per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
457
465
10.22118/jsmj.2019.119361.1289
81971
Original Article
بررسی سطح پلاسمایی ویتامین D در مبتلایان به ژیاردیازیس مزمن مراجعه کننده به آزمایشگاه بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و احتمال خطر ابتلاء به دیابت نوع 2 در این افراد
Evaluation of plasma vitamin D levels in patients with chronic giardiasis referring to the laboratory of educational hospitals of Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences and the probable risk of type 2 diabetes in these cases
حسین اعتبار
etebar300@yahoo.com
1
جاسم ساکی
jasem.saki@gmail.com
2
رضا ارجمند
arjmand.reza@yahoo.com
3
اکرم آهنگر پور
akramahangarpour@gmail.com
4
علی اکبر عروجن
aliakbar_oroojan@yahoo.com
5
حمیرا رشیدی
6
گروه انگل شناسی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
گروه انگل شناسی،دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
گروه انگل شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، مرکز تحقیقات دیابت، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران. گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، انشگاه علوم پزشکی دزفول، دزفول، ایران.
گروه غدد و متابولیسم، گروه بیماریه ای داخلی، مرکز تحقیقات دیابت خلیج فارس، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.
زمینه و هدف: ژیاردیازیس یک بیماری انگلی ایجاد توسط ژیاردیا لامبلیا است که باعث سوء جذب ویتامین Dشده و کمبود این ویتامین احتمال ابتلا به دیابت نوع2 را افزایش می دهد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر ژیاردیازیس مزمن بر وضعیت ویتامینD و خطر ابتلاء به دیابت نوع 2 در بیماران صورت پذیرفت. روش بررسی: در مطالعه مورد شاهدی(Case-Control) حاضر تعداد 60 نفراز مراجعین به آزمایشگاه بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بررسی شدند. پس از تایید آلودگی به انگل ژیاردیا به روش مسقیم و خونگیری از بیماران، نمونهها بدست آمده، سپس پلاسما جدا شده و مقادیر ویتامینD، گلوکز، انسولین ، فاکتورهای لیپیدی و آنزیمهای کبدی، شاخصهای مقاومت به انسولین (HOMA-IR) ، عملکرد سلول های بتا (HOMA-β) و بررسی حساسیت به انسولین (QUICKI) مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: سطح پلاسمایی ویتامینD در گروه بیمار نسبت به افراد سالم کاهش یافت (05/0P<). اگر چه انسولین و پروفایل لیپیدی پلاسما در این بیماران تغییر معنی داری ننمود اما گلوکز (001/0P<) و HOMA-IR (05/0P<) افزایش پیدا کرد. همچنین HOMA-β،QUICKIو DIدر گروه بیمار در مقایسه با کنترل کاهش یافت (05/0P<). آنزیم های کبدیAST (001/0P<)، ALT (01/0P<) و ALP (05/0P<) در بیماران مبتلا به ژیاردیازیس افزایش پیدا کرد. نتیجه گیری: به طور کلی ژیاردیازیس مزمن منجر به کاهش ویتامینD و افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع 2 گردید. همچنین مشخص شد که رابطه مستقیمی بین ژیاردیازیس مزمن، کاهش ویتامینD و افزایش آنزیم های کبدی وجود دارد.
