دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Evaluation of Validity and Reliability of the Questionnaire of Student Evaluation of Teachingبررسی روایی و پایایی پرسشنامة ارزشیابی استاد توسط دانشجویان5835935505910.22118/jsmj.2012.55059FAJournal Article20101018<strong>Background and Objective:</strong> In any research work, the tools used to approach the designed project goals should be evaluated. The purpose of the present study was to obtain validity and reliability of the questionnaire of student ratings of teaching in Ahvaz JundiShapur University of Medical Sciences. <br /> <strong>Subjects and Methods: </strong> The questionnaire of student ratings of teaching was evaluated in a descriptive study. In this study the views of 70 expert faculty members and 5420 completed questionnaire by students were used. To investigate the reliability, two methods of split-half and internal consistency (Cronbach's Alpha) were applied, and the validity was determined by three aspects of construct validity (factor analysis), concurrent validity and content validity. The Data were analyzed by SPSS-15 software.
<strong>Results:</strong> The factor analysis revealed 2 factors as tutor capability and expert teaching, which could explain 67.69 % of the total variance. The concurrent validity coefficiency was determined as 0.538 for the first 14 questions in comparison to question number 15. Within content validity the coefficient of all items was determined as 0.920. The internal consistency of questions showed a high correlation of all 15 questionnaire items. The Cronbach’s alpha was 0.947 % and split-half reliability was 0.884%.
<strong>Conclusion:</strong> It is concluded that student ratings questionnaire with a reasonable degree of validity and reliabilitycould be accounted as a suitable tool to evaluate the University teaching conditions.
<em>Sci Med J 2012; 10(6):583-593</em><strong>زمینه و هدف</strong><strong>:</strong> یکی از روشهای رایج ارزشیابی اساتید در دانشگاهها نظرخواهی از دانشجویان با استفاده از پرسشنامه است. مطالعة حاضر با هدف تعیین روایی و پایایی پرسشنامة ارزشیابی استاد، توسط دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور انجام گرفته است.
<strong>روش بررسی:</strong> در مطالعهای مقطعی، روایی و پایایی پرسشنامة ارزشیابی استاد مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی با بهرهگیری از نظرات 70 عضو هیأت علمی با سابقه و همچنین 5420 پرسشنامة تکمیل شده توسط دانشجویان انجام گرفت. برای بررسی پایایی از دو شیوة همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و دو نیمهسازی استفاده شد. روایی پرسشنامة مزبور به سه شیوة روایی سازه (تحلیل عاملی)، روایی همزمان و روایی محتوا، بررسی گردید. دادهها با نرمافزار SPSS-15 تجزیه و تحلیل شد.
<strong>یافتهها:</strong> نتیجة تحلیل عوامل، بیانگر وجود دو عامل توانمندی علمی و مهارتهای تدریس در این پرسشنامه بود که مجموعاً 69/67 درصد از واریانس کل را تبیین مینمودند. در روایی همزمان ضریب همبستگی بین میانگین 14 سؤال اول پرسشنامه با سؤال 15 مقدار 827/0 بهدست آمد. در بررسی روایی محتوا ضریب روایی کل سؤالهای پرسشنامه 920/0 بهدست آمد. بررسی همسانی درونی سؤالها نشان داد که تمام سؤالهای پانزدهگانة پرسشنامه همبستگی بالایی دارند. ضریب آلفای کرونباخ 947/0 و پایایی دو نیمهکردن آزمون 884/0 بود.
<strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> نتایج این مطالعه نشان میدهد پرسشنامة مورد بررسی از روایی و پایایی لازم برخوردار بوده و ابزار مناسبی برای ارزشیابی استاد در دانشگاه است.
م ع پ 1390؛10(6): 583- 593
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55059_fa98a5c12874d9a5d5bb5bda9e8781f2.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Prevalence of Metabolic Syndrome in Patients with Poly Cystic Ovarian Syndrome in Ahvazبررسی فراوانی سندرم متابولیک در زنان مبتلا به بیماری تخمدان پلیکیستیک5956045509910.22118/jsmj.2012.55099FAحاجیه بیبی شهبازیانگروه داخلی، دانشکدة پزشکی، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.ناهید شهبازیانگروه زنان و مامایی، دانشکدة پزشکی، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.مریم حقیقیدانشکدة پزشکی، دانشگاه علوم
پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.مهدی خدادادیدانشکدة پزشکی، دانشگاه علوم
پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.Journal Article20091230<strong>Background and Objective:</strong> In different studies, the prevalence of metabolic syndrome outbreak has been reported as high as 7-43% among the women with polycystic ovary syndrome (PCOS). This study was performed to determine the prevalence and predictors of the metabolic syndrome in PCOS women in Ahvaz.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In an epidemiologic descriptive study, a total number of 53 women who attended the endocrinology clinic in Ahvaz from 2007 through 2008, and were diagnosed as PCOS, according to the Rotterdam criteria, were enrolled in the study. The prevalence of metabolic syndrome was studied on the basis of the criteria explained by American National Cholesterol Panel (ATP-III criteria)
<strong>Result:</strong> Fifty three women with the mean age of 24 ± 6.8 years were studied in this research. Prevalence of metabolic syndrome in women of Ahvaz was estimated to be as 13.5%, and the prevalence for individual components comprising the metabolic syndrome were: fasting glucose blood concentrations greater than or equals to 110 mg/dl in 4 patient (7.7%), hypertension in 4 patients (7.7%), waist circumference greater than or equals to 88 cm in 14 patients (34.1%), HDL less than 40 mg/dl in 12 patients (24%), triglyceride greater than or equals to 150 mg/dl in 5 patients (9.4%), IFG in 17 patients (32.7%), diabetes in 3 patients (5.8%) and dislipidemia in 31 patients (60%).
<strong>Conclusions:</strong> The Metabolic Syndrome and its elements occur frequently in women with PCOS that places them at risk for cardiovascular diseases, therefore screening for these disturbances is recommended.
