دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121A New Approach to Health Promotion of HIV couples referred to Mahshahr Behavioral Disease Counseling Center: A Qualitative Studyرویکردی نو در ارتقاء سلامت زوجین HIV مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری ماهشهر: یک مطالعه کیفی37338312032510.22118/jsmj.2020.221104.2005FAبهاره حبیبیگروه مشاوره، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.عباس امان الهیگروه مشاوره، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-8406-1489غلامرضا رجبیگروه مشاوره، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.حمید فرهادی رادگروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.خالد اصلانیگروه مشاوره، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20200223< p >A New Approach to Health Promotion of HIV couples referred to Mahshahr Behavioral Disease Counseling Center: A Qualitative Study<br /> Abstract<br /> Background and Objective: Human immunodeficiency virus (HIV) or Acquired Immune Deficiency Syndrome (AIDS) as a chronic disease has a profound effect on the quality of life of couples infected with the virus. The aim of the present study was to investigate the underlying factors that create romantic attachment in HIV-infected couples.<br /> Subjects and Methods: This study has been done with a qualitative type approach and using the method of contractual content analysis with inductive method. Participants included 14 HIV-positive couples who were included in the study by purposive sampling method and were subjected to face-to-face and semi-structured interviews. After data collection, all interviews were conducted and reviewed and classes were extracted. First, the semantic similarities were reviewed and the subclasses were identified, and then in the review, the related subcategories were placed in the same category.<br /> Results: In general, the main category in this study is the underlying factors of romantic attachment and subclasses included "love and like", "emotional security", "sacrifice", "social support", "reassurance and encouragement", "maintaining a positive relationship" "caring for the spouse" and "appreciating the spouse".<br /> Conclusion: The existence of romantic attachment in HIV-infected couples paved the way for romantic, supportive and caring behaviors and a safe and fruitful relationship. The quality of life in HIV-infected couples has improved despite these factors, which in turn helps to improve their physical and mental well-being.< p>چکیده<br /> زمینه و هدف: ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) یا سندروم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) به عنوان یک بیماری مزمن تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی زوجین مبتلا به این ویروس دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل زمینهسازی است که دلبستگی عاشقانه را در زوجین مبتلا HIV به وجود میآورد. <br /> روش بررسی: این مطالعه با رویکرد نوع کیفی و با بهرهگیری شیوه تحلیل محتوی قراردادی با روش استقرایی انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 14 زوج HIV مثبت بودند که با روش نمونهگیری هدفمند وارد مطالعه شدند و مورد مصاحبههای چهره به چهره و نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بعد از گردآوری دادهها، تمامی مصاحبهها پیادهسازی شدند و مورد بازنگری قرار گرفتند و طبقات استخراج گردید. در ابتدا شباهتهای معنایی مورد بازنگری قرار گرفت و زیر طبقات مشخص شدند و سپس در بازنگری مجدد زیرطبقات مرتبط در یک طبقه قرار گرفتند. <br /> یافتهها: به طور کلی طبقه اصلی در این مطالعه عوامل زمینهساز دلبستگی عاشقانه و زیر طبقات شامل «عشق و دوست داشتن»، «امنیت عاطفی»، «فداکاری»، «حمایت اجتماعی»، «اطمینان و دلگرمی دادن»، «حفظ رابطهی مثبت»، «مراقبت از همسر» و «قدردانی از همسر» بود.<br /> نتیجهگیری: وجود دلبستگی عاشقانه در زوجین مبتلا به HIV زمینهساز رفتارهای عاشقانه، حمایت و مراقبت گرایانه و رابطه امن و ثمربخش بود. کیفیت زندگی در زوجین مبتلا به HIV با وجود این عوامل بالا رفته، که این خود به بهبود وضع جسمانی و روانی آنها کمک میکند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_120325_99298fab194d097ebc22b14112018c38.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Comparison of intravenous valprovate sodium & sulfate magnesium injections in pain relief of acute migraine attackمقایسه اثر تزریق سدیم والپروات و منیزیوم سولفات در کاهش درد حمله حاد میگرن37548211941910.22118/jsmj.2020.220325.1997FAمحمدرفیع رفیعیدانشگاه آزاد اسلامی0000-0002-2021-7مسعود خوشبیندانشکده پزشکی علی ابن ابیطالب (ع)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد – ایران، متخصص بیهوشی و فوق تخصص دردفاطمه مجلل نجاردانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی شهید صدوقی یزد – ایرانمارال استوارفرگروه آمار و اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت دانشگاه شهید صدوقی یزدJournal Article20200217Introduction: Migraine is a recurring headache that its severity varies from moderate to high. Preventive treatments are recommended to treat migraine headaches. Drugs used for preventive treatment include sodium valproate and magnesium sulfate.