per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
187
200
47281
Original Article
مقایسۀ اثربخشی آموزش تکنیکهای شناختی-رفتاری و آموزش طرحواره محور بر تعدیل علایم ترومای ثانویه در همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از آسیب
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Techniques Training and Schemes-Based Training on the Adjustment of Secondary Trauma Symptoms in Spouses of Veterans with Post-Traumatic Stress Disorder
اشرفالسادات کمال
1
خدیجه ابوالمعالی
sama.abolmaali@gmail.com
2
مائده آقاییپور گواسرایی
3
کارشناسارشد روانشناسی بالینی. گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران.
دانشیار گروه روانشناسی.گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران.
کارشناسارشد روانشناسی بالینی.گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران.
زمینه وهدف: وضعیت روانی و جسمانی جانبازان مبتلا به PTSD ممکن است بر سلامت روان همسران آنان اثر بگذارد. ترومای ثانویه یک سندرم شایع در همسران جانبازان به ویژه جانبازان مبتلا به PTSD است و درمان و پیشگیری از آن میتواند به بهبود وضعیت همسران و خانواده آنان کمک کند. هدف از این پژوهش مقایسۀ آموزش تکنیکهای شناختی_رفتاری و آموزش طرحواره محور بر تعدیل علایم ترومای ثانویه در همسران جانبازان مبتلا به PTSD بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی از نوع پیشآزمون_ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل همسران جانبازان مبتلا به PTSD مراجعهکننده به بیمارستان روانپزشکی صدر تهران بود. برای انتخاب نمونه ابتدا غربالگری صورت گرفت و همسرانی که نمرۀ بالایی (حداقل 38) در ترومای ثانونه داشتند، انتخاب شدند و سپس به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (در هر گروه 11 نفر). در این پژوهش از پرسشنامه ترومای ثانویه (STSS) استفاده شد. دادهها با روش آماری مانکووا (MANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش آموزش طرحواره محور و آموزش تکنیکهای شناختی رفتاری منجر به کاهش علایم ترومای ثانویه و مؤلفههای آن (مزاحمت، اجتناب و برانگیختگی) در همسران جانبازان مبتلا به PTSD شدهاند (05/0>P) و هر دو روش در کاهش علایم ترومای اثربخش هستند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، دو روش آموزش راهبردهای شناختی_رفتاری، و آموزش متمرکز بر طرحواره موجب تعدیل علایم ترومای ثانویه و مؤلفههای آن (برانگیختگی، مزاحمت و اجتناب) میشوند و استفاده از هر دو روش به روانشناسان و درمانگران توصیه میشود.
Background and Objectives: Mental and physical status of veterans with PTSD may affect their mental health their spouses. Secondary trauma is a common syndrome in spouses of PTSD veterans and its treatment and prevention can help to improve the mental status of veterans' spouses and their families. The aim of this study was to compare cognitive-behavioral techniques training and schemes-based training on the adjustment of secondary trauma symptoms among the spouses of veterans with post-traumatic syndrome disorder (PTSD).
Subjects and Methods: This study was a pretest-posttest with control group clinical trial. The sample consisted of spouses of veterans with PTSD admitted at Sadr Psychiatric Hospital in Tehran. To select the samples, screening was first carried out and spouses with higher secondary trauma scale (STS) scores (at least 38) in secondary trauma were selected and then randomly allocated into two experimental groups and one control group (n=11 in each). Data were analyzed with MANCOVA test.
Results: The results showed that both methods of schema-based training and cognitive-behavioral techniques training is led to reduce secondary trauma symptoms and its components (arousal, intrusion and avoidance) in spouses of veterans with PTSD (P<0.05) and there is no significant difference between the effectiveness of the two methods in reducing the symptoms of secondary trauma.
Conclusion: According to the results of this study, two methods of cognitive-behavioral training and schema-based training cause the adjustment of symptoms of secondary trauma and its components (arousal, intrusion and avoidance) and using both methods is recommended to psychologists and therapists.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47281_9f0a1d8d6794f3e40f36267a2dd79866.pdf
آموزش تکنیکهای شناختی_رفتاری
آموزش طرحواره محور
ترومای ثانویه
اختلال استرس پس از آسیب
Cognitive-behavioral techniques training
Scheme-based training
Secondary trauma
PTSD injury
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
125
138
47290
Original Article
تأثیر تمرین مقاومتی دایرهای بر شاخصهای متابولیک در مردان مبتلا به دیابت نوع 2
The Impact of Circuit Resistance Exercise Training on Metabolic Parameters in Type 2 Diabetics Men
محمدطاهر افشونپور
mohammad.afshon@gmail.com
1
عبدالحمید حبیبی
hamidhabibi330@gmail.com
2
روحالله رنجبر
3
کارشناسارشد فیزیولوژی ورزش.گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، اهواز، ایران.
دانشیار فیزیولوژی ورزش.گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، اهواز، ایران.
استادیار فیزیولوژی ورزش.گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرین مقاومتی دایرهای بر میزان برخی از شاخصهای متابولیک خون در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
روش بررسی: در تحقیق حاضر27 نفر مرد مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز در دو گروه تمرین مقاومتی (15 نفر، سن 02/3 ± 4/46 سال) و کنترل (12 نفر، سن 86/3 ± 6/45 سال) قرار گرفتند. آزمودنیهای 8 هفته برنامۀ تمرین مقاومتی ایستگاهی را 3 جلسه در هفته با شدت 30-70 درصد حداکثر تکرار بیشینه (1RM) اجرا کردند. قبل و بعد از برنامه تمرین مقاومتی شاخصهای تنسنجی و متغیرهای بیوشیمیایی تحقیق پس از 12 ساعت ناشتای شبانه در دو مرحلۀ پیش و پسآزمون اندازهگیری شد. تحلیل آماری متغیرها با استفاده از آزمون t-testو در سطح معناداری 05/0P≤ انجام شد.
یافتهها: پس از هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای، کاهش معناداری در گلوکز ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، فروکتوز آمین، مقاومت به انسولین و افزایش معناداری در لیپوپروتئین پر چگال گروه تمرین در مقایسه با پیشآزمون و گروه کنترل مشاهده شد. در حالی که در مقادیر تریگلیسرید، کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال گروه تمرین تغییرات معناداری در مقایسه با پیشآزمون و گروه کنترل مشاهده نشد (05/0P≤).
نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرینات مقاومتی دایرهای میتواند موجب بهبود وضعیت گلیسمیک، مقاومت به انسولین و افزایش سطوح لیپوپروتئین پر چگال به عنوان یک شاخص مفید عملکرد قلبی-عروقی در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 گردد.
Background and Objective: The aim of this study was to investigate the impact of circuit resistance exercise training on metabolic parametersin type 2 diabetics men.
Subjects and Methods: Twenty seven types 2 diabetic men of ahvaz city selected as subjects and were randomly assigned into two exercise (n = 15, aged 46.40 ± 3.02 yrs) and control (n = 12, aged 45.06 ± 3.86 yrs) groups. Exercise training was performed for eight weeks, 3 days a week with intensity corresponding to 30-70% 1 Repition Maximum. Before and after exercise anthropometeric and biochemical factors after a 12-h fasting were measured. Statistical analysis was carried out using T-test, at significance level of P≤0.05.
Result: Finding showed a significant reduction in fasting glucose, HbA1c, fructosamine, insulin, HOMA-IR and significant increase in HDL-c, in the exercise group compared to pre-exercise and control groups (P≤0.05). While, there was no significant change in triglycerides, total cholesterol, LDL-c in the exercise group compared to pre-exercise and control groups (P≤0.05).
Conclusion: It seems circuit resistance training can improve glycemic profile, insulin resistance and increased levels of HDL as a useful indicator of cardiovascular function in men with type 2 diabetes.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47290_c83f3c74aeecbb32743f4d920bcd89f0.pdf
تمرین مقاومتی دایرهای
دیابت نوع 2
شاخصهای متابولیک
مقاومت به انسولین
circuit resistance training
Type 2 diabetes
Metabolic parameter
insulin resistance
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
253
260
47296
Review
پاتوفیزیولوژی و درمان کرامپهای عضلانی در بیماران همودیالیزی
Muscle Cramps in Hemodialysis Patients
فاطمه حیاتی
1
سیدسیفالله بلادی موسوی
beladimusavi@yahoo.com
2
حشمتالله شهبازیان
3
زرین بلادی موسوی
4
استادیار گروه نفرولوژی.مرکز تحقیقات نارسایی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
دانشیار گروه نفرولوژی.مرکز تحقیقات نارسایی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
استاد گروه نفرولوژی.مرکز تحقیقات نارسایی مزمن کلیه، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
سوپروایزر بالینی، بیمارستان فریده بهبهانی، دانشکده علوم پزشکی بهبهان، بهبهان، ایران
کرامپهای عضلانی در30 تا 80 درصد بیماران مبتلا به بیماری مرحلۀ پایانی کلیه در طی همودیالیز اتفاق افتاده و اغلب باعث خاتمۀ زود هنگام همودیالیز شده و بنابراین یک علت قابل توجه دیالیز ناکافی در این بیماران میباشند. آنها معمولاً عضلات اندام تحتانی را درگیر مینمایند اما عضلات دیگر شامل: دستها، بازوها، و شکم نیز ممکن است درگیر شوند. اگرچه علت دقیق کرامپها در طی همودیالیز ناشناخته میباشد، با این وجود تغییر در اسمولالیتی پلاسما، کاهش حجم مایع خارج سلولی، هیپوکسی بافتی، هیپومنیزیمی و کمبود کارنیتین مؤثر دانسته شده است.
درمان کرامپهای مرتبط با دیالیز رسیدن به دو هدف میباشد که شامل پیشگیری و یا حداقل کاهش دادن تعداد کرامپها و درمان علائم آن هنگام بروز است. کمتر نمودن افزایش وزن بین دیالیزها، افزایش دادن زمان دیالیز برای کمتر شدن میزان اولترافیلتراسیون، پیشگیری از هیپوتانسیون مرتبط با دیالیز، استفاده از مایع دیالیز با غلظت بالای سدیم، تجویز مکمل کارنیتین و تجویز گاباپنتین ممکن است که از حملات کرامپهای عضلانی پیشگیری نموده و یا لااقل تعداد حملات را کاهش دهند.
برای بهبود علائم، تجویز سالینهیپرتونیک و یا دکستروز 50 درصد به یک اندازه مؤثر میباشند. با این وجود ممکن است که دکستروز 50 درصد در بیماران همودیالیزی غیر دیابتی اقدام مناسبتری باشد.
Muscle cramps occur in 33 to 86% of patients with end stage renal disease (ESRD) during hemodialysis (HD) and often lead to early termination of HD sessions and are therefore of significant cause of inadequate dialysis among these patients.
They usually involve the muscles of the lower extremity, but other muscles including hands, arms, and abdomen may also be affected. Although, the exact etiology of cramps during HD is unknown, however changes in plasma osmolality, extracellular fluid volume depletion, tissue hypoxia, hypomagnesaemia and carnitine deficiency have been implicated.
Treatment of dialysis-associated cramps is directed at two goals: prevention or at least reducing the frequency of cramps and relieving symptoms when they occur. Minimization of inter-dialysis weight gains, increasing dialysis treatment time to reduce ultrafiltration rate, prevention of dialysis-associated hypotension and the use of high concentrations of sodium in the dialysate, carnitine supplementation, and administration of gabapentin may prevent or at least reduce the number of attacks of muscle cramps. For relieving symptoms, administration of hypertonic saline and or 50% dextrose are equally effective; however hypertonic dextrose may be the preferred option among those HD patients without diabetes.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47296_5eb095d3e99262c0ddd2c7ba7c70ffc9.pdf
کرامپهای عضلانی
بیماری مرحلۀ پایانی کلیه
همودیالیز
Muscle Cramps
End Stage Renal Disease
Hemodialysis
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
139
146
47299
Original Article
میزان یافتههای اتفاقی از ناهنجاریهای دندانی و پاتولوژی در بیماران اطفال: یک بررسی رادیوگرافیکی
Rate of Incidental Findings of Pathology and Dental Anomalies in Pediatric Patients: A Radiographic Study
نسیم شمس
1
سهیلا بیاتی
soheylabayati7488@yahoo.com
2
ماکان داداللهی ساراب
3
نگین خسروی
4
مریم خانی
5
فاطمه امیری
6
مهدیه نخعی
7
استادیار گروه رادیولوژی دهان و فک و صورت.گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت،دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
استادیار گروه رادیولوژی دهان و فک و صورت.گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت،دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار تخصصی گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت.گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت،دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار تخصصی گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت.گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت،دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار تخصصی گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت.گروه رادیولوژی دهان و فک وصورت،دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دندانپزشک.دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، هواز، ایران.
