. They were registered in the pre-designed check-lists. Survival rates were evaluated by referring to the physicians' offices, and also by calling on the patients.
Subjects and Methods: All samples related to the central nervous system lymphomas were extracted from 2011 to 2016 at Pathology Department of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran. They were registered in the pre-designed check-lists. Survival rates were evaluated by referring to the physicians' offices, and also by calling on the patients.
Results: The present study was performed on 15 patients with primary central nervous system lymphoma including 7 males (46.7%) and 8 females (53.3%). The most common clinical presentations were motor deficits (33.3%), increased intra-cranial pressure (26.7%) and seizure (20%) respectively. All cases were diffuse large B-cell lymphoma, and high grade in 13.3% of cases. In most of cases (80%), the lesion was in one of the cerebral hemispheres. The most frequent sites were the temporal and parietal lobe.
Conclusion: Primary central nervous system lymphoma is a rare, invasive, extra-nodal non‐Hodgkin's lymphoma. In our study, its clinicopathological feature was similar to the other studies. The mean survival rate in patients with immune-deficiency was not significantly different from patients without immune-deficiency.زمینه و هدف: لنفوم اولیه ی سیستم عصبی مرکزی نوعی لنفوم غیرهوچکین مهاجم نادر و اکسترانودال است که معمولا مغز، نخاع ، مننژ و یا چشم را درگیر می کند. در این مطالعه ما به بررسی کلینیکوپاتولوژی این بیماری و میزان بقا در بیماران شهر یزد پرداخته ایم.
<strong>روش بررسی:</strong> کلیه نمونه های مربوط به لنفوم های سیستم عصبی مرکزی از ابتدای سال های 1389 تا پایان 1394 از گروه پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهیدصدوقی یزد استخراج و وارد چک لیست از قبل تهیه شده گردید. میزان بقا با مراجعه به مطب پزشکان انکولوژیست و نیز تماس تلفنی با بیمار مورد بررسی قرار گرفت.
<strong>یافته ها:</strong> این مطالعه بر روی 15 بیمار با لنفوم اولیه سیستم عصبی مرکزی انجام شد از این تعداد 7 نفر (7/46 %) مرد و 8 نفر (3/53%) زن بودند. بیشتر بیماران با نقایص حرکتی (3/33%)، علایم افزایش فشار داخل مغز (7/26%) و تشنج (20%) مراجعه کرده بودند. در تمامی موارد از نوع لنفوم منتشر سلول B و 3/13% از نوع درجه بالا بود. در بیشتر موارد (80%) ضایعه در یکی از نیمکره های مغزی بود. بیشترین فراوانی مربوط به لوب تمپورال و پریتال بود.
<strong>نتیجه گیری:</strong> لنفوم اولیه ی سیستم عصبی مرکزی نوعی لنفوم غیرهوچکین مهاجم نادر و اکسترانودال هست. وضعیت کلینیکوپاتولوژی این بیماری در مطالعه ی ما، تنها با تفاوت های اندک، مشابه با سایر مطالعات بود. میانگین بقا در بیماران بدون نقص ایمنی، اختلاف معناداری با بیماران مبتلا به نقص ایمنی نداشت.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73419_54e12ebbb98c4364db1eb7a659999dc3.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Effect of High Interval Intensity Training and Aerobic Exercise on the Content of the SERCA2a and Phospholamban Proteins in Slow-Twitch and Fast Twitch Muscles of Wistar Ratاثر تمرین اینتروال شدید و ورزش هوازی بر محتوی پروتئینی SERCA2a و فسفولمبان در عضلات تندانقباض و کندانقباض موشهای صحرایی نر نژاد ویستار3153287346010.22118/jsmj.2018.73460FAهمت اله مرادیدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.فهیمه اسفرجانیدانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0001-8132-8419محمد مرندیاستادگروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20180514<strong>Background and Objective:</strong> The control of cytosolic calcium is precisely due to its major role in the muscle contraction. So, we investigated the changes in FULL NAME FIRST (SERCA2a), the most important calcium transmitter, and its inhibitory, (Phospholamban Proteins<strong> (</strong>PLN), with exercise. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> Eighteen adult male Wistar rats were placed in three groups, aerobic exercise training (AET), high intensity interval training (HIIT), and control group (CO) .The AET and HIIT groups ran on treadmill at speeds of 12-15 (m/min), and 25 to 30 (m/min), respectively, 5 days a week for 8 weeks. At the end, the extensor digitorum longus (EDL) and soleus (sol) muscles were extracted and the concentration of SERCA2a and PLN proteins were measured using ELISA kits. One way ANOVA, independent t-test, and two-way analyze of variance at the significance level (α = 0.05) were used. <br /><strong>Results:</strong> In terms of SERCA2a, there was a significant difference between the EDL and SOL muscles in the control group (P=0.001) and the AET group (P=0.030). Also, there was a significant difference in PLN between EDL and SOL muscles only in the AET group (P=0.007). Also, there was a significant difference between the control groups, AET and HIIT in terms of SERCA2a (P=0.046) and PLN (P=0.006). In addition, an interactive effect was observed between exercise intensity and muscle fiber type on the SERCA2a (P =0.042) and also PLN (P = 0.008). <br /><strong>Conclusion</strong><strong>:</strong> To achieve optimal muscle function, especially factors affecting calcium transmission, it is necessary to consider simultaneously the type of muscle fiber and the intensity of exercise appropriate to it.<strong>زمینه و هدف</strong>: کنترل میزان کلسیم سیتوزولی به دلیل نقش عمده انقباضعضلانی به دقت صورت میگیرد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تغیرات SERCA2a، اصلیترین انتقالدهنده کلسیم، و PLN ، پروتئین مهاری آن، با تمرین ورزشی بود.<br /> <strong>روش بررسی</strong>: 18 موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در سه گروه تمرین ورزشی هوازی(AET)، تمرین اینتروال شدید(HIIT)، و کنترل(CO) قرار گرفتند. گروه AET و HIIT به ترتیب با سرعتهای، 12 تا 15، و 25 تا 30 ، 5 روز در هفته و به مدت 8 هفته بر روی تردمیل دویدند. در پایان عضله بازکننده طویل انگشتان(EDL) و عضله نعلی(Sol) خارج شد و محتوی پروتئینهای SERCA2a و PLN با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد. آزمون آنالیز واریانس یک راهه، آزمون t استودنت مستقل، و آزمون آنالیز واریانس دوراهه در سطح معنیداری (05/0α=) برای تحلیل آماری استفاده گردید.<br /> <strong>یافته ها: </strong>از نظرمحتوی پروتئینی SERCA2a بین عضلات EDL و SOL گروه کنترل(001/0=p) و گروه AET (030/0=p) تفاوت معنیداری وجود داشت. اما تفاوت محتوی پروتئینی PLN بین عضلات EDL و SOL تنها در گروه AET معنیداری بود(007/0=p). بهعلاوه، بین گروههای کنترل، AET و HIIT از نظر محتوی SERCA2a (046/0= p) و PLN (006/0= p)اختلاف معنیدار بود. همچنین، بین شدتتمرین و نوع تار عضلانی بر محتوی پروتئینی SERCA2a (042/0= p ) و محتوی پروتئینی PLN (008/0=P) اثر تعاملی معنیداری مشاهده گردید.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> برای دستیابی به عملکرد بهینه عضلانی، بهویژه عوامل موثر بر انتقال کلسیم، در نظر گرفتن همزمان نوع تار عضلانی و شدت تمرین متناسب با آن ضروریست.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73460_9484a2c0ba3837f68aac1167a93ee77d.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Diagnostic Accuracy of Quadriceps Muscle Strength Measure in Discriminating between Knee Osteoarthritis Patients with Mild and Moderate to Severe Radiographic Signsبررسی دقت تشخیصی اندازه قدرت عضله چهار سر ران در ایجاد تمایز بین بیماران استئوآرتریت زانو با درجات خفیف و متوسط تا شدید علائم رادیوگرافی3293387346210.22118/jsmj.2018.73462FAناهید پیرایهدانشجوی دکتری فیزیوتراپی.مرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی-اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.محمد جعفر شاطر زادهفیزیوتراپی استادیار دکتراphd اهواز دانشگاه علوم پزشکی دانشکده توانبخشیحسین نگهباناستاد گروه فیزیوتراپی.