دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
بررسی نفروپاتی ناشی از تزریق مادۀ حاجب به دنبال آنژیوگرافی در کودکان مبتلا به بیماریهای مادرزادی قلبی
1
11
FA
مهدی
قادریان
گروه قلب کودکان، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات رشد و نمو کودکان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.
ghader_45@yahoo.co.uk
عبدالرحمن
امامی مقدم
گروه قلب کودکان، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات رشد و نمو کودکان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.
پریسا
عموری
گروه نفرولوژی کودکان، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز اهواز، ایران
رضا
عزیزی مال امیری
گروه نورولوژی کودکان، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز اهواز، ایران
محمدرضا
کارگرفرد جهرمی
گروه کودکان، ، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز اهواز، ایران
<strong>زمینه و هدف:</strong> استفاده از مادۀ حاجب در تصویربرداری، کلیهها را در معرض آسیب قرار داده که به آن نفروپاتی ناشی از کنتراست یاContrast-Induced Nephropathy (CIN) گفته میشود. این اصطلاح زمانی بهکار برده میشود که افزایش کراتینین سرم بیش از 25% از سطح پایه یا بیش از 5/0 میلیگرم در دسیلیتر طی 3-2 روز بعد از تجویز کنتراست، بدون حضور بیماریهای دیگر کلیوی رخ دهد. بروز CIN در جمعیت بزرگسالانی که آنژیوگرافی قلبی شدهاند، حدود 20-10% است، ولی مطالعات در این زمینه در کودکان بسیار محدود است. هدف از این مطالعه بررسی بروز این عارضه در کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی بود.
<strong>روش بررسی:</strong> در این مطالعه یکصد کودک مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی که بین سالهای 91-90 تحت آنژیوگرافی قرار گرفته بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای این منظور ازت اورۀ خونBlood Urea Nitrogen (BUN) ، کراتینین سرم Creatinine (Cr)، سدیم Sodium(Na) و پتاسیم Potassium(K)خون بیماران روز قبل از آنژیوگرافی و سپس 24 و 72 ساعت پس از آنژیوگرافی اندازهگیری شد و یافتهها مورد بررسی قرار گرفت.
<strong>یافتهها:</strong> بیستوچهار بیمار (24%) از این بیماران افزایش کراتینین سرمی بیش از 25% نسبت به روز قبل از آنژیوگرافی داشتند. افزایش BUN در بیماران مبتلا به CIN از mg/dl 04/12 قبل از آنژیوگرافی به mg/dl 6/13 در 24 ساعت بعد و 88/13 mg/dl در 72 ساعت پس از آنژیوگرافی (022/0P=) ملاحظه شد.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نتایج این مطالعه نشان میدهد که ایجادCIN در کودکانی که مورد آنژیوگرافی قرار میگیرند، نسبتاً بالا است.
<strong> </strong>
بیماری مادرزادی قلبی,نفروپاتی,مادۀ حاجب
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46900.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46900_edf4823964c7912aaed41de7f24390ec.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
بررسی ارتباط بین اندکسهای پلاکتی با وسعت بیماری عروق کرونر در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمیک قلب
13
23
FA
سید محمدحسن
عادل
گروه قلب و عروق، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات قلب و عروق (مرکز تحقیقات آترواسکلروز)، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران
بابک
پیامی
گروه قلب و عروق، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات قلب و عروق (مرکز تحقیقات آترواسکلروز)، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.