دستیار تخصصئ گروه اندودونتیکس.گروه اندودونتیکس، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
زمینهوهدف: آنومالیهای دندانی میتواند مادرزادی، تکاملی یا اکتسابی باشند و مشتمل بر تغییرات متنوع در تعداد، اندازه، الگوی رویش و مورفولوژی نرمال دندان هستند. به منظور تشخیص این ناهنجاریها علاوه بر مشاهدات بالینی تحقیقات پاراکلینیکی مانند رادیوگرافی ضروری هستند. رادیوگرافی پانورامیک اجازه مشاهدۀ آسان آنومالیها و پاتولوژیها و ضایعات در ناحیۀ فک و صورت را میدهد و حتی میتواند منجر به تشخیص یافتههای تصادفی در بیمارانی شود که جهت معاینۀ اولیه مراجعه کردهاند. هدف از این مطالعه بررسی یافتههای اتفاقی از ناهنجاریهای دندانی و پاتولوژی بیماران اطفال در کلیشه پانورامیک میباشد .
روشبررسی: در این مطالعۀ توصیفی_مقطعی از رادیوگرافی پانورامیک 150 بیمار اطفال که در سال 1392 به بخش رادیولوژی دانشکدۀ دندانپزشکی دانشگاه جندیشاپور اهواز مراجعه کردند، استفاده شد. به منظور کاهش تفسیر غلط رادیوگرافی، دو مشاهدهگر تصاویر را به طور مستقل از هم بر روی مانیتور مشاهده کردند. دادهها با استفاده از آزمون کای اسکوئر (Chi-square) تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بین نوع آنومالی و جنسیت ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که بین نوع آنومالی و فک درگیر رابطه معناداری وجود دارد به عبارتی نوع آنومالی با توجه به فک درگیر متغیر خواهد بود.
نتیجهگیری: رادیوگرافی پانورامیک یک رادیوگرافی ارزشمند برای کشف بسیاری از آنومالیهای دندانی در معاینۀ اولیۀ بیماران بهخصوص بیماران اطفال میباشد.
Background and Objective: Dental anomalies could be congenital, developmental or acquired which include different variations in number, size, growth pattern and morphology of normal teeth. In order to distinguish these disorders, in addition to clinical observations, para-clinical investigations like radiography are necessary. Panoramic radiography allows easy viewing anomalies, Pathology and maxillofacial lesions can lead to detection of incidental findings in patients who have been admitted for initial examination. Evaluation of incidental findings of dental anomalies and pathology of pediatric patients in panoramic pattern was the purpose of this study.
Subjects and Methods: In this cross-sectional study, we used panoramic radiographs from 150 pediatric patients who were referred to Radiology department at Dental School of Ahvaz Jundishapur in 2013. In order to reduce misinterpretation of radiographic pictures, two independent observers reported the results separately. Data were analyzed by Chi-square test.
Results: There was no significant relationship between type of anomaly and sex. However, there was a significant relationship between the type of anomaly and involved jaw (please provide data on the types of anomalities in relation to jaw invoved) (RESULTS ARE: DATA).
Conclusion: Panoramic iadiography is a valuable radiography for detecting many of teeth anomaly in initial examination especially in pediatric patients. Also state the predominant abnormalities observed in each jaw
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47299_bab94cc306aa2e3fbf55541655ca3416.pdf
رادیوگرافی پانورامیک
آنومالی دندانی
شیوع
Panoramic radiography
Teeth anomaly
Prevalence
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
241
251
47305
Original Article
بررسی صحت الگوریتمهای سیستمهای طراحی درمان رادیوتراپی با استفاده از شبیه-سازی مونتکارلو در ناهمگنی ریه
Evaluating Accuracy of Treatment Planning System Algorithms Using Monte Carlo Simulation in Heterogeneousity of Lung
محسن حسنی
1
خیرالله محمدی
2
ثریا غلامی
3
منصوره نبوی
4
کارشناسارشد مهندسی هستهای پرتو پزشکی.گروه مهندسی هستهای، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
دکترای مهندسی هستهای پرتوپزشکی.گروه فیزیک، دانشگاه مالک اشتر، تهران، ایران.
کارشناسارشد فیزیک پزشکی.گروه فیزیک پزشکی، مرکز تحقیقات انیستیتو کانسر، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
کارشناسارشد فیزیک پزشکی، گروه فیزیک پزشکی، مرکز تحقیقات انیستیتو کانسر، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
زمینه و هدف: اختلاف میان توزیع دز ناشی از سیستمهای طراحی درمان و دز بدن بیمار وابسته به نحوۀ محاسبات الگوریتمهای این سیستمها میباشد، که این اختلاف در ناهمگنیهایی همانند ریه بیشتر بهنظر میرسد. به دلیل پیشبینی دقیق توزیع دز بیمار توسط روشهای مونتکارلو، در این پروژه به مقایسۀ توزیع دز حاصل از الگوریتمهای مختلف سیستم طراحی درمان Isogray با توزیع دز حاصل از مونتکارلو در آب و ریه پرداخته شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، مقایسهای میان منحنی PDD حاصل از الگوریتمهای سیستم طراحی درمان Isogray با دادههای ناشی از شبیهسازی در بافت همگن آب صورت گرفت. در ادامه اختلاف میان توزیع دز حاصل از این الگوریتمها با توزیع دز ناشی از برنامه CT2MCNP را بهدست آورده و میزان دقت الگوریتمهای مختلف در ناهمگنی ریه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: الگوریتمهای Collapsed cone، ConvolutionFFT و Superposition در ناهمگنی ریه به ترتیب دارای میزان اختلاف 5%، 6% و 7% نسبت به دادههای حاصل از شبیهسازی میباشند. این اختلاف در مورد بیشینه دز ارائه شده این الگوریتمها 7% بهدست آورده شد. در آب تفاوت قابل ملاحظهای میان دادههای ناشی از الگوریتمها و شبیهسازی مشاهده نشد و این اختلاف کمتر از 1% بهدست آورده شد.
نتیجهگیری: در ناهمگنی ریه، میزان خطای ناشی از نحوۀ انجام محاسبات الگوریتمهای سیستم طراحی درمان قابل توجه بوده و بایستی در امور کلینیکی مد نظر قرار داده شود در حالی که میزان این خطا در بافت همگن آب ناچیز است.
