2024-03-29T05:13:53Z
https://jsmj.ajums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=6834
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی نظرات دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز دربارة وضعیت موجود و مطلوب مشاوره و راهنمایی تحصیلی
عبدالحسین
شکورنیا
پوراندخت
اسدالهی
حسین
الهامپور
علی
خدادای
زمینه و هدف: مشاوره و راهنمایی توسط اساتید راهنما در طول دورة تحصیل، به دانشجویان در غلبه بر مشکلات آموزشی کمک خواهد کرد. هدف این مطالعه، بررسی نظرات دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در ارتباط با ارائة راهنمایی و مشاورة تحصیلی بود.
روش بررسی: در این مطالعة توصیفی- مقطعی، نظرات 354 نفر از دانشجویان از طریق پرسشنامهای که روایی و پایایی آن تأیید شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامة نظرخواهی مشتمل بر 35 سؤال جمعآوری و با استفاده از نرمافزارSPSS.15 و آزمونهای آماری t و ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: دو سوم دانشجویان دختر و بقیه پسر بودند. تعداد 183 نفر (8/51 درصد) از دانشجویان اعلام نمودند که در طول دوران تحصیل به استاد راهنمای خود مراجعه کردهاند، ولی تنها 8/18 درصد از این ارتباط رضایت داشتند. میانگین نمرة رضایتمندی دانشجویان از وضعیت موجود مشاوره و راهنمایی تحصیلی در دانشگاه 78/0±36/2 و میانگین نمرة نظرات آنان از وضع مطلوب مشاوره و راهنمایی 65/0±88/3 بود که در مقایسه با وضع موجود از نظر آماری معنادار بود (001/0p<). دانشجویان با میانگین 91/3 ضرورت امر مشاوره را تأیید میکنند و با میانگین 11/4 بر این باورند که استاد راهنما میتواند در امر هدایت تحصیلی دانشجو مؤثر باشد.
نتیجهگیری: دانشجویان نسبت به اهمیت و نقش سازندة مشاوره و راهنمایی تحصیلی، نگرش مثبتی دارند، اما از شرایط موجود مشاوره و راهنمایی تحصیلی در دانشگاه رضایت ندارند. با توجه به نقش ویژة اساتید راهنما در هدایت دانشجویان، بازنگری و اصلاح فرایند استاد راهنما، ضروری بهنظر میرسد.
م ع پ 1390؛10(5): 469-479
مشاوره و راهنمایی تحصیلی
نظرات دانشجویان
دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز
2011
11
22
469
479
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55162_55e05fb0138beccdf13398b6519f8d1f.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی توزیع فراوانی ناروانی گفتار در کودکان پایة دوم دبستان مدارس شهری شهرستان اهواز
حسن
خرمشاهی
مهتاب
مجلسی
مرحمت
رسولزاده
زمینه و هدف: ناروانی از شایعترین اختلالات گفتار و زبان در بین کودکان است. هر گونه اختلال در تداوم، سرعت در تولید، برنامهریزی ریتم گفتار و یا ترکیبی از این عوامل باعث ایجاد پدیدهای به نام ناروانی خواهد شد. علتشناسی این اختلال، نامشخص و بسیار پیچیده است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی شیوع ناروانی در کودکان پایه دوم دبستان شهرستان اهواز است.
روش بررسی: این پژوهش به شکل توصیفی - مقطعی بوده و در سال 1388 اجرا شده است که در آن، تعداد 200 نفر کودک 8 ساله (دوم دبستان) به روش تصادفی ساده، انتخاب شدند و از طریق خواندن متن، گفتار خودانگیخته و گفتار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس دادههای به دست آمده، از طریق نرمافزار آماری SPSS، شاخصهای توصیفی و آزمون تی مستقل، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: از تعداد کل نمونهها (200 نفر)، 100 نفر پسر و 100 نفر دختر بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان ناروانی در کل نمونهها، 5/4 درصد است. همچنین میزان اختلال لکنت، درصد مشابهی را نشان داد و در هیچ کدام از نمونهها اختلال پریشان گویی مشاهده نشد. میزان ناروانی در جنس مذکر 5 درصد و در جنس مؤنث 4 درصد به دست آمد.
نتیجهگیری: نتیجة بهدست آمده از این پژوهش(5/4 درصد ناروانی در کل نمونه) با نتایج بهدست آمده از پژوهش شیرخوارگاه آمنه در سال 1380 در شهر تهران و پژوهش من- سون در سال 2000 در کشور دانمارک، همخوانی دارد.
