دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723In Vitro Evaluation of Push-out Bond Strength of Mineral Trioxide Aggregate at Middle third of the Root after One Week and 1and 2 Monthsبررسی آزمایشگاهی استحکام باند پیوند MTA به عاج دریک سوم میانی ریشه در سه دورۀ زمانی یک هفته،یک ماهه و دو ماهه25726350870FAمحمد یزدیزادهگروه درمان ریشه، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مهدی دباغگروه درمان ریشه، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمد رشیدیگروه درمان ریشه، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150202<strong>Background and Objective: </strong>Severalmaterials are used for retrograde treatment and perforations repair. Mineral trioxide aggregate has been widely used as a promising biomaterial to repair root perforations because of its excellent biocompatibility, high sealing abilities, ability to set in the presence of blood and induction of dentin, bone and cement. The aim of this study was to evaluate the push-out strength of MTA-dentin in the middle third of the root.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This <em>in vitro</em> study was performed on 60 human single-rooted teeth. After preparation, the specimens were randomly divided into 3 groups (n=20, for each period of assessment) and soaked in synthetic tissue fluid (STF) (pH= 7.4). The push-out bond strengths were then measured by using a universal testing machine after one week and 1and 2 months of use. Data were analyzed by SPSS software (version 13) and ANOVA and Tukey statistical tests.
<strong>Results: </strong>Average push-out bond strength at the first week specimens was 2.3157 Megapascal which was more than the average after the first month (0.125) and two months (0.12). There were significant differences between the average push-out bond strength after one week,one month and two month (P<0.001).
<strong>Conclusion: </strong>With passage of time from one week to two months the push-out bond strength of MTA is decreased.<strong>زمینه</strong><strong>و</strong><strong>هدف:</strong>مواد متعددی جهت درمان رتروگرید کانال و ترمیم پرفوراسیونها استفاده شده است. اخیراً Mineral Trioxide Aggregate (MTA) بهعنوان مادهای امیدوارکننده در ترمیم پرفوراسیون ریشه بهدلیل سازگاری عالی خود، توانایی سیل بالا و ست شدن در حضور رطوبت و خون و همچنین القای تشکیل عاج، سمان و استخوان بهطور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی استحکام باندMTA به عاج دندان در ناحیۀ <strong>⅓</strong><strong> </strong>میانی ریشه در سه دورۀ زمانی میباشد.
<strong>روش</strong><strong>بررسی</strong><strong>:</strong> این مطالعه بر روی 60 دندان تکریشۀ انسان به روش آزمایشگاهی انجام گردید. پس از آمادهسازی، نمونهها بهصورت تصادفی به سه گروه یک هفته ای، یک ماهه و دو ماهه تقسیم شدند و در مایع بافتی مصنوعی (4/7pH=) قرار گرفتند. استحکام پیوند MTA توسط دستگاه تست یونیورسال در زمان های عنوان شده محاسبه شد. دادهها توسط نسخۀ 13 نرمافزار SPSS و تستهای آماری واریانس یکطرفۀ آنووا (ANOVA) و توکی (Tukey) آنالیز شدند.
<strong>یافتهها:</strong> میانگین استحکام پیوند در نمونههای یک هفتهای معادل 3157/2 مگاپاسگال بود که بیشتر از میانگین نمونههای یک ماهه (125/0) و دو ماهه (12/0) بود .بین میانگین استحکام باند در سه دورۀ یک هفته ای، یک ماهه و دوماهه تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P).
<strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> با گذر زمان از یک هفته به دو ماه، استحکام پیوند MTA به عاج به مرور کم میشود.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_50870_e36744f2ce08bea372012ac652ac4b68.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Evaluation of Change in Attenuation Coefficient of Cerrobend Block Used for Radiation Protection of Healthy Tissues in Megavoltage Photon Radiation Therapy after Multiple Meltingبررسی میزان تغییرات ضریب تضعیف بلوکهای سروبند در دفعات ذوب متوالی برای شیلدینگ اندامهای سالم در مسیر تابش فوتونهای مگاولتاژ در پرتودرمانی26627450872FAمحمد جواد طهماسبی بیرگانی- گروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
گروه رادیوتراپی و انکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.فریبا فرهادی بیرگانیگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدعلی بهروزگروه رادیوتراپی و انکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سید محمد حسینیگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.فاطمه مقصودینیا- گروه رادیوتراپی و انکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20131120<strong>Background and</strong><strong> Objective</strong><strong>:</strong> Protecting the vital organs in radiation therapy is one of the most important issues. Cerrobend alloy, the most common material used as the shield, is melted several times and used for different patients. In this study changes in attenuation coefficient of cerrobend due to melting was investigated.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In melting furnace, cerrobend was melted up to nine times and irradiated by Varian accelerator at radiotherapy department of Golestan hospital and the dose was measured by CC-13 ionization chamber with and without cerrobend blocks. The attenuation coefficients of cerrobend blocks were measured for irradiation fields of 6 × 6 cm<sup>2</sup> and 10 × 10 cm<sup>2 </sup>at the photon energies of 6 mv and 18mv and analyzed by statistical methods.
<strong>Results:</strong> Results of regression analysis with P>0.05, indicated that there was a significant relationship between the attenuation coefficient and frequencies of cerrobend melting: the attenuation coefficient increases with the increasing frequency of cerrobend melting.