<br /> Methodology: In this study, 65 patients aged 18 to 50 years with a history of migraine with acute migraine attack were enrolled and divided into two groups. Prescribing and administering medicine was done by one person and evaluation of symptoms and visual analog scale (VAS) was performed by a second person without the knowledge of the prescribed medicine. Then, the effect of these drugs in terms of VAS reduction was evaluated half hour after injection and after 1 and 2 hours later and recorded in the checklist. Finally, the information was analyzed with SPSS.v11 statistical software.<br /> Findings: The results of this study showed that the mean age of patients were 36.11 with a SD=10.97. About 60% of patients have a positive family history of migraine disease. Results revealed that 97.1% of patients have nausea and 49.3% of them have vomiting. Also, magnesium sulfate and sodium valproate groups were not significantly different at half an hour, one hour and two hours after injection and before injection.(p-value=0.999 & p-value=0.788 & p-value=0.783).<br /> Conclusion: This study showed that there is no significant difference in the amount of pain reduction in acute migraine attacks between sodium valproate and magnesium sulfate groups. Therefore, the use of either of these two drugs does not differ in the improvement of pain in the patientمقدمه: جهت درمان بیماری میگرن بعنوان نوعی سردرد تکرار پذیر ، درمانهای پیشگیرانه پیشنهاد میگردد. از داروهایی که جهت درمان پیشگیرانه استفاده میشود میتوان به والپروات سدیم و منیزیم سولفات اشاره کرد. <br /> روش کار: در این تحقیق 65 بیمار در محدوده سنی 18 تا 50 سال با سابقه میگرن با حمله حاد میگرن در دو گروه وارد مطالعه شدند که گروه اول سدیم والپروات و گروه دوم منیزیم سولفات دریافت کردند. تجویز و تزریق دارو توسط نفر اول و ارزیابی علائم و میزان درد توسط نفر دوم بدون اطلاع از داروی تجویز شده انجام شد. سپس سیر اثر این داروها از نظر کاهش میزان درد نیم ساعت بعد از تزریق و 1 و 2 ساعت بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS v.11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.<br /> نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد میانگین سن نمونههای مورد مطالعه 11/36 با انحراف معیار 97/10 بوده است. بهطور متوسط 60 درصد بیماران دارای سابقه فامیلی مثبت برای بیماری میگرن بودند. همچنین گروه منیزیم سولفات و والپروات سدیم در نیم ساعت پس از تزریق، یک ساعت و دو ساعت پس از تزریق دارو با قبل از تزریق دارو تفاوت معنی داری نداشتند 999/0 P-Value= و 788/0 P-Value=و 783/0 P-Value=).<br /> نتیجه گیری: این مطالعه نشان میدهد بین والپروات سدیم و منیزیم سولفات در کاهش دادن درد ناشی از حملات حاد میگرن تفاوت معنی داری وجود ندارد. لذا استفاده از هر کدام از این دو دارو در بهبود درد بیمار، تفاوتی با یکدیگر ندارند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_119419_1c4113ff3d42a3798f94b788905342de.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Evaluation the level of knowledge and attitude of the Medical personnel and Patient Companions Referred to Ibn Sina Hospital in the Use of ECT to Treatment Patients with Major Depression in Bandar Abbasارزیابی میزان آگاهی و نگرش پرسنل درمانی و همراه بیمار مراجعه کننده به بیمارستان ابن سینا در استفاده از الکتروشوک برای درمان بیماران با افسردگی ماژور در شهر بندرعباس38539711894910.22118/jsmj.2020.236801.2130FAپگاه اسدیپزشک عمومی، دانشکده علوم پزشکی بندرعباس، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس، ایران.0000-0003-0116-8545امیر حسن اسدیگروه طب اورژانس، دانشکده علوم پزشکی بندرعباس، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس، ایران.Journal Article20200626< p >Introduction: The attitude and knowledge of the personnel and the companions are effective in using electroconvulsive to treatment patients with severe depression and it can have positive and negative effects on the treatment of these patients.<br /> <br /> Aim: the aim was to evaluation and assessment the knowledge and attitude of companions and personnel in the use of electroconvulsive in the treatment of patients with major depression in Bandar Abbas.<br /> <br /> Method: The present study was an evaluation study in which the study population was selected from the personnel and companions referred to Ibn Sina Center . 