دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121Comparison of the Exercise Training on the Echocardiographic Finding between Elite Female and Male Professional Athletesمقایسه تاثیر ورزش بر یافتههای اکوکاردیوگرافی بین ورزشکاران حرفه ای زن و مرد61362147280FAسعید یزدانخواهگروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.شهلا مجیدیگروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایرانسید محمد حسن عادل-گروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.طناز نیکجوفرگروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.حمید خالدگروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.علی کردونیگروه قلب و عروق، مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20140421<strong>Background and Objectives:</strong> Morphological and physiological differences recognized in the cardiovascular system of women compared to men, adaptive responses to exercise are likely to be different. Research about pathological processes in these areas can help in distinguishing the relation of gender and physiological processes of left ventricular hypertrophy and dilation due to exercise. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>49 professional male athletes and 40 professional female athletes in running, cycling, basketball and futsal were compared with each other and then each group was compared to 30 non-athletes as a control group and echocardiographic and parameters were studied. <br /><strong>Results: </strong>Mean ages of male and female were 22 and 23 year old. Minimum duration of exercise was 5 year for 4 hours 5 days in week. Mean left atrial dimension did not statistically differ between male and female athletes (1.9±0.2cm/m<sup>2</sup> vs. 2±0.2cm/m<sup>2</sup>) and with control groups .The mean left ventricular dimension was 4.8±0.5 cm and 3±0.3 cm/m<sup>2</sup> in female athletes and 5.6±0.5 cm and 3±0.3 cm/m<sup>2</sup> in male athletes. <br /><strong>Conclusion: </strong>Left atrial dimension did not statistically differ between both athletes group and non-athletes. Increased left ventricular wall thickness and left ventricular mass after intensive exercise was more evident in men than women, but the rate of increase in left ventricular internal diameter is same in both gender. <br /><strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> به دلیل وجود تفاوتهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک شناخته شده در سیستم قلبی - عروقی زنان نسبت به مردان احتمال متفاوت بودن پاسخ های تطابقی نسبت به ورزش وجود دارد و بررسی در این زمینه میتواند به افتراق فرایندهای پاتولوژیک از پاسخ های ناشی از ورزش در زنان و مردان ورزشکار کمک کند.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>دراین مطالعه 49 ورزشکار حرفه ای مرد و 40 ورزشکار حرفه ای زن در رشته های ورزشی دو، دوچرخه سواری، بسکتبال و فوتسال با یکدیگر و نیز هر کدام با 30 نفر فرد غیر ورزشکار به عنوان گروه کنترل بررسی شده و پارامترهای اکوکاردیوگرافیک در آنها مورد مقایسه قرار گرفتند.<br /> <strong>یافتهها: </strong>میانگین اندازه ی دهلیز چپ در زنان ورزشکارcm/m<sup>2</sup> 2/0± 2 و در مردان cm/m<sup>2</sup> 2/0± 9/1بدست آمد که از نظر آماری فاقد تفاوت معنی دار بودند. میانگین اندازه ی بطن چپ در زنان ورزشکار cm 5/0 ± 8/4 و در مردان ورزشکار cm 5/0± 6/5 بدست آمد که میزان افزایش اندازه در بین زنان و مردان پس از اصلاح بر اساس BSA از نظر آماری معنیدار نبود.<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> ورزش باعث افزایش اندازهی دهلیز چپ به صورت چشمگیر و بارز نمی شود ولی باعث افزایش اندازهی بطن چپ و نیز افزایش ضخامت دیوارههای بطن چپ می شود ولی میزان افزایش اندازه بطن چپ در زنان و مردان ورزشکار مشابه است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47280_69a274b476593c532dcdf93ba37c148a.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121The Effect of Aqueous and Methanolic Extract of Cyperus Rotundus Rhizome on Insulin Secretion from Pancreatic Islets in Male Mouseاثر عصاره آبی و متانولی ریزوم گیاه سعد (Cyperus Rotundus)بر میزان ترشح انسولین از جزایر لانگرهانس جدا شده موش سفید کوچک نر62363247284FAاکرم آهنگرپورگروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.ایرج احمدیگروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.هادی فتحی مقدمگروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150818<strong>Background and Objectives:</strong> According to traditional medicine as hypoglycemic <em>Cyperus-Rotundus-rhizome</em>, the aim of this study was to investigate the effect of this plant on insulin secretion from the islets of Langerhans isolated male mouse.
<strong>Subjects and Methods: </strong>This experimental study was carried out on 90 adult Nmari male mice (20-25gr). Pancreatic islets of Langerhans from intact mice were isolated by collagenase digestion method. Then aqueous and methanol extract of plant at 0.1, 0.5 and 1% concentrations and also glyburide at 1 and 10μM applied on isolated islets in culture medium containing different glucose concentrations (2.8,5.6 and 16.7mM). Insulin secretion from islets was evaluated in incubation system and insulin was measured using an ELISA kit. Data analyzed using spss14 and ANOVA test.
<strong>Result: </strong>Insulin secretion significantly increased at 16.7 mM glucose concentration compared with 2.8 mM concentration (p<0.05). In 2.8 and 5.6 mM glucose, glyburide 10μM could increase insulin secretion significantly (p<0.001). Aqueous extract (0.05 and 0.1 percent) in the presence of glucose 2.8 (p<0.001) and 5.6mM (p<0.05) caused the significant increase in insulin secretion, but in the presence of high glucose a significant reduction in insulin production was seen. The results showed that the methanolic extract couldn’t increase the amount of insulin secretion, significantly.
<strong>Conclusion:</strong> The results of this study showed beneficial effects of lower doses aqueous extract of <em>Cyperus-Rotundus-rhizome</em> are the increased secretion of insulin. Probably this plant through effects on insulin secretion islets and, of course, at low doses, can be effective in the treatment of diabetes.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> با توجه به استفاده طب سنتی از ریزوم گیاه سعد بعنوان کاهنده قند خون، هدف از این مطالعه، بررسی اثر این گیاه بر میزان ترشح انسولین از جزایر لانگرهانس جداشده موش نر بود.