<strong>Conclusion:</strong> Continuous increasing in the frequency of cerrobend melting leads to increase in the attenuation coefficient of cerrobend block, thus cerrobend blocks can be used for patients, safely.<strong>زمینه و هدف:</strong> حفاظت ارگانهای حیاتی سر راه اشعه یکی از مقولات مهم رادیوتراپی میباشد. آلیاژ سروبند رایجترین مادهای است که جهت ساخت شیلد به کار میرود و تا چندین بار ذوب شده و برای بیماران مختلف بهکار میرود. در این مطالعه، به بررسی تغییرات ضریب تضعیف بلوک سروبند در اثر ذوب شدن پرداخته شده است که آیا ضریب تضعیف بلوک سروبند در اثر ذوب شدن تغییر میکند؟
<strong>روش بررسی:</strong> در کورۀ ذوب، سروبند تا 9 بار ذوب شده و توسط دستگاه شتاب دهندۀ واریان بیمارستان گلستان اهواز مورد تابش قرار گرفت و خروجی آن با اتاقک یونش 13CC- اندازهگیری گردید. سپس با همان میدان، بدون شیلد سروبند، مقایسه شد. سپس ضرایب تضعیف فوتونهای MV6 وMV18 برای دو شیلد در میدان های cm<sup>2</sup>6×6 و cm<sup>2</sup>10×10 در هر مرحله ذوب شدن، اندازهگیری و با استفاده از نرمافزار SPSS و آنالیز رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
<strong>یافتهها: </strong>نتایج تحلیل رگرسیون با 05/0>P نشان داد که بین ضریب تضعیف و تعداد دفعات ذوب، رابطۀ معناداری وجود دارد و با افزایش تعداد دفعات ذوب، ضریب تضعیف افزایش مییابد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> ضریب تضعیف بلوکهای سروبند در اثر ذوب شدن متوالی افزایش مییابد و با اطمینان میتواند برای بیماران بهکار رود.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_50872_ce2d4665db498fd1d3b3872262331cb1.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Epidemiologic Characteristics and Frequency of Anatomical Pattern of Ulcerative Colitis in Patients Referred to Imam Khomeini Hospital During Years 2007 to 2011خصوصیات اپیدمیولوژیک و فراوانی طرح آناتومیکال بیماری کولیت اولسراتیو در مراجعین به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اهواز در سالهای 1386-139027628250873FAرضا طاهرخانیگروه ویروسشناسی، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.بیژن احمدیگروه داخلی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.فاطمه فرشادپورگروه ویروسشناسی، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.مهدی اسماعیلیزادهگروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مجتبی دولتشاهیگروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.منوچهر مکوندیگروه ویروسشناسی، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.غلامرضا حمزویگروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20130707<strong>Background and Objective: </strong>Ulcerative colitis is one of the inflammatory bowel diseases with unknown etiology. Studies done in different parts of the world showed that the sites of colonic involvement and epidemiology of this disease are varied. The aim of this study was to investigate the pattern of colonic involvement and epidemiologic charateristics of patient referred to Imam Khomeini hospital of Ahvaz during the years 2007-2011.
<strong>Subjects and Methods:</strong> In this retrospective study, the data from 98 patients, who referred to Imam Khomeini hospital during these 5 years with ulcerative colitis, which was confirmed by colonoscopy or pathology, were investigated and analyzed.
<strong>Results: </strong>Mean age of patients was 38.95±2.14 years, 42.8 % were in age group of 31-50 years and male to female ratio was 1.18. The most frequent site of colonic involvement was rectosigmoid (21.4 %) and pancolit (19.4 %). Although 52 % of patients had no co-existing disease, anemia was the most prevalent co-existing disease (16.3 %).
<strong>Conclusion:</strong> Based on the results of this study, the most frequent site of colonic involvement was rectosigmoid, and dominant sex pattern changed from female to male.علت دقیق آن مشخص نشده است. مطالعات انجامشده در نقاط مختلف دنیا نشان میدهد که طرح درگیری کولون و نیز اپیدمیولوژی آن بسیار متنوع میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی طرح درگیری کولون و نیز اپیدمیولوژی آن در بیماران مراجعهکننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اهواز در سالهای 1386-1390 میباشد.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعه گذشتهنگر، اطلاعات 98 بیمار مبتلا به کولیت اولسروز که در طی 5 سال به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اهواز مراجعه کرده بودند و وجود بیماری در آنها بهوسیله کولونوسکوپی یا پاتولوژی ثابت شده بود، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
<strong>یافتهها: </strong>میانگین سنی بیماران 14/2±95/38 سال بود و 8/42 درصد از بیماران در ردۀ سنی 31-50 سال بودند. تعداد بیماران مرد 53 و زن 45 نفر بودند و نسبت مرد به زن 18/1 بوده است. بیشترین درگیری کولون مربوط به ناحیۀ رکتوسیگموئید (4/21 درصد) و پان کولیت (4/19) درصد بود. اگرچه 52 درصد از بیماران فاقد هرگونه بیماری دیگری بودهاند، اما در بین بیماریهای زمینهای آنمی بیشترین فراوانی (3/16درصد) را دارا بوده است.
<strong>نتیجهگیری:</strong>بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه، شایعترین طرح درگیری کولون در بیماران کولیت اولسروز در سالهای مورد بررسی، مربوط به ناحیۀ رکتوسیگموئید بوده و الگوی غالب جنسیتی در این بیماری از زن به مرد تغییر یافته بطوری که تعداد مردان مبتلا بیش از زنان بوده است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_50873_7104ccaf139e2058e11a7f9e9c14fdf6.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Preparation of Aminophylline Anticellulite Gel and Evaluation the Effect of D-limonen and Ethanol on the Permeation Enhancement of Drug through Shed Snake Skinتهیۀ ژل آنتیسلولیت آمینوفیلین و بررسی اثر جذبافزایی دی_لیمونن و اتانول بر میزان جذب پوستی دارو در مدل پوست مار28329251104FAمریم کوچکمرکز تحقیقات فنآوری نانو، گروه فارماسیوتیکس، دانشکدۀ داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.آرمیتا امیدیگروه فارماسیوتیکس، دانشکده داروسازی ،دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.نگین نصیرآبادیگروه فارماسیوتیکس، دانشکده داروسازی ،دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20130721<strong>Background and Objective: </strong>This investigation aimed to prepare aminophylline gel and study the effect of ethanol and di-limonen on the permeation enhancement of drug through shed snake skin.