مرکز تحقیقات ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحمد مهرآوراستادیارگروه فیزیوتراپی.مرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی-اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-8834-6521ندا مصطفاییاستادیارگروه فیزیوتراپی.گروه فیزیوتراپی، بخش فیزیوتراپی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20180703<strong>Background and Objective:</strong> Accurate diagnosis and discrimination of quadriceps muscle weakness between mild and moderate to severe grades of knee osteoarthritis <strong>(</strong>OA) can help timely treatment and prevention of future complications. Thus, our aim of this study was to evaluate the accuracy of quadriceps strength measure and to determine its optimal cutoff point in discriminating between two groups of mild and moderate to severe knee OA radiographic sign. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> Based on the Kellgren-Lawrence (KL) grading scale, a total of 130 knee OA patients were classified into 65 patients with mild (a KL grade≤ 2) and 65 patients with moderate to severe (a KL grade≥3) radiographic sign. Quadriceps muscle strength was assessed using isometric dynamometer. The accuracy of this measure was determined by calculation of sensitivity, specificity, area under the Receiver Operating Characteristic (ROC) curve (AUC), likelihood ratios (LR), and predictive values (PV). <br /><strong>Results:</strong> Our results showed that quadriceps muscle strength had high sensitivity and good level of accuracy in discriminating between the two groups of knee OA patients. Also, based on LR and PV results, quadriceps muscle strength had good ability for ruling out moderate to severe grade of knee OA patients and accurate diagnose of mild grade of patients, respectively. <br /><strong>Conclusion:</strong> Our findings provide evidence for good accuracy of quadriceps muscle strength in discriminating between the two groups of knee OA patients. Thus, it may be recommended that this measure be evaluated before planning for intervention.<strong>زمینه و هدف:</strong> تشخیص دقیق و تمایز ضعف عضله چهارسرران بین درجات خفیف و متوسط تا شدید استئوآرتریت زانو میتواند به درمان به موقع و پیشگیری از عوارض بیشتر در این بیماران کمک نماید. بنابراین هدف ما از انجام این مطالعه، ارزیابی دقت اندازه قدرت عضله چهارسرران و تعیین مطلوب ترین نقطه برش آن در ایجاد تمایز بین دو گروه استئوآرتریت زانو بود.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> در کل 130 بیمار استئوآرتریت زانو بر پایه سیستم درجه بندی Kellgren-Lawrence (KL)، به دو گروه 65 نفره با علائم رادیوگرافی خفیف (درجه 2≥KL) و 65 بیمار با درجه علائم رادیوگرافی متوسط تا شدید (درجه 3≤KL) تقسیم بندی شدند. قدرت عضله چهارسرران با استفاده از دینانومتر ایزومتریک ارزیابی شد. دقت این اندازه توسط محاسبه حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی ROC (Receiver Operating Characteristic)، نسبت درست نمایی و ارزش اخباری تعیین شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> نتایج مطالعهی ما نشان داد که قدرت عضله چهارسرران حساسیت بالا و سطح خوبی از دقت را در ایجاد تمایز بین دو گروه بیماران استئوآرتریت زانو دارد. همچنین، بر پایه نتایج نسبت درست نمایی و ارزش اخباری، قدرت عضله چهارسرران به ترتیب توانایی خوبی برای خروج درجه متوسط تا شدید بیماران استئوآرتریت زانو و تشخیص دقیق بیماران درجه خفیف دارد.<br /> <strong>نتیجه<sub> </sub>گیری:</strong> یافتههای ما شواهدی برای دقت خوب قدرت عضله چهارسرران در ایجاد تمایز بین دو گروه بیماران استئوآرتریت زانو فراهم میکند. بنابراین، پیشنهاد میشود که این شاخص قبل از برنامه ریزی برای درمان این بیماران، مورد ارزیابی قرار گیرد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73462_1226572fb4aa62ddb4268d0e4aa683ca.