<strong>روش بررسی:</strong> مطالعه تجربی حاضر روی 90 سر موش نر بالغ، نژاد Nmari (25-20گرم) صورت گرفت. جزایر لانگرهانس موشهای سالم، به روش هضم توسط کلاژناز جداسازی گردید. سپس عصاره آبی و متانولی این گیاه با غلظتهای 05/0، 1/0 و 1% و نیز گلیبوراید با غلظتهای 1و 10 میکرومولار در محیط کشت حاوی غلظتهای مختلف گلوکز (mM8/2،6/5 و7/16) بر روی جزایر، اثر داده شد. ترشح انسولین از جزایر در یک سیستم انکوباسیون، ارزیابی گردید و میزان انسولین ترشح شده توسط کیت الایزا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از SPSS 14 و از آزمون آماری آنالیز واریانس استفاده شد.
<strong>یافتهها:</strong> ترشح انسولین در حضور غلظت mM7/16گلوکز نسبت به غلظت 8/2 بطور معنیداری افزایش یافت (05/0>p) در حضور غلظت mM8/2و6/5گلوکز، گلیبورید (µM10) توانست بطور معنیداری ترشح انسولین را افزایش دهد (001/0>p).عصاره آبی (05/0و1/0%) در حضور گلوکز mM8/2 (001/0>p) و6/5 (05/0>p)افزایش معنیداری در ترشح انسولین ایجاد کرد اما در حضور گلوکز بالا کاهش معنیدار در ترشح انسولین ایجاد کرد. همچنین نتایج نشان داد، عصاره متانولی نتوانست میزان ترشح انسولین را بطور معنیداری افزایش دهد.
<strong>نتیجهگی</strong><strong>ر</strong><strong>ی</strong><strong>:</strong> نتایج این مطالعه نشانگر اثرات مفید دوزهای پایینتر عصاره آبی در افزایش ترشح انسولین از جزایر میباشد. احتمالا گیاه سعد از طریق اثر بر جزایر و افزایش ترشح انسولین البته در دوزهای پائین، میتواند در درمان دیابت موثر باشد.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47284_a28d144a7fb7fc1807cb3291ff824a31.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121A Study of the Relationship between the Kind of Lateral Tooth Guidance and Temporomandibular Joint Clickingبررسی ارتباط بین نوع راهنمای دندانی طرفی و صدای مفصلی (Clicking)63364047287FAاسدالله احمدزادهگروه پروتزهای دندانی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.زینب افتخاریگروه پروتزهای دندانی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.فرهاد بهرامیدندانپزشک عمومی.پروانه چراغیگروه پروتزهای دندانی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.علی روحانیدانشجوی رشتۀ دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150522<strong>Background and Objectives: </strong>Clinical observations have indicated that lateral working side contacts can produce a posterior shift of working side condyle, resulting in pain and disk displacement in the temporomandibular joint (TMJ). The contact of distal incline of maxillary canine and mesial incline of the buccal cusp of the mandibular first premolar has been postulated as a possible cause of TMJ clicking. The aim of this study was to examine influence of lateral tooth guidance on TMJ clicking and its etiologic factor.
<strong>Subjects and Methods:</strong> One hundred subjects from students and nurses at dental school of Ahvaz university were voluntarily recruited and divided into 50 symptom-free subjects (control group) and 50 patients with TMJ clicking. The data of examination and interview were recorded in a questionnaire and analyzed with SPSS and Square-Chi.
<strong>Results:</strong> 34% of patients had clicking in the right side and lateral retrusive guidance in the right side (P=0.009); and 66% of patients with TMJ had clicking in the left side and lateral retrusive guidance in the left side (P=0.000). In the control group (12%) had lateral retrusive guidance in the right side and 10 % had LR guidance in the left side The most important etiologic factors of TMJ were interferences followed by micro trauma and wear facet.
<strong>Conclusion:</strong> According to the results of the study there is a significant relationship between lateral retrusive guidance and clicking in the TMJ<strong>زمینه و هدف:</strong> معاینات کلینکی نشان دادهاند که تماسهای اکلوزالی طرفی سمت کارگر میتواند باعث حرکت کندیل سمت کارگر به عقب شده و سبب درد و جابهجایی دیسک در مفصل گیجگاهی فکی شود. تماس شیب دیستال کانین ماکزیلاری و شیب مزیال کاسپ باکال پرمولر اول پایین، دلیل احتمالی کلیک قلمداد شده است. هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین نوع راهنمای طرفی دندانی شامل طرفی پسگرایی (Lr) و طرفی پیشگرایی (Lp) با صدای مفصل گیجگاهی فکی (Clicking) و عوامل اتیولوژیک آن میباشد.
<strong> روش بررسی:</strong> 100 نفر از دانشجویان، پرسنل و بیماران دانشکدۀ دندانپزشکی اهواز انتخاب و به دو گروه کنترل شامل 50 نفر بدون علامت و سالم و 50 بیمار با صدای مفصلی تقسیم شدند. اطلاعات حاصل از مصاحبه و معاینۀ مفصل و معاینات تماسهای دندانی در حرکات طرفی در هر دو گروه در پرسشنامهای ثبت و توسط نرمافزار SPSS طبقهبندی و با تست Square-Chi (کای دو) بررسی شد.
