دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Step by Step Treatment of Scorpion Sting in South West of Iranدرمان گام به گام عقربزدگی در جنوب غرب ایران11712447345FAاحسان علویدانشیار گروه نفرولوژی کودکان.گروه نفرولوژی کودکان، مرکز تحقیقات نارسایی مزمن کلیه، بخش نفرولوژی و عقربزدگی مرکز طبی کودکان ابوذر، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150908Scorpion neurotoxins and cytotoxins are the main components causing toxic symptoms and complications in scorpion stung victims and identifying of the type of scorpion, allows one to be able to predict the type of toxicity. In comparison with other scorpion species, Gadeem (<em>Hemiscorpius lepturus</em>) venom produces the most cytotoxic effects and can cause skin necrosis, hemolysis, rhabdomyolysis and acute kidney injury. But the venom in other scorpions mostly contain neurotoxins and depending on quantity and ingredients can cause severe pain, para-sympathetic and sympathetic system stimulation symptoms, pulmonary edema and acute respiratory distress syndrome. Treatment with sufficient dose of intravenous scorpion anti-venom and adequate diuresis with fresh frozen plasma (FFP) in patients with hemolytic uremic syndrome (HUS) and disseminated intravascular coagulation (DIC) in Gadeem scorpion stung cases. In addition, appropriate treatment of neurological complications with prazosin can improve prognosis and decreased mortality.نوروتوکسین ها و سیتوتوکسین های موجود در نیش عقرب عوامل اصلی ایجاد علائم و عوارض ناشی از عقرب زدگی بوده و شناسایی نوع عقرب به پزشک این امکان را میدهد که بتواند نوع سم عقرب را پیش بینی نماید. سم عقرب گادیم بیشترین اثرات سیتوتوکسیسیتی را ایجاد نموده و میتواند باعث نکروز پوستی، همولیز، رابدومیولیز و نارسایی کلیه گردد اما سم سایر عقرب ها بیشتر از نوع نوروتوکسین است و برحسب ترکیب و میزان تولید سم، میتواند باعث درد شدیدتر و بروز علائم تحریک سیستم پارا سمپاتیک و سمپاتیک شده و حتی باعث ادم ریه و سندرم دیسترس تنفسی حاد گردد. درمان با سرم ضد عقرب به روش داخل وریدی و به مقدار مناسب، سرم درمانی و افزایش میزان ادرار و استفاده از پلاسمای تازه FFP) ( در موارد سندرم همولیتیک اورمیک (HUS) و انعقاد داخل عروقی منتشر(DIC) در بیماران عقرب زده با عقرب گادیم و درمان به موقع عوارض عصبی با استفاده از پرازوسین در سال های اخیر باعث بهبود درمان و کاهش عوارض و مرگ و میر در این بیماران شده است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47345_2045d5167a61ea8117350c36d161a58f.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Identification of Genes Responsible for Pathogenicity in a Diarrhea-causing Strain of Escherichia coli Pathovars Clinically Isolated Specimens by Multiplex PCRشناسایی ژنهای عامل پاتوژنیسیته در گونههای اسهالزای پاتووارهای اشریشیاکلی جداشده از نمونههای بالینی به روش Multiplex PCR111747349FAفایزه جلالوندکارشناسیارشد میکروبیولوژی.گروه میکروبیولوژی، دانشکدۀ علوم پایه، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی ساوه، ساوه، ایران.کیومرث امینیاستادیارگروه میکروبیولوژی.گروه میکروبیولوژی، دانشکدۀ علوم پایه، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی ساوه، ساوه، ایران.Journal Article20150711<strong>Background and Objectives: </strong><em>Escherichia coli</em> causes intestinal and extra intestinal diseases and is a major cause of diarrhea in children in developing countries. The aim of this study was to determine the molecular identity of pathogenic <em>E.coli</em> isolated from clinical samples by the Multiplex PCR.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this cross-sectional study 150 stool samples collected from hospitals in West Tehran and biochemical tests (TSI, SIM, MR&VP) were used to identify E. coli species. Identification of genes pathovar diarrheal was carried out by use of multiplex PCR assay. Statistical data was performed with SPSS version 19, using (kruskal–Wallis one-way analysis of variance) descriptive statistical analysis .
<strong>Results: </strong>A total of 55 of isolated clinical samples were identify as <em>E. coli</em>. Gene <em>stx<sub>1</sub></em> was not identified in any of the samples. Among the identified genes, the highest frequency of responsible gene was<em> stx<sub>2</sub></em> with 12.72% and the lowest was for <em>IPaH</em> gene with 1.81%.
<strong>Conclusion: </strong>Frequency more <em>Stx<sub>2</sub></em> than other genes gene studied in this research can be seen as a major factor in causing diarrhea caused by E. coli. Multiplex PCR method can be in the shortest period of time with high specificity and sensitivity to the presence of disease-causing genes discovered and be prevented With appropriate and timely treatment of the creation of resistant strains and transmission of these genes in the human population.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> <em>اشریشیاکلی</em> موجب انواع بیماریهای رودهای و خارج رودهای شده و مهمترین عامل اسهال کودکان در کشورهای در حال توسعه میباشد. هدف از این مطالعه، تعیین هویت مولکولی پاتووارهای <em>اشریشیاکلی</em> مولد اسهال جداشده از نمونههای بالینی به روش Multiplex PCR میباشد.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعۀ توصیفی، تعداد 150 نمونۀ مدفوع اسهالی از بیمارستانهای غرب شهر تهران جمعآوری و با انجام آزمونهای بیوشیمیایی(TSI, SIM, MR&VP) ، تعداد 55 نمونه <em>اشریشیاکلی</em> شناسایی گردید. جهت شناسایی ژنهای پاتووار از آزمون PCR چندگانهای استفاده شد. دادههای آماری با نسخۀ 19 نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون آماری توصیفی کروسکال-والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
<strong>یافتهها: </strong>از مجموع 55 نمونۀ بالینی جهت شناسایی و تأیید ژنهای مورد مطالعه در این تحقیق، ژن<em>stx<sub>1</sub> </em><em> </em>در هیچیک از نمونهها شناسایی نگردید. بیشترین توزیع فراوانی مربوط به ژن <em>stx<sub>2</sub></em> با 72/12 درصد و کمترین فراوانی مربوط به ژن <em>IPaH</em> به میزان 81/1 درصد گزارش شده است.