<em>Sci Med J 2012; 10(6):595-604</em><strong>زمینه و هدف:</strong> در مطالعههای مختلف، میزان شیوع سندرم متابولیک در میان زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک، 7-43 درصد گزارش شده است. هدف ما در این تحقیق بررسی میزان شیوع سندرم متابولیک در زنان مبتلا به بیماری تخمدان پلیکیستیک در شهر اهواز میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> این مطالعة اپیدمیولوژیک توصیفی، بر روی کلیة بیماران مراجعهکننده به کلینیک غدد در شهر اهواز در سال 87-86 که بر اساس معیارهای روتردام 2003 برای آنها تشخیص بیماری تخمدان پلیکیستیک گذاشته شده بود، صورت گرفت و طی آن شیوع سندرم متابولیک بر اساس معیارهایی ATP_III بررسی شد.
<strong>یافتهها:</strong> 53 بیمار در این مطالعه شرکت نمودند، متوسط سنی بیماران (8/6±24) بود. بر اساس این مطالعه، شیوع سندرم متابولیک در زنان مبتلا به بیماری تخمدان پلیکیستیک در شهر اهواز 5/13 درصد برآورد شد. میزان شیوع هر یک از اجزای سندرم متابولیک به قرار زیر بود: قند خون بالاتر یا مساوی 110 در 4 بیمار (7/7 درصد)، هیپرتانسیون در 4 بیمار (7/7 درصد)، دور کمر بیشتر یا مساوی 88 سانتیمتر در 14 بیمار (1/34 درصد)،HDL کمتر از 40 در 12 بیمار (24 درصد)، تریگلیسرید بیشتر یا مساوی 150 در 5 بیمار (4/9 درصد)، IFG در 17 بیمار (7/32 درصد)، دیابت در 3 بیمار (8/5 درصد) و دیسلیپیدمی در 31 بیمار (60 درصد) دیده شد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک در زنان مبتلا به بیماری تخمدان پلیکیستیک، غربالگری این بیماران از جهت سندرم متابولیک مفید و ضروری است تا از خطر بروز عوارض قلبی عروقی و ابتلا به دیابت شیرین در این بیماران پیشگیری شود.
م ع پ 1390؛10(6): 595- 6<strong>0</strong>4
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55099_f7e07e2096b5df008ac0b856c2b97afa.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121An in Vitro Evaluation of Coronal Microleakage Through Four Temporary Restorations by Dye Penetrationبررسی آزمایشگاهی ریزنشت تاجی چهار نوع مادۀ پرکنندۀ تاج دندان با روش نفوذ رنگ6056135510010.22118/jsmj.2012.55100FAمریم بیدارمرکز تحقیقات دندانپزشکی، گروه درمان
ریشه، دانشکدة دندانپزشکی، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد.مریم قرهچاهیگروه درمان ریشه، دانشکدة دندانپزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد.فاطمه شهرامیمتخصص درمان ریشه، دانشکدة دندان
پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد.کتایون صفری ملکآبادیمتخصص دندانپزشکی کودکان، دانشکدة
دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد.مریم فرقانیاستادیار پژوهشی مرکز تحقیقات، دانشکدة
دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد.Journal Article20100126Background and Objective: Temporary restorations should be able to seal the access cavity and prevent bacterial leakage. The aim of this study was to evaluate the amount of dye penetration through temporary restorations, namely Zonalin, Zamharir, IRM and Coltosol, into the root canal.
Subjects and Methods: In this experimental study, 120 sound human premolar teeth were selected. After access cavity preparation, cleaning and shaping were accomplished using step-back technique and obturated by lateral condensation technique using gutta-percha and AH-26 sealer.
The teeth were divided into six groups (n=20). In the first to fourth group, the crown was restored with zonalin, zamharir, IRM and coltozol. Group five and six were considered as positive and negative control.
After keeping these teeth in 37°C and 100% humidity for 48 hours, samples were immersed in 10% Indian ink for 72 hours. After sectioning the crowns longitudinally the amounts of dye penetration in the two halves of teeth were assessed using stereomicroscope (xlO). Statistical analyses were performed using ANOVA test.
Results: Zonalin had minimum and Coltosol had maximum amount of dye penetration. There were not any significant differences between the Zonalin-Zamharir groups and between the IRM- Coltosol groups (p>0.05).
Conclusion: Regarding different materials with ZOE base used in this study to treat tooth root, zonal in is the best as a temporary restorative material. However more comprehensive studies need to be performed about Zamharir.
<em>Sci Med J 2012; 10(6):605-613</em>
زمینه و هدف: ترمیمهای موقت باید قابلیت سیل حفرۀ دسترسی و جلوگیری از نشت باکتری را داشته باشند. هدف این مطالعه بررسی میزان نفوذ رنگ از مواد پرکردگی موقت شامل: زونالین، زمهریر، IRM و کلتوزول، به داخل کانال ریشه بود.
روش بررسی: جهت انجام این تحقیق آزمایشگاهی، 120 دندان پره مولر سالم انتخاب گردید. پس از تهیة حفرة دسترسی، پاکسازی و شکلدهی کانال دندانها به روش Step backو پرکردن آنها به روش پرکردن جانبی با استفاده از گوتاپرکا و سیلر AH26 انجام شد. سپس، دندانها به صورت تصادفی به 6 گروه 20 تایی تقسیم شدند، تاج دندانهای گروه اول تا چهارم به ترتیب با زونالین، زمهریر، IRM و کلتوزول ترمیم شد. گروه پنجم و ششم کنترل مثبت و منفی بودند. پس از نگهداری ترمیم به مدت 48 ساعت در حرارت 37 درجه و رطوبت 100 درصد، نهایتاً نمونههای مربوط به 6 گروه به مدت 72 ساعت در محلول جوهر هندی 10 درصد غوطهور شدند. پس از برش طولی دندانها میزان نفوذ رنگ در هر دو نیمة دندان توسط استریومیکروسکپ اندازهگیری شد و از تست ANOVA جهت آنالیز آماری استفاده گردید.