سید مسعود
سیدیان
گروه قلب و عروق، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات قلب و عروق (مرکز تحقیقات آترواسکلروز)، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران
محمد
ثقة الاسلامی
گروه داخلی(هماتولوژی)، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
مرجان
جعفرصالحی
گروه قلب و عروق، دانشکدۀ پزشکی، مرکز تحقیقات قلب و عروق (مرکز تحقیقات آترواسکلروز)، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران
شهرام
ذاکرین
واحد توسعه و تحقیقات بالینی گلستان، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف: </strong>بیماری عروق کرونر، شایعترین بیماری قلبی و شایعترین علت منجر به مرگ در سراسر دنیا است. بهنظر میرسد واکنشپذیری بیش از حد پلاکتها و فعال شدن آنها در حوادث حاد کرونری نقش علتگونه داشته باشد. با استفاده از شمارشگرهای اتوماتیک، تعداد پلاکتها و اندکسهای حجمی پلاکتی بهطور روتین در آزمایشگاهها در دسترس میباشد و مقادیر آنها منعکسکنندۀ میزان تحرک و تولید پلاکتها میباشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات اندکسهای پلاکتی در شدتهای مختلف درگیری عروق کرونر و تلاش برای یافتن یک ارتباط بالینی و پاتولوژیک است.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>مطالعه بر روی 201 بیمار با تشخیص بیماری عروق کرونرکه تحت آنژیوگرافی قرار گرفتند انجام شد. بیماران به سه گروه آنژین پایدار، آنژین ناپایدار و انفارکتوس حاد تقسیم و سپس اندکسهای پلاکتی شامل تعداد پلاکت(PC)، میانگین حجمی پلاکت(MPV)، توزیع پلاکتی (PDW) و پلاتوکریت(PCT)، درآنها براساس وسعت بیماری کرونربادو روش نمرهدهی مشاهدهای و SYNTAX بررسی شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>میانگین سنی بیماران 57 سال بود و 65 درصد مرد بودند. میانگین MPV وPDW درگروههای مورد مطالعه نسبت به گروه کنترل بالاتر بود(04/0P= و03/0 p=). در گروه انفارکتوس، PDW در بیماران با درگیری سه رگ بهطور معناداری بالاتر از بیماران با درگیری یک رگ بود(04/0P=).البته دیابت هم در بروز این تفاوت تأثیر معناداری داشت(01/0P=).<br /> <strong>نتیجهگیری: </strong>در این مطالعه PDW با شدت بیماری عروق کرونر در ارتباط بود، ولیبین سایر اندکسها و شدت بیماری ارتباطی یافت نشد.
بیماری عروق کرونر,اندکسهای پلاکتی,SYNTAX Score
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46902.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46902_781779bb565af3400d714836b30086ac.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
تولید نانوذرات Al2O3 آلاییدهشده با Ag برای کاربردهای زیستی
25
29
FA
امین
گراوند
گروه فیزیک هستهای، مرکز تحقیقات پرتوی، دانشگاه جامع امام حسین (ع) تهران، تهران، ایران.
جواد
خلیلزاده
گروه فیزیک هستهای، مرکز تحقیقات پرتوی، دانشگاه جامع امام حسین (ع) تهران، تهران، ایران.
منصور
عسکری
گروه فیزیک هستهای، مرکز تحقیقات پرتوی، دانشگاه جامع امام حسین (ع) تهران، تهران، ایران.
سید امیر
حسینی
دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه جامع امام حسین (ع) تهران، تهران، ایران
s.a.hoseini360@gmail.com
<strong>زمینه و هدف:</strong> نانوذرات طلا و نقره دارای خواص ضد میکروبی و آنتیباکتریال هستند و میکروبها روی سطح آنها رشد نمیکنند. این مواد در لوازم آرایشی، بهداشتی، نساجی و غیره استفاده میشوند، مانند ساخت ژل تمیز کنندۀ دست بدون نیاز به آب یا لباسهای ضد میکروب. در کار حاضر نانوذرات Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> آلاییده شده با Ag در شرایط آزمایشگاهی تولید شده و این مواد با توجه به خاصیت آنتیباکتریالشان دارای کاربردهای زیستی و پزشکی فراوان میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> نیترات آلومینیوم 9 آبه، بیکربنات آمونیوم، آب دیونیزه، نیترات نقره، اتانول، روش انجام این آزمایش تولید نانوذرات به روش رسوبدهی است.
<strong>یافتهها:</strong> در این آزمایش نانوذرات اکسید آلومینیوم آلاییده شده با نقره به دست آمد که برای تأیید این کار از تکنیک XRD و با استفاده از فرمول شرر مشخص گردید که نانوذرهای در فاز آلفا تشکیل شده است.