<strong>Subjects and Methods:</strong> Aminophylline gels were prepared using theophylline and ethylene diamine as raw materials of aminophyllineand hydroxypropylmethyl cellulose (HPMC) F4M and propylene glycol as gelling agent and cosolvent, respectively. Ethanol or di-limonen 5% was added as an enhancer.Drug permeability across polymeric membrane and shed snake skin was evaluated using Franz diffusion cells. Drug permeation parameters including flux (J), permeability coefficient (Kp) and enhancement factors (EFs) of each enhancer were calculated.
<strong>Results: </strong>Both accelerants significantly enhanced the absorption of aminophylline through skin model in comparison with control group (P <0.05). But they significantly reduced the drug permeability across polymeric membrane. Ethanol 60% showed a significant higher permeation effect (EF=6.61±1.05) in comparison with d-limonen 5% (EF=2.91±0.02). Both increased aminophyllin skin permeability after a lag time.
<strong>Conclusion:</strong> D-limonen and ethanol are able to increase absorption of aminophylline through shed snake skin. Reduction in drug permeability across non-biological membrane suggests that enhancement effect on the transdermal permeation of the drug can be attributed to time-dependent reconstruction of stratum corneum.<strong>زمینه و هدف:</strong> هدف از این مطالعه، تهیۀ ژلهای آمینوفیلین و بررسی اثر اتانول و دی-لیمونن بر افزایش جذب پوستی دارو از پوست مار میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> ژل آمینوفیلین 2 درصد با استفاده از تئوفیلین و اتیلن دیامین بهعنوان مواد تشکیلدهندۀ آمینوفیلین و هیدروکسی پروپیل متیل سلولز F4M و پروپیلن گلیکول بهترتیب بهعنوان عوامل ژلکننده و کمک حلال تهیه گردید. اتانول یا دی-لیمونن 5 درصد به فرمولاسیون اضافه گردید. اثر این افزایندههای جذب بر پارامترهای عبورپذیری دارو شامل سرعت دیفوزیون(J)، ضریب نفوذپذیری (Kp) و فاکتور جذبافزایی(EF) از غشای پلیمری و پوست مار مورد بررسی قرار گرفت.
<strong>یافتهها:</strong> هر دو جذبافزا بهطور معناداری (05/0>P) سبب افزایش جذب آمینوفیلین از پوست مار گردیدند، اما این دو ماده سبب کاهش عبورپذیری دارو از غشای پلیمری شدند. افزایش جذب پوستی توسط دی–لیمونن (02/0±91/2=EF) برای آمینوفیلین که یک داروی هیدروفیل است نسبت به اتانل 60 درصد (05/1±61/6= EF) بهطور معناداری کمتر بود(05/0P<). دی-لیمونن و اتانول هر دو اثر جذبافزایی پوستی خود را با یک زمان تأخیر ایجاد نمودند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> دی-لیمونن و اتانول هر دو قادر به افزایش جذب آمینوفیلین از پوست مار هستند. با توجه به اثر کاهندۀ آنها در سرعت عبور دارو از غشای سلولزی، قدرت جذبافزایی این دو ماده را میتوان به تغییر وابسته به زمان در ساختمان لایۀ شاخی پوست و کاهش مقاومت آن نسبت داد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_51104_b9e4ce40dc9951d210b4b21cf9dc256e.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Attitude of 40-60 Years Old Women of Ahvaz City towards Menopause and its Relationship with Demographic Factorsنگرش زنان 40-60 سالۀ شهر اهواز نسبت به یائسگی و ارتباط آن با عوامل دموگرافیک29330051107FAشیرین زرگر شوشتریگروه مامایی، دانشکدۀ پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.حمیده یزدیزادهگروه مامایی، دانشکدۀ پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سمیه مکوندیگروه مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20140204<strong>Background and Objective: </strong>Menopause is one of the natural transition stages of growth that could be the cause of physical, mental, social, and psychological changes. Both premenopausal and postmenopausal women's attitudes towards this phenomenon are important issues. The aim of this study was to investigate attitudes towards menopause in women aged 40 to 60 and some influencing factors.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This is a cross sectional study was conducted on 400, 40 to 60 years old women in Ahvaz city in 2012. Tools for data collection were demographic and attitude questionnaires that were completed by interview. Attitude scores were transformed to 0-20 range. Highest scores were related to better attitudes towards the menopause. Attitude scores less than 10 was considered as a bad attitude, and attitude scores greater than 10 was considered as a good attitude. Data were analyzed in SPSS 16.0 using descriptive statistics, t-tests and ANOVA at a significant level of 5%.
<strong>Results: </strong>Mean of attitude score was 14.4±3.3. Negative attitude was recorded in 14.5% (n=58) of women, and 85.5% (n=342) had a positive attitude toward menopause. There was a significant relationship between attitude score and income (P<0.0001) and education level (P=0.02).
<strong>Conclusion:</strong> Although the majority of women in this study had a good attitude toward menopause, but it is necessary to make more efforts for its improvement.
<strong>زمینه و هدف:</strong> یائسگی یکی از مراحل انتقال طبیعی رشد است که میتواند تغییرات جسمی، ذهنی، اجتماعی و روانی خاصی را ایجاد کند. نگرش زنان چه قبل از یائسگی و چه بعد از یائسگی نسبت به این پدیده، از جمله مسایل مطرح است. هدف از این مطالعه، بررسی نگرش زنان 40-60 ساله نسبت به پدیدۀ یائسگی و تعیین برخی عوامل مرتبط با آن بود.