یافتهها: کمترین میزان نفوذ رنگ، مربوط به گروه زونالین و بیشترین میزان مربوط به گروه کلتوزول بود. اختلاف موجود بین گروههای (زونالین- زمهریر) و گروههای (IRM - کلتوزول) معنادار نبود (5 0/0P >)
نتیجهگیری: در بین مواد مختلف با بیس ZOE، زونالین بهترین ماده بهعنوان مادۀ پرکردگی موقت و در مورد زمهریر به مطالعههای گستردهتری نیاز میباشد.
م ع پ 1390؛10(6): 605- 613https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55100_42c8c5c72e795c13d5d1db4a2e728759.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121The Effect of a Modified Perturbation Training on Muscle Activation Pattern and Function in ACL Deficient Patientsتأثیر پروتکل تعدیلشده درمان اغتشاشی بر الگوی فعالیت عضلانی و عملکرد بیماران مبتلا به پارگی لیگامان متقاطع قدامی6156275511210.22118/jsmj.2012.55112FAمهدی ناصرپورگروه آموزشی فیزیوتراپی، دانشکدة توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.علی اشرف جمشیدیگروه آموزشی فیزیوتراپی، دانشکدة علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران.علی امیریگروه آموزشی فیزیوتراپی، دانشکدة علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران.محمدرضا کیهانیگروه آمار و اطلاعرسانی، مرکز تحقیقات، دانشکدة علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران.Journal Article20090722<strong>Background and Objective:</strong> A lesion of the anterior cruciate ligament (ACL) is a major trauma of the knee. Neuromuscular control is believed to be a critical factor in dynamic knee stability in ACL deficient (ACLD) patients. Neuromuscular training programs (in particular perturbation training) are increasingly integrated into clinical practice for ACL lesion rehabilitation. The purpose of this study was to investigate the effect of the modified perturbation training on neuromuscular control system and functional improvement in ACLD.
<strong>Subjects and Methods:</strong> 10 professional male athletes with an average of 6.7±3.19 months after their unilateral ACL rupture
participated in this study. Surface Electromyographic (EMG) data were recorded during a cross hop task, from the rectus femoris, vastus medialis, medial head of the gastrocnemius, biceps femoris and gluteus maximus muscles. Muscle activation patterns before and after 10 sessions of perturbation training were compared. Treatment outcome was determined from scores of questionnaires and functional tests.
<strong>Results:</strong> Scores of IKDC subjective questionnaire and functional tests were significantly improved (P<0.05). Muscle activation patterns were modified. The significant earlier onset and late peak of the rectus femoris resulted in the longer duration from onset-to-peak activity in both of the involved and non involved limbs (P<0.05).
<strong>Conclusion:</strong> Perturbation training has a central effect that modifies neuromuscular control system through the change in feed-forward control for ACL deficient patients. Rectus femoris activation is not harmful to ACL and causes a protective effect. Optimum activity of this muscle is important for ACL injury prevention and rehabilitation.
<em>Sci Med J 2012;10(6):615-627</em><strong>زمینه و هدف:</strong> پارگی لیگامان متقاطع قدامی (ACL) از عمده آسیبهای مفصل زانو است. کنترل عصبی- عضلانی فاکتور حیاتی در ثبات دینامیکی مفصل زانوی بیماران دارای پارگی لیگامان متقاطع قدامی (ACLD)، میباشد. آموزش عصبی- عضلانی (بهویژه اغتشاش درمانی) در تمرین درمانی و توانبخشی آسیب ACL افزایش یافته است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر پروتکل تعدیلشدۀ اغتشاش درمانی بر سیستم کنترل عصبی- عضلانی و بهبود عملکرد بیماران ACLD میباشد.
<strong>روش بررسی: </strong>10 ورزشکار حرفهای مرد، با میانگین گذشت 19/3 ±7/6 ماه از پارگی یکطرفه ACL شرکت داده شدند. اطلاعات الکترومایوگرافی سطحی(EMG) از عضلات رکتوس فموریس، واستوس مدیالیس، مدیال گاستروکنمیوس، لترال همسترینگ و گلتئوس ماگزیموس، طی انجام پرش متقاطع، جمعآوری شد. الگوی فعالیت عضلات قبل و بعد از 10 جلسه اغتشاش درمانی مقایسه شد. نتیجة درمان از نمرات پرسشنامهها و آزمونهای عملکردی مشخص شد.
<strong>یافتهها:</strong> نمرات پرسشنامه IKDC و آزمونهای عملکردی بهبود معناداری داشتند(05/0>P). الگوی فعالیت عضلات تعدیل گردید. عضلة رکتوس فموریس در هر دو اندام درگیر و غیردرگیر، از یک سو شروع فعالیت زود هنگامتر و از سوی دیگر زمان به قله رسیدن دیرتر و در مجموع فاصلة زمانی وارد عمل شدن تا رسیدن به قلة فعالیت طولانیتری را نشان داد (05/0>P ).
<strong>نتیجهگیری: </strong>اغتشاش درمانی تأثیر مرکزی بر سیستم کنترل عصبی-عضلانی داشته و با تغییر در کنترل فیدفوروارد (feedforward) این سیستم، سبب تعدیل آن در بیماران ACLD میشود. فعالیت عضلة رکتوس فموریس، نه تنها به زیان ACL نیست، بلکه نقش حمایتی دارد. فعالیت بهینة این عضله در پیشگیری و توانبخشی آسیب ACLمهم می باشد.