<strong>یافتهها:</strong> در گروه بیمار، 34 درصد موارد کلیک سمت راست و راهنمای قدامی طرفی نوع (Lr) در سمت راست داشتند (Chi Square = 6.832 ,P=0.009) و 66 درصد دارای کلیک چپ و راهنمای قدامی طرفی نوع (Lr) در سمت چپ بودند (Chi Square = 33.227 , P-Value=0000). در گروه کنترل تنها 12 درصد از افراد سالم Lr در حرکت طرفی راست داشتند و 10 درصد واجد Lr در حرکت طرفی چپ بودند. در بین عوامل مداخلهگر تماسهای زودرس بیشترین نقش و میکروتروماها و سایشهای دندانی در ردههای بعدی قرار داشتند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> با توجه به نتایج این مطالعه میان حرکت خلفی کندیل سمت کارگر و صداهای مفصلی رابطۀ معناداری وجود دارد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47287_f5d4c938d36f07acca0d0c8f8ab8a453.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121فاکتور پراکندگی کولیماتور sc، فاکتور خروجی در هوا، Top، فیلم گاف کرومیک EBT2اندازهگیری فاکتور پراکندگی کولیماتور برای میدانهای فوتونی با استفاده از فیلم گاف کرومیک EBT2 و اتاقک یونش64265247292FAناهید چگنیگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-6373-5456محمدجواد طهماسبی بیرگانیگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سید محمد حسینیگروه رادیوتراپی آنکولوژی، بیمارستان گلستان اهواز، اهواز، ایران.فریبا عینیگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مریم عطاردگروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران.زینب عسگریان دهکردیگروه فیزیک پزشکیحمید امامیگروه فیزیک پزشکیJournal Article20150415زمینه و هدف: در رادیوتراپی اندازهگیری فاکتور پراکندگی کولیماتور(Sc)، یکی از پارامترهای ورودی برای راهاندازی سیستمهای طراحی درمان و مدلسازی پرتو است. هدف از این مطالعه اندازهگیری Sc و طراحی مینیفانتوم مناسب برای دزیمتری با فیلم گافکرومیک EBT2 میباشد. <br />روش بررسی: فاکتور خروجی در هوا برای شتابدهنده خطی زیمنس پریموس پلاس با پرتوهای فوتونی 6MV برای میدانهای مربعی به ضلع 4,6,8,10,15, 20cm که تحت تابش 200MU قرار گرفته بودند، اندازه گیری شد. اندازه گیریها با استفاده از فیلم EBT2 و اتاقک یونش فارمر 0/6cc انجام و نتایج با گزارش TG74 ارائه شده توسط AAPM مقایسه شد. برای حفظ تعادل جانبی الکترون و حذف اثر آلودگی الکترونی، دو Top از جنس آب و سروبند برای فیلم دوزیمتری طراحی و یک سرپوش انباشت دوز پلیاستایرن برای اتاقک فارمر استفاده شد. <br />یافتهها: فاکتور خروجی با افزایش ابعاد میدان افزایش مییابد و افزایش در Top سروبندی کمتر از آب و دوزیمتر فارمر است. در مقایسه ای که با نتایج گزارش TG74 انجام شد، نتایج دزیمتری فیلم با Top آب و اتاقک فارمر به ترتیب دارای میانگین درصد اختلاف در حد 0/35 و 0/68 بودند و این در حالی است که برای فیلم دزیمتری با Top سروبندی درصد اختلاف برابر با 1/48 بدست آمد. <br />نتیجهگیری: فیلم EBT2 با مینیفانتوم ساخته شده از آب جایگزین خوبی برای اتاقک یونش بعنوان یک دوزیمتر استاندارد می باشد بخصوص که فیلم را می توان برای گستره وسیعتری از میدانهای تابشی، بهویژه میداهای کوچک مورداستفاده قرار داد. <br /> زمینه و هدف: در رادیوتراپی اندازهگیری فاکتور پراکندگی کولیماتور(Sc)، یکی از پارامترهای ورودی برای راهاندازی سیستمهای طراحی درمان و مدلسازی پرتو است. هدف از این مطالعه اندازهگیری Sc و طراحی مینیفانتوم مناسب برای دزیمتری با فیلم گافکرومیک EBT2 میباشد.<br /> روش بررسی: فاکتور خروجی در هوا برای شتابدهنده خطی زیمنس پریموس پلاس با پرتوهای فوتونی 6MV برای میدانهای مربعی به ضلع 4,6,8,10,15, 20cm که تحت تابش 200MU قرار گرفته بودند، اندازه گیری شد. اندازه گیریها با استفاده از فیلم EBT2 و اتاقک یونش فارمر 0/6cc انجام و نتایج با گزارش TG74 ارائه شده توسط AAPM مقایسه شد. برای حفظ تعادل جانبی الکترون و حذف اثر آلودگی الکترونی، دو Top از جنس آب و سروبند برای فیلم دوزیمتری طراحی و یک سرپوش انباشت دوز پلیاستایرن برای اتاقک فارمر استفاده شد.<br /> یافتهها: فاکتور خروجی با افزایش ابعاد میدان افزایش مییابد و افزایش در Top سروبندی کمتر از آب و دوزیمتر فارمر است. در مقایسه ای که با نتایج گزارش TG74 انجام شد، نتایج دزیمتری فیلم با Top آب و اتاقک فارمر به ترتیب دارای میانگین درصد اختلاف در حد 0/35 و 0/68 بودند و این در حالی است که برای فیلم دزیمتری با Top سروبندی درصد اختلاف برابر با 1/48 بدست آمد.<br /> نتیجهگیری: فیلم EBT2 با مینیفانتوم ساخته شده از آب جایگزین خوبی برای اتاقک یونش بعنوان یک دوزیمتر استاندارد می باشد بخصوص که فیلم را می توان برای گستره وسیعتری از میدانهای تابشی، بهویژه میداهای کوچک مورداستفاده قرار داد.<br /> https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47292_37ba52e7d99983c82c9ad8c0a6b6682d.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121بررسی یافتههای بالینی و میزان ایمنوگلوبولین IgE در گروهی از بیماران مبتلا به آسم دارای قومیت عرب و بختیاری مقیم استان خوزستانبررسی یافتههای بالینی و میزان ایمنوگلوبولین IgE در گروهی از بیماران مبتلا به آسم دارای قومیت عرب و بختیاری مقیم استان خوزستان64265247297FAزهرا روشنیزادهدانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.عطااله غدیریدانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.علی خدادادیدانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.پگاه قندیلدانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.مهدی پارسا نهاددانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.حشمت اله توکلبیمارستان امام خمینی(ره) دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.اسماعیل ایدنیبیمارستان امام خمینی(ره) دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150818<strong>زمینه و هدف:</strong> آسم بیماری مزمن تنفسی است که با انسداد برگشت پذیر راههای هوایی همراه است. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط یافتههای بالینی با شدت آسم در بیماران آسمی دارای قومیت عرب و بختیاری و تعیین غلظت IgE توتال میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> 200 بیمار آسمی دارای قومیت عرب یا بختیاری مقیم خوزستان مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی ریه در سال 1392در شهر اهواز مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات بیماران از طریق پرسشنامه جمعآوری شد و اسپیرومتری انجام گردید و سرم بیماران از نظر میزان IgE توتال به روش الیزا مورد آزمایش قرار گرفت. کلیۀ تحلیلها با نرمافزار آماری SPSS صورت پذیرفت.