م ع پ 1390؛10(5): 481- 485
ناروانی
اهواز
لکنت
2011
11
22
481
485
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55411_c5c0f531a9d546672ad5fa88aff5f275.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی استحکام برشی باند کامپوزیت به عاج دندان با استفاده از سه نوع سیستم باندینگ به عاج دندان در محیط آزمایشگاهی
فرامرز
زکوی
نرگس
پناهنده
رویا
شریفات
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسهای استحکام برشی باند کامپوزیت به عاج دندان انسان با استفاده از سه نوع سیستم باندینگ در محیط آزمایشگاهی است.
روش بررسی: سطح تاج 66 دندان مولرسوم تا اکسپوز شدن عاج در محیط مرطوب با تریمر ساییده شد و با کاغذ سمباده سیلیکون کارباید 600 و 400 گریت در زیر جریان آب، پرداخت شد. نمونهها به 3 گروه 22 تایی تقسیم شدند و سپس با توجه به دستورالعمل کارخانة سازندة هر نوع سیستم باندینگ سطح دندانها آمادهسازی شد (گروه اول Single Bond ساخت شرکتM ESPE3، گروه دوم BC Plus ساخت شرکتDentkist و گروه سوم CharmBond ساخت شرکت Vericom). سپس، رادهای کامپوزیتی روی سطح دندانها چسبانده شد. استحکام باند برشی توسط دستگاه اندازهگیری استحکام باند LMT100 ارزیابی شد.
یافتهها: یافتهها توسط آنالیز ANOVA و TUKEY ارزیابی شدند. آنالیز واریانس با 05/0P<، نشان داد که میانگین استحکام باند گروهها با یکدیگر تفاوت معناداری دارد.
مقایسة چندتایی گروهها توسط آنالیز TUKEY نشان داد که بین گروه اول 1 با گروههای دوم و سوم اختلاف معناداری وجود دارد، اما بین گروه دوم و سوم اختلاف معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: بیشترین استحکام باند برشی به عاج، مربوط به سیستم Single Bond بود و به این خاطر نسبت به دو سیستم باندینگ دیگر، یعنی سیستم BC Plus و Charm Bond ارجحیت دارد.
م ع پ 1390؛10(5): 487 - 494
استحکام برشی باند
BC Plus
Charm Bond
Single Bond
2011
11
22
487
494
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55412_c7f2a6678be69729dc46a4b03e73e492.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
مطالعه پیرامون حساسیت باکتریهای E. Coli و S. aureus در برابر خاصیت ضدمیکروبی نانوذرات CdO
فاطمه
برزگری فیروزآبادی
آمنه
جاوید
سعید
رضایی زارچی
زمینه و هدف: در حال حاضر، استفاده از مواد نانوساختار، بسیار گسترده شده و مزیتهای زیادی هم از نانوذرات آلی و هم غیر آلی بهدست آمده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی حساسیت باکتریهای E. Coli وS. aureus در برابر خاصیت ضدمیکروبی نانوذرات اکسید کادمیوم(CdO) است.
روش بررسی: در ایـن مـطـالـعـه، دو نـوع بـاکـتـری(ATCC 25923) Staphylococcus aureusو (ATCC 25922) Escherichia coliمورد بررسی قرار گرفت. در تحقیقات اولیه، چگالی نوری (OD) اشریشیاکلی و استافیلوکوکوس ارئوس در حضور CdO 01/0 درصد، 75/0 درصد و 5/1 درصد مشاهده شد. در مرحلة دوم مطالعه، log CFU/ml 3/6 از محیط کشت مایع اشریشیاکلی و استافیلوکوکوس ارئوس بهطور جداگانه در معرض نانو مواد CdO 5/1 درصد در دمای oC37 قرار گرفتند. در قسمت سوم آزمایش، باکتری اشریشیاکلی در محیط کشت ثابت (جامد) در حضور و عدم حضور نانوذرات، کشت داده شد.
یافتهها: فقط در حضور غلظت 75/0 درصد و 5/1 درصد از نانو مواد، کاهش قابلتوجهی در تعداد باکتریها مشاهده شد(05/0p<). در گروه کنترل، زیستپذیری سلولهای باکتری تا 13 روز طول میکشد در حالیکه در حضور غلظت 5/1 درصد از CdO، مرگ سلولی باکتریهای اشریشیاکلی و استافیلوکوکوس ارئوس به ترتیب بعد از 30 و 20 ساعت فرا میرسد.