187 people from the companions and 56 people from the personnel of this center were selected as available samples and they completed a standard questionnaire with high reliability in relation to attitude and knowledge in the field. Data were analyzed using SPSS statistical software and independent t-test, one-way analysis of variance and correlation of chi-square test.<br /> <br /> Results: The level of knowledge of the companions and personnel was not significantly different from each other, and more than half of the companions and more than 60% of the personnel were moderately aware of electroshock therapy. More than 70% of companions and more than 95% of personnel had a positive attitude towards electroconvulsive and the attitude of the personnel was significantly better than that of the companions.<br /> <br /> Conclusion: Because of the importance of knowledge and attitude of personnel and companions in improving the process of electroconvulsive treatment, continuous education and notification are essential to raising people''s knowledge and attitude.< p>مقدمه: دیدگاه و آگاهی پرسنل و همراهان بیمار در استفاده از الکتروشوک برای درمان بیماران با افسردگی شدید، موثر است و میتواند اثرات مثبت و منفی بر روند درمان آنها داشته باشد.<br /> <br /> هدف: بررسی و سنجش میزان آگاهی و نگرش همراهان و پرسنل در استفاده از الکتروشوک درمانی برای درمان بیماران با افسردگی ماژور در بیمارستان ابنسینا بندرعباس بود.<br /> <br /> روش: مطالعه حاضر بصورت یک ارزیابی بود که جامعه مورد مطالعه آن از پرسنل درمان و همراهان بیماران مراجعه کننده به مرکز ابنسینا بندرعباس در سال 1395 انتخاب شد. 187 نفر از همراهان و 56 نفر از پرسنل این مرکز بصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و پرسشنامه استاندارد با پایایی بالا را در ارتباط با نگرش و آگاهی از الکتروشوک درمانی تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 23 و آزمون t مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و همبستگی آزمون کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.<br /> <br /> یافتهها: میزان آگاهی همراهان و پرسنل تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت و بیش از نیمی از همراهان و بیش از 60 درصد پرسنل، آگاهی متوسط نسبت به الکتروشوک درمانی داشتند. همچنین بیش از 70 درصد همراهان و بیش از 95 درصد پرسنل نسبت به الکتروشوک درمانی نگرش مثبت داشتند و نگرش پرسنل بطور چشمگیری بهتر از همراهان بیماران بود.<br /> <br /> نتیجهگیری: با توجه به اهمیت آگاهی و نگرش پرسنل و همراهان بیمار در بهبود روند درمان با الکتروشوک، آموزش و اطلاعرسانی مستمر برای ارتقاء سطح آگاهی و نگرش افراد ضروری است.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_118949_1d9eb724fc18b8995ad78a2dd78e0f83.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Evaluation on the frequencies of extracolonic findings in virtual CT colonography in patients suspected to colorectal problems.بررسی فراوانی یافته های خارج کولونی در virtual CT colonography بیماران مشکوک به مشکلات کولورکتال39940711936810.22118/jsmj.2020.201153.1823FAمحبوبه بهدارونددانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000000343606400مریم فرقدانیاستادیار گروه رادیولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20190910Introduction: Colon cancer is already one of the most prevalent cancers among different societies around the world for which some diagnostic modalities have been developed. With CT colonography there is the possibility of observing extracolonic findings which might have high clinical importance. Here we evaluated frequencies of extracolonic findings. <br /> Methods: This cross sectional study was performed in 2016-2019 in Isfahan. 402 patients with colon problems which had been previously CT colonography imaging were entered. Data regarding to extracolonic findings were collected and analyzed.<br /> Findings: We showed that there is a significant relation between total extracolonic findings and findings with moderate importance and age. In the way that these findings are more frequent in higher ages (p <0.001).<br /> Discussion: Generally, in this article we indicated thatCT colonography in patients with colon problems especially patients with higher ages might lead to find extracolonic findings with high importance. <br /> Keywords: Colon cancer, extracolonic finding, CT colonography.مقدمه: کنسر کولون یکی از شایع ترین کنسر ها در میان جوامع است که برای تشخیص آن مدالیته ها گوناگونی وجود دارد. با استفاده از سی تی کولونوگرافی امکان دیدن یافته های خارج کولونی نیز وجود دارد که ممکن است اهمیت بالینی زیادی داشته باشند. در این مطالعه به بررسیفراوانی این نوع یافته ها پرداختیم.