م ع پ 1390؛10(6): 615- 627https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55112_8d5fc738936ba41fcc207fb25de3a977.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Evaluation of Tuberculosis Management and its Failures: A Health System Research in Khuzestanبررسی مدیریت سل و علل ناکامیهای آن: پژوهشی در شبکة بهداشتی استان خوزستان6296365511610.22118/jsmj.2012.55116FAسید محمد علویمرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و
گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی
جندیشاپور اهواز، ایران.محمد جعفر یدیدواحد بینالملل اروند، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.علی الباجیمرکز بهداشت استان خوزستانغلامحسین سفیدگراندانشکدة بهداشت، دانشگاه علوم
پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.Journal Article20100414<strong>Background and Objective: </strong>Successful control of tuberculosis (TB) is achieved by a good management of TB control program based on Directly Observed Treatment Short course (DOTS). The aim of this study was to evaluate anti TB activities at the mid levels of TB management.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In a descriptive study which was conducted in Khuzestan province from Sept 2000 to Sept 2002 anti TB activities in Khuzestan Health Centre was studied. Managing indexes such as manpower, laboratory equipments, drug provisions, budget and anti TB activity indexes such as case finding rate, cure rate and treatment failure rate were analyzed.
<strong>Results:</strong> DOTS coverage was 61.7%. Duration of time between onset of symptoms and diagnosis of TB was more than 3 months in about 30% of patients. TB incidence rate was 21.3 per 100000 population and case finding rate was 41.6%. Cure rate, treatment failure and death rate due to TB were 94.2%, 3.1% and 2.6% respectively. 37.7% of primary health care worker (called Behvarzes) and 17% of general physicians were unaware of DOTS. Approved budget was 25% of required budget. Job satisfactory rate in Behvarzes and physicians was 80% and 20% respectively. Sixteen percent of the health centers suffered from at least one major anti TB drug.
<strong>Conclusion:</strong> TB management, at the mid levels, suffers from weakness in personal education, drug provisions and financial supporting. More than half of the patients remain undiagnosed. The treatment failure rate and mortality rate was relatively high. Irregular treatment increases the risk of multi drug resistant TB.
<em>Sci Med J 2012;10(6):629-636</em><strong>نه و هدف:</strong> کنترل موفقیتآمیز سل با مدیریت خوب برنامة ملی مبارزه با سل مبتنی بر درمان کوتاهمدت تحت نظارت مستقیم (DOTS) است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی فعالیتهای مبارزه با سل در سطوح میانی مدیریت سل بود.
<strong>روش بررسی:</strong> در یک مطالعة توصیفی که از شهریور 1379 تا شهریور 1381 در استان خوزستان انجام شد، فعالیتهای مبارزه با سل مرکز بهداشت استان خوزستان مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مدیریتی؛ نظیر توانمندی نیروی انسانی، تجهیزات آزمایشگاهی، تدارکات داروئی، اعتبارات و شاخصهای عملکردی مبارزه با سل؛ نظیر میزان بیماریابی، میزان بهبودی و شکست درمان تجزیه وتحلیل شدند.
<strong>یافتهها:</strong> پوشش برنامة DOTS، 7/61 درصد بود. فاصلة بین زمان بروز علایم تا تشخیص بیماری، در 30 درصد موارد بیش از سه ماه بود. میزان بروز سل، 3/21 درصد هزار و میزان بیماریابی 6/41 درصد بود. میزانهای درمان، شکست درمان و مرگ ناشی از سل به ترتیب؛ 2/94 درصد، 1/3 درصد و 6/2 درصد بود. 7/37 درصد بهورزان و 17 درصد پزشکان از برنامة ملی مبارزه با سل اطلاع کافی نداشتند. میزان بودجة تخصیص داده شده به امر مبارزه با سل تنها 25 درصد بودجة مورد نیاز بود. میزان رضایتمندی بهورزان و پزشکان به ترتیب، 80 و 20 درصد بود. 16 درصد از مراکز بهداشتی، حداقل در یک داروی عمدۀ ضد سل کمبود داشتند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> مدیریت سل در سطوح میانی از ضعف آموزش پرسنلی، تدارک دارویی و حمایت مالی رنج میبرد. بیش از نیمی از بیماران، تشخیص داده نشده باقی میمانند و میزان شکست درمان و مرگ و میر، نسبتاً بالا است. درمان نامنظم، خطر بروز سل مقاوم را افزایش میدهد.
م ع پ 1390؛ 10(6): 629- 636https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55116_df6364994aeca9b9405f63103e12a122.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121The Effect of Supportive and Cognitive- Behavior Group Therapy on Mental Health and Irrational Believes of Mothers of Autistic Childrenتأثیر درمان حمایتی و شناختی رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم6376455512410.22118/jsmj.2012.55124FAفروغ ریاحیگروه روانپزشکی، دانشکدة پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.نیلوفر خواجهالدینگروه روانپزشکی، دانشکدة پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.سکینه ایزدی مزیدیگروه روانشناسی بالینی، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران.طیبه عشرتیگروه روانشناسی بالینی، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران.لیلا نقدی نسبگروه روانشناسی بالینی، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران.Journal Article20100913<strong>Background and Objective:</strong> Autistic disorder is one of the developmental pervasive disorders that is characterized with impairment in social interaction, delayed development in communication skills and restricted relational model. Due to various problems of these children, their families, especially their mothers are under stress. Therefore, family education such as training of coping strategies, problem solving and change of irrational believes is mandatory
This study is aimed to evaluate the effect of cognitive- behavior and supportive therapy on mental health and irrational believes of mothers of autistic children.
<strong>Subjects and Methods:</strong> The sample of this research consists of twenty mothers of autistic children. Subjects were placed randomly in control and experimental groups. Measurements were mental health inventory and Jones irrational believes questionnaire. The Experimental group was participated in 10 sessions of group therapy.
<strong>Results:</strong> The result of covariance analysis showed that cognitive- behavior and supportive group therapy improved mental health scores of experimental group in post-test stage (p<0/001). Scores of irrational believes were not significantly different.
<strong>Conclusion:</strong> Cognitive- behavior and supportive intervention could be effective in improving mental health of mothers of autistic children.