<strong>نتیجهگیری:</strong> توزیع فراوانی بیشتر ژن <em>stx<sub>2</sub></em> نسبت به سایر ژنهای مطالعهشده در این تحقیق را میتوان بهعنوان عامل اصلی در ایجاد اسهال ناشی از <em>اشریشیاکلی</em> دانست. با روشMultiplex PCR میتوان در کوتاهترین مدت زمان با ویژگی و حساسیت بالا به حضور ژنهای بیماریزا پی برد و با درمان مناسب و بهموقع از بهوجود آوردن سویههای مقاوم و انتقال این ژنها در جمعیتهای انسانی جلوگیری بهعمل آورد.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47349_d55cbc5813027fd389d9b9c7c9f8b450.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Comparison of Citaloperam with Venlafaxine in Treatment of Atypical Depressionمقایسۀاثر سیتالوپرام و ونلافاکسین در درمان افسردگی آتیپیک9510347351FAساحل همتی گرکانیدانشیار گروه روانپزشکی.گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، تهران، ایران.علی ناظری آستانهاستادیار گروه روانپزشکی.گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، تهران، ایران.حمیدرضا حکمتروانپزشک.گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، تهران، ایران.Journal Article20150223<strong>Background and Objective: </strong>This study conducted to compare effectiveness of citalopram with venlafaxine in treatment of outpatients with atypical depression.
<strong>Subjects and Methods: </strong>The present study was an open-label randomized clinical trial, and compared the effectiveness of citalopram with venlafaxine in 80 outpatients with mild to moderate atypical depression based on DSM-IV-TR criteria using Beck depression questionnaire, who visited Akhavan clinic and Razi Psychiatric Hospital in Shahre Rey, Tehran. Evaluation of symptoms improvement and incidence of side effects were carried out fortnightly with the use of a clinical interview or by telephone up to eight weeks.
<strong>Results: </strong>Although venlafaxine group showed more decline in Beck scores, statistical analysis of the results showed no significant differences in declined Beck scores in citalopram group (with the mean score of 6.42 ± 11.78) versus venlafaxine group (with the mean score of 7.87± 8.03 ) (P=0.522).
<strong>Conclusion: </strong>Both citalopram and venlafaxine were effective in atypical depression treatment, and no significant difference was found. However venlafaxine was more effective in reduction of sleep duration and caused weight loss.<strong>زمینه و هدف</strong>: هدف از این مطالعه،مقایسۀ اثر سیتالوپرام و ونلافاکسین در درمان افسردگی آتیپیک بیماران مراجعهکنندۀ سرپایی به درمانگاه اخوان شهر تهران و درمانگاه اورژانس بیمارستان روانپزشکی رازی شهر ری است.
<strong>روش بررسی:</strong>مطالعۀ حاضر به روش کارآزمایی بالینی تصادفی به مقایسۀ اثر سیتالوپرام و ونلافاکسین در 80 بیمار مبتلا به افسردگی آتیپیک خفیف تا متوسطمراجعهکنندۀ سرپایی به درمانگاه اخوان و درمانگاه اورژانس بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تهرانبر اساس DSM-IV-TR و پرسشنامۀ افسردگی بک پرداخته است.مقدار بهبود علایم و بررسی از نظر عوارض جانبی دارو هر دو هفته با استفاده از مصاحبۀبالینی یا در صورت عدم همکاری بهصورت تلفنی(بجز ابتدا و انتهای مطالعه) تا 8 هفته بررسی شد.
<strong>یافتهها:</strong> تفاوت کاهش نمرۀ بک در گروه سیتالوپرام با میانگین 77/11±42/6 و در گروه ونلافاکسین با میانگین 03/8±87/7معنادار نشان نداد (522/0=P)؛هرچند ونلافاکسین کاهش بیشتری در نمرۀ بک ایجاد کرد.
<strong>نتیجهگیری:</strong>سیتالوپرام و ونلافاکسین هر دو در درمان افسردگی آتیپیک مؤثر گزارش شدند و تفاوت معناداری در مقدار اثر این دو دارو یافت نشد. ونلافاکسین در کاهش خواب و کاهش وزن بیماران مؤثرتر بود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47351_3750dffdefcd18ffdd641bfd1b46dd3d.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Comparision of Transverse Strength of Polymethylmethacrylate Resin with Reinforced PMMA by Stainless Steel Wire, Metallic Mesh and Polyethylene Fiberمقایسۀ استحکام عرضی رزین پلیمتیلمتاکریلات، تقویت شده با سیم Stainless Steel ، مش فلزی و فایبر پلیاتیلن10511547371FAاسدالله احمدزادهاستادیار گروه پروتزهای دندانی.گروه پروتزهای دندانی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سیدعلی ضیائیمریم شمساییدستیار تخصصی گروه دندانپزشکی کودکان.گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.داریوش فتحعلی پوردندانپزشک.دندانپزشک عمومی.علی روحانیدانشجو.دانشجوی رشتۀ دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150521<strong>Background and Objective:</strong> Denture fracture due to excessive thickness, malocclusion or other traumas during sneezing or washing are disadvantages of acrylic prosthetics and PMMA resin. So further methods are needed to increase their transverse strength. Although there are many studies on reinforcing and modifying with copolymers, cross–linking or use of metallic or fibric strengtheners to enhance mechanical properties, There are limited studies with paradoxical results. The aim of this study was to compare the transverse strength between reinforcement with polyethylene fiber and two older methods (stainless steel, metallic mesh).
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this study 40 PMMA resin samples (65x12x3 mm) were made and categorized in 4 groups : With no reinforcing agent ( control group ); with metal wire (diameter 1.0 mm); with metal mesh (diameter 0.3 mm) and with polyethylene fiber (Fibre–braid). These samples were put to 3-point loading test by Instron universal testing machine.
<strong>Results: </strong>The average transverse strength in control group was 78.37 MPa and for three other groups: metallic wire, mesh and polyethylene fibers, in sequence, were 80.25 MPa , 9 MPa and 78.56 MPa . The results were not statistically significant ( P>0.05).