<strong>روش بررسی:</strong> این پژوهش، یک مطالعۀ مقطعی است که بر روی 400 نفر از زنان 40-60 سالۀ شهر اهواز در سال 1391 انجام شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات، پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و نگرش بودند که با مصاحبه تکمیل شدند. نمرات مربوط به نگرش به دامنه 0-20 تبدیل شدند. عدد بزرگتر نشاندهندۀ نگرش بهتر نسبت به یائسگی بود. امتیاز نگرش 10 و کمتر از آن بهعنوان نگرش بد و نگرش بیشتر از 10 بهعنوان نگرش خوب در نظر گرفته شد. دادههابا نسخۀ 16 نرمافزار SPSSو با استفاده از آمارههای توصیفی، تست های تی و آنووا در سطح معنادار 5 درصد آنالیز شدند.
<strong>یافتهها:</strong> میانگین نمرۀ نگرش افراد نسبت به یائسگی 3/3±4/14 بود. 5/14 درصد افراد (58 نفر) نگرش منفی و 5/85 درصد (342 نفر) نگرش مثبتی نسبت به یائسگی داشتند. امتیاز نگرش به یائسگی با میزان درآمد (0001/0>P) و سطح تحصیلات (02/0=P) ارتباط معناداری نشان داد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> اگرچه اکثر زنان شرکتکننده در مطالعه نگرش خوبی نسبت به یائسگی داشتند، اما تلاش جهت ارتقای هر چه بهتر آن ضروری بهنظر میرسد.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_51107_7feb78d498365c74865784a4a77535ac.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Comparison of Psychological Symptoms and Personality Characteristics between Patients with Multiple Sclerosis and Normal Matched Peopleمقایسۀ علایم روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی بین بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و همتایان عادی30131451108FAکبری محمدپورگروه روانشناسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.سید موسی کافیگروه روانشناسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.حمیدرضا حاتمیانگروه نورولوژی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.سجاد رضاییدانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.مظفر حسینینژادگروه نورولوژی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایرانJournal Article20131120<strong>Background and Objective: </strong>Multiple Sclerosis (MS) is one of the most common neurological disease in humans and is the most disabling disease in young adults. The aim of this study was to compare psychological symptoms and personality characteristics between patients with MS and healthy counterparts.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this case-control study, 80 patients with MS and 80 healthy control subjects without MS were matched for gender, age, marital status and educational level with patients with MS. Tools used included demographic information questionnaire, NEO Five-Factor Inventory (NEO-FFI), Symptom Checklist-90-Revised (SCL-90-R). Data using SPSS software and multivariate analysis of covariance (MACNOVA) were analyzed.
<strong>Results:</strong> The mean scores obtained from the assessment of psychological problems that apart from the paranoid ideation subscale, all subscales of the SCL-90-R and general indicators such as somatization, obsessive compulsive, interpersonal sensitivity, depression, anxiety, hostility, phobic anxiety, psychosis, GSI,PSDI and PST in MS were higher than their healthy counterparts (P<0.0001). In addition, the mean scores for neuroticism and conscientiousness personality characteristics in patients with MS were higher. However, mean scores on extroversion and openness features were higher in healthy subjects than their MS counterparts. (P<0.0001).
<strong>Conclusion: </strong>Based on the results of this study, symptoms such as somatization, interpersonal sensitivity, depression, anxiety, hostility, phobic anxiety, and GSI and PSDI indices in patients with MS are higher than the normal counterparts. In addition, patients with MS show more neuroticism and conscientiousness, while the features of extraversion and openness are lower than healthy perosns.
<strong>زمینه و هدف: </strong>مولتیپل اسکلروزیس(MS) ناتوانکنندهترین بیماری در بزرگسالان جوان میباشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ علایم روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی بین بیماران مبتلا به MS و همتایان عادی انجام شد.
<strong>روش بررسی: </strong>در این پژوهش که بهروش مورد-شاهدی انجام شد،80 نفر از بیماران مبتلابه MS و 80 نفر از افراد سالم فاقد MS که از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با گروه مبتلا به MS همتا بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامۀ اطلاعات جمعیتشناختی، پنج عامل بزرگ شخصیتی نئو ( (NEO-FFو علایم روانشناختی دروگاتیس (SCL-90- R) بود. دادهها با روشهای آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مان کووا (MANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
<strong>یافتهها: </strong>میانگین کل نمرات حاصل از سنجش مشکلات روانشناختی نشان داد که به غیر از خردهمقیاس افکار پارانوئیدی، تمامی خردهمقیاسهای SCL-90-R و شاخصهای کلی آن همچون شکایات جسمانی، وسواس فکری-عملی، حساسیت میانفردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترسمرضی، روان پریشی، GSI، PSDI و PST در گروه MS بیش از همتایان سالم آنها میباشد (0001/0P<). همچنین میانگین نمرات ویژگیهای شخصیتی نوروزگرایی و وظیفهشناسی در بیماران مبتلابه MS و میانگین نمرات ویژگیهای برونگرایی و گشودگی در افراد سالم بیشتر از همتایان مقابل خود بهدست آمد (0001/0 P<).
<strong>نتیجهگیری</strong>: نشانههای شکایات جسمانی، حساسیت میانفردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی و شاخصهای GSI و PSDI در بیماران مبتلابه MS بیشتر از همتایان سالم میباشد. همچنین بیماران مبتلابه MS ویژگیهای نوروزگرایی و وظیفهشناسی بیشتر، و برونگرایی و گشودگی کمتری را در مقایسه با همتایان سالم خود نشان میدهند.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_51108_835bbc6060f71ab65523b056341a47dc.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Evaluation of the Influence of Lung Inhomogeneity on Depth Dose Distribution before and after the Lung in Electron Therapy:
A Semi-Experimental Studyبررسی تأثیر ناهمگنی بافت ریه بر توزیع دُز نقاط قبل و بعد از ریه در الکتروندرمانی31532651109FAمحمد جواد طهماسبی بیرگانیگروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.حسامالدین مستقیمی- گروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمد علی بهروز- گروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.حجتالله شهبازیانگروه خون و انکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20131120<strong>Background and Objective: </strong>Because of the vast usage of high energy electron beams in irradiation of the chest wall and the possibility of exposing the whole or a part of lung in their paths and significant uncertainty in calculating the absorbed dose caused by this inhomogeneity, evaluation of the influence of lung inhomogeneity on depth dose distribution before and after the lung is necessary.