<em>Sci Med J 2012;10(6):637-645</em><strong>زمینه و هدف:</strong> اختلال اوتیسم یکی از بیماریهای گروه اختلالات فراگیر رشد میباشد که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، تأخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشهای محدود، مشخص است. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانوادهها و به خصوص مادران، از تنشها و فشارهای روانی زیادی رنج میبرند. بنابراین، برنامههایی جهت حمایت از خانواده و آموزش راهبردهای مقابله و حل مسأله و تغییر باورهای غیرمنطقی والدین ضروری است.
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی درمان حمایتی و شناختی رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> نمونههای این پژوهش متشکل از 20 نفر مادر بدون بیماری شدید اعصاب و روان است. آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (لیست انتظار) قرار گرفتند. پیشآزمون که شامل پرسشنامة سلامت روان و پرسشنامة باورهای غیرمنطقی جونز بود، بر روی دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش 10 جلسه، هر هفته دو ساعت گروه درمانی حمایتی و شناختی رفتاری دریافت کردند. از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد.
<strong>یافتهها:</strong> نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه درمانی حمایتی و شناختی رفتاری توانسته است سلامت روان افراد گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل در مرحلة پسآزمون ارتقاء دهد (001/0P<). تأثیر این شیوۀ درمانی بر نمرات باورهای غیرمنطقی در مرحلة پسآزمون معنادار نبود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> مداخلة حمایتی و شناختی رفتاری میتواند در بهبود روان مادران کودکان اوتیسم مؤثر باشد.
م ع پ 1390؛10(6): 637- 645https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55124_296aa00758ac31e89e8bfa8e94382141.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Determining Optimal Clinical Measurement Tools for Early Detection of People at Risk of Fallingتعیین ابزارهای بالینی مناسب جهت تشخیص زود هنگام افراد در معرض خطر افتادن6476555513110.22118/jsmj.2012.55131FAسیفالله جهانتابینژادمرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی -
اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی
جندیشاپور اهواز، ایران.حمیدرضا رستمیمرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی -
اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی
جندیشاپور اهواز، ایران.محمد خیاطزاده ماهانیمرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی -
اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی
جندیشاپور اهواز، ایران.حسین کریمیگروه فیزیوتراپی، دانشکدة توانبخشی،
دانشگاه علوم پزشکی، جندیشاپور
اهواز، ایران.ثریا رهبرمرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی -
اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی
جندیشاپور اهواز، ایرانJournal Article20110703<strong>Background and Objective: </strong>Balance is defined as the process that maintains the center of gravity within the body’s base of support and requires constant adjustments that are provided by muscular activity and joint positioning. The aim of the present study was to determine the best clinical measuring tools of balance in comparison to laboratory tools.
<strong>Subjects and Methods:</strong> <strong> </strong>In a cross-sectional study, 60 persons (one half in 20-40 and the other in 60-75 year old group) with the ability of standing and walking at least 7 meters and without any chronic diseases were evaluated by Biodex system, Berg Balance Scale, Functional Reach Test, Timed Up & Go Test and Lunge Test.
<strong>Results: </strong>Data analysis was indicative of significant and high correlation between Functional Reach and Biodex System in 20-40 year old group and between Berg balances Scale and Biodex System in 60-75 years old group (P<0.001). Also, there was a significant relation between increase in age and decrease in balance capability (P<0.001).
<strong>Conclusion:</strong> According to our results, the best clinical measuring tool that could replace the expensive aboratory tools of balance assessment is Functional Reach in young people and Berg Balance Scale for old people.
<em>Sci Med J 2012;10(6):647-655</em><strong>زمینه و هدف:</strong> واژۀ تعادل به توانایی حفظ مرکز ثقل بدن درون سطح اتکا اطلاق میشود که نیاز به فعالیت مداوم عضلات و وضعیت صحیح مفاصل دارد. هدف از مطالعة حاضر تعیین مناسبترین ابزارهای بالینی ارزیابی تعادل نسبت به ابزارهای آزمایشگاهی بود.
<strong>روش بررسی:</strong> در یک مطالعة مقطعی، تعداد 60 نفر (30 نفر60-20 سال و 30 نفر 75-60 سال) که توانایی ایستادن و راه رفتن به طور مستقل حداقل بهطول 7 متر را داشتند و مبتلا به هیچگونه بیماری مزمنی نبودند، توسط دستگاه ارزیابی تعادلسنج بایودکس و ابزارهای ارزیابی بالینی برگ، دسترسی عملکردی، برخاستن و حرکت کردن و ابزار لانج، مورد بررسی قرار گرفتند.
<strong>یافتهها:</strong> آنالیز اطلاعات حاکی از همبستگی معنادار بالای ابزار ارزیابی بالینی تعادل دسترسی عملکردی در گروه سنی 40-20 سال (001/0P<) و ابزار برگ در گروه سنی 75- 60 سال (001/0P<) با ابزار ارزیابی آزمایشگاهی بایودکس بود. همچنین افزایش سن، سبب کاهش توانایی تعادل افراد در ابزارهای ارزیابی تعادل میگشت (001/0P< ).
<strong>نتیجهگیری:</strong> بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، بهترین آزمون بالینی ارزیابی تعادل برای جایگزینی آزمونهای پرهزینه و پیچیدۀ آزمایشگاهی، آزمون دسترسی عملکردی در جوانان و آزمون برگ در افراد مسن میباشد.
م ع پ 1390؛10(6): 647- 655https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55131_be1a2bb1ff0aa33db66c3af11f185740.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Detection of Intestinal Parasite Agents on Raw Consumed Vegetables in Ahvazبررسی آلودگیهای انگلی سبزیجات خام مصرفی در شهر اهواز6576645513710.22118/jsmj.2012.55137FAمحمود راهدارگروه انگلشناسی و قارچ شناسی، دانشکدة پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.بابک وزیریانگروه حشرهشناسی پزشکی، دانشکدة بهداشت و مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.مریم غلامیدانشکدة پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.صبا گرشاسبیدانشکدة پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.Journal Article20110626<strong>Background and Objective:</strong> The prevalence of parasitic disease is one of the major human hygienic problems in more countries especially in developing country such as Iran and it reached as high as 90% in some area of the world. The presence of parasitic disease has also observed in various rates in Iran .The important ways of parasite infection is oral route and raw consumption of vegetable. This research is a descriptive epidemiological study for evaluating vegetable contamination with parasitic agents.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this study, 40 samples of vegetable are collected from farms in four different geographical area around Ahvaz. The sedimentation method was used with anionic detergent as described by FAO method.