Introduction: Giardiasis is a parasitic disease induced by Giardia lamblia that leads to malabsorption of vitamin D and deficiency of this vitamin increase the probability of type 2 diabetes. Therefore, the present study aimed to investigate the effect of chronic Giardiasis on the status of vitamin D and the risk of type2 diabetes in patients. Material and Methods: In this case-control study, 60patients were referred to the laboratories of educational hospitals of Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences. After confirmation of giardia parasite infection by direct and blood sampling from patients. Then Plasma sample was isolated and the amount of vitamin D, glucose, insulin, lipid factors, liver enzymes, Insulin resistance index (HOMA-IR), beta-cell function index (HOMA-β), insulin sensitivity index (QUICKI) were assessed. Results: Plasma levels of vitamin D in patients with giardiasis were significantly lower than healthy subjects (P <0.05). Although insulin did not increase in these patients, glucose (P <0.001) and HOMA-IR (P <0.05) increased in these patients. Also, HOMA-β, QUICKI, and DI in patients with giardiasis decreased versus to control group (P <0.05). The values of AST (P <0.001), ALT (P <0.01) and ALP (P <0.05) enzymes were significantly higher in patients with giardiasis. Conclusion: In general, the results of this study indicate that chronic giardiasis leads to a decrease in vitamin D levels and an increase in variables related to type2 diabetes. It was also found that there is a direct relationship between chronic giardiasis, decreased vitamin D, and increased liver enzymes.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81971_84fef9a3ca0eba770dbc0b69bee4958d.pdf
ژیاردیازیس
ویتامین D
دیابت نوع 2
بیمار
اهواز
Giardiasis
Vitamin D
Type 2 diabetes
Patient
Ahvaz
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
467
479
10.22118/jsmj.2019.145105.1442
81972
Review
بررسی موانع انجام پژوهش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه های علوم پزشکی ایران: یک مرور نظام مند
Survey of research barriers from viewpoint of faculty members of medical universities of Iran: A systematic review
جعفر فتاحی اصل
fatahi-j@ajums.ac.ir
1
رعنا کوثری
raana.kousari@gmail.com
2
مریم دستورپور
mdastoorpour@yahoo.com
3
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
دانشگاه علوم پزشکی دزفول
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
زمینه و هدف: پژوهش از پایههای اساسی در توسعه جوامع محسوب میگردد، به طوری که هیچگونه حرکت علمی و منطقی بدون پشتوانه تحقیقات امکانپذیر نیست. از طرفی دانشگاهها مهمترین محل تولید علم محسوب میشوند و از اینرو ساماندهی به تحقیقات دانشگاهی از عوامل مؤثر در پیشرفت جامعه است. هدف از این مطالعه بررسی موانع انجام پژوهش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای علوم پزشکی ایران است. روش کار:در این مرور نظاممند ابتدا با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Magiran، Noormags، سامانه دانش گستر برکت، Civilica، SID، ISI Web Of Science، PubMed، Scopus، Science Direct و موتورهای جستجو Google scholar و Elmnet با استفاده از کلیدواژههای استاندارد، همۀ مقالات منتشر شده مرتبط بدون اعمال محدودیت زمانی جستجو شدند. در مجموع 110 مدرک بازیابی شد. با حذف 100 مدرک غیرمرتبط، تکراری و غیر قابل استفاده 10 مقاله پس از کنترل کیفی وارد مطالعه شد. نتایج: در این مطالعه 9 طبقه موضوعی موانع انجام پژوهش استخراج گردید که موانع آموزشی بالاترین موانع و موانع امکاناتی پایینترین موانع بودند. سایر موانع به ترتیب اهمیت عبارتاند از: مالی، علمی، فرهنگی-اجتماعی، فردی، مدیریتی-سازمانی، حرفهای، راهبردی-سیاستگذاری. نتیجهگیری: بسیاری از موانع گزارش شده عملکرد نظام آموزشی قبل از دانشگاه و نظام آموزشی دانشگاه را در بر میگیرد. آماده سازی افراد در نظام آموزشی قبل از دانشگاه، تربیت علمی و فرهنگی افراد برای انجام امور پژوهشی و اتخاذ راهکارهای لازم در نظام آموزشی دانشگاه ضروری به نظر میرسد. همچنین اصلاح راهبردها و قوانین رایج در حوزه پژوهش برای تسهیل انجام پژوهش و فراغت خاطر مادی و معنوی پژوهشگران ضروری است.