<strong>Subjects and Methods:</strong>Three cork plates as lung-equivalent tissues with different thicknesses of 1, 2 and 3 centimeter were placed in a water phantom and absolute dosimetry was done by PPC40 ion chamber for beam energies of 9, 12 and 15 MeV generated by Siemens Primus Plus linear accelerator in different field sizes of 2r=5, 10×10 and 15×15 cm². In addition, some correction factors were calculated by effective SSD method for different beam energies and were exerted on primary data in this semi-experimental study. For subsequent comparisons to evaluate the CET method, dosimetry also was done at depths of 1.5, 1.8, 2.2, 2.5 and 3.5 centimeter in homogeneous water phantom.
<strong>Results</strong><strong>: </strong>After exerting correction factors on primary data, for all thicknesses of inhomogeneous tissue, energies and fields, the absorbed dose before the inhomogeneity is lower and the absorbed dose after the inhomogeneity is higher than the absorbed dose at its equivalent depths in homogeneous water phantom. For the energy of 9 MeV in the field of 2r=5, the error percentage of dose estimation with CET method is significantly higher than other energies and fields. This percentage also increases by increasing in inhomogeneity thickness for all energies in the 2r=5 field.
<strong>Conclusion: </strong>In comparison with depth dose in homogeneous phantom, the lung-equivalent tissue results dose reduction before and dose increase after the lung. In addition, the error percentage of CET method in smaller field and energy is significantly high and its application in similar cases is not recommended.
<strong>زمینه و هدف:</strong> با توجه به استفاده وسیع از باریکههای الکترونی در تابشدهی ناحیه قفسه سینه و امکان قرار گرفتن تمام یا قسمتی از بافت ریه در مسیر این پرتوها و همچنین عدم قطعیتهای قابل توجه در محاسبه میزان دُز به علت وجود این بافت ناهمگن، بررسی تأثیر ناهمگنی ریه بر توزیع دُز نقاط قبل و بعد از ریه در الکترون درمانی ضروری است.
<strong>روش بررسی:</strong> صفحات چوب پنبهای معادل بافت ریه، با ضخامتهای مختلف ١، ۲ و ٣ سانتی متر درون فانتوم آب قرار گرفتند و برای انرژیهای 9 MeV، 12 MeV و 15 MeV تولید شده توسط دستگاه شتابدهنده خطی زیمنس پریموس پلاس و در میدانهای 2r = 5، 10×10 و 15×15، دُزیمتری مطلق با اتاقک یونش PPC40 قبل و بعد از این صفحات انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی، ضرایب تصحیحی با استفاده از روش SSD موثر محاسبه و در داده های اولیه اعمال شد. برای انجام مقایسههای بعدی جهت بررسی صحت روش CET، دُزیمتری در عمقهای ۵/١، ۸/١، ۲/۲، 5/2 و ۵/٣ سانتی متری درون فانتوم همگن آب نیز صورت گرفت.
<strong>یافتهها: </strong>پس از اعمال ضرایب تصحیح در داده های اولیه، به ازای هر سه ضخامت از بافت ناهمگن، در تمامی انرژیها و میدانها، میزان دُز قبل از ناهمگنی، از دُز نقطه متناظرِ هم عمقش در محیط همگن، کمتر و میزان دُز بعد از ناهمگنی از دُز نقطه متناظر هم عمقش در محیط همگن، بیشتر است. همچنین، درصد خطای تعیین دُز به روش CET نسبت به اندازهگیری مستقیم، در میدان 2r = 5 و در انرژی 9 MeV نسبت به سایر انرژیها و میدانها بالاتر است و در همه انرژی ها، در میدان 2r = 5، با افزایش ضخامت بافت ناهمگن، درصد خطای روش CET افزایش می یابد.
<strong>نتیجهگیری: </strong>بافت ناهمگنِ معادل ریه باعث کاهش دُز جذب نقاط قبل از ناهمگنی و افزایش دُز جذب نقاط بعد از آن (نسبت به نقطۀ متناظرش در محیط همگن) میشود. همچنین در انرژی و میدان کوچکتر درصد خطای روش CET به صورت معنیداری بالاست و بکارگیری آن در موارد مشابه توصیه نمیشود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_51109_4430b8bc1bf6d70162bed663038bcf35.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Determination of Aflatoxin M1 in Fresh (Raw and Pasteurized) Cow Milk in Khuzestan Provinceبررسی میزان آفلاتوکسینM1 در شیرهای تازه )خام و پاستوریزه( گاو در استان خوزستان32733351978FAحسین نوروزیگروه علوم آزمایشگاهی، دانشکدۀ پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.علی کاظمیگروه پرستاری و مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین - پیشوا ، ورامین، ایرانJournal Article20121119<strong>Background and Objective: </strong>Aflatoxin M<sub>1</sub> is a life-threatened toxin with high carcinogenicity potency which is secreted in milk by ingestion of contaminated feed in livestock. This study was done to evaluate the level of aflatoxin M<sub>1</sub> in raw and pasteurized milk during summer and winter seasons in Khuzestan province.
<strong>Subjects and Methods:</strong> One hundred and twenty samples (60 pasteurized milk, 60 raw milk (were collected from milk collecting centers and supermarkets during summer and winter of 2011 and AFM<sub>1</sub> was evaluated by HPLC method and (<em>P< 0.05</em>) was considered significant.