نتیجهگیری: یافتههای به دست آمده ثابت میکند که یک ترکیب ساخته شده بر اساس تأثیرات بیولوژیکی نانوذرات Cdo میتواند برای درمان عفونتها و بیماریهایی که به وسیلةE. coli و S. aureus ایجاد میشوند، مورد استفاده قرار گیرد.
م ع پ 1390؛10(5): 495- 503
E. coli
S. aureus
نانوذرات
Cdo
آنتیباکتریال
2011
11
22
495
503
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55413_244a648f5802d82be1bab4fc6777cd39.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
مطالعة اثر عصارة هیدروالکلی گیاه مریمگلی بر خاصیت ضد درد مورفین در موش صحرایی
اردشیر
ارضی
علیرضا
سرکاکی
نسرین
عاقل
زهرا
نظری
مهدی
زارعی ناصرآبادی
زمینه و هدف: در طب سنتی ایران، در مورد اثر ضد التهابی گیاه مریمگلی (Saliva Officinalis) گزارشهایی وجود دارد. در مطالعة حاضر، اثر تجویز مقادیر مختلف عصارة هیدروالکلی مریمگلی بر خاصیت ضد درد مورفین در موش صحرایی، مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: تعداد 112 سر موشهای صحرایی نر بالغ بهطور تصادفی ساده، به 14 گروه 8 تایی تقسیم شدند. 1- گروه کنترل (سالم با تغذیة عادی)؛ 2- دریافتکنندة دوز مؤثر مورفین؛ 3- گروه شاهد (دریافتکنندة سالین نرمال) ؛ 4 تا 8- پنج گروه دریافتکنندة دوزهای 200، 400، 600، 800 و1000 میلیگرم بر کیلوگرم عصارة هیدروالکلی مریمگلی؛ 9 تا 13- پنج گروه دریافتکنندة دوزهای مختلف عصارة همراه با دوز مؤثر مورفین؛14- دریافت کنندة میلیگرم بر کیلوگرم1 نالوکسان همراه با بهترین دوز عصاره. برای ارزیابی درد موشهای صحرایی از دستگاه تست درد (Tail-flick) و گرمای نقطهای 55 درجه سانتیگراد و زمان قطع خودکار انرژی گرمایشی = (cut off time) 10 ثانیه بر دم آنها تابانده شد. تفاوت بین گروهها با مقدار 05/0 P< معنادار تلقی گردید.
یافتهها: بهترین دوز ضد درد، عصارةmg/kg 800 بود که بیشترین اثر ضد درد در دقیقة 45 آزمایش مشاهده شد و توانست آستانة ظهور رفلکس دردناک دم را بالا ببرد. تجویز نالوکسان، 15 دقیقه قبل از تجویز بهترین دوز عصاره، توانست اثر ضد درد عصارة را بهصورت معناداری (05/0P<) کاهش دهد. تجویز بهترین دوز عصاره (mg/kg 800) همراه با مورفین، اثر ضد دردی مورفین را بهطور معناداری (05/0P<) افزایش داد.
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق، نشان میدهد که عصارة هیدروالکلی مریمگلی، قادر به افزایش اثر ضد درد مورفین بوده و این اثر را از طریق گیرندههای اوپیوئیدی اعمال میکند که احتمالاً یکی از مکانیسمهای ضد درد آن است.