Background & Objectives: Research in one of the basic foundations in the society’s development, so that there is not possible any scientific movement without researches fund. On the other hand, universities are the most important place of science production and therefore organizing to academic researches is one of the effective factors in society’s progress. The aim of this study is the survey of research barriers from viewpoint of faculty members of medical universities of Iran. Methods: In the first all related published papered were search without any time limitation by searching Magiran، Noormags، Barakat Knowlegde Network System, Civilica, SID, ISI Web Of Science, PubMed, Scopus, Science Direct databases and Google scholar and Elmnet search engines with standards keywords. Overall, 110 documents were retrieval by deleting 100 unrelated duplicated and unusable documents, 10 documents with quality control were inside in this study. Result: In this study 9 subject categories of research barriers were extracted that educational barriers were the highest barriers and facilities barriers were the lowest barriers. Other barriers in order of importance are financial, cultural-society, individual, management, organizational, professional, strategic-policy making. Conclusion: A lot of reported barriers involve the function of Pre-university and university educational system. Preparing people in the Pre-university educational system, scientific and cultural training for doing research and adopting the necessary strategies in the university educational system seems essential. It is also necessary to modify commonly used strategies and rules in the field of research to facilitate the research and material and spiritual leisure of researchers.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81972_cfe464d558611d9e11c47fb10e0ce8c8.pdf
موانع پژوهش
اعضای هیأت علمی
دانشگاههای علوم پزشکی
مقاله مروری
Research barriers
Faculty Members
medical universities
Review article
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
481
490
10.22118/jsmj.2019.161084.1546
81974
Original Article
تاثیر شش هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی و عضلانی اسید اسکوربیک و SVCT2 بافت عضله سولئوس در رت های ویستار
The effect of six weeks aerobic training on Serum and muscle levels of ascorbic acid and SVCT2 of soleus muscle tissue in Wistar rats
اکبر قلاوند
akbarghalavand@gmail.com
1
پژمان معتمدی
pezhman.motamedi@yahoo.com
2
حمید رجبی
hrajabi1346@gmail.com
3
ندا خالدی
n.khaledi@khu.ac.ir
4
دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
دانشگاه خوارزمی- دانشکده تربیت بدنی- گروه فیزیولوژی ورزشی
دانشگاه خوارزمی- دانشکده تربیت بدنی- گروه فیزیولوژی ورزشی
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
مقدمه: انتقال دهنده ویتامین C وابسته به سدیم نوع 2 (SVCT2) نقش مهمی در انتقال اسید اسکوربیک به تارهای کند انقباض دارد. با توجه به اهمیت اسید اسکوربیک در تارهای عضلانی و نقش SVCT2 در انتقال این ویتامین، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی بر سطح اسید اسکوربیک سرمی و بافتی و SVCT2 در عضله سولئوس رت های آزمایشگاهی بود. روش کار: در تحقیق تجربی حاضر 10 سر رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه تمرین هوازی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات به صورت 6 هفته دویدن هوازی روی تریدمیل، 5 جلسه در هفته و هر جلسه تمرین به مدت 40-20 دقیقه در روز، با سرعت 20-10 متر در دقیقه انجام شد. بافت هموژن شده عضله سولوئوس و سرم به منظور بررسی اثر ورزش بر متابولیسم اسید اسکوربیک بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های تی مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد (05/0 ≥P). نتایج: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین سطح SVCT2 عضله سولئوس و همچنین سطوح اسید اسکوربیک سرمی و عضلانی در دو گروه تمرین و کنترل وجود نداشت (05/0 < P). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان گفت که 6 هفته تمرین هوازی اثر معنی داری بر سطوح اسید اسکوربیک سرمی و عضلانی و سطح SVCT2 عضلانی در رت های آزمایشگاهی ندارد و عضله کندانقباض رتهای سالم محدودیتی در برداشت اسید اسکوربیک سرمی و تأمین اسید اسکوربیک مورد نیاز خود ندارد.