<strong>یافتهها:</strong> در این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی، قومیت عرب 16 درصد آسم شدید، 13 درصد آسم متوسط، 5/15درصدآسم خفیف و 5/10 درصد آسم کنترل شده داشتند. قومیت بختیاری 5/9 درصد آسم شدید، 7 درصد آسم متوسط، 14 درصد آسم خفیف و 5/14 درصد آسم کنترلشده داشتند.در مجموع، 33 درصد سابقۀ مصرف سیگار توسط خود یا اعضای خانواده و 5/69 درصد، BMI بیشتر از 25 داشتند. براساس سنجش میزانIgE سرم بیماران 1/60 درصد دارای آسم آتوپیک و 9/39 درصد غیر آتوپیک بودند و 5/39 درصد سابقۀ فامیلی آسم داشتند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> شدت آسم با قومیت و میزان BMI تفاوت معناداری داشت (مقدار P بهترتیب 012/0 و 009/0 بود)، اما بین میزان IgE و سن و جنس بیماران و دخانیات با شدت آسم تفاوت معناداری مشاهده نگردید(میزان P بهترتیب 58/0، 15/0، 27/0 و 17/0 بود).<strong>زمینه و هدف:</strong> آسم بیماری مزمن تنفسی است که با انسداد برگشت پذیر راههای هوایی همراه است. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط یافتههای بالینی با شدت آسم در بیماران آسمی دارای قومیت عرب و بختیاری و تعیین غلظت IgE توتال میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> 200 بیمار آسمی دارای قومیت عرب یا بختیاری مقیم خوزستان مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی ریه در سال 1392در شهر اهواز مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات بیماران از طریق پرسشنامه جمعآوری شد و اسپیرومتری انجام گردید و سرم بیماران از نظر میزان IgE توتال به روش الیزا مورد آزمایش قرار گرفت. کلیۀ تحلیلها با نرمافزار آماری SPSS صورت پذیرفت.
<strong>یافتهها:</strong> در این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی، قومیت عرب 16 درصد آسم شدید، 13 درصد آسم متوسط، 5/15درصدآسم خفیف و 5/10 درصد آسم کنترل شده داشتند. قومیت بختیاری 5/9 درصد آسم شدید، 7 درصد آسم متوسط، 14 درصد آسم خفیف و 5/14 درصد آسم کنترلشده داشتند.در مجموع، 33 درصد سابقۀ مصرف سیگار توسط خود یا اعضای خانواده و 5/69 درصد، BMI بیشتر از 25 داشتند. براساس سنجش میزانIgE سرم بیماران 1/60 درصد دارای آسم آتوپیک و 9/39 درصد غیر آتوپیک بودند و 5/39 درصد سابقۀ فامیلی آسم داشتند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> شدت آسم با قومیت و میزان BMI تفاوت معناداری داشت (مقدار P بهترتیب 012/0 و 009/0 بود)، اما بین میزان IgE و سن و جنس بیماران و دخانیات با شدت آسم تفاوت معناداری مشاهده نگردید(میزان P بهترتیب 58/0، 15/0، 27/0 و 17/0 بود).https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47297_01d7ee9c1c03357a51355f4bd0e843bf.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121Evaluation of Facial Alveolar Bone Dimension of Maxillary Anterior Teeth: A Cone Beam Computed Tomography (CBCT) Investigationارزیابی ابعاد استخوان آلوئولار فاسیال دندانهای قدامی ماگزیلا: یک تحقیق با توموگرافی کامپیوتری اشعۀ مخروطی66166847301FAسهیلا بیاتیگروه فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.حجت الله یوسفیمنشگروه پریودنتولوژی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.آرمان محققیگروه فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.شیوا قائمیدانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150216<strong>Background and Objectives:</strong> Evaluation of the thickness of the alveolar bone is important for the selection of an appropriate treatment approach in patients undergoing postextraction implant placement. The purpose of this study was to analyze the thickness of the facial bone wall at teeth in the anterior maxilla based on CBCT images.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this descriptive-analytic study,tomographic data from 29 patients (12 males, 17 females)which were acquired by the New Tom VGi, randomly selected and evaluated by two independent observers. The thickness of the facial bone wall was measured at 5 locations: distance between the CEJ and the facial bone crest (D), at the crest level (T<sub>1</sub>), at the 2 mm apical to the crest (T<sub>2</sub>), at the middle of the root (T<sub>3</sub>), at the 1 mm above the root apex (T<sub>4</sub>). Data were analyzed by Pearson correlation and t-test.
<strong>Result</strong>: The majority of the examined teeth exhibited a thin facial bone wall (<1mm). Sex was a statically significant (P<0.05) parameter at the distance between the CEJ and the facial bone crest (which mostly was lower in women than men).
<strong>Conclusions</strong>: Bone resorption occurs at a thin facial bone wall following tooth extraction. Both a missing and thin facial wall require contoure augmentation at implant placement. Consequently, radiographic analysis of the facial bone wall using CBCT prior to extraction is recommended for selection of the appropriate treatment approach. <strong>زمینه و هدف:</strong> ارزیابی ضخامت استخوان آلوئولار برای انتخاب یک رویکرد درمانی مناسب در بیمارانی که میخواهند پس از کشیدن دندان تحت درمان ایمپلنت قرار بگیرند، بسیار مهم است. هدف از این مطالعه، ارزیابی ضخامت استخوان آلوئولار فاسیال در دندانهای قدامی ماگزیلا در تصاویر CBCT بود.
<strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی، تصاویر رادیوگرافی مربوط به 29 بیمار (12 مرد و 17 زن) که توسط دستگاه New Tom VGi بهدست آمده بود، بهطور تصادفی انتخاب شد و بهوسیلۀ دو مشاهدهگر بهصورت مستقل از هم بررسی شد. ضخامت دیوارۀ آلوئولار فاسیال در 5 ناحیه اندازهگیری شد: فاصله بین CEJ تا کرست (D)، محل کرست (T<sub>1</sub>)، 2 میلیمتر زیر کرست ((T<sub>2</sub>، میانۀ ریشه (T<sub>3</sub>) و 1 میلیمتر بالای اپکس (T<sub>4</sub>). آنالیز دادهها توسط آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و T-test انجام گردید.