Background and Objectives: The difference of calculated dose by treatment planning system (TPS) and real dose distribution in patient body is related to calculating algorithms of TPS, and this difference is more evident in heterogeneous tissues like lung. In this study dose distribution was calculated by two algorithms of Isogray TPS and compared to dose distribution calculated by Monte Carlo simulation in water and lung.
Subjects and Methods: In this study, the percentage depth dose (PDD) curves resulting from different algorithms of Isogray TPS were compared by data from simulation in homogeneous water tissue. The difference between dose distribution calculated by Isogray TPS algorithm and CT2MCNP program were obtained and accuracy of mentioned algorithm were evaluated in lung.
Results: Thedifference between simulation results and results of TPS algorithms including collapsed cone, Fast Fourier Transform (FFT) convolution and superposition in heterogeneous lung tissue was calculated 5%, 6% and 7%, respectively. In the maximum dose, The obtained difference was 7 % with the same algorithms. no significant differences in the water between simulation results and results of TPS algorithms were observed. and the difference was obtained less than 1%.
Conclusion: Inclinical treatment, there was significant difference in dose calculation by TPS algorithm in heterogeneous lung tissue. But this difference was negligible in homogeneous tissues
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47305_fb0c664910997dc381839dc824a09eec.pdf
مونتکارلو
CT2MCNP
سیستمهای طراحی درمان
الگوریتم محاسبهکننده دز
Monte Carlo
CT2MCNP
TPS
Dose calculating algorithm
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
217
227
47310
Original Article
مقایسۀ شاخصهای تنسنجی و عوامل شیوۀ زندگی بین دانشجویان سالم و مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی
Comparison of Anthropometric Indices and Lifestyle Factors between Healthy University Students and those Affected by Premenstrual Syndrome
سیما جعفریراد
1
نیلوفر رسایی
2
فروغ دارابی
3
استادیار گروه تغذیه.مرکز تحقیقات تغذیه و بیماریهای متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
کارشناس تغذیه.گروه تغذیه، دانشکدۀ پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
کارشناس تغذیه.گروه تغذیه، دانشکدۀ پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: تناسب اندام در پیشگیریِ بسیاری از بیماریهای مزمن اهمیت بهسزایی دارد. سندرم پیش از قاعدگی (PMS) از اختلالاتی است که زنان بسیاری را در سنین باروری درگیر میکند. در مطالعۀ حاضر تلاش گردید که شاخصهای تنسنجی و تعدادی از عوامل شیوۀ زندگی در دانشجویان دارای علایم PMS با دانشجویان سالم مقایسه گردد.
روش بررسی: 86 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در مطالعۀ حاضر شرکت نمودند، PMS با کمک معیار تشخیصی کالج زنان و زایمان آمریکا تعیین شد و بر این اساس دختران به دو گروه دارای علایم PMS و سالم طبقهبندی شدند. اطلاعات عمومی، فعالیت بدنی و دریافت گروههای مختلف غذایی با کمک پرسشنامههای مربوطه تعیین و شاخصهای آنتروپومتریک در هر دو گروه اندازهگیری شد. دادهها با کمک نرمافزار SPSS ویرایش 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: در دانشجویان دارای علایم PMS دیده شد که به طور معناداری اقوام درجۀ اول آنها نیز از PMS رنج میبردند. وزن و دور باسن دانشجویان دارای علایم PMS به طور معناداری از دانشجویان سالم کمتر بود (به ترتیب 041/0P= و 022/0P=). با بررسی تمامی شرکتکنندگان، ارتباط منفی معناداری بین نسبت دور کمر به باسن و طول دورۀ قاعدگی مشاهده شد (002/0P=، 33/0 r= -).
نتیجهگیری: کم وزنی و اضافه وزن هر دو از عوامل تأثیرگذار بر سلامت عمومی میباشند، بنابراین نظر به یافتهها، حفظ وزن مناسب و تناسب اندام برای کاهش علایم PMS توصیه میگردد.
Background and Objective: Body fitness is very important in prevention of many chronic diseases. Premenstrual syndrome (PMS) is one of disorders that many women suffer from during reproductive years. This study tried to assess anthropometric indices and some lifestyle factors in students with PMS symptoms and compared them with healthy counterparts.
Subjects and Methods: Eighty six students at Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences participated in this study, PMS was determined by diagnostic criteria of the American College of Obstetricians and Gynecologists and accordingly students were divided in two groups, healthy and affected by PMS. General information, physical activity and intake of different food groups were determined by related questionnaires and anthropometric indices were measured in both groups. Data were analyzed by SPSS version 17.0.
Results: The first degree relatives of students with PMS symptoms were also significantly suffered from PMS. Weight and hip circumference were significantly lower in students with PMS symptoms (P=0.041 and P=0.022 respectively). In all participants, significant negative relationship between waist to hip ratio and menstrual cycle (P=0.002, r=-0.33) was observed.