<strong>Results: </strong>All raw and pasteurized milk samples were contaminated in winter. The main ± SD of raw and pasteurized milk were 0.013±0.009<strong><sup>ng</sup></strong><strong><sub>/ml</sub></strong> and 0.017±0.0015<strong><sup>ng</sup></strong><strong><sub>/ml </sub></strong>in winter, respectively. The mean ± SD of raw and pasteurized milk were 0.007±0.0012 and 0.009±0.0011 <strong><sup>ng</sup></strong><strong><sub>/ml</sub></strong>, in summer, respectively. The mean concentration of raw and pasteurized milk in summer showed significantly lower levels than in winter (<em>P<0.05</em>). AFM<sub>1</sub> was greater than maximum acceptable limit in one pasteurized milk sample with 0.065<strong><sup>ng</sup></strong><strong><sub>/ml.</sub></strong>
<strong>Conclusion: </strong>With regard to contamination of all samples in winter, fungal growth condition and AFB1 production should be eliminated<strong>زمینه و هدف: </strong>آفلاتوکسین M<sub>1</sub>، سمی مهلک با توان سرطانزایی بالا میباشد که در اثر مصرف علوفۀ آلوده توسط دام در شیر ترشح میگردد. این مطالعه به منظور ارزیابی میزان آفلاتوکسین M<sub>1</sub> در شیر خام و پاستوریزه در استان خوزستان طی دو فصل زمستان و تابستان انجام گرفت.
<strong>روش بررسی: </strong>120 نمونه شیر (60 نمونه شیر خام، 60 نمونه شیر پاستوریزه) از مراکز جمعآوری شیر و سوپر مارکتها، در دو فصل تابستان و زمستان سال 1390 تهیه و میزان آفلاتوکسین M<sub>1</sub>با روش HPLC ارزیابی شد و (05/0>P) معنادار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها: </strong>تمام نمونههای خام و پاستوریزه در زمستان آلوده بودند. میانگین سم در شیر خام و پاستوریزه بهترتیب <sup>ng</sup><sub>/ml</sub> 009/0±013/0 و <sup>ng</sup><sub>/ml</sub> 0015/0±017/0 در زمستان بود. میزان میانگین سم در شیر خام و پاستوریزه در تابستان بهترتیب <sup>ng</sup><sub>/ml</sub>0012/0±007/0 و <sup>ng</sup><sub>/ml</sub>001/0±009/0 بود. میانگین میزان سم در شیر خام و پاستوریزه در تابستان نسبت به زمستان کاهش معناداری را نشان داد (05/0>P). میزان آفلاتوکسین M<sub>1</sub> یک نمونه شیر پاستوریزه در زمستان بیش از حد مجاز (<sup>ng</sup><sub>/ml</sub> 065/0) بود.
<strong>نتیجه گیری: </strong>باتوجه به آلودگی تمام نمونه ها در فصل زمستان شرایط رشد قارچ و تولید آفلاتوکسین B<sub>1</sub> در علوفه بایداز بین برود.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_51978_e939b9171922ecad25e60932f912519f.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Evaluation of Typical Antipsychotic Augmentation with Sertraline in Reduction of Negative Symptoms in Patients with Schizophrenia in Ahvaz Golestan Hospitalبررسی اثر افزودن سرترالین به آنتی سایکوتیک های تیپیک در کاهش علایم منفی بیماران اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان گلستان اهواز در سال 139133534552030FAسمیه رازگروه روانپزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سید محمد غفاریگروه روانپزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.احمد فخریگروه روانپزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدرضا حقدوستگروه روانپزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سمیه اشرفیگروه روانپزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20130422<strong>Background and Objective: </strong>The aim of this study was to evaluate the efficacy of sertraline added to typical antipsychotics for the treatment of negative symptoms of patients with schizophrenia disorder.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This study is a randomized double blind clinical trial. Thirty patients suffering from schizophrenia disorder (DSM-IV-TR) were selected randomly and devided into two groups. Depression was ruled out by Hamilton Depression Questionnaire. A group was given sertraline (50 mg/day) and the other group received placebo . The efficacy of sertraline and placebo in reduction of social withdrawal‚ emotional withdrawal‚ blunted affect and other negative symptoms was assessed weekly with PANSS scale during 6 weeks.
<strong>Results:</strong> Sertraline did not improve social withdrawal‚ emotional withdrawal‚ blunted affect and other negative symptoms in schizophrenia patients compared with placebo.
<strong>Conclusion:</strong> Adding sertraline on typical antipsychotic treatment does not seem to improve negative symptoms in patients with schizophrenia disorder.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> دراین پژوهش بررسی اثر افزودن سرترالین به آنتی سایکوتیک های تیپیک در کاهش علایم منفی بیماران اسکیزوفرنی مد نظر بوده است.
<strong>روش بررسی: </strong>این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی دوسوکور میباشد. 30 بیمار اسکیزوفرنی طبق معیارهایDSM-IV-TR بستری در بخش روانپزشکی زنان و مردان بیمارستان گلستان، انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. افسردگی با مقیاس افسردگی همیلتون رد شد. یک گروه از بیماران سرترالین (با دوز 50 میلیگرم روزانه) و گروه دیگر دارونما دریافت نمودند. بیماران طی 6 هفته مطالعه توسط PANSS Scale ( Positive & Negative Symptom Scale ) هفتگی مورد ارزیابی قرار گرفتند و تأثیر سرترالین و دارونما بر کنارهگیری اجتماعی، کنارهگیری عاطفی، عاطفۀ سطحیشده و سایر علایم منفی بررسی شد.
<strong>یافتهها:</strong> سرترالین در کاهش کنارهگیری اجتماعی، کنارهگیری عاطفی، عاطفۀ سطحیشده و سایر علایم منفی در بیماران اسکیزوفرنی تفاوت معناداری با دارونما نداشت.