<strong>یافتهها:</strong> اکثریت دندانهای بررسیشده، دیوارۀ آلوئولار فاسیال نازک داشتند (ضخامت کمتر از 1 میلیمتر). جنسیت، فاکتور آماری معناداری در فاصله بین CEJ و کرست استخوانی فاسیال بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> بهدنبال کشیدن دندان، تحلیل استخوان در دیوارۀ آلوئولار فاسیال نازک رخ میدهد. یک دیوارۀ فاسیالی نازک، نیاز به آگمنتاسیون در محل جایگذاری ایمپلنت دارد. بنابراین ارزیابی دیوارۀ استخوانی فاسیال با استفاده از رادیوگرافی CBCT قبل از کشیدن دندان بهمنظور انتخاب رویکرد درمانی مناسب توصیه میشود.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47301_c7b0b2157edb9eb459537b640a881cc6.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121Autogenous Ramus Graft Versus Alloplastic Titanium Mesh in Orbital Floor Reconstructionمقایسۀ دو روش درمانی اتوگرفت لترال کورتکس راموس مندیبل و آلوپلاست مش تیتانیومی در بازسازی شکستگیهای کف اوربیت66968047303FAتوکل خانیزادهگروه جراحی فک و صورت،
دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.امیرعلی بدریگروه جراحی فک و صورت،
دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.بابک جاویدیگروه جراحی فک و صورت،
دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.سعید شیر افکنگروه جراحی فک و صورت،
دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.مهشید رضویگروه رادیولوژی فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایرانکامبیز احمدی انگالیگروه آمار حیاتی، دانشکدۀ بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20141010<strong>Background and Objective:</strong> The management of orbital fractures is one of the most challenging area in facial trauma. No consensus exists on the choice of implants to be used for orbital floor reconstruction. Here we present the short term results of the outcome of autogenous ramus graft versus alloplastic materials in a randomized prospective clinical trial.
<strong>Subjects and Methods: </strong>A total of 22 patients with orbital floor fracture were entered in our study in two groups randomly. Patients of first group were treated by autograft of lateral cortex from mandibular ramus, and the patients of second group by titanium mesh as an alloplastic material. All patients were followed for 6 months and enophthalmos, diplopia, cheek paresthesia and infection rate were assessed.
<strong>Results: </strong>There were no significant differences between two groups in respect to enophthalmos(p > 0.8), diplopia, vertical dystopia (p > 0.5) cheek paresthesia and infection rate. Both mandibular ramus and alloplastic titanium mesh can be used in orbital floor reconstruction regardless of size of defect.
<strong>Conclusion: </strong>Both mandibular ramus autograft and alloplastic titanium mesh are reliable and successful techniques to address the orbital floor fracture. Ramus region provides an appropriate volume of bone with vascularization, low extrusion rate and so inert, but donor site morbidity and more time-consuming are disadvantages. Highly biocompatibility, minimal resorption potential, well-recognized osseointegration and contouring, no donor site morbidity and less time consuming are advantages of titanium mesh; but the risk of graft extrusion or anticipated difficulty while insertion and removing the material if needed because of fibrous ingrowth and also additional cost required ,are its drawbacks.
<strong> </strong><strong>زمینه و هدف: </strong>بازسازی شکستگیهای اوربیت یکی از پرچالشترین مراحل درمان آسیبهای صورت میباشد. توافق عمومی بر انتخاب نوع مادۀ بازسازیکننده وجود ندارد. در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی بوده، نتایج کوتاهمدت درمانی اتوگرفت لترال کورتکس راموس مندیبل و آلوپلاست مش تیتانیومی بررسی شد.
<strong>روش بررسی:</strong> 22 بیمار با شکستگی کف اوربیت در دو گروه بهصورت تصادفی وارد مطالعه شدند. بیماران گروه اول بهوسیلۀ اتوگرفت از لترال کورتکس راموس، و بیماران گروه دوم بهوسیلۀ آلوپلاست مش تیتانیومی تحت درمان قرار گرفتند. بیماران بهمدت 6 ماه پیگیری شده و از نظر انوفتالموس، ورتیکال دیستوپیا، دیپلوپیا، پاراستزی گونه و احتمال عفونت ارزیابی شدند.
<strong>یافتهها: </strong>تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. اتوگرفت از راموس مندیبل و آلوپلاست مش تیتانیومی میتوانند بدون توجه به اندازۀ شکستگی و میزان آسیب ایجادشده بهکار روند.
<strong>نتیجهگیری: </strong>هر دو روش مذکور قابل اعتماد و موفق میباشند. فواید اتوگرفت راموس، دسترسی به مقدار مناسب استخوان، واسکولاریزاسیون، احتمال کم اکستروژن و خنثی بودن میباشد، ولی موربیدیتی ناحیه دهنده پیوند و طولانیتر شدن زمان عمل از معایبش است. سازگاری با بدن، میزان تحلیل مختصر، استئواینتگریشن و شکلدهی عالی، عدم وجود موربیدیتی ناحیه دهنده و زمان کوتاهتر عمل از فواید آلوپلاست است. منتها احتمال اکستروژن گرفت، سختی قراردهی بهدلیل ناصافی لبهها و یا برداشت آن در صورت عفونت بهدلیل رشد فیبروز به درونش و همچنین هزینۀ بالاتر، از معایب مش تیتانیومی میباشد.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47303_5e37e05d354572ab51d9f25cab67c3f9.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121The Relationship between Experimental Avoidance and Eating Disorders among Students of Ahvaz Jundishapour University of Medical Science, Ahvaz, Iranرابطۀ اجتناب تجربی با علایم اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز68268947306FAماریا مکوندیگروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.بهنام مکوندیگروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.Journal Article20150818<strong>Background and Objectives: </strong>Eating disorder is the third most common psychiatric disorder among young people. One of the factors that are involved in the development of eating disorders can be named as experimental avoidance. So this study was to investigate the relationship between experimental avoidance and eating disorders among students of Ahvaz Jundishapour University of Medical Science.
<strong>Subjects and Methods: </strong>In this descriptive-analytical study, 400 students were selected by using cluster random sampling during the academic year 2014-2015 of whom 272 were girls and 128 were boys. Eating disorders (EAT-26), acceptance and action(AAQ-II) questionnaires were completed by male and female students to investigate the relationship between experimental avoidance and eating disorders. Finally, data were analyzed using SPSS software.
<strong>Results:</strong> This study showed a positive significant relationship between experimental avoidance and eating disorders (P=0.0001, r=0.17). But, individually positive correlation between experimental avoidance and eating disorders was achieved in male and female students (P=0.044, r=0.18 and, P=0.0001, r=0.17 respectively).
<strong>Conclusion: </strong>The results of this study revealed that experimental avoidance of students increased in correlation with increase in eating disorder symptoms. This correlation is more clearly reflected among female students.<strong>زمینه و هدف:</strong> اختلال خوردن سومین اختلال روانی شایع در بین جوانان است. از جمله عواملی که در بروز اختلالات خوردن نقش دارند میتوان اجتناب از تجربه را نام برد. بنابراین مطالعۀ حاضر بهمنظور بررسی ارتباط بین اجتناب تجربی و علایم اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز طراحی گردید.