<strong>Conclusion:</strong> Reinforcing the acrylic resin using different techniques do not produce increases in transverse strength in comparison with the conventional acrylic resin with no reinforcement. Therefore, none of the tested techniques are recommended.<strong>زمینه و هدف</strong>: شکستن پروتز در اثر حوادث یا ناهماهنگی اکلوژن از ضعفهای رزینهای آکریلی پلیمتیل متاکریلات میباشد. به همین علت محققان در صدد یافتن روشهایی جهت بالا بردن استحکام عرضی این مواد بودهاند. تاکنون روشهای متفاوتی شامل استفاده از کو پلیمرها، عواملCross-Linking ، تقویتکنندههای فلزی و فایبرها جهت بالا بردن خواص مکانیکی این مواد ابداع شده است. در مورد مواد تقویتکنندۀ جدیدتر، از جمله فایبرهای پلیاتیلن تحقیقات محدود و نتایج متناقض میباشد.
هدف از انجام این تحقیق، مقایسۀ میزان استحکام عرضی بین این روش با دو روش دیگر (سیمS.S و مش فلزی) جهت تقویت رزینPMMA میباشد.
<strong>روش بررسی: </strong>در این تحقیق 40 نمونه رزین PMMA ساخته شده و در چهار گروه دهتایی تقسیمبندی شد. در گروه اول از هیچ نوع تقویتکنندهای استفاده نشده و به عنوان گروه شاهد منظور گردید. در سه گروه دیگر به ترتیب از سیم فلزی به قطر 0/1 میلیمتر، مش فلزی به ضخامت 3/0 میلیمتر و فایبر پلیاتیلن از نوع Fiber-braid جهت تقویت نمونهها استفاده شد. در نهایت این نمونهها با استفاده از تست 3-Point Loading تحت اعمال نیرو تا موقع شکستن قرار گرفتند.
یافتهها: متوسط میزان استحکام عرضی گروه شاهد MPa 37/78 و سه گروه دیگر به ترتیب: MPa 25/80، MPa 79 و MPa 56/78 محاسبه شد، ولی این میزان افزایش در هیچکدام از گروهها از نظر آماری معنادار نبود (05/0< p).
<strong>نتیجهگیری:</strong> افزایش 5/2%، 8/0% و 25/0% به ترتیب برای گروههای تقویتشده با سیم استینلساستیل، مش فلزی و فایبر پلیاتیلن، تأثیر قابل ملاحظه در بهبود استحکام عرضی رزین آکریلی PMMA ندارد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47371_aa1d463e0ad9b4cf5a3dd3b03176db4c.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Prevalence of High TG- Low HDL Syndrome and High TG/HDL Ratio in Adults over 20 Years Old in Ahvazشیوع سندرم تریگلیسرید (TG) بالا و کلسترول HDL پایین و نسبت TG/HDL بالا در افراد بزرگسال شهر اهواز859347374FAلیلا مرادیمتخصص داخلی غدد و متابولیسم.- گروه غدد و متابولیسم، دانشکده هپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.سید محمود لطیفیدانشجوی دکترای پژوهشی. - پژوهشکدۀ سلامت، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-8989-5397حاجیه بیبی شهبازیاناستاد گروه غدد و متابولیسم.گروه غدد و متابولیسم، دانشکده هپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.ارمغان مروج ال علیپزشک عمومی و دانشجوی دکترای پژوهشی.مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20141217<strong>Background and Objective:</strong> The aim of this study was to evaluate the prevalence of high TG-low HDL syndrome and high TG/HDL ratio and its associated factors in Ahvaz.
<strong>Subjects and Methods: </strong>This descriptive analytical study was performed with cluster sampling method in 6 health centres and 75 households were randomly selected. Blood pressure, weight, height, body mass index (BMI) and waist circumference were measured. Serum fasting level of FBS, total cholesterol, triglyceride, HDL and LDL were measured.
<strong>Results: </strong>Total 2505 participants [1155 male (46.15%), 1350 female (53.9%)] evaluated in this study. Prevalence of high TG-low HDL was 10.2% (6.5% in male, 13.3% in female) according to American Association of Clinical Endocrinologist (AACE). Prevalence of high TG/HDL ratio was 67.8% with significant difference in male (73.9% in male, 63.7% in female) (P=0.0001). Prevalence of high TG-low HDL and TG/HDL ratio had significant correlation with age (P=0.0001). Both disorders were more prevalent in subjects with diabetes, obesity and high waist circumference than normal weight and normal waist circumference.
<strong>Conclusion: </strong>The results shows prevalence of high TG- low HDL and TG/HDL ratio are common disorders in Ahvaz. Educational programs are recommended to improve lifestyles and reduce cardiovascular disease risk factors.<strong>زمینه و هدف:</strong> این مطالعه بهمنظور تعیین شیوع سندرم تریگلیسرید بالا و کلسترول HDL پایین (High TG- Low HDL) و نسبت TG/HDL بالا و فاکتورهای مرتبط با آن در افراد بالای 20 سال شهر اهواز انجام گرفت.
<strong>روش بررسی:</strong> این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی به روش خوشهای چند مرحلهای در 6 مرکز بهداشت در شهراهواز انجام شد. فشار خون، وزن، قد، BMIو دور کمر داوطلبین اندازهگیری گردید. سطح سرمی ,FBS کلسترول توتال، تریگلیسیرید، HDL، LDL بعد از 12 ساعت ناشتا اندازهگیری شد.