<br /> روش ها: در این مطالعه مقطعی که در سال های 1395 تا 1398در شهر اصفهان انجام گرفته است تعداد 402 بیمار با شکایات مربوط به کولونکه قبلا تحت سی تی کولونوگرافی قرار گرفته اند وارد مطالعه شدند. اطلاعات مرتبط به یافته های خارج کولونی در این بیماران جمع آوری شد و تحت تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. <br /> یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد بین تعداد یافته های کلی خارج کولونی و یافته های خارج کلونیبا اهمیت متوسط با سن ارتباط معنی داری وجود داشت. به این ترتیب که با افزایش سن، تعداد یافته های کلی خارج کولونی و همچنین تعداد یافته های با اهمیت متوسط افزایش پیدا میکند(p <0.001). <br /> بحث: به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که استفاده از سی تی کولونوگرافی در بیماران با شکایات کولون و خصوصا بیماران مسن می تواند منجر به پیدا کردن یافته های خارج کولونی با اهمیت بالا شود. <br /> واژگان کلیدی: کنسر کولون، یافته خارج کولونی، سی تی کولونوگرافی.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_119368_1d0feb434b83dda509042ee7cb20104f.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Evaluation of the effect of contrast alteration in detecting internal root resorption in single root teeth in cone beam computed tomographyبررسی تاثیر تغییرات کنتراست در تشخیص تحلیل داخلی ریشه در دندان های تک ریشه در توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی40942212045910.22118/jsmj.2020.239109.2150FAعلی حبیبی کیااستادیار بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز0000-0001-8250-0073آرش دباغیگروه رادیولوژی-دانشکده دندانپزشکی-دانشگاه جندی شاپور-اهواز-ایرانمنصور جعفر زادهدانشکده دندان پزشکی جندی شاپور اهوازسمیه طرفیدانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ایرانمسعود اسماعیلیاستادیار بخش رادیولوژی.بخش رادیولوژی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایران.Journal Article20200712Background and aim: Early diagnosis of internal root resorption is a challenge in endodontics. Image-processing filters are applied to facilitate image interpretation for diagnostic or treatment purposes. The aim of this study was investigation the effect of contrast alterations in detecting internal root resorption in CBCT images.<br /> Materials and Methods: Fifty single root teeth with were splited mesiodistally in this invitro case – control study. Artificial Internal resorption lesions were created in cervical, middle or apical areas. CBCT images were taken before and after cavity preparation. CBCT images was evaluated by two radiologists in low, intermediate and high contrasts. The data were analyzed using Kappa and MacNemar tests on SPSS software. Overall accuracy evaluated with sub curve analysis of ROC.<br /> Results: Low contrast images have the highest sensitivity, specificity and overall accuracy (100%, 100%, 100% for first observer and 92%, 100%, 96% for second observer, respectively). In apical area in low, intermediate and high contrasts, sensitivity, specificity and overall accuracy is 100%, 100%, 100%, respectively. There is a significant difference with reality in high contrast-cervical resorption group (p=0.016). <br /> Conclusion: The low contrast may be an acceptable processing filter in detection of internal root resorption.<br /> Keywords: Root Resorption, Cone-Beam Computed Tomography, Image processingزمینه و هدف: تشخیص به موقع تحلیل داخلی ریشه، یک مساله ی چالش برانگیز در اندودنتیکس می باشد. فیلترهای پردازش جهت تسهیل تفسیر تصاویر در اهداف تشخیصی یا درمانی به کار می روند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تغییرات کنتراست در تشخیص تحلیل داخلی ریشه در تصاویر CBCT می باشد. <br /> مواد و روش ها: در این مطالعه ی آزمایشگاهی مورد_ شاهدی، 50 دندان تک ریشه به طور مزیودیستالی برش داده شدند. ضایعات تحلیل داخلی به طور مصنوعی در یکی از موقعیت های سرویکال، میانی یا اپیکال ایجاد شد. تصاویر CBCT قبل و بعد از ایجاد حفرات تهیه شد. تصاویر با سه کنتراست کم، متوسط و زیاد توسط دو رادیولوژیست بررسی شدند. داده ها با استفاده از آزمون Kappa وMacNemar در نرم افزار SPSS مورد آزمون قرار گرفت. صحت کلی با استفاده از آنالیزهای تحت منحنی Roc محاسبه گردید.<br /> نتایج: بیشترین حساسیت و اختصاصیت و صحت کلی مربوط به تصاویر با کنتراست کم می باشد ( به ترتیب 100٪، 100٪ و 100٪ در مشاهده گر اول و 92٪، 100٪ و 96٪ در مشاهده گر دوم). در ناحیه ی اپیکال، حساسیت، اختصاصیت و صحت کلی در همه ی کنتراست های کم، متوسط و زیاد، به ترتیب 100٪، 100٪ و 100٪ می باشد. در حالت کنتراست زیاد-تحلیل سرویکال، تفاوت معنی دار آماری با واقعیت وجود دارد (p=0/016).<br /> نتیجه گیری: کنتراست کم می تواند به عنوان یک فیلتر پردازش در تشخیص تحلیل داخلی ریشه به کار رود.<br /> واژگان کلیدی: تحلیل ریشه، توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی، پردازش تصویرhttps://jsmj.ajums.ac.ir/article_120459_2e763e05f63a4e7ce41383a493e1bd96.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Comparison of eight weeks effects HIIT and MICT on VO2 peak and LVEF