<strong>نتیجهگیری:</strong> این نوع کامپوزیت (Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> آلاییده شده با Ag)، توسط نقره، اکسیژن فعال تولید میکند و به همراه TiO<sub>2</sub>یا SiO<sub>2</sub>قرار گرفته است. در این وضعیت ذره مانند یک پیل الکتروشیمیایی عمل میکند و با اکسید کردن اتم اکسیژن، یون اکسیژن و با هیدرولیزکردن آب، یون را تولید میکند. یونهای تولید شده از بنیانهای فعال و قویترین عاملان ضد میکربی نیز میباشند.
سنتز مواد,نانو ذرات Al2O3,XRD,خواص آنتیباکتریال,پیشگیری از بیماریها
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46903.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46903_c5fd4002e61943124fc9431b2b35ee10.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
اثر گردنبند طبی نرم بر سطح درد و ناتوانی در افراد با گردن درد مزمن غیر اختصاصی
30
40
FA
پگاه
حفیظی موری
گروه فیزیوتراپی، دانشکده توان بخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، واحد بین الملل اروند، ایران.
محمدجعفر
شاطرزاده یزدی
گروه فیزیوتراپی، مرکز تحقیقات توان بخشی، دانشکده توان بخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز،ایران.
حسین
نگهبان سیوکی
گروه فیزیوتراپی، مرکز تحقیقات توان بخشی، دانشکده توان بخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز،ایران.
شاهین
گوهرپی
گروه فیزیوتراپی، مرکز تحقیقات توان بخشی، دانشکده توان بخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز،ایران.
رضا
صالحی
گروه فیزیوتراپی، مرکز تحقیقات توان بخشی، دانشکده توان بخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز،ایران.
<strong>زمینه و هدف: </strong>گردن درد یکی از اختلالات شایع، ناتوانکننده و هزینهبر سیستم اسکلتی عضلانی است. اکثر درمانهای رایج برای این عدم عملکرد، فیزیوتراپی یا بیحرکتی کنترل شده با گردنبند طبی است. مستندات کافی برای این دیدگاه درمانی بر پایۀ تجربیات بالینی، بیش از تحقیقات علمی استوار است. شواهد نشان می دهد که حرکات تکراری و وضعیت های دائم به علت بارگذاری اضافی بر برخی عناصر ساختاری منجر به درد و ناتوانی می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر گردن بند طبی نرم بر شدت درد و سطح ناتوانی افراد با گردن درد مزمن غیر اختصاصی است.<br /> <strong>روش بررسی: </strong>در این مطالعۀ طولی، 16 بیمار گردن درد مزمن غیراختصاصی با معیارهای ورود شرکت کردند. برای همۀ بیماران گردنبند طبی نرم به مدت دو هفته بهکار برده شد.گردنبند طبی فلکسیون، اکستنسیون و خم شدن جانبی را محدود کرده و همچنین اجازۀ°30 چرخش به طرفین را میداد. تغییرات سطح درد و ناتوانی به ترتیب از طریق نسخۀ فارسی پرسشنامۀNPDSو NDI قبل،یک هفته و دو هفته بعد از استفاده از گردنبند طبیاندازهگیری شد.دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS ویرایش 16 و آزمون K-S و Repeated Measurment ANOVA تحلیل شدند.<br /> <strong>یافتهها: </strong>نتایج نشان داد که سطح درد و ناتوانی در 3 مرحله اندازهگیری بهطور معناداری کاهش یافته بود (001/0P<). درد و ناتوانی در تمام مراحل اندازهگیری باهم همبستگی کمی داشتند.<br /> <strong>نتیجهگیری: </strong>براساس مدل MSI و ICF عدم عملکردهای مکانیکال از طریق افزایش بار صورت میگیرد. نتایج حاصل از این تحقیق تأکید بر این دارد که مکانیزم برداشتن بار از طریق گردنبند طبی میتواند سطح درد و ناتوانی بیماران گردن درد مزمن غیراختصاصی را بهبود ببخشد.