<strong>Results:</strong> In this study, nematode eggs 60%, larva of nematodes in the third stage 40%, intestinal protozoan 10%, have been seen.
<strong>Conclusion:</strong> the abandonment of the use of human compost in agriculture Prevention of using of compost human in agriculture , hygienic washing of vegetable in endemic area and teaching principles of public health to people can control parasitic diseases and promote hygiene level of public health.
<em>Sci Med J 2012;10(6):657-664</em><strong>زمینه و هدف: </strong>شیوع بیماریهای انگلی یکی از مشکلات مهم در بهداشت انسانها در بسیاری از کشورها بهخصوص در کشورهای در حال توسعه مانند ایران است و میزان آن در بعضی مناطق تا 90 درصد میرسد. راه دهانی و مصرف سبزیجات خام یکی از راههای مهم کسب آلودگیهای انگلی دستگاه گوارش انسان است. این تحقیق یک مطالعة اپیدمیولوژی توصیفی میباشد و به منظور بررسی میزان آلودگی سبزیجات به عوامل انگلی صورت گرفته است.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعه 40 نمونه سبزی از مزارع کشت در چهار نقطة جغرافیایی اهواز جمعآوری شد. نمونهها بر طبق روش FAO با روشهای رسوبی، شناورسازی و مستقیم مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفتند.
<strong>یافتهها:</strong> در این مطالعه 60 درصد نمونهها آلوده به تخم نماتودها، 40 درصد آلوده به لارو نماتودها مرحلة شوم عفونیزا، و 10 درصد نمونهها به کیست تکیاختهها آلوده بودند.
<strong>نتیجه گیری:</strong> باید از کودهای انسانی در کشاورزی اجتناب شود و همچنین در شستشوی بهداشتی سبزیهایی که بهصورت خام مصرف میشوند، دقت کافی صورت گیرد و با آموزشدادن اصول بهداشتی به مردم میتوان میزان شیوع بیماریهای انگلی را کاهش داد.
م ع پ 1390؛10(6): 657- 664https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55137_5a7342748278ac9bd2bdc7c652225b83.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Frecuency of Depression and Realated Factors in Postmenopause Women Refering to the Health Center in Dezfulبررسی فراوانی افسردگی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه مراجعهکننده به مرکز بهداشتی درمانی شهرستان دزفول6656745513910.22118/jsmj.2012.55139FAفهیمه یساریگروه مامایی، دانشکدة پرستاری و
مامایی، دزفول، ایران.پوراندخت افشاریگروه مامایی، دانشکده پرستاری و
مامایی، دانشگاه علوم پزشکی جندی
شاپور اهواز، ایران.میترا تدینگروه مامایی، دانشکده پرستاری و
مامایی، دانشگاه علوم پزشکی جندی
شاپور اهواز، ایران.حسین کمیلیثانیکارشناسی ارشد پرستاری، دانشکدة
پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم
پزشکی جندیشاپور اهواز، ایرانمحمدحسین حقیقیزادهکارشناسی ارشد آمار، دانشکدة بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.Journal Article20100301<strong>Background and Objective: </strong>menopause is the symbol of passing the ability of reproduction and reaching Non-productivity Psychological disorders are not only due to slump of hormones level following decline of ovarian activity, but also to sequence of collective factors: psychic, social, economical and support. Therefore, the goal of this study is to find the Frequency of depression and related factors in post menopause women.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In this cross sectional study, 360 married postmenopause women delete referring to the health centre No.4 in Dezful to receive health care were studied. The data were collected by beck depression standard inventory; self constructed questionnaires of demographic characteristic and menopausal knowledge. The data were analyzed by, chi-square test, one way Anova and logistic regression.
<strong>Result: </strong>The findings showed that 34/7% of Individuals were depressed. In this 34/7%, mild, moderate and severe depression were 15/8%, 14/7%, 4/2% respectively. There was a association between intensity depression and, BMI, Spouse emotional support, relationship with spouse, satisfaction with married life, knowledge menopause, educational level, socio-economic status. There was no association between intensity of depression and age, menopause age, menopause length, duration of living with spouse, number of children and job.
<strong>Conclusion: </strong>As revealed by the findings of the study, a specific percentage of women experience depression in menopause. This can be due to individual characteristics (BMI, Spouse emotional support , relationship with spouse, satisfaction with married life, knowledge of menopause), socioeconomic status (educational level, economice status) and lack of knowledge.
<em>Sci Med J 2012;10(6):665-674</em>
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف: </strong>یائسگی نشانهگذر از توانایی تولیدمثل است و اختلالات روحی روانی فقط ناشی از افت سطح هورمونی بهدنبال کاهش فعالیت تخمدان نیستند، بلکه میتوانند ناشی از توالی بههم پیوستهای از عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی و حمایتی باشند. بنابراین، مطالعهای با هدف بررسی فراوانی افسردگی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه انجام شد.
<strong>روش بررسی: </strong>مطالعة حاضر از نوع مقطعی بوده است. در این مطالعه، 360 زن یائسة همسردار مراجعهکننده به مرکز بهداشتی درمانی شمارة 4 شهرستان دزفول وارد مطالعه شدند. در جمعآوری اطلاعات از پرسشنامة افسردگی بک، پرسشنامههای خود ساختة وپژگیهای دموگرافیک و آگاهی از یائسگی استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کایاسکور تست، آنالیز واریانس و رگرسیون لجستیک تحلیل شد.