of heart patients after coronary artery bypass graft surgeryمقایسه اثر هشت هفته تمرین HIIT و MICT بر VO2 peak و LVEF بیماران قلبی بعداز جراحی پیوند بای پس شریان کرونر42343711895110.22118/jsmj.2020.234067.2113FAعبدالحمید حبیبیمدیر گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده علوم ورزشی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0002-9593-920xحسین عسکری نژادگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانروح الله رنجبرگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000000332125732سید محمدحسن عادلقلب و عروق.گروه قلب و عروق، دانشیار گروه مرکز تحقیقات آترواسکلروز، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20200605Background and Objective: Peak oxygen uptake(VO2peak) is a strong predictor of survival in cardiac patients. LVEF is reflection of the functional capacity of the heart. The aims of this study were to compare the effects of high intensity interval training(HIIT) to moderate intensity continuous training(MICT) on VO2peak and LVEF of heart patients after coronary artery bypass graft surgery(POST CABG).<br /> Subjects and Methods: Twenty-four POST CABG patients(15men and 9women) with an average age of 60.75±3.16 years and average body mass index(BMI) of 28.40±1.09 kg/m2 were randomly divided into three groups, HIIT, MICT and control group(CG). The training groups, Exercised for 8weeks, 3sessions per week and 45min per session. One-way ANOVA and post-hoc bonferroni test were used for statistical analysis.<br /> Results: Both HIIT and MICT groups showed significant improvement in VO2peak after eight weeks of CR program(p < 0.05), and improvement in VO2peak in the HIIT group was significantly greater than the improvement in the MICT group(P=0.011). Patients' LVEF did not significant change after eight weeks of CR program in either groups HIIT and MICT(P>0.05), also was not observed significant difference between the two groups(P=1.000).<br /> Conclusion: According to the results of this study, HIIT is more effective than MICT for improving VO2peak in POST CABG patients, and despite the high intensity of HIIT, its use in the CR programs of these patients can be safe. These results can help sports medicine professionals choose the optimal style and intensity of CR exercise and thus improve the exercise capacity and quality of life of heart patients.زمینه وهدف: اوج اکسیژن مصرفی(VO2 peak) یک پیشگوئی کننده قوی بقاء دربیماران قلبی است. همچنین کسرتزریقی بطن چپ(LVEF) منعکس کننده ظرفیت عملکردی قلب است. هدف از این تحقیق، مقایسه اثرتمرین تناوبی باشدت بالا(HIIT) وتمرین تداومی باشدت متوسط(MICT) برVO2 peak وLVEF بیماران قلبی بعداز جراحی پیوند بای پس شریان کرونر(POST CABG) بود.<br /> روش بررسی: 24 بیمارPOST CABG (15مرد و 9زن) بامیانگین سنی 3.16±60.75 سال ومیانگین شاخص توده بدن(BMI) 28.40±1.09 کیلوگرم برمترمربع بصورت تصادفی به سه گروهHIIT، MICT، وکنترل(CG) تقسیم شدند. گروه های تمرین(HIIT وMICT) بمدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه، وجلسه ای 45 دقیقه ورزش کردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی درسطح معنی داری 0.05 بررسی شدند.<br /> یافته ها: هردو گروهHIIT وMICT بعداز هشت هفته برنامهCR بهبودمعنی داری درVO2 peak نشان دادند(P < 0.05)، وگروهHIIT درمقایسه باگروهMICT بطورقابل توجهی بهبود بیشتری درVO2 peak نشان داد(P = 0.011). LVEF بیماران بعداز هشت هفته برنامهCR درهیچ یک از دوگروهHIIT وMICT تغییرمعنی داری نکرد(P > 0.05)، و بین دوگروه نیز تفاوت قابل توجهی مشاهده نشد(P = 1.000). بعلاوه طی اجرای فرآیندتحقیق هیچ حوادث ناگوار قلبی عروقی مرتبط باHIIT ویاMICT رخ نداد.<br /> نتیجه گیری: باتوجه به نتایج تحقیق حاضر، بنظر می رسدHIIT نسبت بهMICT برای بهبودVO2 peak بیماران POST CABG موثرتر است، وعلیرغم شدت بالایHIIT، استفاده از آن دربرنامهCR بیمارانPOST CABG می تواند ایمن باشد. این نتایج می تواند به متخصصین طب ورزش جهت انتخاب سبک مناسب وشدت مطلوب تمرینات ورزشیCR و درنتیجه بهبود ظرفیت ورزشی وکیفیت زندگی بیماران قلبی کمک کند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_118951_dd4d933bde78b93ff812ab797e826262.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121The Comparison Effect of Two Pulmonary Rehabilitation Protocols on spirometer indexes and physical performance in patients with COPD.