<strong>نتیجهگیری:</strong> اضافه کردن سرترالین به آنتی سایکوتیک های تیپیک در کاهش علایم منفی بیماران اسکیزوفرنی مؤثر نمیباشدhttps://jsmj.ajums.ac.ir/article_52030_1a08171735c2f3b18f0f5452e6afa0e1.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Study of Cytotoxic Effects of Metabolites Produced by Actinomycetesبررسی اثرات سیتوتوکسیک در متابولیتهای تولیدشده بهوسیلۀ اکتینومیستها34735552031FAسهیلا صرامیگروه میکروبیولوژی، واحد علوم دارویی، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، تهران، ایران.جواد حامدیبخش زیست فناوری میکربی، دانشکدۀ زیستشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانفاطمه محمدیپناهمرکز کلکسیون میکروارگانیسمها، مرکز پژوهشی فناوری و فراوردههای میکروبی دانشگاه تهران، تهران، ایران.سید مهدی رضایت سرخ آبادیگروه سمشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم دارویی، تهران، ایران.Journal Article20131030<strong>Background and Objective</strong><strong>: </strong>Due to increasing prevalence of cancer, low efficiency or high toxicity of the current drug, novel cancer chemotherapy drugs are required. Natural bacterial products are among the richest sources of new compounds with different biological activity including anticancer properties. There are lots of commercialized naturally derived anticancer drug originated from actinomycetes. In the presented research, we aimed at mining <em>Actinomycetes</em> strains which are capable in production of potent anticancer compounds.
<strong>Subjects and Methods:</strong> Forty indigenous <em>Actinomycete </em>strains were received and recovered from University of Tehran Microorganisms Collection (UTMC). Sporulation, seeding and fermentation of indigenous strains were carried out. Then, total produced secondary metabolites of each strain were investigated for their toxicity against eukaryotic cells on the model organism, <em>Artemia franciscana.</em>
<strong>Results:</strong> High (40-59%), medium (20-39%) and no toxicity effects were observed in 23, 16 and a single extract of the investigated strains, respectively.
<strong>Conclusion: </strong>This study has shown that soil-dwelling <em>Actinomycetes </em>of Iran are a rich source of cytotoxic compounds with potentially anticancer activity. The introduced strains which produce potent cytotoxic compounds can be considered as reasonable candidates for further studies to find anticancer drugs.
<strong>زمینه و هدف: </strong>با توجه به افزایش شیوع و گستردگی سرطان، امروزه نیاز به داروهای شیمیدرمانی سرطان هرچه بیشتر احساس میشود. محصولات طبیعی باکتریایی منبعی بسیار غنی برای ترکیبات جدید با فعالیتهای زیستی مختلف هستند. در میان باکتریها، اکتینومیستها پتانسیل قابل توجهی را در تولید داروهای ضد سرطان دارند. در این پژوهش، اکتینومایستهای مولد ترکیبات سیتوتوکسیک غربالگری شدهاند.
<strong>روش بررسی: </strong>40 سویه اکتینومایست مختلف جداشده از مناطق مختلف کشور از مرکز کلکسیون میکروارگانیسمهای دانشگاه تهران دریافت شد و پس از احیاء، مراحل پیش تخمیر و تخمیر و استخراج متابولیتهای ترشحی آنها انجام شد. میزان سمیت عصارهها بر آرتمیا، بهعنوان آزمون سریع و ساده برای غربالگری ترکیبات ضد سرطان سنجیده و عصاره ها در سه گروه بسیار سمی (40-59 درصد)، نیمه سمی (20-39 درصد)، غیر سمی (0-19 درصد) دستهبندی شد.
<strong>یافتهها</strong>: از بین40 سویۀ مطالعهشده، که تولید آنها مورد بررسی قرار گرفت، 23 سویه بسیار سمی ،16 سویه نیمه سمی و 1سویه با سمیت کم بودهاند.
<strong>نتیجهگیری</strong>: در این پژوهش نشان داده شد که اکتینومیستهای جداشده از مناطق مختلف ایران میتوانند منبعی مناسب برای تولید ترکیبات سیتوتوکسیک باشند. این ترکیبات میتوانند بهعنوان ترکیبات ضد سرطان برای کارهای بعدی در نظر گرفته شوند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_52031_0899cac946d428152b39f1450bbd83b3.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Assessment of the Effect of Albumin Compared with Placebo on Functional Outcome in Subjects’ Post Brain Infarct in the Middle Cerebral Artery Territory in Patients Referred to Golestan Hospital of Ahvazبررسی اثر آلبومین در مقایسه با پلاسبو بر روی عملکرد بالینی پس از سکتۀ مغزی ایسکمیک در حوزۀ شریان مغزی میانی در بیماران مراجعهکننده به بیمارستان گلستان اهواز36537352032FAنسترن مجدی نسبگروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایرانشهرام ترحمی- گروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.احمد همتیگروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.شراره قبادی قادیکلائیگروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مهدی مسعودی مقدمگروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.فاطمه صدرگروه نورولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20131228<strong>Background and Objective:</strong> Stroke is the third common cause of mortality and the most common cause of morbidity in elderly persons. Albumin is a treatment indicated for post-stroke recovery. The aim of this study was to investigate the effect of albumin on the functional outcome at the end of the third month in post-stroke subjects.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This is a double-blinded, placebo controlled, randomized study of 139 subjects included within 5 hr of stroke onset. All subjects were given either albumin (20%) or placebo (isovolumic normal saline) with at a dose of 1g/Kg IV infusion over 2 hr. Barthel index score and modified Rankin scale were used for assessment at baseline and at 3 months.
<strong>Results<em>: </em></strong>Albumin administration had significant effect in reduction of length of hospitality (P<0.05). However, there was no significant difference in mortality rate between albumin and placebo group (P>0.05)<strong><em>. </em></strong>Subjects in the treatment group showed a significant difference in the rank of MRS: 61.6 vs 78.2 in the placebo group and mean change of the Barthel Index: 38 versus 28, respectively. The time from stroke onset to albumin therapy initiation is effective in clinical improvement of patients (P<0.05).