گردنبند طبی نرم,گردن درد مزمن غیر اختصاصی,سطح درد و ناتوانی
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46905.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46905_62e4de9892a06bca5015483e6f562b94.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
ارزیابی میزان عبوردهی و فاکتور حفاظتی پرتو پنج نمونه الیاف پارچهای مختلف در برابر پرتوهای فرابنفش
41
51
FA
عبدالحسین
بیگدلی
کارشناسارشد مهندسی پزشکی، گروه فیزیک پزشکی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
محمد
اسکندری
دانشجوی کارشناسی تکنولوژی پرتوشناسی، گروه تکنولوژی پرتوشناسی، دانشکدۀ پیراپزشکی بهبهان، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران
جعفر
فتاحی اصل
دانشجوی دکترای تخصصی فیزیک پزشکی، گروه تکنولوژی پرتوشناسی، دانشکدۀ پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف: </strong>کشور ایران در میان مدار رأسالسرطان و رأسالجدی که دارای بیشترین مقدار پرتو فرابنفش است؛ قرار گرفته است. هدف از این مطالعه،ارزیابی میزان عبوردهی و فاکتور حفاظتی پرتو انواع مختلف پارچه با الیاف مصنوعی و طبیعی در فاصلههای مختلفی از منبع و با دو مولدمتفاوت پرتو فرابنفش بوده است.<br /><strong>روش بررسی: </strong>این مقاله از نوع تحلیلی و توصیفی است که در آن از 5 نمونه مختلف پارچه استفاده شد که همگی از نظر ضخامت، سطح مقطع مورد تماس، نحوه قرارگیری و میزان کشیدگی پارچه با هم یکسان شده بودند و از دو نوع مولد طبیعی نورخورشید و مصنوعی(بصورت گسترده و نقطهای) پرتو استفاده شد. پارچهها در مقابل هر منبع به طور مستقیم در فاصلههای 1،3و9 سانتیمتری قرار گرفته و در هر آزمون، اندازهگیریها سه بار تکرار و میانگین اندازهگیریها، ثبت گردید.<br /><strong>یافتهها: </strong>میزان عبوردهی الیاف پنبهای و ترکیبی پشم و پلیاستر در مقابل پرتو UV<sub>C</sub> به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار بوده است. با کم شدن میزان عبور پرتو، مقدار فاکتور حفاظتی پرتو بالا میرود. در پارچههای حاوی پشم که میزان عبوردهی پرتو کمتر و جذب بیشتر است، فاکتور حفاظتی پرتو بالاتری بدست آمده است.<br /><strong>نتیجهگیری: </strong>پارچههایی که در ساختمانشان از پشم استفاده شده از فاکتور حفاظتی پرتو بالاتری نسبت به سایر پارچهها برخوردارند که با توجه به عبوردهی کمتر پرتو میتوان گفت در طبقهبندی حفاظت دربرابرپرتو ماورای بنفش در نوع عالی جای میگیرد.<br /><strong> </strong>
فاکتور حفاظتی پرتو,میزان عبور,پرتو فرابنفش,پارچههای پلیاسترو پشمی
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46913.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46913_a11c869053782d06e7aad4ee681a402b.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
مقایسۀ اختلال صداهای گفتاری در کودکان عقبماندۀ آموزشپذیر فارس زبان و عرب_فارس زبان
51
56
FA
حسن
خرمشاهی
گروه گفتار و زبان، دانشکدۀ توانبخشی، مرکز تحقیقات توانبخشی عضلانی اسکلتی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
فرزانه
عربعلی
آموزش و پرورش استثنایی شهرستان اهواز، اهواز، ایران.