مقایسه تاثیردو نوع پروتکل های بازتوانی ریوی بر برخی شاخص های ریوی و عملکرد بدنی بیماران مبتلا به COPD45346412910810.22118/jsmj.2020.235976.2126FAعبدالامیر سیاریدانشگاه آزاد واحد آبادان0000000236924411محسن پیش بیناستادیارJournal Article20200621Background and Objective: Respiratory exercise training based on pulmonary<br /> Rehabilitation can lead to improvement of physical function and pulmonary function in COPD patients. The aim of this study was to compare the effects of different protocols of inspiratory pressure threshold loading on some spirometery indexes, physical function and dyspnea in COPD patients.<br /> Subjects and Methods: In present semi-experimental research thirty patients with moderate to severe intensity of COPD were selected targetly, and divided randomly in three groups: control (n=10), moderate intensity of inspiratory resistive training (n=10), height intensity of inspiratory resistive training (n=10). <br /> Spirometer indexes, dyspnea, and physical function base on 6MWD test were measured before and after pulmonary rehabilitation protocols. Two way ANOVA used for statistical analysis (p < 0.05).<br /> Results: Following implementation of pulmonary rehabilitation protocols, a significant increase in Inspiratory maximal pressure and a significant decrease in leg fatigue after 6MWD, were found in comparison with control group (p < 0.05). But there were no significant differences between<br /> Intervention groups (P>0.05). After pulmonary rehabilitation periods there were no significant differences between FEV1، MVV، FEV1/FVC، VT، 6MWD, and dyspnea levels among control and intervention groups (P>0.05).<br /> Conclusion: pulmonary rehabilitation programs based on inspiratory pressureزمینه و هدف: انجام تمرینات تنفسی در قالب بازتوانی ریوی می تواند منجر به بهبود عملکردریوی و عملکرد بدنی بیماران COPD شود. براین اساس هدف از این مطالعه مقایسه پروتکل های مختلف بازتوانی ریوی براساس باردهی آستانه فشار دمی بر برخی از شاخص های اسپیرومتری، عملکرد بدنی و میزان تنگی نفس بیماران مبتلا به COPD بوده است.<br /> روش بررسی: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، تعداد 30 بیمار مرد دارای شدت های متوسط تا شدید بیماری COPD به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه کنترل) 10نفر(، تمرین مقاومت دمی با شدت متوسط)10نفر( و تمرین مقاومت دمی با شد زیاد (10 نفر) تقسیم شدند. شاخص های اسپیرومتری، میزان تنگی نفس و عملکرد بدنی در قالب آزمون 6MWD در قبل و بعد از پروتکل های بازتوانی ریوی مورد سنجش قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس دو سویه استفاده شد(05/0>P).<br /> یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از مداخلات بازتوانی ریوی مقادیر شاخص های MIP و خستگی پا ناشی از آزمون 6MWD نسبت به گروه کنترل به ترتیب افزایش معنادار و کاهش معناداری(05/0>P) یافته اند. اما تفاوت معناداری بین دو نوع پروتکل بازتوانی ریوی یافت نشد(05/0< p). پس از دوره های بازتوانی ریوی تفاوت معناداری در مقادیر FVC، FEV1، MVV، FEV1/FVC، VT، 6MWD و میزان تنگی نفس مشاهده نشد(05/0< p).https://jsmj.ajums.ac.ir/article_129108_ac48b9bc1ed8e964607e7d3110625272.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Evaluation of the use of dermoscopy in clinical diagnosis of malignant skin lesions and pre-malignant skin lesionsارزیابی کاربرد درموسکوپی در تشخیص بالینی ضایعات پوستی بدخیم و ضایعات پوستی پیش بدخیم46547412031510.22118/jsmj.2020.220494.2001FAسید محمد رادمنشدستیار تخصصی گروه پوست.
دستیار تخصصی گروه پوست ، گروه پوست، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-0986-0897زهرا نادری رارانیگروه پوست، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، ایران0000-0002-6239-2471Journal Article20200218Introduction: Dermoscopy is an important in-vivo, non-invasive diagnostic technique that allows inspection of morphological features that are not visible with bare eyes. It has an important role in enhancing the diagnostic accuracy of skin lesions. The aim of this study is evaluation of the use of dermoscopy in diagnose of malignant skin lesions and premalignant skin lesions.<br /> Methods: This prospective observational study conducted on 240 patients with clinical diagnosis of malignant or pre-malignant skin lesions. All the patients were evaluated with dermoscopy and histopathology. Dermoscopic results were compared with histopathologic findings as the gold standard for diagnosis of skin lesions.<br /> Findings: Of the 240 skin lesions, 69 (28.8%) were benign, 75 (31.3%) were pre malignant and 96 (40.0%) were malignant. The concordance between dermoscopic results and histopathological findings was 75.4%. The sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of dermoscopy in diagnosis of malignant lesions were 85.42%, 70.59%, 79.27%, 80.40%, 77.42% and 79.27% respectively, p < 0.0001. These items for pre-malignant lesions were 66.67%, 70.59%, 71.43%, 65.75% and 68.54% respectively.