<strong>یافتهها:</strong> از 2505 داوطلب، 1155 نفر (1/46 درصد) مرد و 1350 نفر (9/53 درصد) زن بودند. میانگین سنی داوطلبان مرد، 5/14+9/42 و زن 6/12+9/39 سال بود. شیوع سندرم High TG- Low HDLبر اساس کرایتریای AACE، 2/10 درصد
(5/6 درصد در مردان و 3/13 درصد در زنان 0001/0P= ) بود. شیوع نسبت TG/HDL بالا، 8/67 درصد بوده که بهصورت معنادار در مردان (9/73 درصد) بالاتر از زنان (7/62 درصد) بوده است (0001/0P=). شیوع سندرمHigh TG- Low HDL و نسبت بالای TG/HD با سن ارتباط معنادار داشت (0001/0P=). هر دو اختلال در افراد دیابتی، چاق و افراد با دور کمر بالا شایعتر از افراد با وزن نرمال و دور کمر نرمال بودند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> سندرم High TG- Low HDL و نسبت بالای TG/HDL در شهراهواز شایع میباشند. اجرای برنامههای آموزشی در جهت اصلاح شیوۀ زندگی و کاهش فاکتورهای خطر توصیه میگردد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47374_74b8c68d128b0d3c32130dd87ce1a78f.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Cinnamon(Cinnamomum zeylanicum) Hydroalcoholic Extract Effects on Histological Structure of Hippocampus in Ovariectomized Miceاثر عصارۀ هیدروالکلی دارچین بر ساختار بافتشناسی هیپوکامپ در موشهای سوری اواریکتومیشده738347380FAطیبه محمدیاستادیار گروه زیستشناسی.گروه زیستشناسی، دانشکدۀ علوم، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.بابک محمدیاندانشیار گروه پاتوبیولوژی.گروه پاتوبیولوژی، دانشکدۀ دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.سیدرضا فاطمی طباطباییدانشیار گروه علوم پایه.گروه علوم پایه، دانشکدۀ دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.مریم کلاهیاستادیار گروه زیستشناسی.گروه زیستشناسی، دانشکدۀ علوم، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20141015<strong>Background and Objective:</strong> Hippocampus is a part of limbic system and has an important role in memory and learning. Menopause causes failure in the memory and learning in women. Different medicines have been used to improve memory in menopausal women. Nowadays, Herbal medicines due to their fewer side effects are used in treatment of various diseases. Cinnamon is one of these herbal medicines that claimed to improve sexual potential and memory. The aim of the present study was to evaluate Cinnamon hydroalcoholic extract effect on hippocampal histology following ovariectomy (experimental menopause).
<strong>Subjects and Methods: </strong>17 adult female mice(30±5g) were divided into 3 groups as control, sham(ovariectomized) and treatment. Cinnamon hydroalcoholic extract(200mg/kg) was administrated every other day for 20 days IP. 24 hours after last administration, animals were euthanized, their brain were isolated immediately and were floated in fixative solution. Tissue sections of brain were prepared and stained by Hematoxylin-Eosin(H&E) and studied by light microscopy.
<strong>Results:</strong> Ovariectomy increased degenerated cells in CA1 and DG regions of hippocampus significantly(P<0.05). Treatment with cinnamon prevented these changes and cellular degeneration decreased significantly in comparison with ovariectomized group(P<0.05).
<strong>Conclusion:</strong> Cinnamon decreased histological changes following ovariectomy (experimental menopause) in mice hippocampus and it may be a suitable medicine to improve memory and learning in menopausal women.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف</strong>: هیپوکامپ جزئی از سیستم لیمبیک است و نقشی مهم در حافظه و یادگیری دارد. یائسگی باعث اختلال در حافظه و یادگیری در زنان میشود. از درمانهای مختلف جهت بهبود حافظه در زنان یائسه استفاده میشود. امروزه گیاهان دارویی بهواسطۀ اثرات جانبی اندکی که دارند بسیار مورد توجه هستند. یکی از گیاهان دارویی که در بهبود حافظه و تقویت نیروی جنسی نقش دارد دارچین است. هدف این مطالعه، بررسی اثر عصارۀ هیدروالکلی دارچین بر ساختار بافتشناسی هیپوکامپ در موشهای اواریکتومیشده بهعنوان مدل یائسگی تجربی انسان بود.
<strong>روش بررسی</strong>: تعداد 17 سر موش سوری ماده (5±30 گرم) به سه گروه کنترل، شاهد جراحی و تیمار تقسیم شدند. عصارۀ هیدروالکلی دارچین (mg/kg 200) بهمدت 20 روز یک روز در میان بهصورت داخل صفاقی (Intraperitoneally:IP) تجویز شد. 24 ساعت پس از آخرین تزریق، حیوانات آسان کشی شده و بلافاصله مغز آنها خارج گردید و در محلول فیکساتیو قرار داده شد. مقاطع بافتی از مغز تهیه و پس از رنگآمیزی با هماتوکسیلین- ائوزین (H&E)، توسط میکروسکوپ نوری مطالعه شد.
<strong>یافتهها</strong>: اواریکتومی باعث افزایش معنادار تعداد سلولهای تخریبشده در نواحی CA1 و DG هیپوکامپ شد (05/0 P<). تیمار با دارچین از این تغییرات جلوگیری کرد و تخریب سلولی بهصورت معنادار در مقایسه با گروه اواریکتومی کاهش یافت (05/0 P<).
<strong>نتیجهگیری</strong>: دارچین تغییرات بافتی ناشی از اواریکتومی (یائسگی تجربی) در هیپوکامپ موش را کاهش داد و ممکن است دارویی مناسب برای بهبود حافظه و یادگیری در زنان یائسه باشد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47380_d8abaf2cc155a9eea5b3bd467d8c43ae.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320The Prevalence of Vitamin D Deficiency in Patients Referred to the Clinical Diagnostic Laboratories in Khuzestan Province in 2014گزارش بسامد کمبود ویتامینD در افراد مراجعهکننده به آزمایشگاههای تشخیص طبی در سطح استان خوزستان در سال 1393637147393FAاسما محمدیدانشجوی کارشناسی ارشد بیوشیمی بالینی.گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.روح اله موسوی دهمورددانشجوی کارشناسی ارشد بیوشیمی بالینی.گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدرضا افشارمنشمحمدرضا افشارمنش، گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.صالح عیاشیدانشجوی کارشناسی ارشد بیوشیمی بالینی.گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.ندا عبدویسدانشجوی کارشناسی ارشد بیوشیمی بالینی.گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.علیرضا خیراللهJournal Article20150702<strong>Background and Objective:</strong> Throughout the world, measuring serum 25-hydroxyvitamin D is used to assess serum vitamin D levels. According to this criterion, many epidemiological studies show that vitamin D deficiency is a worldwide health problem and is associated with many chronic diseases. The aim of this study was to evaluate serum levels of vitamin D in Khuzestan province and remark on the need for its treating.<strong> </strong>
<strong>Subjects and Methods: </strong>This cross-sectional study was carried out on 4574 participants of men and women referred to some diagnostic laboratories of Khuzestan Province in 1393. Serum level of 25(OH) vitamin D, as the most important metabolites of vitamin D, was measured by chemiluminescence method and vitamin D deficiency was defined at 25-hydroxy vitamin D level of less than 30 ng / ml.