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X17320180823Estimation of Annual Effective Dose and Excess Lifetime Cancer Risk due to Natural Gamma Near Hot Water Springبرآورد دز مؤثر سالیانه و خطر مازاد ابتلا به سرطان ناشی از گامای طبیعی در جوار چشمه آبگرم3393457346310.22118/jsmj.2018.73463FAفواد گلی احمدآبادمربی گروه فیزیک پزشکی.دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جیرفت، جیرفت، ایران.راحله طبری جویباریمربی گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، دانشکده علوم پزشکی بهبهان، بهبهان، ایران.بهروز رسولیمربی گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، دانشکده علوم پزشکی بهبهان، بهبهان، ایران.محمد قربانیمربی گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، دانشکده علوم پزشکی بهبهان، بهبهان، ایران.مظفر ناصرپوردانشجوی دکتری فیزیک پزشکی.گروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20181009<strong>Background and Objectives: </strong>Many people believe that hot water springs are effective in treating many skin diseases, but they are unaware of the presence of natural radioactive substances that may be found in these springs. Radioactive substances with different ray emission can increase the dose rate of people and risk of cancer. The aim of this study is to estimate the annual effective dose and excess lifetime cancer risk (ELCR) due to natural gamma near Garab hot water spring in Behbahan city. <br /><strong>Subjects and Methods:</strong>To measure of gamma dose rate in the hot water spring and around it, six points were considered. The dose rate in these areas was measured using the RDS-31 Survey meter in four seasons of the year. Also the dosimeter was placed at two heights of 5 cm and 1 m, and the dose rate was read and recorded for 10 minutes in any point. <br /><strong>Results: </strong>The maximum and minimum amount of absorbed dose rate was obtained in Summer and Winter 392 nGy/h and 42 nGy/h, respectively. The annual effective dose at point 1 (nearby the principle hot water source) was calculated 0.4 mSv. The excess lifetime cancer risk was gained at this point with the highest value of 1.60×10<sup>-3</sup>. <br /><strong>Conclusion:</strong> The results of this study showed that the annual effective dose and excess lifetime cancer risk of natural gamma in the hot water spring is higher than the global average but, these values are lower than the standard for residents of the Garab village.<strong>زمینه و هدف:</strong> بسیاری از مردم معتقدند که چشمههای آبگرم در درمان بسیاری از بیماری های پوستی مؤثر هستند، اما آنها از وجود مواد رادیواکتیو طبیعی که ممکن است در این چشمه ها یافت شوند بی اطلاع هستند. مواد رادیواکتیو با گسیل پرتوهای مختلف می توانند میزان دز دریافتی مردم و خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهند. هدف از انجام این مطالعه تخمین دز موثر سالانه و خطر مازاد ابتلا به سرطان ناشی از گامای طبیعی در کنار چشمه آبگرم روستای گراب شهرستان بهبهان است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> برای اندازهگیری آهنگ دز گاما، در چشمه آبگرم و اطراف آن شش نقطه در نظر گرفته شد. با استفاده از سرویمتر RDS-31 میزان آهنگ دز در این نقاط در چهار فصل سال اندازه گیری شد. همچنین دزیمتر در دو ارتفاع cm5 و m 1 قرار داده شد و آهنگ دز در هر نقطه به مدت 10 دقیقه قرائت و ثبت شد.<br /> <strong>یافته ها:</strong> بیشترین و کمترین مقدار آهنگ دز جذبی در فصل تابستان و زمستان به ترتیب 392 و 42 به دست آمد. دز مؤثر سالانه جذب شده در نقطه 1 (مظهر چشمه آبگرم) به طور میانگین 4/0 محاسبه شد. خطر مازاد ابتلا به سرطان نیز در این نقطه با بیشترین مقدار برابر با <sup>3-</sup>10×60/1 به دست آمد.<br /> <strong>نتیجه گیری:</strong> نتایج این مطالعه نشان داد که میزان دز مؤثر سالانه و خطر مازاد ابتلا به سرطان ناشی از گامای طبیعی در چشمه آبگرم بیش از مقدار میانگین جهانی است اما این مقادیر برای ساکنین روستای گراب کمتر از میزان استاندارد است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_73463_9b353204e49b440ad39a01483e42f212.pdf