<br /> Discussion: The sensitivity and specificity of dermoscopy in diagnosis of skin lesions were high, therefore this real-time non-invasive technique can be introduced as a routine diagnostic tool in dermatological examination and can minimize unnecessary invasive biopsy.مقدمه: درموسکوپی یک روش تشخیصی غیرتهاجمی است که اجازه مشاهده ویژگیهای مورفولوژیکی که با چشم غیرمسلح قابل تشخیص نیست را فراهم میکند. درموسکوپی باعث بهبود قابل توجه در دقت تشخیصی ضایعات پوستی شده است. هدف این مطالعه ارزیابی کاربرد درموسکوپی در تشخیص بالینی ضایعات پوستی بدخیم و ضایعات پوستی پیش بدخیم میباشد.<br /> روشها: این مطالعه مشاهده ای آینده نگر بر روی240 بیمار با ضایعات پوستی مشکوک به بدخیمی و پیش بدخیمی انجام شد. تمام بیماران تحت ارزیابی درموسکوپی و هیستوپاتولوژیک قرار گرفتند. نتایج درموسکوپی با یافته های هیستوپاتولوژیک به عنوان استانداد طلایی تشخیص مقایسه شد. <br /> یافتهها: از میان 240 ضایعه پوستی مورد بررسی 69 مورد (8/28 %) خوش خیم، 75 مورد (3/31 %) پیش بدخیم و 96 مورد (0/40 %) بدخیم بودند. توافق بین درموسکوپی با نتایج بیوپسی 4/75 % بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و دقت درموسکوپی در تشخیص ضایعات بدخیم به ترتیب برابر 42/85 %، 59/70 % ، 40/80 %، 42/77 % و 27/79 % میباشد؛ این موارد برای ضایعات پیش بدخیم به ترتیب برابر 67/ 66 %، 59/70 %، 43/71 %، 75/65 % و 54/68 % بود. <br /> بحث: نتایج این مطالعه نشان داد درموسکوپی یک ابزار ارزشمند برای تمایز ضایعات پوستی مختلف میباشد. همچنین حساسیت و ویژگی بالای درموسکوپی به ویژه در تشخیص ضایعات بدخیم نشان میدهد درموسکوپی میتواند به عنوان یک ابزار تشخیصی روتین در بررسیهای درماتولوژیک استفاده شود و قبل از انجام بیوپسی تهاجمی پوست، کمک زیادی به تشخیص دقیق ضایعات پوستی کند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_120315_5c9b5fb01d68095f06536fb1305561cc.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Evaluation of TG-43U1 in miniature X-ray tubes used in electronic brachytherapy through Monte Carlo simulationارزیابی TG-43U1در تیوب های اشعه ایکس مینیاتوری مورد استفاده در براکی تراپی الکترونیکی از طریق شبیه سازی مونت کارلو48349912032010.22118/jsmj.2020.233247.2108FAبرات براتیتکنولوژی پرتوشناسی، علوم پزشکی شوشتر، شوشتر، ایران
دانشکده علوم پزشکی شوشتر،شوشتر، ایران0000-0002-2975-088Xمعصومه کایدانیگروه بهداشت حرفه ای، علوم پزشکی شوشتر، شوشتر، ایران.0000-0002-3621-9448محمدجواد طهماسبی بیرگانیاستاد گروه فیزیک پزشکی، گروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.ناهید چگنیدانشیار گروه فیزیک پزشکی،گروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.0000-0002-6373-5456منصور ذبیح زادهدانشیار گروه فیزیک پزشکی،گروه فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.فریبا فرهادی بیرگانیاستادیار گروه تکنولوژی پرتوشناسی،گروه تکنولوژی پرتوشناسی، دانشکده علوم پزشکی شوشتر، شوشتر، ایران.رضا امیدیدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیک پزشکی،دانشکده پزشکی، دانشگاه شهید صدوقی یزد، یزد، ایران.Journal Article20200530Abstract<br /> Background and purpose: The first formulation of AAPMTG-43 was presented for the sources with apparent activities in 1995. in 2004, the converted formulation was used to calculate the dose of Nucleoid brachytherapy sources. Subsequently, the formulation for miniature x-ray tubes called TG-43U1 protocol was exploited along with two requirements: normalizing the air-kerma strength and the active length of miniature x-ray tubes limiting to zero. On the basis of the geological structure of miniature x-ray tubes and the capabilities of the monte carlo code, it has been required that TG-43U1 protocol for miniature x-ray tubes is evaluated using this code. <br /> method: the quantities sk ، Λ ، g(r) and F (r, θ) for energies 40, 45, and 50 kilo electron volt are evaluated through simulation of hemispherical and hemispherical-conical tubes and MCNPX (2.6.0) code.<br /> Findings: after running the monte carlo code, the numerical values of air-kerma strength, Dose rate constant, Radial dose function and anisotropy dose function are presented in the form of tables and figures.<br /> Conclusion: a nice agreement is reached among the results of hemispherical miniature x-ray tubes and the applicable tubes in AXXent system along with hemispherical-conical miniature x-ray tubes and the one used in Intrabeam system with application of TG-43U1 protocol.چکیده<br /> زمینه و هدف: اولین فرمولبندی AAPMTG-43 در سال 1995 برای چشمه هایی با فعالیت ظاهری ارائه شد. در سال 2004 فرمول تغییر یافته آن برای محاسبه دوز چشمه های براکی تراپی نوکلئویدی تکمیلمورد استفاده قرار گرفت. در ادامه کار با دو شرط، نرمالیزه کردن قدرت کرمای هوا و در نظر گرفتن طول فعال تیوب اشعه ایکس مینیاتوری نزدیک به صفر این فرمولبندی برای تیوب های اشعه ایکس مینیاتوری با نام دستورالعمل TG-43U1 مورد بهره برداری واقع شد. بر اساس ساختار هندسی تیوب های اشعه ایکس مینیاتوری و توانایی کدمونت کارلو ، لازم دیده شد که دستورالعمل TG-43U1 برای تیوب های اشعه ایکس مینیاتوری با استفاده از این کد مورد ارزیابی قرار گیرد.