<strong>Results</strong><strong>: </strong>Based on the statistic analysis the mean serum level of 25(OH)VitD was 21.40 ± 18.36 ng/mL 77.8% of participants were assessed as the severe to mild VitD deficiency. The VitD average for male and female were 21.45 ± 16.03 and 21.38 ± 19.00 ng / ml respectively and it was in insuficiency range for both sexes.
<strong>Conclusion:</strong> In this study, it was found that despite the sunny climate of Khuzestan, the serum level of vit D is low in study parcipitants and the mean reasons for this deficiency can be due to very low intake of vitamin D through foods, fear of exposure to the sun ray, or incorrect assessments of the normal values of Vit D.<strong>زمینه و هدف:</strong>در سرتاسر دنیا اندازهگیری سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D برای ارزیابی ویتامین D مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعات اپیدمیولوژیکی فراوانی کمبود ویتامینD را بهعنوان یک مشکل مهم و شایع بهداشتی در جهان دانستهاند که با بسیاری از بیماریها در ارتباط است. هدف از اجرای این مطالعه، ارزیابی سطح سرمی ویتامین D در افراد مراجعهکننده به آزمایشگاههای تشخیص طبی در سطح استان خوزستان و اشاره به ضرورت درمان آن میباشد.
<strong>روش بررسی: </strong>این مطالعۀ توصیفی-مقطعی در سال ۱۳۹۳ بر روی 4574 نمونه از افراد مراجعهکننده به تعدادی از آزمایشگاههای تشخیص طبی در استان خوزستان انجام شد. سطح سرمی 25- هیدروکسی کوله کلسیفرول بهعنوان مهمترین متابولیت ویتامین Dبه روش کمی لومینسانس و برحسب ng/ml اندازهگیری شد و مقادیر کمتر از ng/ml30 بهعنوان کمبود ویتامین D تعیین گردید.
<strong>یافتهها: </strong>متوسط سطح سرمی –(OH)D25، ng/ml 36/18±40/21 تعیین گردید و بسامد کمبود شدید تا خفیف آن 8/77 درصد ارزیابی شد. میانگین آن در مردان ng/ml 03/16± 45/21 و برای زنان ng/ml00/19± 38/21 برآورد شد که برای هر دو جنس در محدوده ناکافی بود.
<strong>نتیجهگیری: </strong>در مطالعۀ حاضر، مشخص شد که علیرغم شرایط اقلیمی استان خوزستان سطح سرمی ویتامین D افراد پایین است و بیش از 75 درصد از مراجعهکنندگان دچار کمبود خفیف تا شدید ویتامین D بودند که میتواند بهعلت دریافت اندک ویتامین D از طریق مواد غذایی، ترس از مواجهه با آفتاب، و یا ارزیابی غلط از مقادیر نرمال آن باشد. که لزوم انجام یک مطالعه اپیدمیولوژیک گسترده جهت بررسی شیوع کمبود ویتامین D در استان را ضروری می سازد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47393_b03c3c59df7570387a6c7d93d44135f3.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320The Effect of Six Weeks Aerobic Training on Fibrinogen and Some of the Coagulation Factors in Women with Type 2 Diabetesتأثیر شش هفته تمرین منتخب ایروبیک بر فیبرینوژن و برخی فاکتورهای انعقادی زنان دیابتی نوع 2556247396FAمعصومه خواجوئینژادکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.عبدالحمید حبیبیدانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-6053-3210روح اله رنجبراستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی.گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20151118<strong>Background and Objectives:</strong> More than 80% of diabetic subjects die because of cardiovascular complications. The main symptom of this disease is thrombosis which occurs due to the increase of coagulation factors and imbalance in the homeostasis. The aim of present study was to investigate the effect of six weeks aerobic training on fibrinogen and some of the coagulationfactors in women with type 2 diabetes.
<strong>Subjects and Methods: </strong>Among women with type 2 diabetes, 20 patients were chosen. They were randomly divided in two groups: experimental (n=12; age:47.41±6.59 yr, BMI:
28.79±3.92) and control (n=8; age:48±5.9 yr, BMI:30.87± 2.18). The experimental group performed the training for 6 weeks, each week 4 sessions with 50–80 % heart rate reserve. Blood samples were taken 24 h before the first training session and 48 h after the last training session. Covariance test was used to evaluate the data and in order to compare each group’s pretest and posttest, paired-samples T-test was used at the significance level of P ≤0.05.
<strong>Results: </strong>There were significant increase in fibrinogen (P= 0.007), PTT (P=0.001), PT( 0.001) and significant decrease in platelet (P= 0.001) of the experimental group.
<strong>Conclusion:</strong> Present study indicated that 6 weeks aerobic exercise caused changes in coagulation factors which is beneficial to deal with threatening complications coagulation system in patient with type 2 diabetes.<strong>زمینه و هدف:</strong> بیش از 80 درصد مبتلایان به دیابت، بهعلت بروز بیماریهای قلبی-عروقی جان خود را از دست میدهند. از علایم اصلی این بیماری، ترومبوز است که بهدلیل افزایش فعالیت عوامل انعقادی و بههم خوردن تعادل در دستگاه هموستاز اتفاق میافتد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین منتخب ایروبیک بر فیبرینوژن و برخی فاکتورهای انعقادی زنان دیابتی نوع 2 بود.