م ع پ 1390؛10(5): 505- 513
مریمگلی
مورفین
درد
Tail-flick
موش صحرایی
2011
11
22
505
513
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55415_7f8c1d5237f22963fc3e99fea3404247.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
مقایسة اثر آمیتریپتیلین با کاربامازپین در کاهش درد بیماران مبتلا به پلینوروپاتی محیطی دیابتی در بیماران مراجعهکننده به بیمارستان گلستان اهواز
نسترن
مجدینسب
حاجیه بیبی
شهبازیان
سید آیدین
ساجدی
رضا
حاجمنوچهری
عسل
فرجی
زمینه و هدف: دیابت از شایعترین بیماریهای انسان است که شیوع آن در ایران بین 5 تا 8 درصد میباشد. از جمله عوارض آن، نوروپاتی است که در بدو تشخیص دیابت، شیوعی معادل 7 درصد دارد و با پیشرفت بیماری به 50 درصد نیز میرسد. در تعدادی از این بیماران، درد نوروپاتیک ظاهر میشود که میتواند بر عملکرد روزانه و کیفیت زندگی آنها اثر بگذارد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، که به درمانگاه دیابت بیمارستان گلستان اهواز مراجعه داشتند، پس از اثبات نوروپاتی دردناک در آنها، بر اساس شرح حال، معاینه، نوار عصب و عضله و لحاظ کردن معیارهای ورودی و خروجی به صورت تصادفی به دو گروه برابر تقسیم شدند و در مطالعة دو سو کور وارد شدند. گروهی با آمیتریپتیلین50 میلیگرم به صورت یکبار در روز و گروه دیگر با کاربامازپین 200 میلیگرم سه بار در روز درمان شدند. بر اساس جدول سنجش کمّی درد، میزان درد آنها به صورت کمّی، قبل از مطالعه و 6 هفته بعد از مصرف داروها مشخص شد.
نتیجهگیری: هر دو دارو در کاهش درد بیماران مؤثر بودند، ولی اثر آنها تفاوت قابل ملاحظهای با هم نداشت. تنها HbA1C، در گروه دریافتکنندة کاربامازپین پس از درمان نسبت به گروه دیگر کمتر شده بود. در صورت اثبات کاهش HbA1C توسط کاربامازپین، در مطالعات آتی میتوان از این دارو همزمان با داروهای کاهندة قند خون، در کنترل دیابت استفاده کرد.
م ع پ 1390؛10(5): 515- 525
نوروپاتی دردناک دیابتی
کاربامازپین
آمیتریپتیلین
2011
11
22
515
525
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55419_10db344d490e45d7fb508f2d4bf36820.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
تأثیر ورزش کگل و جریانهای تداخلی در درمان زنان مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری
لیلا
خیری
پوراندخت
افشاری
شاهین
گوهرپی
اسماعیل
موسی پور
زمینه و هدف: بیاختیاری استرسی ادرار با خروج بیاختیار ادرار به هنگام بلندکردن اجسام سنگین یا تغییر ناگهانی در وضعیت بدن، سرفه و عطسهکردن شناخته میشود. درمان فیزیکی و توانبخشی نقش مهمی در درمان بیاختیاری استرسی ادرار ایفا میکند.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بوده است و شرکتکنندگان شامل 45 خانم با بیاختیاری استرسی ادراری بودند. تشخیص بر اساس جزئیات شرححال، معاینة فیزیکی و آزمونهای ادراری بود. همة نمونهها بهطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. 15 نفر از نمونهها تحت ورزش کگل، 15 نفر جریانهای تداخلی و برای 15 نفر باقیماندة درمان توأم با ورزش کگل و جریانهای تداخلی بهکار گرفته شد. تعداد دفعات نشت ادرار در سه روز و مقدار نشت قبل و بعد از درمان در هریک از نمونهها ارزیابی شد و نتایج آن در هر یک از گروهها و بین آنها مورد مقایسه قرارگرفت.
یافتهها: آزمون تی- زوجی اختلاف آماری معناداری بین قبل و بعد از درمان در هر یک از گروه ها نشان میدهد(05/0>p). ورزش کگل و جریانهای تداخلی بر تعداد دفعات نشت ادرار در سه روز و آزمون پد تأثیر مشابه داشتند. درمان توأم با ورزش کگل و جریانهای تداخلی باعث کاهش بیشتر در تعداد نشت ادرار در سه روز نسبت به ورزش کگل و جریانهای تداخلی به تنهایی میشود (05/0>p).
نتیجهگیری: هریک از روشهای درمان فیزیکی استفاده شده در این کارآزمایی ساده و غیرتهاجمی میباشند. استفادة توأم ورزش کگل و جریانهای تداخلی نسبت به یک روش در درمان بیماران مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری، بیشتر مؤثر است. م ع پ 1390؛10(5): 527- 534
بیاختیاری استرسی ادراری
ورزش کگل
جریان هایتداخلی
2011
11
22
527
534
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55430_694b14baa1301245a17c4c9b19d5645c.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی علائم بالینی و آزمایشگاهی مبتلایان به سیستینوزیس مراجعهکننده به بیمارستانهای مفید و لبافینژاد (تهران) و بیمارستان کودکان ابوذر اهواز
مصطفی
شریفیان
آذین
احمدزاده
علی
احمدزاده
زمینه و هدف: سیتینوزیس، بیماری اتوزومی مغلوبی است که در اثر تجمع سیستین در اعضاء مختلف بوجود میآید. سیستینوزیس شیرخوارگی، با سندروم فانکونی و تأخیر رشد که به نارسایی کلیه منجر میگردد، مشخص میشود. هدف از این مطالعه، بررسی یافتههای بالینی و آزمایشگاهی مبتلایان به سیستینوزیس مراجعهکننده به بیمارستانهای مفید و لبافینژاد (تهران) و ابوذر (اهواز) بود.