<strong>Conclusion<em>: </em></strong>It seems that administration of albumin has significant effect in improving the clinical function of the patients and reduces the length of hospitalization, especially in smaller strokes and when treatment is initiated early.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف</strong>: سکتۀ مغزی سومین علت مرگ در جهان و شایع ترین علت ناتوانی در افراد مسن می باشد.آلبومین به-عنوان درمان مبتلایان به سکتۀ مغزی استفاده می شود. هدف این مطالعه، بررسی اثر آلبومین بر روند بهبود عملکرد بالینی بیماران سکتۀ حاد ایسکمیک میباشد.
<strong>روش بررسی</strong>: مطالعه به روش دو سوکور انجام شد. 139 بیمار مبتلا به سکتۀ حاد ایسکمیک که حداکثر 5 ساعت از وقوع سکتۀ آنها گذشته بود. یک گروه از بیماران تحت درمان با آلبومین انسانی 20 درصد وریدی و گروه دیگر با پلاسبو در مدت 2 ساعت قرارگرفتند. تمام بیماران در بدو بستری و پایان ماه سوم بر اساس معیارهای M.R.S و Barthel ارزیابی شدند.
<strong>یافتهها: </strong>آلبومین تاثیر معنیداری بر کاهش طول دورهی بستری داشت(05/0P<)، اما تفاوت میزان مرگ در دو گروه دارونما و آلبومین معنادار نبود(05/0P>). در بیماران گروه آلبومین تفاوت قابل توجهی در میانگین رتبهها از نظر معیار MRS (6/61 در گروه آلبومین در مقابل 2/78 درگروه دارونما) و تفاوت میانگین معیار Barthel (38 در گروه آلبومین در مقابل 28 در گروه دارونما) نسبت به گروه دارونما مشاهده شد(05/0P<). زمان شروع داروی آلبومین بعد از سکته در میزان بهبود عملکرد بالینی بیماران، نقش مؤثری داشت (05.0P<).
<strong>نتیجهگیری: </strong>بهنظر میرسد درمان با آلبومین جهت بهبود عملکرد بالینی بیماران و کاهش مدت بستری کارآمد است. این دارو در صورت تزریق زودهنگام اثردهی بیشتری خواهد داشت.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_52032_500cb7be6299de6047ba19a0b2e5957b.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X13320140723Survival of Lactobacillus acidophilus and Bifidobacterium lactis in Probiotic Yogurtsمیزان بقای باکتریهای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس در ماستهای پروبیوتیک35736452034FAمسعود ویسیگروه تغذیه، مرکز تحقیقات تغذیه و بیماریهای متابولیک، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.مهدیس وکیلیگروه تغذیه، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.مریم جراحزادهگروه تغذیه، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.الهام دلاویزگروه تغذیه، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.آمنه حردانیعضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.فاطمه محمدی- گروه تغذیه، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20131014<strong>Background and Objective: </strong>The required amount of <em>Lactobacillus acidophilus</em> and <em>Bifidobacterium lactis </em>to gain beneficial effects in probiotic products is at least 10<sup>6</sup> viable probiotic cells/ml or g. Acidity is one of the important factors that affect the survival of probiotic bacteria in these products. The aim of this study was to evaluate the survival of probiotic bacteria and acidity in tree probiotic yogurts.
<strong>Subjects and Methods:</strong> This study was conducted on probiotic yogurt samples from A, B and C companies to evaluate the survival of <em>Lactobacillus acidophilus</em> and <em>Bifidobacterium lactis</em> and the acidity during storage. The pour plate method of culture was used in anaerobic incubation conditions, at 37 ° C for at least 72 hr were mentioned.
<strong>Results:</strong> The final number of probiotic bacteria in all of the yogurt samples were significantly decreased (P=0.00). Acidity of all of yogurts was significantly increased. The total count of bacteria in A yogurt was more than two others after 20 days.
<strong>Conclusion:</strong> It seems that selected useful combination of probiotic bacteria that reduced acid production, improve the viability of the them. Also the use of the technology such as drying, encapsulation and adding prebiotic may be increases the survival of probiotic bacteria.<strong>زمینه و هدف:</strong> در زمان مصرف فرآوردههای پروبیوتیک، وجود حداقل 10<sup>6 </sup> (کلنی در هر گرم) از باکتریهای لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم بهمنظور اعمال اثرات سلامتیبخش مورد نیاز است. میزان اسیدیته، یکی از عوامل تأثیرگذار بر بقای پروبیوتیکها در محصول میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تعداد باکتریهای پروبیوتیک موجود و میزان اسیدیتۀ آنها در طول مدت نگهداری در سه نوع ماست پروبیوتیک میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعه، باکتریهای موجود در ماستهای پروبیوتیک تهیهشده از شرکتهای A، Bو C بهصورت پور پلیت کشت داده شده و به مدت 72 ساعت در دمای 37 درجۀ سانتیگراد و شرایط بیهوازی نگهداری شدند.
<strong>یافتهها:</strong> نتایج این مطالعه نشان داد که بعد از گذشت 20 روز، تعداد باکتریهای زنده در هر سه نوع ماست بهصورت معناداری کاهش و میزان اسیدیته نیز بهصورت معناداری افزایش یافت (00/0P=). همچنین نشان داده شد که میزان زنده ماندن باکتریهای ماست Aنسبت به ماست B و C بیشتر بود.
<strong>نتیجه گیری:</strong> بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه بهنظر میرسد انتخاب ترکیبی از گونههای باکتریهای پروبیوتیک بهنحوی که موجب کاهش تولید اسید گردند، زندهمانی باکتریها را بهبود میبخشند. همچنین استفاده از تکنولوژیهایی مانند خشک کردن، میکروانکپسوله کردن و افزودن پری بیوتیکها احتمال بقای باکتریها را افزایش خواهد داد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_52034_865197a297273dba51f04226fb0a66bc.pdf