<strong>روش بررسی:</strong> از میان زنان مبتلا به دیابت نوع 2، 20 نفر به شکل تصادفی انتخاب و به دو گروه تجربی (12 نفر با میانگین سنی 59/6 ±41/47 و شاخص تودۀ بدنی 92/3 ±79/28 ) و کنترل (8 نفر با میانگین سنی 9/5 ±48 و شاخص تودۀ بدنی 18/2 ±87/30) تقسیم شدند. گروه تجربی تمرینات را بهمدت شش هفته، هر هفته چهار جلسه و با شدت 50 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا کردند. نمونههای خونی، 24 ساعت قبل از شروع و 48 ساعت پس از آخرین جلسه اخذ شد. ارزیابی دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس و مقایسۀ پیشآزمون و پسآزمون هر گروه با آزمون تی زوجی در سطح معناداری 05/0≥P انجام شد.
<strong>یافتهها:</strong> افزایش معنادار فیبرینوژن (007/0=P)، PTT (001/0P=) و PT (001/0=P)، همچنین کاهش معنادار پلاکتهای (001/0=P) گروه تجربی مشاهده شد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> پژوهش حاضر نشان داد که 6 هفته تمرین منتخب ایروبیک باعث ایجاد تغییراتی در فاکتورهای انعقادی میشود که جهت مقابله با عوارض تهدیدکنندۀ سیستم انعقاد در بیماران دیابت نوع 2 مفید است.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47396_40c3fa0777adab5d2544b035f0f011a3.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Accuracy of MRI on Diagnosis of Solitary Pulmonary Noduleبررسی دقت ام.آر.آی در تشخیص ندولهای منفرد ریوی475447400FAرضا جلیدانشیار گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، مرکز تحقیقات تصویربرداری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.مهسا محمدیانپزشک عمومی.دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات تصویربرداری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.پریسا پیشداددانشیار گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، مرکز تحقیقات تصویربرداری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.مهسا اخوانپزشک عمومی.دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات تصویربرداری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.Journal Article20150601<strong>Background and Objective:</strong> Solitary pulmonary nodule (SPN) is defined as a discrete, well margined opacity up to 3cm in diameter that is surrounded by normal lung tissue and is not associated with any other abnormality in the lung or nearby lymph nodes. CT scan is the modality of choice for detection of SPN. Lack of ionizing radiation and high spatial resolution are the main benefits of MRI, nevertheless the usefulness of this imaging modality on diagnosis of lung nodules has not been well established. Aim of this study was to determine the accuracy of MRI on diagnosis of SPNs that their presence have been confirmed by CT scan.
<strong>Subjects and Methods: </strong>A total of 32 patients, confirmed for SPN according to CT scan findings and 11 patient with normal CT scan were included in this prospective study were allocated as case and control groups respectively. Sensitivity, specificity and positive and negative predictive values of MRI were determinated. Site and size of pulmonary nodules as well as different MRI sequences were the investigated parameters.
<strong>Results: </strong>Statistical analysis showed the least diagnostic sensitivity for T1w sequences (27%). T2w images and Fat-sat slices had 55% and 36% sensitivity respectively. Specificity of 97% for T1w images, 90% for T2w slices and 90% in Fat-sat sequences were the other results.
<strong>Conclusion: </strong>Although specificity of different sequences of MRI was ≥90% , low sensitivity and breath holding technique precludes its routine usage for the suspected patients with SPN and early detection of pulmonary nodules in high risk patients.<strong>زمینه و هدف: </strong>ندول منفرد ریوی ضایعات مدور زیر 3 سانتیمتر هستند که حاشیۀ مشخص داشته و با پارانشیم ریه محاصره شدهاند. سیتیاسکن روش استاندارد برای تشخیص این ضایعات میباشد. علیرغم مزایای ام آر آی در تصویربرداری اجزای مختلف بدن، استفادۀ معمول از آن در تشخیص ندول منفرد ریوی اثبات نشده است. در این مطالعه، دقت ام آر آی در تشخیص این ضایعات مورد بررسی قرار گرفته است.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعه، ۳۲ بیمار که در آنها ندول منفرد ریوی توسط سیتیاسکن اثبات شده است و ۱۱ نفر با نتیجه نرمال سیتیاسکن بهترتیب بهعنوان گروه هدف و شاهد انتخاب گردیدند. سیتیاسکن بهعنوان روش انتخابی تصویربرداری درنظر گرفته شده و نتایج حاصل از ام آر آی با آن مقایسه گردید.
<strong>یافتهها: </strong>اندازه، محل ندول و سکانسهای مختلف ام آر آی، پارامترهای درنظر گرفتهشده در این مطالعه هستند. نتایج آماری مؤید حساسیت تشخیصی ۲۷ درصد و ۵۵ درصد و ۳۶ درصد برای تصاویر T1w و T2wو Fat-Sat به ترتیب بوده است. ویژگی در تصاویر ,T2, T1 Fat-Sat نیز بهترتیب ۹۷ درصد، ۹۰ درصد و ۹۰ درصد استنتاج گردید.
<strong>بحث و نتیجهگیری: </strong>علیرغم ویژگی بالای سکانسهای ام آر آی در بررسی ندول منفرد ریه، بهدلیل پایین بودن حساسیت این روش تصویربرداری استفادۀ معمول آن بدون تزریق کنتراست در تشخیص ضایعات مذکور پیشنهاد نمیگردد.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47400_f4e8719cf7c0a5b905a23b5e85bab71b.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320The Neuroprotective Effect of Hydroalcoholic Extract of Salvia officinalis on Infract Volume and Neurologic Deficitsin Rat Ischemic Stroke Modelبررسی اثر حفاظتی عصارۀ هیدروالکلی مریمگلی(Salvia officinalis) بر آسیب بافتی و نقصهای نورولوژیک در مدل سکتۀ مغزی در موش صحرایی354547405FAالهام قاسملوکارشناسی ارشدفیزیولوژی.گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات بیولوژی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان، زنجان، ایران.مهدی رهنمادانشیار گروه فیزیولوژی.گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات بیولوژی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان، زنجان، ایران.محمدرضا بیگدلیدانشیار گروه فیزیولوژی،گروه فیزیولوژی، دانشکدۀ زیستشناسی، دانشگاه شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.Journal Article20150506<strong>Background and Objective:</strong> After reperfusion following focal ischemia, free radicals are created, causing cell death. <em>Salviaofficinalis</em> contains antioxidant compounds that may prevent cell death process. For this reason, we will examine the protective effect of <em>Salvia officinalis</em> extracts of infarct volume and neurological deficit caused by ischemic stroke.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this experimental study, 35 male Wistar rats were randomly divided into 5 groups of 7 rats in each group. The control group received distilled water, three groups received intraperitoneally hydroalcoholic extracts of <em>Salvia officinalis</em> respectively with doses of 50, 75 and 100 mg/kg for 21 days. Four experimental groups underwent 60 min middle cerebral artery occlusion. Two hours after the last administration of <em>Salvia</em> extracts, middle cerebral occlusion was induced. Then, infarct volume and neurologic deficits were analyzed. Sham operated groups were not pretreated before induction of brain ischemia.