روش بررسی: کلیة کودکانی که از سال 1372 لغایت 1389 به سه مرکز یاد شده مراجعه کرده و دارای معیارهای زیر بودند، مبتلا به سیستینوزیس تلقی و وارد مطالعه شدند:1- علائم و نشانههای سندروم فانکونی 2- وجود کریستالهای سیستین در قرنیه.
یافتهها: در مجموع 44 بیمار، مبتلا به سیستینوزیس بودند که از این میان، 24 نفر (5/54 درصد) دختر و 20 نفر (5/45 درصد) پسر بودند. از کودکان مبتلا، 21 نفر (7/47 درصد) آنها عرب بودند. میانگین سن بروز علائم 8 ماه (در محدودة 18-3 ماه) و متوسط سن بروز نارسایی مزمن کلیه، 3 سال بود. شایعترین یافتههای بالینی عبارت بودند از: تأخیر واضح رشد (100 درصد)، رسوب کریستال سیستین در قرنیه (100 درصد)، علائم بالینی ریکتز (86 درصد) و پرنوشی پرادراری (83 درصد). شایعترین یافتههای آزمایشگاهی عبارت بودند از: گلوکوزوری، اسیدوز متابولیک، پروتئینوری، هیپوفسفاتمی و هیپوستنوری 16 نفر، پیوند کلیه شدند که 7 نفر از آنان پیوندشان رد شد. در آخر، 13 نفر در شرایط نسبتاً مطلوب روی درمان طبی بوده، 8 نفراز آنها فوت کرده، 2 نفر در لیست پیوند کلیه قرار دارند و 21 نفر پیگیری مناسب نداشتند.
نتیجهگیری: اگرچه سیستینوزیس بیماری نادری در جهان است، اما در ایران (بهویژه در اعراب)، بیماری ارثی نسبتاً شایعی با پیشآگهی بد است.
م ع پ 1390؛10(5): 535- 543
سندروم فانکونی
اسیدوز توبولی کلیه
راشی تیسم
2011
11
22
535
543
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55435_c59c5783726c8b89e4dd17a179726faf.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
تأثیر تمرینات هوازی و بیهوازی بر هورمونهای تولید مثل، کورتیزول و پرولاکتین مردان
مهدی
صیفوریان
مسعود
نیکبخت
محمدرضا
دوستان
هادی
فتحیمقدم
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرینات هوازی و بیهوازی بر هورمونهای سیستم تولید مثل مردان غیر ورزشکار است.
روش بررسی: به این منظور 45 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار به عنوان آزمودنیهای این تحقیق انتخاب شده و به صورت تصادفی به سه گروه هوازی، بیهوازی و کنترل تقسیم شدند. این هورمونها شامل هورمون تستسترون، محرک فولیکولی، لوتئینی، کورتیزول و پرولاکتین است. در ابتدا از سه گروه، نمونة خونی گرفته شد، سپس گروه هوازی و بیهوازی به انجام فعالیت پرداختند. نحوة فعالیت به این صورت بود که گروه هوازی با 65 درصد VO2max و گروه بیهوازی با 100 درصد VO2max و تا سرحدّ واماندگی به تمرین ادامه دادند و گروه کنترل، هیچگونه فعالیتی نداشت.
یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از افزایش معنادار (05/0P<) هورمونهای تستسترون، کورتیزول و پرولاکتین متعاقب فعالیت هوازی و بیهوازی بود. هورمون لوتئینی در اثر فعالیت بیهوازی، افزایش معنادار و در اثر فعالیت هوازی تغییر معناداری نداشت. همچنین، هورمون محرک فولیکولی تغییر معناداری در اثر فعالیت هوازی و بیهوازی نشان نداد.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که ارتباط بین هورمونهای تستسترون و لوتئینی در گروه هوازی، که دلیل بر کارکرد نرمال محور هیپوتالاموسی- هیپوفیزی - بیضهای (HPG) است، برقرار نبوده که میتواند دلیل احتمالی بر پایین بودن هورمون تستسترون به صورت مزمن در ورزشکاران استقامتی باشد. همچنین افزایش معنادار هورمون کورتیزول و پرولاکتین در دو گروه تجربی، طبق تحقیقات قبلی انجام شده نیز میتواند دلیل احتمالی دیگری بر این مدعا باشد. م ع پ 1390؛10(5): 545-553
هوازی
بیهوازی
تستسترون
محرک فولیکولی
لوتئینی
کورتیزول
پرولاکتین
2011
11
22
545
553
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55440_c6ce7a18e98c583ad623b59cee5192e2.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی ارتباط بین تعداد زایمانها و سندرم متابولیک در زنان یائسة غیرچاق
سعیده
ضیایی
سیدمحمود
لطیفی
معصومه
سیاحی
زمینه و هدف: سندرم متابولیک، نقشی کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارد و بهعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها مطرح است. با توجه به جوان بودن جمعیت ایران و جمعیت زیاد افرادی که در دورة باروری قرار دارند و همچنین شیوع بالای سندرم متابولیک بهخصوص در زنان بعد از یائسگی، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین تعداد زایمانها(پاریته) و سندرم متابولیک جهت تعیین عوامل مؤثر و پیشگیری از سندرم در این زنان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت مقطعی بر روی 140 زن یائسه سالم غیرچاق که BMIکمتر از Kg/m230 داشتند، در سال 1388 در شهر اهواز انجام شد و دادهها از طریق مصاحبه که حاوی اطلاعات دموگرافیک، تعداد زایمانها، سن یائسگی و اندازهگیری مقادیرHDL-C ، FBS,TG سرم بعد از 12 ساعت ناشتا و همچنین اندازهگیری فشار خون و دور کمر بهدست آمدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه توسط نسخة 15 نرم افزارSPSS آنالیز شدند و از تعریف سندرم متابولیک که توسط پنل سوم درمان بزرگسال (ΙΙΙAdult Treatment Panel) ارائه شده است، استفاده شد.
یافتهها: بین تعداد زایمانها و اجزای سندرم متابولیک (حاوی تریگلیسرید سرم (009/0P=)،(گلوکز ناشتای خون)(001/0>P)،فشارخون سیستول (001/0P=)، فشار خون دیاستول (003/0P=) و دورکمر (004/0P=) ارتباط معنادار مثبت، ولی با HDL-C (08/0P=) ارتباط معناداری وجود نداشت. ولی در کل، بین سندرم متابولیک و تعداد زایمانها ارتباط معناداری (05/0P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: افزایش تعداد زایمانها با افزایش در مقادیر دورکمر (WC)، فشار خون (BP)، تریگلیسرید (TG) و ناشتا (FBS) و سندرم متابولیک همراه بوده و سندرم متابولیک (مستقل از سن و تعداد سقطها) با افزایش در تعداد زایمانها افزایش مییابد. بنابراین، کنترل و کاهش تعداد زایمانها نباید نادیده گرفته شود. م ع پ 1390؛10(5): 555- 562
تعداد زایمانها
سندرم متابولیک
زنان یائسة غیرچاق
2011
11
22
555
562
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55445_ef24baf5b5ec4a37ada4cd0ebd4c1438.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی ارتباط کیفیت زندگی و راههای مقابله با استرس در خانوادة بیماران مبتلا به MS مراجعهکننده به انجمن MS شهرستان اهواز در سال 1387
مسعود
میر
محبوبه
صفوی
محمد
فشارکی
سیده سمیه
فرهادی
زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس، از بیماریهای مزمن سیستم اعصاب مرکزی است. این بیماری پس از حوادث تروماتیک، دومین علت ناتوانی جوانان است. در ایران، سالانه 7 هزار نفر، به تعداد این بیماران افزوده میشود. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و شیوههای مقابله با استرس در افراد مراقبتکننده از مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروزیس انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعة توصیفی، 200 نفر از اعضای خانوادة مراقبتکننده از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و عضو انجمن MS اهواز با استفاده از 3 پرسشنامة بینام مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: تعداد 108 نفر مرد و 90 نفر زن واجد شرایط، وارد مطالعه شدند. تمامی ابعاد (جسمی، روانی و اجتماعی- اقتصادی) سطح کیفیت زندگی خانوادهها در حد متوسط به دست آمد. به طور کلی سطح کیفیت زندگی مردان بهویژه در بعد روانی بالاتر از زنان بود. در تمامی ابعاد ارزیابی شده کیفیت زندگی افراد مراقبت کننده ارتباط همبستگی مستقیم و معناداری با سطح تحصیلات ایشان داشت اکثر زنان و مردان بهترتیب از روشهای متوسط و خوب برای مقابله با استرس استفاده کرده بودند.