Conclusion: Both underweight and overweight are factors affecting on general health, so considering the findings, an appropriate weight maintenance and body fitness were recommended to reduce PMS symptoms.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47310_cf4d947e95588c7b58319bda70227df6.pdf
سندرم پیش از قاعدگی
تنسنجی
شیوۀ زندگی
دورۀ قاعدگی
Premenstrual syndrome
Anthropometry
Lifestyle
menstrual cycle
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
201
215
47315
Original Article
بررسی فیتوشیمیایی و مقایسۀ اثر انواع عصارههای بافت اسفنجی انار بر روی سلولهای سرطانی روده Caco-2
A Phytochemical Study and Comparison of the Effect of Pomegranate Extracts Spongy Tissue on Colon Cancer Cells Caco-2
مریم کلاهی
nmirzaei56@yahoo.com
1
بابک مختاری
2
ندا میرزایی
3
استادیار گروه زیستشناسی.گروه زیستشناسی، دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
دانشیار گروه شیمی.گروه شیمی، دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
کارشناسارشد شیمی آلی.گروه شیمی، دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: هدف مطالعۀ حاضر بررسی خواص ضدسرطانی و آنتی اکسیدانی چهار نوع عصارۀ بافت اسفنجی انار ((Punica granatum L. بر روی سلولهای سرطان روده Caco-2 بود. روش بررسی: ترکیبات بافت اسفنجی انار با روشهای فیتوشیمی مورد شناسایی قرار گرفت. به منظور بررسی خواص سیتوتوکسیسیتی و آنتیاکسیدانی، عصارههای اتانولی و ان_هگزانی بافت اسفنجی انار به دو روش سوکسله و خیساندن تهیه گردید. اثر این عصارهها بر روی سلولهای Caco-2 سرطان روده به وسیلۀ آزمونهای MTT، NBT ، TBAو میزان آنزیم کاتالاز (CAT) مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: بررسیهای فیتوشیمیایی، حضور ترکیبهای فلاونوئیدی، تاننی، آلکالوئیدی، ترپنوئیدی، آلدهیدی، کتونی و ویتامین C و عدم حضور ترکیبهای استروئیدی، ساپونینی و پروتئینی را در بافت اسفنجی انار تأیید میکند. نتایج به دست آمده از بررسی میزان بقای سلولی با استفاده از روش MTT نشان داد که کمترین بقای سلولهای سرطانی تیمار شده مربوط به عصارۀ ان_هگزانی به روش سوکسله بودهاست. نتایج آزمون NBT بیانگر خاصیت پراکسیدانی عصارۀ ان_هگزانی به روش سوکسله میباشد، تیمار سلولهای سرطانی با این عصاره منجر به مرگ سلولی ناشی از آپوپتوز میشود. از طرف دیگر نتایج پراکسیداسیون غشایی نشان داد که بیشترین میزان تخریب غشایی سلولهای تیمار شده به ترتیب مربوط به عصارههای ان_هگزانی به روش سوکسله و اتانولی به روش ماسراسیون بود. بالاترین فعالیت آنزیم کاتالاز مربوط به تیمار با عصارۀ اتانولی به روش ماسراسیون بود. نتیجهگیری: وجود ترکیبات مختلف شناسایی شده با ویژگی های پروآپوپتوزی در بافت اسفنجی انار نشان میدهد که به کار بردن ترکیبات این عصاره به تنهایی و یا همراه با داروهای ضدسرطان شیمیایی میتواند راهکاری نوین برای درمان سرطان باشد.
Background and Objective: The goal of this studying was evaluation of anticancer and anti-oxidant properties of four types of extracts from Pomegranate (Punica granatum L) spongy tissue on colon cancer cells Caco-2. Subjects and Methods: The phytochemicals of spongy tissues of pomegranate were identified by phytochemical methods. In order to evaluate cytotoxic and anti-oxidant characteristics, ethanolic and n-hexane extracts from pomegranate spongy tissues were collected, using Soxhlet apparatus and maceration methods. The effects of these extracts on Caco-2 colon cancer cells were evaluated using MTT, NBT and TBA tests, as well as catalase enzyme levels. Results: The photochemical analysis confirmed the presence of flavonoids, tannin, alkaloid, terpenoides, aldehyde, ketones and vitamin C compounds, but no steroids, saponins and protein were detected. The results of MTT showed the least cell survival value of treated cancerous cell was obtained with n-hexane-derived extract extract using Soxhlet method. Furthermore, NBT results demonstrated that the n-hexane extract using Soxhlet method exhibited peroxidant characteristics and droves the cancerous cells toward apoptosis. On the other hand, TBA results showed that the highest cytotoxicity belonged to n-hexane extract by Soxhlet and ethanolic extract by maceration method respectively. The highest catalase enzyme activity was observed in treatment by maceration ethanolic extract. Conclusion: The existence of several compounds with pro-apoptotic properties in the extracts of spongy tissues of pomegranate propose the notion that using the compounds of these extracts alone or in combination with chemotherapy may be beneficial in treatment of colon cancer.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47315_b554ae5e5394c6097afc601865ceff00.pdf
آنتیاکسیدانی
انار
فیتوشیمیایی
سرطان روده
Antioxidant
Pomegranate
Phytochemical
Colon cancer
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
174
157
47316
Original Article
ارزیابی استحکام باند برشی براکتهای ارتودنسی به دندانهای ترمیم شده توسط کامپوزیتهای با بیس متاکریلات و سایلوران با روشهای آمادهسازی مختلف سطح کامپوزیت
Comparision of the Shear Bond Strength of Orthodontic Brackets to Restorated Teeth by Methacrylate Based and Silorane Based Composite with Different Surface Treatment
ماشاالله خانه مسجدی
adrinanorolahi@gmail.com
1
آزاده قائمی
azadehghaemi@yahoo.com
2
وحید نورالهی فرد
3
معصومه بهزادیان
4
سمانه خانه مسجدی
5
دانشیار گروه ارتودنسی.گروه ارتودنسی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
استادیار گروه تخصصی ترمیمی و زیبایی.گروه تخصصی ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار تخصصی ارتودنسی.گروه ارتودنسی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار تخصصی ترمیمی و زیبایی.دستیار تخصصی ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی-شاپور اهواز، اهواز، ایران.
دانشجوی دندانپزشکی. دانشجوی دندانپزشکی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: هدف تعیین استحکام باند برشی براکتهای فلزی به دندانهای ترمیم شده توسط کامپوزیتهای با بیس متاکریلات و سایلوران در روشهای مختلف آمادهسازی سطح کامپوزیت بود. روش بررسی: بعد از تراش حفرات در سطوح باکال 112 عدد دندان سانترال آکریلی؛ نیمی از دندانها با کامپوزیت Filtek Z-250 (بیس متاکریلات) و نیمی دیگر با کامپوزیت Filtek P-90 (بیس سایلوران) ترمیم شدند. سطح کامپوزیت در هر دو گروه با استفاده از 4 روش :1- فرز الماسی+اسید اچ؛ 2-فرز الماسی+اسید اچ+سایلن؛ 3-air abrasion؛ 4- air abrasion+سایلن آماده و براکتها به دندانها باند شدند. بعد از اعمال چرخههای حرارتی؛ استحکام باند برشی براکتها به کامپوزیت در دستگاه universal محاسبه شد. ادهزیو و رزین باقیمانده با یک ایندکس 5 قسمتی تعیین گردید. دادهها توسط آنالیز واریانس یکطرفه و مقایسات دوبه دو نیز توسط آزمون Tukey انجام شد. برای بررسی فراوانی ایندکس ARI نیز از آزمون نا پارامتریک کروسکال والیس (Kruskal-Wallis) استفاده شد. یافتهها: میانگین استحکام باند براکتها به کامپوزیت Filtek Z-250 در روشهای آمادهسازی گروههای فوق 1-32/5±36/16؛2-08/4±11/13؛3-21/5±74/12و4-82/3±16/13مگاپاسکال و در کامپوزیت Filtek P-90 در گروههای1-54/3±7/11، 2-25/3±2/8؛3-25/2±41/10و4-04/3±56/10مگاپاسکال بود.در تمامی روشهای آمادهسازی؛ استحکام باند کافی به کامپوزیت دیده شد. در سطوح کامپوزیتی Filtek P-90؛ استحکام باند بیشتری در روش فرز الماسی+ اسید اچ دیده شد (02/0p<). نتیجهگیری: با وجود استحکام باند کمتر براکتهای فلزی به سطوح کامپوزیت با بیس سایلوران در مقایسه با بیس متاکریلات؛ به دلیل محدودۀ قابل قبول آنها و نیز میزان اندک ادهزیو باقیمانده؛ باند براکتهای فلزی به سطوح دندانهای ترمیم شده توسط کامپوزیت با بیس سایلوران در تمام روشها قابل قبول بوده است.