<strong>یافتهها: </strong>نتایج این پژوهش نشان داد 7/34 درصد افراد دچار افسردگی بودند که از این میزان، 8/15 درصد افسردگی خفیف، 7/14 درصد افسردگی متوسط و 2/4 درصد افسردگی شدید داشتند. ارتباط آماری معناداری بین شدت افسردگی و شاخص تودة بدنی، حمایت عاطفی همسر، نوع ارتباط با همسر، رضایت از زندگی زناشویی، آگاهی از یائسگی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، مشاهده شد و همچنین، بین شدت افسردگی و سن، سن یائسگی، طول مدت یائسگی، طول مدت زندگی با همسر، تعداد فرزند و شغل ارتباط آماری معناداری مشاهده نشد.
<strong>نتیجهگیری: </strong>این پژوهش نشان داد، درصد قابل توجهی از زنان در یائسگی، افسردگی را تجربه میکنند که میتواند مرتبط با برخی ویژگیهای فردی (شاخص تودة بدنی، حمایت عاطفی همسر، نوع ارتباط با همسر، رضایت از زندگی زناشویی، آگاهی از یائسگی)، اقتصادی- اجتماعی(تحصیلات، وضعیت اقتصادی) و کاهش آگاهی از یائسگی باشد.
م ع پ 1390؛10(6): 665- 674https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55139_e17e50d5e6824a0b2887a57c1f0548ac.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Derivation of Equivalent Square Field from Antisymetric Field Mega Voltage Photon Beams by Taylor Expantionتعیین میدان متقارن معادل با میدانهای نامتقارن ایکس مگاولتاژ از طریق بسط تیلور6756835514310.22118/jsmj.2012.55143FAدلارام پاکرواندانشکدة علوم پایه، گروه فیزیک،
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، ایران.محمدجواد طهماسبی بیرگانیدانشکدة پزشکی، گروه فیزیکپزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.سید مجتبی کربلاییدانشکدة پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی
اصفهان، ایران.Journal Article20100224<strong>Background and Objective:</strong> Determining the symmetric fields equivalent to antisymetric fields ones is an important task in radiotherapy .There are many semiempirical methods based on exprimatal data.In this study, attempts have been made to give a formula on the basic of logical and physics principles r.
<strong>Subjects and methods:</strong> Percentage of depth dose is a function of dimensions of the radiation field (x,y) in constant depth. This means that PDD=f (x,y). It have been changed the variables and expand PDD in Taylor’s series around the refrence field (10×10). It was ignored degrees higher than two. The coefficient of expansion can be derived from the dosimetry by four experimental measurments. By applying this formula, the PDD for any radiation field is ditermineded.
<strong>Results:</strong> The calculated PDD data of radiation fields larger than than 5×5have been compared with the experimental data of radiation energies 6 and 18MV.
Conclusion: The difference between the calculated and experimental data of the small radiation fields is more than that of the large fields because dimension of ionization chamber is larger in comparison with the field size. This error is not important since the usual field sizes in radiotherapy are not small. Therefore, this formula is applicable in radiotherapy.
<em>Sci Med J 2012;10(6):675-683</em><strong>زمینه و هدف:</strong> یکی از کارهای مهم در رادیوتراپی، تعیین میدان متقارن معادل میدانهای نامتقارن است که تاکنون برای تعیین آن روشی مبتنی بر منطق فیزیکی پیشنهاد نشده و فرمولهای تجربی یا نیمهتجربی دارند. در این تحقیق رابطهای ارائه شده که بر پایة منطق و اصول فیزیکی است.
<strong>روش بررسی:</strong> درصد دز عمقی در عمق ثابت تابعی از ابعاد میدان میباشد .این تابع با یک تغییر متغیر مناسب به تابعتبدیل میشود. این تابع حول یک میدان مرجع با ابعاد (۱٠×۱٠) بسط تیلور داده میشود. ضرایب بسط در نقطه (۱٠×۱٠) مقادیر ثابت به حساب میآیند. با دزیمتری چند میدان و با توجه به تقارن میدانها، ثابتهای مربوط به فرمول بهدست آمد. با استفاده از فرمول بهدست آمده، درصد دز عمقی برای سایر میدانها پیشگویی شد و نتایج با اندازهگیریهای مستقیم، مقایسه گردید. همچنین با فرمول بهدست آمده، ضلع میدان مربعی معادل میدانهای مستطیلی محاسبه و با نتایج تجربی موجود مقایسه شد. <br /> <strong>یافتهها:</strong> نتایج حاصله از فرمول برای میدانهای مربعی بزرگتر از (5×5) سانتیمتر مربع با نتایج اندازهگیری مستقیم این میدانها در انرﮊیهای 6 و۱٨ با خطای کمتر از یک درصد قابل مقایسه میباشند.
<strong> نتیجهگیری:</strong> در میدانهای کوچک، به علت بزرگ بودن ابعاد اتاقک یونیزاسیون نسبت به اندازة کلیماتورهای اولیه، نتیجة محاسباتی با اندازهگیری مستقیم پرتو، اختلاف بیشتری دارد. از آنجا که میدانهای کوچک معمولاً کاربرد درمانی کمتری دارند، لذا بهکارگیری فرمول حاصله برای مقاصد کاربردی در رادیوتراپی مناسب است. م ع پ 1390؛10(6): 675- 683https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55143_54699e6dba776f40e045592ed523c80a.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Cesarean Scar Pregnancy – Case Series from Ahvazحاملگی نابهجا در محل برش سزارین قبلی: گزارش موردی از اهواز6856925516010.22118/jsmj.2012.55160FAمهین نجفیانگروه زنان و مامایی، دانشکدة پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.آذر احمدزادهگروه زنان و مامایی، دانشکدة پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.محمدمؤمن غریبوندگروه رادیولوژی، دانشکدة پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور
اهواز، ایران.Journal Article20110803<strong>Background and Objective: </strong>Ectopic pregnancy (EP) in a previous cesarean scar occurs in 1/2000 of pregnancies, accounting 6% among women with cesarean sections. The aim of this study was to assess women with cesarean scar pregnancy (CSP) admitted to Razi hospital in Ahvaz.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In this retrospective study, 15 women with CSP hospitalized from 2006 to 2010 were evaluated. CSP was confirmed by history, clinical features, pregnancy test and ultrasound findings. Pregnant women with EP other than CSP were excluded. All the clinical and laboratory data analyzed by SPSS.