<strong>Results:</strong> The results of this study showed that all three doses of the extract reduced the amount of infarct volume in the core, penumbra and subcortex as well as score of neurological deficits was reduced compared with control group (P<0.05).
<strong>Conclusion:</strong> It seems <em>Salvia officinalis</em> due by reduction of infarct volumeand neurological disorders, apply the protective effect against stroke damage.<strong>زمینه و هدف:</strong> پس از برقراری جریان خون مجدد بهدنبال ایسکمی موضعی در مغز، رادیکالهای آزاد ایجادشده، سبب مرگ سلولی میشوند. گیاه مریمگلی دارای ترکیبات آنتیاکسیدانی است که میتواند از مرگ سلولی جلوگیری کند. به همین دلیل در این مطالعه به بررسی اثر عصارۀ هیدروالکلی مریم گلی بر حجم آسیب بافتی و امتیاز نقصهای نورولوژیک پرداخته خواهد شد.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعۀ تجربی، 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 5 گروه هفتتایی تقسیم شدند. به گروه کنترل آب مقطر وبه سه گروه دیگر عصارۀ هیدروالکلی مریمگلی با دوزهای 50، 75 و100 میلیگرم بر کیلوگرم، بهصورت درون صفاقی و بهمدت 21 روز، تزریق شد.2ساعت بعد از آخرین تزریق این 4 گروه بهمدت 60 دقیقه تحت جراحی شریان میانی مغز MCAO قرار گرفتند و حجم آسیب بافتی و امتیاز نقصهای نورولوژیک در آنها بررسی شد.گروه پنجم، گروه شاهد ایسکمی که تیمار و القای ایسکمی در آنها صورت نمیگیرد.
<strong>یافتهها:</strong>نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که تزریق عصاره در هر سه دوز سبب کاهش حجم آسیب بافتی در ناحیۀکور (کانون سکتۀ مغزی)، پنومبرا (ناحیۀ اطراف کانون سکتۀ مغزی) و ساب کورتکس و همچنین کاهش امتیاز نقصهای نورولوژیکنسبت به گروه کنترل گردید(05/0P<).
<strong>نتیجهگیری: </strong>بهنظر میرسد مریمگلی بهدلیل کاهش حجم آسیب بافتی و امتیاز نقصهای نورولوژیک بتواند طی ایسکمی مغزی اثر حفاظتی بر مغز اعمال کند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47405_59a1386feac37a5415bee002db62cf3c.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320A Study on Epidemiological Features and Clinical Manifestations among Crohn and Ulcerative Colitis Patients Admitted to Treatment Centers of Ahvaz, Iranبررسی ویژگیهای اپیدمیولوژیک و تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به کرون و کولیت السراتیو مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر اهواز193347407FAعطاءاله غدیریاستادیار گروه ایمونولوژی.مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی و گروه ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.هادی اسماعیلیدانشجوی کارشناسی ارشد ایمونولوژی.مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی و گروه ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.سیدجلال هاشمیدانشیار گروه داخلی. فوق تخصص گوارش.مرکز تحقیقات عفونی گوارش و گروه داخلی . دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.عبدالرحیم مسجدیزادهدانشیار گروه داخلی. فوق تخصص گوارش.مرکز تحقیقات عفونی گوارش و گروه داخلی . دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.پژمان علوینژاددانشیار گروه داخلی. فوق تخصص گوارش.مرکز تحقیقات عفونی گوارش و گروه داخلی . دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.علیاکبر شایستهدانشیار گروه داخلی. فوق تخصص گوارش.مرکز تحقیقات عفونی گوارش و گروه داخلی . دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150609<strong>Background and Objective:</strong> Inflammatory bowel disease (IBD), including Crohn's and ulcerative colitis is a complex multifactorial disease with unknown exact cause. This study investigated the epidemiological features and clinical manifestations of IBD referred to GIT specialists in the city of Ahvaz, Iran.
<strong>Subjects and Methods:</strong>In this cross-sectional study, from Sep 2013 to May 2015, 115 patients with confirmed diagnosis of IBD included 35 patients with Crohn’s disease and 80 patients with ulcerative colitis were evaluated. Data collection was based on a prepared patient questionnaire and Chi square test analyzed by spss software ver 22.
<strong>Result:</strong> The mean and ± SD age of patients at diagnosis was 26.09 ±10.69 and 30.09 ± 9.84 yr in patients with ulcerative colitis and Crohn' disease respectively. Women were the dominant sex in both diseases. In Crohn's disease, enteric phenotype had the highest percentage (42.9 %) and in terms of the behavior of the disease, inflammatory was 80% more common. In patients with ulcerative colitis in terms of feature, pancolitis with 46.25 % was more than others. In comparison between Crohn' disease and ulcerative colitis significant differences observed for pain in the back P=0.004, blood in the stool P=0.017, headache P=0.004 and age P< 0.001 The frequency of all these four features among patients with ulcerative colitis were significantly higher than among Crohn's disease patients.
<strong>Conclusions</strong><strong>: </strong>The finding of this study demonstrated that among IBD patients in our area, enteric phenotype and inflammatory behavior in Crohn's disease and pancolitis phenotyp in ulcerative colitis e are more prevalent.<strong>زمینه و هدف:</strong> بیماری التهابی روده که شامل کرون و کولیت السراتیو میباشد یک بیماری پیچیدۀ چندعاملی است که علت دقیق آن ناشناخته است. این مطالعه با هدف بررسی تظاهرات بالینی و خصوصیات اپیدمیولوژیکی بیماری التهابی روده در مراجعهکنندگان به متخصصین گوارش سطح شهر اهواز میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعۀ توصیفی- مقطعی به بررسی 115 بیمار التهابی روده شامل 35 بیمار کرون و 80 بیمار کولیت السراتیو از مهرماه سال 1392 تا خرداد سال 1394 پرداخته شده است که این افراد بیمار جهت انجام مداوا به متخصصین گوارش سطح شهر اهواز مراجعه نموده و بیماری ایشان توسط متخصصین ثابت گردیده است. تحلیل نتایج پرسشنامه و آزمون کای دو توسط نسخۀ 22 نرم افزار SPSS انجام شد.