Background and Objective: This study compared shear bond strength of metal brackets to the teeth restored with silorane and methacrylate-based composites after different surface treatments. Subjects and Methods:After cavity preparation on the buccal surfaces of 112 acrylic central teeth and etching; the specimens were restored with Filtek Z-250 (methacylate base) or Filtek P-90 (silorane base) composites. Surface treatments were done by the diamond bur+acid etch, diamond bur+acid etch+silane, air abrasion and air abrasion+silane. The brackets were bonded to the teeth and after thermal cycles; shear bond strength of the brackets to composites were calculated by the universal testing machine. Data were analyzed with one-sided ANOVA and Tukey test was used for paired comparison regarding surface treatments. Non parametric Kruscal-Wallis test was used for evaluation of ARI index. Results: The mean shear bond strength of brackets to teeth restored with Filtek Z-250 after treatments of diamond bur+acid etch, diamond bur+acid etch+silane, air abrasion and air abrasion+silane were 16.36±5.32,13.11±4.08,12.74±5.21and 13.16±3.82 MPa respectively. The values for the Filtek P-90 were 11.7±3.54, 8.2±3.25, 10.41±2.25 and 10.56±3.04 MPa. In all treatment methods, adequate bond strengths created between the brackets and composite surfaces. On the Filtek P-90, bond strength for diamond bur+acid etch was significantly more than diamond bur+acid etch+silane (P<0.02). Conclusion: Bond strength of the brackets to the silorane in relation to methacrylate was lower but acceptable. For this reason and due to lower remaining adhesive after debonding; the bonding of brackets to the teeth restored with silorane was acceptable in all methods.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47316_f384e235a9071c84fa001f3a9fa5d44f.pdf
استحکام باند برشی
کامپوزیت با بیس سایلوران
کامپوزیت با بیس متاکریلات
آمادهسازی سطحی
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
171
178
47321
Original Article
شیوع اسیفیکاسیون لیگامان استیلو هایوئید طویل شده در بیماران مراجعهکننده به دانشکدۀ دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در سالهای 1392-1391
The Prevalence of Elongated Calcified Stylohyoid Ligament Complex among Patients Attending Faculty of Dentistry of Ahvaz Jundishapur University in Years 2012-2013
نسیم شمس
1
بهار شمس
2
راضیه امیری
3
مریم سید طبیب
4
استادیار گروه آموزشی رادیولوژی دهان و فک و صورت.گروه آموزشی رادیولوژی دهان و فک و صورت، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
استادیار گروه آموزشی پریودنتولوژی.گروه آموزشی پریودنتولوژی دانشکدۀ دندان-پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
دانشجوی دندانپزشکی.دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
کارشناسیارشد آمار زیستی.دانشکدۀ بهداشت، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: طویل شدن و کلسیفیه شدن کمپلکس لیگامان استیلوهیوئید که ممکن است با سندرم ایگل مرتبط باشد میتواند سبب بروز دردهای صورت و دیسفاژی شود. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع طویل شدن کمپلکس لیگامان استیلوهیوئید با استفاده از رادیوگرافیهای پانورامیک بیماران بود.
روش بررسی: نمونه های رادیوگرافی طی سال های 1391 تا 1392 (396 بیمار) از بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی جندی شاپور اهواز بررسی شدند. مجموعۀ لیگامان استیلوهیوئید کلسیفیه شده از قاعدۀ کرانیال تا نوک استخوانی هر زائده اندازهگیری شدند. منیرالیزاسیون مجموعه در حد 25 میلیمتر به عنوان طبیعی در نظر گرفته شد و بیش از آن تحت عنوان اسیفیکاسیون تلقی گردید.
یافتهها: اسیفیکاسیون لیگامان استیلوهایوئید در هر دو جنس مشاهده شد اما شیوع آن در مردان (1/72%) نسبت به زنان (2/66%) بیشتر بود (05/0p<). کمپلکس لیگامان استیلوهایوئید کلسیفیه شده، با طول متوسط mm 36، در 272 مورد از 396 بیمار یافت شد (7/68%). افزایش طول لیگامنت دو طرفه در 4/63 درصد موارد یافت شد. اختلاف میانگین طول کمپلکس لیگامان استیلوهایوئید برای تمام گروهای سنی و جنسی تفاوت معنی داری نداشت، بجز برای گروه سنی 55 سال به بالای زنان در سمت راست (05/0p<).
نتیجهگیری: طویل شدن مجموعه کلسیفیه شده لیگامان استیلوهیوئید در جمعیت اهواز شایع است (7/68%) و شیوع آن در مردان بیشتر از زنان است.
Background and Objective: Elongation and calcification of the stylohyoid ligament complex (SLC) which might be correlated with Eagle’s syndrome could cause facial pain or dysphasia. The aim of this study was to investigate the prevalence of stylohyoid ligament complex elongation by panoramic radiographs of patients.
Subjects and Methods: Radiography samples during 2012 and 2013 (396 patients) were inspected from the Radiology Department of Faculty of Dentistry at Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences. The calcified stylohyoid ligament complexes were measured from the cranial base up to the osseous tip of each process. Mineralization of the complex at 25 mm length on the radiograph was considered to be normal while more than this length was taken as ossification of stylohyoid ligament
Results: Stylohyoid ligament ossification was observed in both sexes, but it was more prevalent in men (72.1%) than women (66.2%) (P<0.05). The calcified stylohyoid ligament complexes were found in 272 out of 396 (68.7%) patients, with an average length of 36 mm. The elongation of bilateral ligaments was found in 63.4% of cases. The difference in average length of SLC was not meaningful for all age and sex groups except for the age group of 55 years old in female at right side (p<0.05).