Introduction: Sodium-dependent vitamin C transporter 2 (SVCT2) plays an important role in the transfer of ascorbic acid to slow-twitch fiber. Due to the importance of ascorbic acid in muscle fibers and the role of SVCT2 in the transmission of this vitamin, the purpose of this study was to investigate the effect of aerobic training on serum and tissue ascorbic acid levels and SVCT2 levels in Soleus muscle in experimental rats. Methods: In this experimental study, 10 male Wistar rats were randomly divided into two groups: aerobic training and control. Aerobic group, training for 6 weeks of aerobic running on Treadmill, 5 sessions per week and each training session for 20-40 minutes were performed for 10-20 meter per minutes . Homogeneous tissue of soleus muscle and serum were analyzed to evaluate the effect of exercise training on ascorbic acid metabolism. Data were analyzed by independent t-test and covariance analysis (P ≤ 0.05). Results: The results showed that there was no significant difference between the level of SVCT2 of Soleus muscle and also the levels of serum and muscle ascorbic acid when compared with control group (P> 0.05). Discussion and Conclusion: Regarding the results of this study, it can be concluded that 6 weeks of aerobic exercise have no significant effect on serum and muscle ascorbic acid levels and muscle levels of SVCT2 in experimental rats. And slow-twitch muscle in healthy rats does not have any limits on the production of ascorbic acid and the supply of ascorbic acid.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81974_dc5a2a05246ab030b7f7bd863623bc14.pdf
تمرین هوازی
اسید اسکوربیک
انتقال دهنده ویتامین C وابسته به سدیم نوع 2
aerobic training
Ascorbic acid
Sodium-dependent vitamin C transporter 2
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
519
527
10.22118/jsmj.2018.154360.1504
81975
Original Article
بررسی تاثیر محلولهای شستشودهنده اندودنتیک رایج و جدید بر روی میکروهاردنس عاج ریشه دندان
The Effect of Common and New Endodontic Irrigation Solutions on the Microhardness and the Roughness of Root Canal Dentin
پرنیان علوی نژاد
dr.p.alavinejad@yahoo.com
1
مهرنوش کاویانی
dr.mehrnoosh.kaviani@gmail.com
2
محمد یزدی زاده
dr.mohammad.yazdizadeh@yahoo.com
3
امین خیری
dr.amin.kheiri@gmail.com
4
سعید رنجی
dr.saeed.ranji@yahoo.com
5
گروه اندودانتیکس،دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور،اهواز ،ایران
گروه اندوداتیکس،دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور،اهواز،ایران
گروه اندودانتیکس،دانشکده دندانپزشکی ،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور،اهواز،ایران
گروه اندودانتیکس،دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور،اهواز ،ایران
گروه اندودانتیکس،دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور،اهواز ،ایران
مقدمه: موفقیت درمان ریشه دندان به عواملی مانند پاکسازی شیمیایی کانال ریشه با محلولهای شستشودهنده بستگی دارد که این محلولها ممکن است موجب تغییر ویژگی های عاج دندان از جمله سختی آن شود که هنوز بطور وسیعی بررسی نشده است از همین رو در این مطالعه به بررسی تاثیر محلول های شستشودهنده اندودنتیک رایج وجدید بر میکروهاردنس عاج ریشه دندان پرداختیم. روش کار: ریشه های50 دندان پرمولار تک ریشه دریک سوم میانی ریشه دندان عرضی برش داده شدند. قطعه اپیکالی در رزین آکریلی ثابت و پالیش شد. نمونه ها به 5 گروه بر اساس نوع محلول شست و شو دهنده تقسیم شدند: 5.25% NaOCl، CHX 2% تتراکلین، هیپوکلین و کلراکسترا. مقادیر میکروهاردنس نمونه ها قبل و بعد ازغوطه وری در محلولها بر اساس معیار ویکرز اندازه گیری شد. برای تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS-20 و ازمون های Pair T Test و آنالیز واریانس One Way ANOVA استفاده شد. نتایج: مقادیر میکروهاردنس عاج ریشه دندان بعد از غوطه وری در همه گروه ها بجز CHX بطورمعناداری کاهش یافته بود (p< 0.05). بیشترین کاهش میکروهاردنس عاج ریشه دندان مربوط به NaOCl بود و تتراکلین و هیپوکلین و کلراکسترا با اختلاف کمی بعد از NaOCl قرار داشتند که اختلاف آنها از نظر آماری معنی دار نبود (p > 0.05). نتیجه گیری: بر اساس نتایج محلول های شستشودهنده اندودنتیک جدید میکروهاردنس عاج ریشه دندان را پس از شستشو به اندازه ای که NaOCl 5.25% کاهش میداد، کاهش دادند. محلول CHX 2% برمیکروهاردنس عاج ریشه دندان بی تاثیر بود.