<strong>یافتهها:</strong> میانگین سن بیماران ± انحراف معیار در زمان تشخیص 69/10±09/26 در بیماران کرون، و 84/9±90/30 در بیماران کولیت السراتیو میباشد. جنس زن در هر دو بیماری غالب بود. در بیماران کرون از نظر فنوتیپ بیماری، انتریک با 9/42 درصد و از نظر رفتار بیماری نوع التهابی با 80 درصد شایعتر بوده و در بیماران کولیت السراتیو از نظر ویژگی بیماری نوع پانکولیت با 25/46 درصد بیشتر از دیگر موارد مشاهده گردیده است. در مقایسه بیماران از نظر آماری بین کرون و کولیت السراتیو اختلاف معناداری در درد در ناحیۀ پشت 004/0=P، خون در مدفوع 017/0=P، سردرد 004/0=P و سن001/0=P مشاهده گردید که فراوانی هر چهار مورد در بیماری کولیت السراتیو بهطور قابل توجهی بیشتر از بیماری کرون بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> در این مطالعه در بیماران CD نوع انتریک و رفتار التهابی و در بیماران UC پانکولیت بیشتر شایع بوده است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47407_96d8ac47db369ed17692223bce28ecc6.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X15120160320Internal Pudendal Artery Angiographic Findings in Impotent Patients Undergoing Coronary Angiography in Emam Khomeini Hospital Ahvaz, Iranبررسی یافتههای آنژیوگرافیک شریان پودندال داخلی در بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونری مبتلا به ایمپوتنسی در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اهواز1947410FAسعید یزدانخواهاستادیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.احمدرضا عصارهاستادیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.محمدرضا دادفراستادیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.سید محمدحسن عادلدانشیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.شهلا مجیدیاستادیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.فرزانه احمدیاستادیار گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.زهرا امیر عجمرزیدنت گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.مرضیه جعفرپوررزیدنت گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.راضیه حاجیزادهرزیدنت گروه قلب و عروق.گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20140610<strong>Background and Objective:</strong> Erectile dysfunction (ED) is a common medical disorder which is more prevalent in patients with coronary artery disease (CAD). Several mutual risk factors exist between ED and CAD; therefore ED has been recognized as CAD risk equivalent. The purpose of this study was to assess internal pudendal artery angiographic findings in patients with CAD and ED.
<strong>Subjects and Methods: </strong>Forty male candidate for coronary artery angiography who suffered from ED were included in this study. The participants' ED was evaluated by Sexual Health Inventory for Men (SHIM), a five question version of the International Index of Erectile Function (IIEF) questionnaire. After coronary artery angiography, in the same session patients underwent selective pelvic artery angiography.
<strong>Results:</strong> A relationship was seen between the severity of ED and the number of coronary arteries with atherosclerosis (P=0.028). Furthermore, a direct relationship was also seen between the probability of atherosclerosis in pelvic arteries and severity of ED (P=0.017). Atherosclerosis of pelvic arteries was more prevalent in patients with 2 and 3VD (P=0.03) and also in patients with diabetes (P=0.023).
<strong>Conclusions:</strong> Although the prevalence of ED is high in patients with CAD, atherosclerosis of pelvic arteries is not common in these patients; and most lesions in their pelvic arteries were seen in internal pudendal arteries. Severe ED suggests severe coronary artery involvement and of all standard risk factors only diabetes had a direct relationship with atherosclerosis of pelvic arteries.<strong>زمینه و هدف: </strong>اختلال نعوظ(Erectile Dysfunction) یک مشکل شایع پزشکی بوده و شیوع آن در جمعیت بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری بیشتر است. بسیاری از ریسک فاکتورهای ED با بیماری عروق کرونر مشترک بوده و لذا ED به عنوان Risk equivalent Coronary Artery (CAD)Disease پذیرفته شده است. از این رو هدف از این مطالعه بررسی یافته های آنژیوگرافیک شریان پودندال داخلی در بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونری مبتلا به ایمپوتنسی می باشد.
<strong>روش بررسی: </strong>چهل بیمار مرد که کاندید آنژیوگرافی عروق کرونری بوده و از ED شاکی بودند وارد مطالعه شدند. ED در این بیماران با استفاده از نسخۀ 5 سؤالی پرسشنامۀ IIEF (International Index of Erectile Function) که SHIM (Sexual Health Inventory for Men) نامیده میشود، ارزیابی شد. بیماران بعد از آنژیوگرافی عروق کرونری در همان جلسه تحت آنژیوگرافی عروق لگنی قرار گرفتند.
<strong>یافتهها: </strong>شدت ED با تعداد عروق کرونر مبتلا به آترواسکلروز ارتباط داشت (028/0P=). همچنین احتمال وجود آترواسکلروز در عروق لگنی با شدت ED ارتباط داشت (017/0P=). آترواسکلروز عروق لگنی در بیمارانی که 2,3VD بودند <strong>(03/0</strong>P =) و نیز در بیماران دیابتی شایعتر بود (023/0P=).
<strong>نتیجهگیری: </strong>علیرغم شیوع بالای ED در بیماران مبتلا به CAD آترواسکلروز عروق لگنی در آنها شایع نیست و اکثر پلاکهای آترواسکلروزی در عروق لگنی این بیماران در سطح شریان پودندال داخلی است. وجود ED شدید، احتمال درگیری شدید عروق کرونر را مطرح میکند و از میان ریسکفاکتورهای استاندارد تنها دیابت با آترواسکلروز عروق لگنی ارتباط دارد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47410_9452c935a8c23a132630ffc702d50c68.pdf