Conclusion: The elongation of calcified stylohyoid ligament complexes is prevalent in Ahvazian population (68.7%) and is more prevalent in men than women.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47321_97737f158b9ebbbc3bb1be05d701598a.pdf
سندرم ایگل
طویل شدن
لیگامان استیلوهیوئید
Eagle's syndrome
elongation
ligaments stylohyoid
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
159
169
47323
Original Article
دانش، نگرش و رفتار والدین در خصوص اثر کاربرد مکمل آهن بر روی تغییر رنگ و پوسیدگی دندان؛ سال 1393،اهواز
The Parent’s Knowledge, Attitude and Behavior Towards the Effects of Using Iron Supplements on Tooth Staining and Dental Caries; in Year 2014 in Ahvaz
لیلا بصیر
1
مریم شمسایی
dr.m.shamsaie@gmail.com
2
سید علی ضیایی
3
منصور غنیان
4
علی حبیبیکیا
5
دانشیار گروه کودکان.گروه کودکان، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
استادیار گروه کودکان. گروه کودکان، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه شهیدبهشتی ، تهران، ایران.
استادیار گروه پروتز.گروه پروتز، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران.
دانشیار گروه کشاورزی.گروه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستان، اهواز، ایران.
استادیار گروه رادیولوژی.گروه رادیولوژی، دانشکدۀ دندانپزشکی دانشگاه جندیشاپور اهواز ، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: آهن عنصری ضروری در بدن و دارای نقش مهمی در عملکرد و تکامل سیستم عصبی بوده و در کاهش پوسیدگی مؤثر میباشد. کمبود آهن میتواند باعث کمخونی، بیحالی، ضعف سیستم ایمنی، افت یادگیری و پروسههای شناختی شود. هدف از این مطالعه بررسی دانش، نگرش و رفتار والدین کودکان 4 ماه تا 2 سال شهر اهواز، در خصوص اثرات مکمل آهن روی پوسیدگی و تغییر رنگ دندان فرزندشان میباشد.
روش بررسی: این مطالعۀ مقطعی تصادفی بر روی 198نفر از والدین مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهر اهواز انجام شد. پرسشنامهای برگرفته از پیشینۀ تحقیق به منظور اهداف مطالعه، شامل 4 بخش اصلی (اطلاعات دموگرافیک، دانش،نگرش، رفتار) تهیه و توسط والدین پاسخ داده شد. دادههای حاصل از پرسشنامه توسط آزمونهای توصیفی و تحلیلی (t-test ، Tukey، Pearson و Spearman ) از لحاظ آماری بررسی شدند.
یافتهها: بهترتیب میانگین متغیر نگرش 95/2، دانش 93/2، و رفتار 05/2 بود. متغیرهای اصلی مطالعه هیچگونه رابطۀ آماری معناداری با سن والدین نداشتند. اما رفتار پاسخگویان رابطۀ آماری معناداری با تحصیلات مادر (23/0r= ) و تحصیلات پدر (28/0r=) و دانش پاسخگویان رابطۀ آماری معناداری با تحصیلات مادر (22/0r=) داشت. دانش و نگرش باهم رابطۀ آماری معناداری (01/0P<)، (29/0 r=) داشتند.
نتیجهگیری: در این مطالعه دانش و آگاهی والدین در مورد مصرف مکمل آهن در حد متوسط بود، اما رفتارشان در زمینۀ مصرف، ضعیف بوده و به توجه بیشتری نیاز دارد.
Background and Objective: Iron is essential element in the body and has important role in function and development of nervous system and is effective on caries reduction. Iron deficiency can lead to anemia, lethargy, immune system deficiency and reduction in learning and cognitive processes. The purpose of this research was to evaluate the knowledge, attitude and behavior of the parents of 4 months to 2 years old children, towards the effects of using iron supplements on tooth staining and dental caries in their children.
Subjects and Methods: This cross-sectional study was performed on 198 parents attending health centers of Ahvaz. The questionnaire was developed from past researches of research and consisted 4 main parts (demographic information, knowledge, attitude, behavior). Data from the questionnaire were statistically analyzed by descriptive-analytical tests (T-test,Tukey, Pearson and Spearman).
Results: The mean of attitude was 2.95, knowledge 2.93, and behavior 2.05, respectively. Main variables had no significant relation with parent’s age. But the behavior of responders was significant in regard to mothers’ education (r= 0.23) and fathers’ education (r= 0.28) and knowledge of responders was significant in regard to mothers education (r= 0.22). The knowledge and attitude had significant relationship (r= 0/22) (P<0.01(.
Conclusion:The parents’ knowledge and awareness in regards to use of iron supplement was moderate. But their behavior in consumption was poor and needs more attention.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47323_f989d7200e0b79949a81b04dfe93280f.pdf
پوسیدگی دندان
تغییر رنگ دندان
مکمل آهن
دانش
Dental Caries
staining
Iiron supplement
knowledge
Attitude
Behavior
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
229
239
47327
Original Article
مقایسۀ تأثیر کلرهگزیدین بر استحکام باند کششی ادهزیوهای سلف اچ دو مرحلهای با فلوراید و بدون فلوراید به عاج
Comparison of Chlorhexidine Effect on Tensile Bond Strength to the Dentin of Two Step Self-etch Adhesives with and without Fluoride
[this is a suggested title]
فرامرز زکوی
faramarz_za@yahoo.com
1
سارا حاجتی
2
ارمغان علیخانی
3
معصومه بهزادیان
4
استادیار گروه ترمیمی و زیبایی.گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز اهواز، ایران.
دستیار تخصصی گروه ترمیمی و زیبایی.گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز اهواز، ایران.
استادیار گروه ترمیمی و زیبایی.گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، اهواز اهواز، ایران.
استادیار گروه ترمیمی و زیبایی.گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکدۀ دندان-پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم-آباد، ایران.
زمینه و هدف: استفاده از کلرهگزیدین برای ضدعفونی سطوح دندانی میتواند اثرات منفی باکتریهای باقیمانده در حفره را کاهش دهد. تحقیق حاضر با هدف تعیین اثرات کلرهگزیدین و نیز اثرات حضور همزمان فلوراید و کلرهگزیدین روی استحکام باند ریز کششی ادهزیوهای سلف اچ دو مرحلهای انجام شده است.