<strong>روش بررسی:</strong> در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر تعداد 400 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1393-94 به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند که از این میان 272 نفر دختر و 128 نفر پسر بودند. جهت بررسی ارتباط بین اجتناب تجربی و اختلال خوردن، پرسشنامۀ پذیرش و عمل AAQ-II و اختلال خوردن EAT-26 توسط دانشجویان دختر و پسر تکمیل گردید. در نهایت، دادهها با نرمافزار SPSS مورد سنجش قرار گرفت.
<strong>یافته</strong><strong></strong><strong>ها:</strong> مطالعۀ حاضر نشان داد بین اجتناب تجربی و علایم اختلال خوردن دانشجویان رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد (0001/0P= و 17/0r =)، اما بهصورت مجزا رابطۀ مثبت بین اجتناب تجربی و علایم اختلال خوردن دانشجویان پسر با 044/0P= و 18/0= r و در دانشجویان دختر بهصورت 0001/0P= و 17/0= r بهدست آمد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نتایج این مطالعه مشخص نمود که هرچه اجتناب تجربی دانشجویان افزایش مییابد علایم اختلال خوردن آنان نیز روند صعودی پیدا میکند؛ بهطوریکه این فرآیند در دانشجویان دختر بهطور مشهودتری نمود پیدا میکند.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47306_78940b1991afcd3d52eb71f57cbca1ac.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121The Effects of Endurance Training and Administration of Silymarin Supplementation on Oxidative Enzyme of SOD and Heat Shock Proteins 70 in Plasma of Unathletes Men Studentsاثر تمرینات استقامتی ومکمل سیلی مارین برمیزان آنزیم اکسیداتیو سوپراکسید دیسموتاز SOD)) و پروتئین شوک حرارتی(70 hsp)در پلاسمای دانشجویان مرد غیر ورزشکار70371247309FAسعید شیرعلیگروه علوم آزمایشگاهی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
2-گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت الله آملی، آمل، ایرانعلیرضا براریگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت الله آملی، آمل، ایران0000-0001-5199-463Xسیداحمد حسینیگروه تغذیه، مرکز تحقیقات تغذیه و بیماریهای متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150115<strong>Background and Objective: </strong>One of the antioxidant enzymes in Organisms is (SOD), which is involvedin the production ofH202. HeatShock Protein70 (HSP70) created in stress conditions and It has anti-inflammatory effects andtoprotectcellsagainst oxidative damageto nucleus and lipid cell membrane. The purpose of this study was to determine the effects of six weeks of endurance training and Silymarin supplementation on SOD and HSP inof unathletes men students.
<strong>Subjects and Methods:</strong> in this study students of all Islamic Azad University of chalous branch were investigated. The subjects in this study was concluded of 32 unathletes male with age of 20±2years was selected from randomly. Subject selection of samples in four groups of 8 individuals included: endurance (E), endurance and Silymarin consumption (ES), Silymarin consumption (S) and control (C). Results by The t-test and one-way analysis of variance were used. To determine the difference between the groups, Tukey test was used to show the significant changes in each of the groups.
<strong>Results:</strong> The study of SOD and HSP70 in subject groups before and after training show that these values were in order significant increase and decrease in ES and S groups (p≤0/05).Studies of Dependent variables show that levels of SOD between any of the groups of subjects no significant difference but amounts of HSP70 between subject groups were significant. Tukey's test showed that the values Between E-S and ES-S was significant.
<strong>Conclusion: </strong>The results of this study showed that six weeks of selected endurance training and Silymarin supplement consumption Cause of Increase the antioxidant capacity of the body.
<strong>زمینه و هدف:</strong> از جمله آنزیمهای اکسیداتیو در موجودات زنده، سوپراکسید دیسموتاز(SOD) میباشد که در تولید H202 نقش دارد. پروتئین شوک گرمایی 70 (HSP70) نیز درشرایط استرس ایجاد شده و اثرات ضد التهابی دارد و منجر به حافظت هسته سلولها وغشای لیپیدی در مقابل آسیب اکسیداتیو میشود. هدف از انجام این تحقیق، تعیین اثر شش هفته تمرین استقامتی و مصرف مکمل سیلی مارین بر SOD و HSP70 پلاسمایی دانشجویان مرد غیرورزشکار است.
<strong>روش بررسی:</strong>در این مطالعه دانشجویان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی ها ی این تحقیق شامل 32 مرد غیر ورزشکار با میانگین سنی 2±20 بود که به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. آزمودنیها به چهار گروه هشت نفری شامل: استقامتی((E، استقامتی و مصرف سیلیمارین(ES)، سیلی مارین(S) و کنترل(C) تقسیم شدند.نتایج این تحقیق به وسیله آزمون t و آنالیز واریانس یک طرفه مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تعیین اختلاف بین گروهها از آزمون توکی مورد استفاده قرار گرفت که نشان دهنده تغییرات معنی دار در هر یک از گروهها بود.
<strong>یافتهها:</strong> بررسیSOD و HSP70 در گروه های آزمودنی در دو مرحله قبل و بعد از تمرین نشان داد که این مقادیر به ترتیب افزایش و کاهش معنیدار ی در گروه ES و S داشت(05/0≥P). بررسی متغییرهای وابسته نشان داد سطوح SOD بین هر کدام از گروههای آزمودنی تفاوت معنیداری نداشت اما مقادیر HSP70 بین گروههای آزمودنی معنیدار بود. نتایج آزمون توکی نشان داد که این مقادیر بین گروهE-S و S-ES معنیدار بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نتایج این تحقیق نشان داد که شش هفته تمرینات استقامتی منتخب و مصرف مکمل سیلی مارین باعث افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی بدن میگردد.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47309_d2d440d34585b377755b31fbe20df896.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121Comparison between MRI and Direct Vision in Diagnosing Intraarticular Pathologies in Patients with anterior cruciate ligament Tearing: A Retrospective Studyبررسی مقایسهای MRI با دید مستقیم در تشخیص پاتولوژیهای داخل مفصلی در بیماران با پارگی ACL (یک مطالعۀ گذشتهنگر)71371947312FAسعید طباطباییگروه ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران،احمد دشت بزرگگروه ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران،محسن خرمیگروه ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران،خاطره حسنوندگروه ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران،Journal Article20141216Background and Objectives: The anterior cruciate ligament (ACL) is an important structure for maintaining the normal biomechanics of the knee and is the most commonly injured knee ligament. MRI has proved sensitivity and specificity in detecting intraarticular knee pathologies. The aim of this study was to compare the result of direct vision and MRI in detecting intraarticular pathologies in patient with ACL tearing.