سید محمود
لطیفی
گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکدة بهداشت، مرکز تحقیقات دیابت دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف:</strong> کودکان مبتلا به اختلال صداهای گفتاری ((Speech Sound Disorders عمدهترین گروه از مراجعهکننده به آسیبشناسان گفتار و زبان را تشکیل میدهند. هدف از این مطالعه، مقایسۀ اختلال در صداهای گفتاری در کودکان عقب ماندۀ آموزشپذیر فارس زبان و عرب_فارس زبان است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بود. تعداد افراد شرکتکننده 354 نفر بود. 142 نفر تکزبانه بودند و 212 نفر دو زبانه عرب_فارس زبان بودند. سن شرکتکنندگان در پژوهش بین 5 تا 10 سال بود. این پژوهش فقط در جنس مذکر انجام شد. از آزمونهای رسمی و غیر رسمی در تشخیص اختلال صداهای گفتاری استفاده شد. یافتهها با استفاده از نسخۀ 18 نرمافزار آماری SPSS آنالیز شد. مقایسۀ اختلال در دو گروه تکزبانه و دو زبانه با آزمون کای اسکوئر انجام شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>شیوع اختلال در صداهای گفتاری در کودکان عقبماندۀ ذهنی تکزبانۀ 43 درصد و در دو زبانهها 9/17 بود. 0001/0= pبود. یافتها ارتباط معناداری بین اختلال در صداهای گفتاری و دو زبانگی نشان داد. <br /> <strong>نتیجهگیری:</strong> یافتهها در مقایسه با متون مشخص کرد که اختلال در صداهای گفتاری در کودکان عقبماندۀ ذهنی نسبت به کودکان سالم شیوع بالاتری داشت. همچنین این اختلال در کودکان تکزبانه شایعتر بود و این اثر مثبت دو زبانگی را بر روی اختلال در صداهای گفتاری در کودکان عقبماندۀ ذهنی نشان داد.<br /> <strong> </strong>
اختلال صداهای گفتاری,دو زبانگی,تکزبانگی
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46915.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46915_627d015cc29f23c7cd1920b3592360b1.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
مقایسۀ سختی نمونههای کامپوزیتی با استفاده از سه روش مختلف نوردهی LED و روش معمول QTH
57
63
FA
فرامرز
زکوی
گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
faramarz_za@yahoo.com
فاطمه
بهرام نژاد
گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
الهام
قناطیر
گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
معصومه
بهزادیان
گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف</strong>: با افزایش نیازهای زیبایی، رزین کامپوزیتها بهعنوان ترمیمکنندۀ دندانهای خلفی بیش از پیش مطرح شده است. یکی از مشکلات اساسی استفاده از کامپوزیتها میزان پلیمریزاسیون میباشد. پلیمریزاسیون ناکافی ناشی از کیورینگ نامناسب منجر به سختی کمتر خواهد شد. از راههای غلبه بر پدیدۀ مذکور توجه به انتخاب بهترین سیستم سختکنندۀ نوری است که مطالعۀ حاضر در همین رابطه طرحریزی شده است.<br /> <strong>روش بررسی</strong>: در این مطالعۀ آزمایشگاهی با استفاده از یک مولد استینلس استیل با ضخامت 2 و قطر 6 میلیمتر، 100 نمونه با کامپوزیت(Valux Plus, 3M, USA) تهیه شد. نمونهها بهصورت تصادفی به 4 گروه 25 تایی (3 گروه آزمایشی و 1 گروه کنترل) تقسیم شدند. هر گروه آزمایشی با یکی از روشهای سختکنندۀ دستگاه LED و گروه کنترل با دستگاه QTH بهمدت 20 ثانیه سخت شدند. بعد از پروسۀ نوردهی، نمونهها بهمدت 24 ساعت در دمای اتاق و در تاریکی نگهداری شدند. سپس تست Vickers Micro Hardness روی سطوح فوقانی و تحتانی نمونهها انجام گرفت.<br /> <strong>یافتهها</strong>: سختی بین گروههای LED و QTH در سطح فوقانی و تحتانی اختلاف معناداری را نشان داد (05/0>P). تفاوت معناداری بین سختی سطح فوقانی و تحتانی در گروه LED وجود نداشت (05/0<P).<br /> <strong>نتیجهگیری</strong>: از میان دو دستگاه LED و QTH، نقش LED در تمامی روشهای نوردهی در میزان سختی مؤثرتر است.
سختی,QTH,LED
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46917.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46917_b8a7b17796dd9629e724097c2a55a675.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
تشخیص رایانهای انگل مالاریا با استفاده از روشهای شناسایی الگو
66
74
FA
لیلا
ملیحی
گروه مهندسی برق، دانشکدۀ مهندسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
کریم
انصاری اصل
گروه مهندسی برق، دانشکدۀ مهندسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
عبدالامیر
بهبهانی
گروه حشرهشناسی پزشکی، دانشکدۀ بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف:</strong> در اکثر موارد فرآیند تشخیص بصری بیماریها وقتگیر و دشوار بوده و نتیجه آن خیلی وابسته به تجربه و تخصص میکروسکوپیستها دارد؛ لذا تشخیص رایانهای بیماریها در کاهش زمان تشخیص و نیروی انسانی و نیز خطاهای موجود میتواند کمک شایانی باشد. در این تحقیق، عملکرد چهار طبقهبندی کننده در شناسایی رایانهای انگل مالاریا بررسی میشود.