<br /> روش بررسی : کمیت های s_k، Λ ، g(r) و F(r, θ) برای انرژی های 40 ، 45 و 50 کیلو الکترون ولت از طریق شبیه سازی تیوب های hemisphericalو hemispherical-conical با کد MCNPX(2.6.0) محاسبه شدند.<br /> یافته ها: بعد از اجرا شدن کد مونت کارلو، نتایج مقادیر عددی قدرت کرمای هوا، ثابت آهنگ دوز، تابع دوز شعاعی و تابع آنیزوتروپی بصورت جدول و نمودار ارائه گردید.<br /> نتیجه گیری:توافق خوبی بین نتایج تیوب اشعه ایکس مینیاتوری hemisphericalبا تیوب کاربردی در سیستم AXXent و تیوب اشعه ایکس مینیاتوری hemispherical-conical با تیوب بکار رفته درسیستم Intrabeam با اجرای پروتکل TG-43U1 حاصل شد.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_120320_fc79df5125461a86895114f0f6be2fd0.pdfدانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمجله علمی پزشکی جندی شاپور2252-052X19520201121Effect of Yoga training and DASH diet on Homocysteine, Vitamin B12, Folate and insulin resistance in female with gestational diabetesاثر تمرینات یوگا و رژیم غذایی DASH بر هموسیستئین، ویتامین B12، فولات و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت بارداری49345111895210.22118/jsmj.2020.239506.2155FAمریم خندانیگروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران0000-0001-8478-3134سپیده قناعتیگروه تربیت بدنی، واحد اسلام آباد غرب، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلام آباد غرب، ایران.0000-0003-1720-0052Journal Article20200715Background and objective: Research has shown that serum levels of homocysteine, vitamin B12 and folate are associated with insulin resistance. The aim of this study was to evaluate the effect of eight weeks of yoga training with DASH diet on serum levels of homocysteine, vitamin B12, and folate and insulin resistance in women with gestational diabetes mellitus (GDM).<br /> Material and Methods: In the present quasi-experimental study, 36 women with GDM were randomly selected and divided into three groups of 12 patient: yoga training, DASH diet and combination (yoga training and DASH diet). The research intervention included eight weeks of yoga training, three sessions per week and each training session for 50-60 minutes. The DASH diet was also monitored by a nutritionist. Fasting blood sampling was performed 24 hours before and 48 hours after the intervention.<br /> Results: After eight weeks, a significant decrease in fasting blood sugar levels was observed in the combination group compared to the DASH diet group (P = 0.045). Also, in the combination group, vitamin B12 reduction was significantly higher than the DASH diet group (P = 0.047), but no significant difference was observed between changes in insulin resistance, homocysteine, and folate between groups.<br /> Conclusion: Although both practice yoga and DASH diet to lower blood glucose however, it has no significant effect on insulin resistance, homocytin and folate levels, and cannot prevent vitamin B12 depletion in gestational diabetes.زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که سطوح سرمی هموسیستئین، ویتامین B12 و فولات در ارتباط با مقاومت به انسولین می باشند. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات یوگا به همراه رژیم غذایی DASH بر سطوح سرمی هموسیستئین، ویتامین B12، فولات و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت بارداری بود.<br /> مواد و روشها: در تحقیق نیمهتجربی حاضر 36 زن مبتلا به دیابت بارداری به روش تصادفی انتخاب و به سه گروه 12 نفره، تمرین یوگا، رژیم غذایی DASH و ترکیبی (تمرین یوگا و رژیم DASH) تقسیم شدند. مداخله تحقیق شامل هشت هفته تمرینات یوگا، سه جلسه در هفته و هر جلسه تمرین به مدت 60-50 دقیقه انجام شد. رژیم غذایی DASH نیز تحت کنترل متخصص تغذیه کنترل شد. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از مداخله تحقیق خونگیری به صورت ناشتا انجام شد.<br /> یافته ها: پس از هشت هفته کاهش معنیداری در سطح قند خون ناشتا در گروه ترکیبی نسبت به گروه رژیم غذایی DASH مشاهده شد (045/0 = P). همچنین در گروه ترکیبی کاهش ویتامین B12 نسبت به گروه رژیم DASH به صورت معنیداری بیشتر بود (047/0 = P)، ولی تفاوت معنیداری در تغییرات مقاومت به انسولین، هموسیستئین، و فولات بین گروهها مشاهده نشد.<br /> نتیجهگیری: اگرچه هر دو روش تمرینات یوگا و رژیم غذایی DASH برای کاهش گلوکز خون مفید است با وجود این اثر معنی داری بر مقاومت به انسولین و سطوح هموسیتئین و فولات ندارد و نمیتواند از کاهش ویتامین B12 در دیابت بارداری جلوگیری کند.https://jsmj.ajums.ac.ir/article_118952_57ab392c510e1617e24093a12435411e.pdf