Background : Outcomes of root canal therapy depend on chemical cleaning of root canal by irrigating solutions, which may affect root canal dentin microharness, there is few studies regard this effect, to fill this gap we aimed to assess, several irrigating solutions effects on the microhardness of root canal dentin. Materials and methods: A total of 50 Premolars teeth were selected. Then the roots were split to horizontal direction from middle , and then were embedded in self-curing acrylic resin and polished. The samples were divided into 5 groups (n=10) according to the irrigating solutions: 5.25% NaOCl , 2% CHX, Tetraclean, Hypoclean, and Chlor-Xtra. The specimens were immersed for 15 min in five solutions. Then, the specimens were subjected to microhardness testing utilizing Vickers method before and after immersion. Data were analyzed using SPSS ver 20, Paired T-test, and One-Way ANOVA. Results: The results specified the microhardness of root canal dentin in all irrigating solutions groups except 2% CHX significantly decreased (p < 0.05). The highest microhardness reduction of root canal dentin was related to 5.25% NaOCl, Tetraclean, Hypoclean, and Chlor-Xtra, respectively and the difference was not statistically significant (p > 0.05). Conclusion: Based on the results of this study, the endodontic irrigating solutions as well as 5.25% NAOCL cause the same reduction in the microhardness of root canal dentin. 2% CHX has no effect on the microhardness of root canal dentin. Keywords: Irrigating solution, Endodontics, Microhardness, Root canal dentin
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81975_af3f7f87725d7d35d91edb7a7e5e3a57.pdf
محلولهای شستشو
اندودنتیک
میکروهاردنس
عاج ریشه دندان
Irrigation solutions
Endodontics
microhardness
Root canal dentin
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
503
517
10.22118/jsmj.2019.161674.1548
81976
Original Article
تاثیر تمرین هوازی بر میزان بیان ژن گیرنده شبه تول 4 و میانجیهای التهابی در بخش حسی نخاع موش های صحرایی نر دارای درد نوروپاتی دیابت
The effect Aerobic Exercise on the level of expression of Toll-like receptor 4 and inflammatory mediators in the sensory spinal cord of Male Rats with diabetic neuropathic pain
احمد کاکی
ahvaz.kaki@yahoo.com
1
مسعود نیکبخت
nikbakht7@ut.ac.ir
2
هادی فتحی مقدم
hfmoghaddam@yahoo.com
3
عبدالحمید حبیبی
hamidhabibi330@gmail.com
4
دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی- گروه فیزیولوژی ورزشی
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه فیزیولوژی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
گروه فیزیولوژی ورزشی , دانشکده علوم ورزشی ,دانشگاه شهید چمران اهواز, اهواز ,ایران
زمینه و هدف: افزایش بیان TLR4در سیستم عصبی، از عوامل پاتوفیزیولوژیکی نوروپاتی محیطی دیابت است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر تمرین هوازی بر بیان ژنTLR4 و میانجیهای التهابی در بخش حسی نخاع موش های صحرایی نر دارای درد نوروپاتی دیابت بود. روش بررسی:40 سر موش صحرایی نر 8 هفتهای(محدوده وزنی2/10±220 گرم) در چهار گروه نوروپاتی دیابتی، نوروپاتی دیابتی تمرین، کنترل سالم تمرین و کنترل سالم قرار گرفتند. دیابت با تزریقSTZ(mg/kg 50) ایجاد شد. پس از تایید ایجاد نوروپاتی دیابت توسط تستهای رفتاری، گروههای تمرین، 6 هفته تمرین هوازی تداومی با شدت متوسط 15متر در دقیقه برای30 دقیقه روی تردمیل اجرا کردند. میزان بیان ژن-هایTLR4 ، TNF-α و IL-1β در نرونهای حسی L4-L6 نخاع با تکنیک ریل تایم اندازهگیری شد. آزمون آنالیز واریانس دو راهه و آزمون تعقیبی LSD برای تحلیل آماری استفاده گردید. یافتهها: بیان ژنهایTLR4، TNF-α و IL-1β در بخش حسی نخاع گروه نوروپاتی دیابت تمرین به طور معنیداری نسبت به گروه نوروپاتی دیابت کمتر بود(P<0.05)..همچنین بین گروههای سالم کنترل و نوروپاتی دیابت تفاوت معنیداری بود و بیان ژن در گروه نوروپاتی دیابت افزایش یافتP<0.05)). نتیجهگیری: تمرین هوازی میتواند میزان بیان ژن TLR4 و نشانهگرهای التهابی را در بخش حسی نخاع کاهش دهد و حساسیت نوسیسپتورها به عوامل دردزا که در نتیجه تخریب پیشرونده نرونهای حسی در اثر دیابت رخ میدهد را بهبود بخشد. پیشنهاد میشود که تمرین هوازی به عنوان یک مداخله درمانی غیردارویی برای بیماران دیابتی به منظور کاهش درد نوروپاتیک استفاده شود. کلید واژگان: تمرین هوازی، TLR4 ، میانجیهای التهابی ، نوروپاتی محیطی دیابت.