<strong>روش بررسی:</strong> در این تحقیق 400 تصویر لام خونی آلوده به انگل مالاریا مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا با ایجاد نقاب گلبول قرمز و تطبیق آن بر عناصر رنگی استخراج شده، فقط گلبولهای قرمز جهت بررسیهای بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. سپس ویژگیهای هیستوگرام رنگ، گرانولومتری، بافت، هیستوگرام کانال اشباع و گرادیان استخراج شدند. برای تفکیک تصاویر انگلی از تصاویر غیرانگلی از چهار طبقهبندی کننده K نزدیکترین همسایه (KNN)، نزدیکترین میانگین(NM) ، یک نزدیکترین همسایه(1NN)، و تفکیککننده خطی فیشر(Fisher) استفاده شد.
<strong>یافتهها:</strong> بالاترین عملکرد را طبقهبندی کننده KNNبا دقت %5/92 داراست و بعد از آن طبقهبندی کنندههای 1-NN،Fisher و NM به ترتیب دارای دقت %25/90، %85 و %25/60 بودند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> باتوجه به عملکرد خوب روش پیشنهاد شده، این روش میتواند در طراحی نرمافزار شناسایی رایانهای انگل مالاریا به محققین، مدیران و برنامهریزان کلان برای کنترل و تشخیص بیماری مالاریا کمک شایانی بنماید.
<strong> </strong>
تشخیص رایانهای,مالاریا,طبقهبندیکنندۀ K نزدیکترین همسایگی,طبقهبندیکنندۀ نزدیکترین میانگین,تفکیککنندۀ خطی فیشر
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46919.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46919_4ba2020110a6573223d55c9228ed75ef.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
عوامل مؤثر بر پذیرش اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی در اهواز
87
75
FA
عبدالحسین
شکورنیا
گروه ایمنولوژی، مرکز تحقیقات مراقبت از بیماری های مزمن، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپوراهواز, اهواز، ایران.
معصومه
دهدشتی لسانی
گروه پژوهشی روانشناسی، جهاد دانشگاهی خوزستان، اهواز، اهواز، ایران.
ایمان
ممبینی
گروه پژوهشی روانشناسی، جهاد دانشگاهی خوزستان، اهواز، اهواز، ایران.
سیامک
بقایی
گروه داخلی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپوراهواز, اهواز، ایران
<strong>زمینه و هدف:</strong> اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی یک مسألۀ بسیار مهم در جهان است. نگرش مردم نسبت به اهدای عضو در بیماران مرگ مغزی در کشورها و مناطق مختلف دنیا متفاوت است. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی در شهر اهواز بود.<br /> <strong>روش بررسی</strong><strong>:</strong> این پژوهش یک مطالعۀ مقطعی بود که روی 1800 نفر از افراد 18 تا 65 سالۀ شهر اهواز انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامۀ محققساخته مشتمل بر سؤالات دموگرافیک و نگرشی نسبت به اهدای عضو پس از مرگ مغزی و عوامل مؤثر بر آن بود که اعتبار و پایایی آن در یک مطالعۀ مقدماتی بررسی و تأیید شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>از 1800 شرکتکننده، 1568 نفر (1/87 درصد) با اهدای عضو پس از مرگ مغزی موافق و 232 نفر (9/12 درصد) مخالف بودند. مهمترین دلایل موافقت با اهدای عضو در مرگ مغزی "مسایل دینی و پاداش اخروی" بود؛ در حالی که مهمترین علت عدم موافقت "علاقه به اعضای بدن و احتمال برگشت به زندگی بیمار مرگ مغزی" بود(بترتیب با 3/98% و 9/79%). بین پذیرش اهدای عضو در مرگ مغزی از نظر سن، سطح سواد و شغل تفاوت معناداری مشاهده شد (05/ 0P<<strong>).</strong><br /> <strong>نتیجهگیری:</strong>یافتهها نشان میدهد که نگرش مردم نسبت به اهدای عضو در مرگ مغزی مثبت است و دو عامل اعتقادات مذهبی و انساندوستی نقش مهمی در اهدای عضو در مرگ مغزی در جامعه دارند.