Subjects and Methods: Seventy patients with clinical examination and MRI of ACL tearing entered in the study. The age range was between 22 and 45 years (57 men and 13 women). The patients were scheduled for ACL reconstruction via mini- arthrotomy approach. After mini-arthrotomy, the knee was examined directly for intraarticular pathology and if ACL was torn<span style="text-decoration: underline;">,</span> ACL reconstruction was performed. The result of direct vision was recorded and compare with MRI of the patients after surgery. Sensitivity, specificity, positive and negative predictive values and kappa agreement measures were calculated.
Results: MRI had 98.5% sensitivity for ACL injuries. While for medial meniscus injuries, 73% sensitivity, and 93% specificity, for lateral meniscus 87.5% sensitivity and 95% specificit and for osteochondral lesions 40% sensitivity and 96% specificity.
Conclusion: Injuries to menisci and cruciate ligaments can be diagnosed on MRI with a high degree of sensitivity and specificity. We recommend MRI as the primary diagnostic tool for internal knee derangements; however, in cases of ACL reconstruction it is advisable to use direct vision viewing of the knee before beginning the reconstruction.<strong>زمینه و هدف: </strong>لیگامان صلیبی قدامی (ACL: Anterior Cruciate Ligament) ساختاری مهم در حفظ بیومکانیک زانو میباشد و بیشترین لیگامانی است که در زانو دچار آسیب میشود.MRI (Magnetic Resonance Imaging) باعث بهبود حساسیت (Sensitivity) و ویژگی (Specificity) در تشخیص آسیبهای داخل مفصلی زانو گردیده است. در این مطالعه به مقایسۀ نتایج حاصل از دید مستقیم با MRI، در تشخیص پاتولوژیهای داخل مفصلی، در بیماران با پارگیACL میپردازیم.
<strong>روش بررسی: </strong>هفتاد بیمار با معاینۀ بالینی وMRI مبنی بر پارگیACL ، با محدودۀ سنی بین 22 تا 45 سال، در لیست عمل جراحی بازسازیACL قرار گرفتند. در طی رویکرد مینی- آرتروتومی ابتدا زانو با دید مستقیم، برای پاتولوژیهای داخل مفصلی بررسی و یافتهها ثبت گردید. سپس در صورت پارگیACL ، بازسازی انجام میشد. پس از جراحی، نتایج حاصل از دید مستقیم با نتایجMRI بیماران مقایسه شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و توافق کاپا محاسبه گردید.
<strong>یافتهها: </strong>از هفتاد بیمار تحت مطالعه، 57 نفر مذکر و 13 نفر مؤنث بودند. ارزیابی ویژگیMRI برای پارگیACL 5/98 درصد؛ حساسیت و ویژگیMRI برای تشخیص پارگی منیسک داخلی 73 و 93 درصد؛ برای پارگی منیسک خارجی 5/87 و 95 درصد؛ و برای ضایعات غضروفی 40 و 96 درصد بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> آسیبهایACL و منیسکها درMRI ، با درجۀ بالای حساسیت و ویژگی مشخص میشوند. لذا پیشنهاد میشودکهMRI بعنوان یک ابزار تشخیصی مناسب برای تشخیص آسیبهای داخل مفصلی زانواستفاده گردد و منطقی بهنظر میرسدکه قبل از انجام بازسازی ACL، بررسی زانو تحت دید مستقیم جهت تشخیص این آسیبها انجام پذیرد.
<strong> </strong>https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47312_dd9b9af6cee7ed51f4004012d1f35552.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121A Review of Auditory, Speech and Language Development among
Cochlear Implanted Childrenمروری بر پیشرفت مهارتهای ادراک شنوایی، زبان و گفتار در کودکان دارای کاشت حلزون72173147314FAفرین سلیمانیمرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.فیروزه ساجدیمرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.سید بصیر هاشمیگروه گوش و حلق و بینی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ایران.لیلا منشیزادهمرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی- تهران، ایران.Journal Article20150321<strong>Background and Objective</strong><strong>:</strong>Hearing loss reduces the auditory perception in children, resulting in poor child’s social interaction. Nowadays cochlear implant is firmly established as effective option in speech and language development of deaf children.
The main focus of some of the studies was on child's age and its negative correlation with speech and language learning after cochlear implant. However, other studies indicate that, participating in rehabilitation classes after cochlear implantation, parents' level of education and not having additional disabilities are important in developing speech and language after cochlear implant. So, the main aim of this review was to find the most important factors that affect child's auditory perception and speech and language progress after cochlear implant surgery.
<strong>Subjects and Methods: </strong> The Med Line, Google Scholar, Scopus, ISI web of knowledge, and Iranmedex data base were searched and more than 70 articles were reviewed. However, some of the articles specially the articles that were gathered from ISI web of knowledge and Scopus data base were omitted because of no access to their full text was available. In addition, non-relevant articles were excluded. In this review, researches, with at least a sample size of 30 children, which compared cochlear implanted children based on their age, parent’s educational level, participating in rehabilitation classes and having additional disabilities were selected. Furthermore, the selected articles were either in Farsi or English with case-control or experimental type studies
<strong>Results:</strong>After gathering relative articles, the evaluation of factors affecting the development of audition, language and speech was done.
<strong>Conclusion:</strong>Child’s age of implantation, participating in rehabilitation program and no additional disabilities have direct impact on cochlear implanted children auditory perception and speech and language progress, while parent’s level of education has an indirect effect<strong>.</strong>
<strong>زمینه و</strong><strong>هدف: </strong>اختلال شنوایی باعث کاهش ادراک شنوایی و نقصان مهارتهای ارتباطی موثر با دیگران میشود. امروزه کاشت حلزون فرصت مناسبی را برای رشد زبان و گفتار کودکان فراهم می نماید. در برخی مطالعات، سن پایین کودک در زمان جراحی به عنوان مهمترین عامل رشد و تکامل گفتار و زبان کودک بعد از کاشت حلزون می باشد، در حالی که مطالعات دیگر عواملی از جمله شرکت در برنامه توانبخشی، سطح تحصیلات والدین و عدم وجود معلولیتهای جانبی را به عنوان عوامل کلیدی می دانند. لذا، این مقاله با بررسی مطالعات مختلف در صدد پاسخ به این سوال است که چه عواملی باعث ارتقاء ادراک شنوایی، زبان و گفتار در کودکان دارای کاشت حلزون میشود.