<strong>Results: </strong>During a 5-year period, 0f 29110 babies 44.5%was born via cesarean section, in which 37% cases born via previous cesarean sections. Among women with previous cesarean sections, 15 (0.31%) cases developed CSP. Out of the 15 cases,12 (80%) had two or more and 3(20%) had only one a prior cesarean section. The most common clinical features were as follows: vaginal bleeding, abdominal pain, hypovolemic shock and vomiting in 100%, 38%, 36% and 33% , respectively.
<strong>Conclusion:</strong> All women in reproductive age with uterine bleeding and abdominal pain should be tested for pregnancy. Once pregnancy is established, the site of pregnancy should be detected by ultrasound examination. A high index of suspicion is important for making diagnosis of CSP.CSP is an obstetric emergency.
<em>Sci Med J 2012;10(6):685-692</em><strong>زمینه و</strong><strong>هدف:</strong> حاملگی خارج رحم در محل اسکار سزارین قبلی(PCS) یک در 2000 مورد از حاملگیها و 6 درصد موارد حاملگی خارج رحمی در زنانی که سابقة PCS داشتهاند، دیده میشود. هدف از این مطالعه، بررسی مادران بارداری بود که با تشخیص حاملگی نابجا در محل PCS در مرکز ما بستری شده بودند.
<strong>روش بررسی:</strong> طی یک مطالعة گذشتهنگر پروندة موارد حاملگی نابجا در محل برش سزارین قبلی که طی سالهای 89-1385 به بیمارستان رازی اهواز مراجعه کرده بودند استخراج و اطلاعات آنان اعم از یافتههای بالینی، پاراکلینیکی یادداشت و مورد بررسی قرار گرفتند. علاوه بر تست حاملگی مثبت، تشخیص حاملگی آنان با شرح حال، علایم بالینی و سونوگرافی تأیید شد.
<strong>یافتهها:</strong> طی مدت 5 سال، تعداد 29110 نوزاد به دنیا آمده بودند که 5/44 درصد آنان بهطریق سزارین بود. 37 درصد کل موارد سزارین (یا 5/16 درصد موالید) PCS بودند. از میان مادرانی که سابقة PCS داشتند، 15 (31 درصد) نفر حاملگی نابجا در محل برش PCS داشتند که از این میان، 12 مورد (80 درصد) بیش از یکبار و 3 مورد تنها یکبار سابقةPCS داشتند. شایعترین علایم خونریزی واژینال (100 درصد)، درد شکم (38 درصد)، علایم شوک هیپوولمی (36 درصد) و استفراغ (33 درصد) بودند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> در هر زنی که در سن باروری بوده و مبتلا به خونریزی رحمی و درد شکم است، باید احتمال حاملگی از جمله حاملگی نابجا را در نظر گرفت و اگر سابقه سزارین داشته، باید بارداری در محل برش PCS را مطرح و با انجام سونوگرافی، محل حاملگی را تعیین و آنرا بهعنوان یک فوریت جراحی تلقی کرد تا از مرگ مادر و یا خارج کردن رحم جلوگیری شود.
م ع پ 1390؛10(6): 685-692
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55160_21714a5d987792516e4bbc756e2a5b61.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X10620120121Myoepithelioma of a Minor Salivary Gland of the Palate: Case Reportگزارش یک مورد میواپیتلیومای غدة بزاقی فرعی کام6936985516110.22118/jsmj.2012.55161FAمحمود جهانگیرنژادگروه پریودنتولوژی، دانشکدة
دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.ساعده عطارباشی مقدمگروه پاتولوژی دهان و فک و صورت، واحد بینالملل دانشکدة دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.علی لطفیگروه پاتولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدة دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.ابراهیم عینیدانشکدة دندانپزشکی، دانشگاه علوم
پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.Journal Article20100626Myoepithelioma is a rare neoplasm of salivary glands, generally occurring in the parotid and less often in the minor salivary gland of the oral cavity. Vimentin and S100 protein are very sensitive but nonspecific immunohistochemical markers of neoplastic myoepithelium. This report is a rare case of myoepithelioma of the palate of a 25-year-old woman who suffered the disease for two years. The numerous phenotypic expressions of the myoepithelial cell, associated with the rarity of this tumor, may challenge the pathologist.
<em>Sci Med J 2012; 10(6):693-698</em>میواپیتلیوما، یک نئوپلاسم نادر غدة بزاقی است که عموماً در پاروتید ایجاد میشود و بهوجود آمدن آن در غدد بزاقی حفرة دهان کمتر شایع است. این تومور معمولاً بهصورت تودة بدون علامت ظاهر میشود و به آرامی در خلال ماهها یا سالها رشد میکند. در نمای میکروسکوپی الگوی رشدی توپر، میکسوئید و رتیکولار دیده میشود. پروتئینهای S100 و ویمنتین برای سلولهای میواپی تلیال نئوپلاستیک بسیار حساس ولی غیراختصاصیاند. گزارش حاضر راجع به یک مورد نادر میواپی شتلیومای کام در یک خانم 25 ساله میباشد که با شکایت از تودة بدون درد زیر مخاطی در کام سخت به مدت دو سال مراجعه کرده بود. نماهای متعدد سلولهای میواپی تلیال به دلیل نادر بودن این تومور تشخیص را برای پاتولوژیست مشکل میسازد.
م ع پ 1390؛10(6): 693- 698https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55161_d8e58486ac692d4e7f84533cc730c33e.pdf