اهدای عضو,مرگ مغزی,تمایل عوامل مؤثر,اهواز
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46922.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46922_8a1bf8df2be78b063ca6d8cfa88e83d5.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
یافته های MRI در مبتلایان به پارگی رباط صلیبی قدامی
87
92
FA
سعید
طباطبایی
گروه ارتوپدی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
حمید
دهدشتی شاهرخ
گروه رادیولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
آیدا
طباطبایی
دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف:</strong> آسیبهای رباط صلیبی قدامی (ACL) از شایعترین صدمات ورزشی در بیماران با ترومای زانو میباشد. این صدمات معمولاً بهصورت منفرد نبوده، و دیگر آسیبهای زانو نیز همراه با آن دیده میشوند. هدف از این بررسی، جستجوی صدمات همراه با پارگی رباط صلیبی قدامی در بیماران مراجعهکننده با این آسیبها میباشد.
<strong>روش بررسی:</strong> از فروردین 1391 لغایت اسفند 1392، در 150 بیمار که با آسیبهای لیگامان صلیبی قدامی به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان رازی مراجعه نمودند و این آسیب در MRI این بیماران نیز نشان داده شد، بررسی MRI توسط یک رادیولوژیست دیگر نیز انجام گرفت و صدمات همراه مشخص و مقایسه گردیدند.
<strong>یافتهها:</strong> شایعترین آسیب همراه در این بیماران، افیوژن مفصلی بود (80 درصد). سایر یافتهها عبارت بود از: پارگی منیسک مدیال (74 درصد)، پارگی منیسک لاترال (23 درصد)، چینخوردگی رباط صلیبی خلفی (8 درصد)، آسیب سطح مفصلی تیبیا (6 درصد)، آسیب سطح مفصلی فمور (8/4 درصد)، تورم نسج نرم (9 درصد)، پارگی لیگامان طرفی خارجی (22 درصد). همچنین بین یافتههای رادیولوژیست اولیه با رادیولوژیست دوم، حدوداً 12 درصد اختلاف نظر وجود داشت.
<strong>نتیجهگیری:</strong> این مطالعه نشان میدهد که آسیبهای رباط صلیبی قدامی بهدلیل نوع صدمه در اکثر موارد با سایر آسیبهای داخل مفصلی زانو همراه است. وجود اختلاف در گزارشات در حدود 12 درصد در مطالعۀ ما بود که میتواند بهدلیل وجود تفاوت بین مشاهدهگرهای مختلف باشد.
رباط صلیبی قدامی,ترومای زانو,منیسک داخلی,منیسک خارجی
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46925.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46925_7b445ca749530a1a6e3babd8b709410b.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
بررسی میزان شیوع اختلالات عضلانی_اسکلتی و رابطۀ آن با شاخص توانمندی کاری در فیزیوتراپیستهای شاغل در شهر اهواز: 1393
93
104
FA
سنا
شرهانی نژاد
گروه مدیریت توانبخشی، مرکز تحقیقات توانبخشی اسکلتی- عضلانی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
مجید
روانبخش
گروه فیزیوتراپی، مرکز تحقیقات توانبخشی اسکلتی- عضلانی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
فرزاد
فرجی خیاوی
گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، مرکز تحقیقات توانبخشی اسکلتی- عضلانی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
سید محمود
لطیفی
گروه آمار حیاتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