<strong>روش بررسی: </strong>با بررسی پایگاههای اطلاعاتی مدلاین، گوگل اسکولار، اسکاپوس، آی اس آی و ایران مدکس، بالغ بر 70 مطالعه بدست آمد. به دنبال بررسی های انجام شده و به دلیل عدم دستیابی به متن کامل مقالات به ویژه موارد مربوط به برخی پایگاههای اطلاعاتی شامل آی اس آی و اسکاپوس، مجبور به حذف تعدادی از مطالعات شدیم. همچنین پس از مطالعه چکیده مقالات، تعداد دیگری از مطالعات نیز به دلیل عدم همخوانی با ملاکهای ورود به مطالعه از روند کار خارج شدند. ملاکهای ورود عبارتند از مطالعاتی که به مقایسه گروههای مختلف کودکان دارای کاشت حلزون بر اساس سن، سطح تحصیلات خانواده، شرکت در برنامه های توانبخشی و وجود معلولیتهای جانبی می پرداختند. حجم نمونه مورد بررسی در هر مطالعه حداقل 30 کودک بوده و مقالات انتخاب شده نیز به زبان فارسی یا انگلیسی و عمدتا از نوع تجربی یا مورد شاهدی هستند.
<strong>یافته ها: </strong>پس از تعیین مطالعات مرتبط ، عوامل موثر بر پیشرفت مهارتهای شنیداری، زبان و گفتار مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت.
<strong>نتیجه گیری: </strong>سن کودک در زمان کاشت حلزون ، شرکت مستمر در برنامه های توانبخشی و عدم وجود مشکلات همراه به شکل مستقیم بر پیشرفت ادراک شنوایی، زبان و گفتار کودکان کاشت حلزون شده موثر است در حالیکه سطح تحصیلات خانواده به شکل غیر مستقیم اثر گذار می باشد.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47314_3a16b1893a684ddcebf7246c0aa982a4.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X14620160121Comparison of Acute Aerobic Exercise in Low and Moderate Intensity on Lipid Profiles in Overweight Elderly Menمقایسه تاثیر فعالیت هوازی حاد با شدت کم و متوسط بر نیمرخ لیپیدی مردان سالمند دارای اضافه وزن69370248848FAعبدالحمید حبیبیگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.0000-0001-6053-3210حامد رضایی نسبگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20150417<strong>Background and Objectives:</strong> The purpose of this study was to compare two intensities of acute aerobic exercise on lipid profiles in overweight elderly men. <br /><strong>Subjects and Methods: </strong>fifteen overweight elderly men (mean ± SD; age 66.2 ± 3.6 years, height 176.3 ± 5.7 cm, Weight 90.58 ± 4.7 kg) participated in the study. In the first session, anthropometric measurements, body composition, and maximum oxygen uptake (VO2<sub>peak</sub>) was measured in all subjects. In the next sessions, subjects completed two acute aerobic exercises on separate days in a crossover design. The two exercise trials performed at intensity of 45% and 65% VO<sub>2peak</sub> after fasting for at least 10 hours and For 30 minutes per session treadmill. Blood samples before and after exercise were collected for measuring Total cholesterol, triglyceride, HDL-C and LDL-C. <br /><strong>Results: </strong>The results showed that triglycerides, LDL-C and total cholesterol levels were significantly decreased after moderate intensity of acute aerobic exercise (p<0.05). Also HDL-C levels was significantly increased after moderate intensity of acute aerobic exercise (p<0.05). No Significant changes were observed in triglycerides, HDL-C, LDL-C and total cholesterol levels after low intensity of acute aerobic exercise (p>0.05). <br /><strong>Conclusion:</strong> According to the present results, we can conclude that acute aerobic exercise at moderate intensity compared with low intensity improves the lipid profile in overweight elderly men. <br /><strong> </strong><strong>زمینه و هدف:</strong> هدف مطاله حاضر، مقایسه تاثیر فعالیت هوازی حاد با شدت کم و متوسط بر نیمرخ لیپیدی مردان سالمند دارای اضافه وزن بود.<br /> <strong>وش بررسی:</strong> جامعه آماری این تحقیق مردان سالمند عضو خانه سالمندان شهر اهواز بودند که تعداد 15 آزمودنی مرد دارای اضافه وزن (میانگین± انحراف معیار؛ سن، 6/3±2/66 سال؛ قد، 7/5± 3/176سانتی متر؛ وزن 7/4±58/90 کیلو گرم) به صورت هدفمند به عنوان نمونه در تحقیق حاضر شرکت نمودند. در جلسه اول سنجش های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و اوج اکسیژن مصرفی(VO2<sub>peak</sub>) (از طریق آزمون تعدیل شده بروس) آزمودنیها اندازه گیری شد. در جلسات دوم و سوم آزمودنی ها پس از حداقل 10 ساعت ناشتایی در یک طرح متقاطع با دو شدت کم ( %45 VO2<sub>peak</sub>) و متوسط (%65 VO2<sub>peak</sub>)، طی دو جلسه به فاصله یک هفته به مدت 30 دقیقه در هر جلسه، روی تردمیل دویدند. نمونه خونی قبل و پس از هر شدت فعالیت برای اندازهگیری تری گلیسیرید، HDL-C، LDL-C و کلسترول تام جمع آوری شد.<br /> <strong>یافتهها:</strong> نتایج تحقیق نشان داد که سطوح تری گلیسیرید، LDL-C و کلسترول تام بعد از فعالیت در شدت متوسط کاهش معنیداری داشت (05/0> p). بعلاوه، سطح HDL-C بعد از فعالیت در شدت متوسط افزایش معنیداری نشان داد (05/0> p) در مقابل سطوح تری گلیسیرید، HDL-C ، LDL-C و کلسترول تام بعد از فعالیت در شدت کم تغییر معنی داری نشان نداد (05/0< p).<br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> بر اساس نتایج حاضر میتوان نتیجهگیری کرد فعالیت هوازی حاد با شدت متوسط نسبت به شدت کم باعث بهبود نیمرخ لیپیدی در مردان سالمند دارای اضافه وزن می شود.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_48848_5dd81fcd7b1cd4aeb013986d8f3b9a46.pdf