روش بررسی: 20 دندان مولر انسانی برشخورده پس از اکسپوز عاج تهیه و در 4 گروه قرار گرفتند. در شرایط استفاده و عدم استفاده از کلرهگزیدین 2% قبل از باندینگ، ادهزیوهای Clearfil SE Bond و Clearfil Liner Bond F در سطوح عاجی به کار رفته و با کامپوزیت ترمیم شدند. دندانها یک هفته در دمای C°37 و رطوبت 100% نگهداری و سپس تحت 5000 دور چرخههای حرارتی قرار گرفتند. دندانها برش خورده و قطعاتی با ابعاد mm10×1×1 به دست آمد. استحکام باند ریز کششی قطعات با استفاده از دستگاه ریز کششی تعیین گردید. نتایج با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس و توکی (Tukey) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها: استحکام باند Clearfil SE Bond در شرایط با و بدون کاربرد کلرهگزیدین معادل 73/5±88/17 و 22/4±53/20 مگاپاسکال ولی استحکام باند Clearfil Liner Bond F 48/9±09/32 و 93/6±03/32 مگاپاسکال اندازهگیری شد. تفاوت معناداری از نظر استحکام باند ادهزیوها در شرایط استفاده یا عدم استفاده از کلرهگزیدین دیده نشد.
نتیجهگیری: به دلیل خصوصیات ضد میکروبی کلرهگزیدین و عدم تأثیر آن روی استحکام باند ریز کششی قبل از فرآیند باندینگ، استفاده از کلرهگزیدین در اهزیوهای سلف-اچ دو مرحلهایی در شرایط بالینی توصیه میشود.
Background and Objective: Pre-treatment of the tooth surface with chlorhexidine may decrease the harmful effects of the residual bacteria in the cavity. This study determined the effects of chlorhexidine and chlorhexidine and fluoride on the microtensible bond strength of two-stage self-etch adhesives to the dentin.
Subjects and Methods: In this in vitro trial, 20 extracted human molars were cut and after dentin exposure; were assigned to 4 groups. With or without the application of chlorhexidine, self-etch adhesives of Clearfil SE Bond and Clearfil Liner Bond F were applied to the dentin surface and the teeth were restored with composite. The teeth were stored at 37 °C and 100% moisture for 1 week and received 5000 thermal cycles. Sections with the dimensions of 1×1×10 mm were obtained from teeth. The sections glued to the jig of the microtensile testing machine and their microtensile bond strengths were recorded.
Results: No significant differences were found in terms of microtensile bond strengths with and without the application of chlorhexidine for the Clearfil SE Bond (17.88±5.73 vs. 20.53±4.22 MPa) and Clearfil Liner Bond F adhesives (32.09±9.48 vs. 32.03±6.93 MPa). The analysis of variance and Tukey test was used to analyze relationships among variables.
Conclusion: Due to the antimicrobial properties of chlorhexidine and insignificant effects of its application on the microtensile bond strength; it was recommended to be used with the two-step self-etch adhesives in clinical conditions.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47327_b68cfea4252affbe8fc5caf4401a19dc.pdf
ادهزیو سلف-اچ دو مرحلهای
کلرهگزیدین
فلوراید
استحکام باند ریز کششی
Two-stage self-etch adhesives
Chlorhexidine
Fluoride
Microtensile bond strength
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2016-05-21
15
2
179
186
47330
Original Article
بررسی کارایی بالینی و تطابق لبهای حفرات ترمیمشده با کامپوزیت Tetric N- Ceram Bulk Fill بهوسیلۀ دو دستگاه LED مرسوم و LED نسل سوم
Clinical Efficacy and Marginal Adaptation of Cavities Restored with Composite Tetric N- Ceram Bulk Fill by Two Conventional LED Devices and LED Third Generation
آزاده قائمی
azadehghaemi@yahoo.com
1
عزیز ذرتی پور
2
ابراهیم عینی
3
ازیتا کاویانی
4
فرامرز زکوی
faramarz_za@yahoo.com
5
استادیار گروه ترمیمی.گروه ترمیمی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار گروه ترمیمی.گروه ترمیمی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
دستیار گروه ارتودنسی.گروه ارتودنسی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
استادیار گروه ترمیمی، گروه ترمیمی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران
استادیار گروه ترمیمی.گروه ترمیمی، دانشکدۀ دندانپزشکی، دانشگاه جندیشاپور اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی کارایی بالینی و تطابق لبهای حفرات ترمیم شده با کامپوزیت Tetric N- Ceram Bulk Fill با دو دستگاه LED مرسوم و LED نسل سه است.روش بررسی: 60 دندان پرمولر به 4 گروه تقسیم گردید (15 عدد در هر گروه). حفرات استاندارد به عمق اکلوزوجنجیوالی 4 میلیمتر در یک سطح پروگزیمال این دندانها تراش داده شد و توسط دو کامپوزیت خلفی Bulk Fill، Photo core و Tetric N-Ceram Bulk Fill به صورت تودهای ترمیم گردیدند. برای هر یک از این کامپوزیتها از دو دستگاه نوریLED (LEDهای مرسوم و LED نسل سه) استفاده شد. باندینگ به کار رفته در حفرات یکسان وSingle Bond 2 بود. این دندانها پس از پیرسازی درفوشین بازی قرار گرفتند و پس از برش، نفوذ رنگ جهت بررسی تطابق لبهای ترمیمها توسط استریومیکروسکوپ بررسی شد (درجهبندی، تا 3 و بزرگنمایی 25). از آزمون آماری منویتنی و کروسکال والیس جهت تحلیل دادهها استفاده شد (p.value
Background and Objective: The aim of this study was to investigate the marginal adaptation of Ttric N-Ceram Bulk Fill Filled restorations with two curing units: conventional full name (LED) and third generation LED. Subjects and Methods: Sixty premolar teeth divided in 4 groups (n=15) Standardizes cavies prepared in one proximal Surface of teeth. Cavities restored with two posterior composites; Tetric N-Ceram Bulk Fill and photo core. Each composite cured with a conventional LED curing unit and a third generation of LED curing unit. The adhesive applied to all groups was single Bond 2. The restored ns were aged and stored in fushin. After sectioning, dye penetration was investigated under the stereomicroscope (scale -0-3*25). man Whitney and Krustal-Wallis tests were used to analyzed the data (p
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_47330_801e62a2675b4e24b922c24a80751112.pdf
تطابق لبهای
کامپوزیت
دستگاه LED
Marginal adaptation
Composite
LED device