<strong>زمینه و هدف:</strong> توانمندی کاری بهعنوان شاخصی در برنامههای ارتقای سلامتی و جلوگیری از بیماریها توسط مدیران، کارفرمایان، بیمهها و غیره استفاده میشود. فیزیوتراپیستها بهدلیل تماس مستقیم با بیماران متعدد، فعالیت و وضعیتهای جسمانی ثابت و تکراری حین کار، مستعد درگیری با مشکلات ناشی از کار و بروز اختلالات عضلانی-اسکلتی میباشند. این پژوهش با هدف کلی تعیین میزان شیوع اختلالات عضلانی-اسکلتی و رابطۀ آن با شاخص توانمندی کاری در فیزیوتراپیستها انجام گرفته است.<br /> <strong>روش بررسی:</strong> این پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود و دادهها بهصورت مقطعی گردآوری شد. جامعۀ پژوهش، فیزیوتراپیستهای شهر اهواز بودند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامۀ نوردیک جهت تعیین میزان شیوع اختلالات عضلانی-اسکلتی و پرسشنامۀ شاخص توانمندی کاری برای تعیین نمرۀ توانمندی کاری بود. تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیلۀ نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای همبستگی اسپیرمن، مربع کای و دقیق فیشر انجام گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> پاسخگویان(48 درصد) از نظر شاخص توانمندی کاری در گروه متوسط بودند. نواحی کمر و گردن بیشترین میزان شیوع آسیب را داشتند. ارتباط معناداری میان شاخص توانمندی کاری و اختلالات در نواحی کمر (019/0=P) و گردن (017/0=P) و نیز جنسیت (005/0=P) و نوع محل کار (027/0=P) مشاهده شد، اما اختلالات عضلانی-اسکلتی با ویژگیهای دموگرافیک ارتباط معناداری نداشت (05/0<P).<br /> <strong>نتیجهگیری: </strong>یافتهها حاکی از شیوع بالای مشکلات عضلانی-اسکلتی در فیزیوتراپیستها بود. تصمیمگیریهای مدیریتی و درمانی در جهت کاهش و برطرفسازی مشکلات عضلانی-اسکلتی، افزایش کیفیت خدمات و در نهایت بهبود توانمندی کاری فیزیوتراپیستها میتواند زمینهساز بهبود بهرهوری کار آنها باشد.
اختلالات عضلانی_اسکلتی,شاخص توانمندی کاری,فیزیوتراپیست
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46927.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46927_51f69b7e9c968a5c366eaadc8cec3268.pdf
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
14
1
2015
03
21
هپاتیت C در مبتلایان به مرحله پایانی بیماری کلیه، تحت درمان با همودیالیز
105
116
FA
سید سیف اله
بلادی موسوی
مرکز تحقیقات نارسائی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
حشمت الله
شهبازیان
مرکز تحقیقات نارسائی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
محمد
فرامرزی
مرکز تحقیقات نارسائی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
m.faramarzi89@yahoo.com
ویروس هپاتیت C(HCV) یکی از علل مهم هپاتیت ویروسی در مبتلایان به بیماری پیشرفته کلیه است که همواره باعث زیانهای اقتصادی و اجتماعی شدید میشود. از عوامل خطر و یا راه انتقال عمده HCV میتوان به پیوند عضو، همودیالیز طولانی مدت و نوع دیالیز اشاره کرد. هرچند در گذشته انتقال خون به عنوان یکی از عوامل خطر مهم بود، اما امروزه، انتقال خون دیگر به عنوان عامل خطر مستقل انتشار HCV در افراد همودیالیزی محسوب نمیشود. هم اکنون، برای غربالگری این بیماران از نظر هپاتیت C توصیه می شود که درهمه بیماران همودیالیزی آنتیبادی اختصاصی ضد ویروسC (anti-HCV) در بدو پذیرش و سپس هر شش ماه اندازه گیری شود. نظر به اینکه،<br /> در سیر هپاتیت C ارتباط مستقیمی بین شدت تغییرات بافت کبد و سطح HCV-RNAدیده نمیشود، تنها ابزار دقیق ارزیابی شدت عفونت بیوپسی کبد است. استفاده از ریباویرین در بیماران با فیلتراسیون گلومرولی زیر ml/min/1.73m250 و همچنین PEG-IFN در مبتلایان به نارسایی کلیه توصیه نمیشود. اما، درمان تک دارویی با اینترفرون آلفا (IFN-α) در بیمارانی که مبتلا به عفونت HCV بوده و کاندیدای پیوند کلیهاند، مناسبترین درمان است.<br />
هپاتیتC,نارسایی مزمن کلیه,بیوپسی کبد,پیوند عضو,اینترفرون آلفا
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46930.html
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_46930_db8b27b110eb1dc1e1b8615b5b162669.pdf