نتیجهگیری: کیفیت زندگی بهتر در افراد مراقبتکنندة دارای سطح تحصیلات بالاتر و مواردی که از شیوههای مقابلهای مناسب استفاده کرده بودند ضرورت حمایتهای اجتماعی و طراحی برنامههای آموزش به خانوادههای مراقبتکننده از مبتلایان به MS خصوصاً در خانوادههای با سطح آگاهی پایین را مشخص میکند. م ع پ 1390؛10(5): 563- 572
کیفیت زندگی
شیوه های مقابلهای
مالتیپل اسکلروزیس
2011
11
22
563
572
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55456_8685ee8da356262b2bf58a00da162d50.pdf
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-052X
1390
10
5
بررسی اثر محافظتکنندگی لیکوپن، برآسیبهای کروموزومی و مرگ سلولی ناشی از تابش پرتوهای یونیزان در سلولهای فیبروبلاست انسانی در محیط کشت
علیحسین
صابری
مجید
کوثری
زمینه و هدف: لیکوپن یکی از مؤثرترین آنتیاکسیدانها است. بهعلاوه لیکوپن، یک رنگدانة قرمز و محلول در چربی است که در برخی از گیاهان و میکروارگانیسمها یافت میشود. مطالعات متعددی توانایی لیکوپن را برای حفاظت از سلول در مقابل آسیبهای ناشی از پرتوهای یونیزان نشان داده اند، اما مکانیسم عمل حفاظتی آن بهخوبی روشن نیست. در این مطالعه، اثر لیکوپن برای مقابله با سیتوتوکسیسیتی و ژنوتوکسیسیتی ناشی از تابش پرتوهای گاما بر سلولهای فیبروبلاست انسانی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: سه گروه از سلولها، تحت تابش دوزهای 1، 2 و 4 گری قرار داده شدند و سه گروه دیگر از سلولها قبل از تابش هر دوز، تحت تیمار با غلظتهای مختلف لیکوپن (2، 10 و 20 میکرومولار) واقع شدند. سیتوتوکسیسیتی سلولها با استفاده از آزمایش بقاء کولونی و ژنوتوکسیسیتی سلولها با استفاده از آنالیز گسترة کروموزومی در مرحلة متافاز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: آزمایش بقای سلولی نشان داده است که با افزایش دوز پرتوهای گاما (1، 2 و4 گری) مرگ سلولی نیز افزایش یافته است، درحالی که تیمار سلولها با لیکوپن (2، 10 و 20 میکرومولار) قبل از تابش اشعه، موجب کاهش مرگ سلولی و حفاظت آنها در مقابل پرتوهای گاما شده است. لیکوپن، همچنین موجب کاهش شکستهای کروماتیدی و کروموزومی شده است. بیشترین تأثیر لیکوپن در محافظت از سلولها و کروموزومها، در غلظت 10 میکرومولار بوده است.
نتیجهگیری: این نتایج، نشان میدهد که تیمار سلولها قبل از تابش پرتوهای یونیزان با لیکوپن از مرگ سلولها و آسیب به DNA، محافظت میکند و این خاصیت محافظتکنندگی به غلظت لیکوپن نیز بستگی دارد. بنابراین، لیکوپن از ناپایداری ژنتیکی ناشی از تأثیر پرتوهای یونیزان، جلوگیری میکند و از این طریق میتواند در کاهش اثر سرطانزایی پرتوهای یونیزان نیز مؤثر باشد.
م ع پ 1390؛10(5): 573-581
لیکوپن
شکستهای کروموزومی
شکستهای کروماتیدی
فیبروبلاست انسانی
پرتوهای یونیزان
آزمایش بقای کولونی
2011
11
22
573
581
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_55461_e1b4e96450ea9f5a949a52c18686e551.pdf