Background: Increased expression of TLR4 in the nervous system is one of the factors involved in the pathophysiology of Diabetic Peripheral Neuropathy. The purpose of this study was to determine the effect of aerobic training on the expression of TLR4 gene and inflammatory mediators in the sensory spinal cord of male rats with DPN Methods: 40 male rats with weight(220 ± 2.2 g) were divided into four groups: diabetic neuropathy, diabetic neuropathy training, healthy control training and healthy control. Diabetes was induced by STZ injection. After confirming the development of conditions for DPN by behavioral tests, exercise groups performed 6 weeks of continuous aerobic exercise on treadmill. The level of expression of TLR4, TNF-α and IL-1β genes in sensory neurons of spinal cord L4-L6 was measured by Real-Time PCR technique. Two-way ANOVA and post-hoc LSD test were used for statistical analysis. Results: the expression of TLR4, TNF-α and IL-1β genes in the diabetic neuropathy training group was significantly lower than the diabetic neuropathy group (P <0.05). Also, there was a significant difference between healthy control groups and diabetic neuropathy and the gene expression in the diabetic neuropathy group was increased (P <0.05). Conclusion:Endurance training can reduce the expression of TLR4 gene and inflammatory markers in the sensory part of the spinal cord and improve the sensitivity of the nosepectors to painful factors. Therefore, it is suggested that endurance training be used as a non-prescriptive therapeutic intervention for diabetic patients to reduce neuropathic pain.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81976_3e7c0e81f41da61d80df127a21a50991.pdf
تمرین هوازی
TLR4
میانجیهای التهابی
نوروپاتی محیطی دیابت
Aerobic exercise
TLR4
inflammatory mediators
DPN
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
569
571
10.22118/jsmj.2019.157849.1521
81979
Original Article
مقایسه ثبات وضعیتی در افراد مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی و افراد سالم از طریق سیستم تعادلی بایودکس
Comparison of postural stability in chronic low back pain and healthy individuals with Biodex stability system
شاهین گوهرپی
shgoharpey@yahoo.com
1
نرگس روزبهفر
nroozbehfar@yahoo.com
2
شیرین تجلی
shirintajali@yahoo.com
3
محمد مهرآور
mohammadmehravar@yahoo.com
4
خدیجه گیم اهواز
khadijegayem21@gmail.com
5
محمدحسین حقیقی زاده
mhhaghighy@yahoo.com
6
فیزیوترابی (گرایش ارتوپد ) دکتراphdاستادیار اهواز دانشکده توانبخشی
فیزیوتراپی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
فیزیوتراپی
مرکز تحقیقات عضلانی_ اسکلتی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، ایران
فیزیوتراپی، توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور، اهواز، ایران
گروه آمار و اپیدمیولوژی
زمینه و هدف: کمردرد یکی از اختلالات اسکلتی عضلانی است که 80 درصد افراد در طول زندگی خود تجربه می کنند. تعادل و ثبات وضعیتی شرط لازم برای انجام فعالیت های روزمره و زندگی است. یکی از روش های کاربردی برای بررسی تعادل پویا و ثبات وضعیتی استفاده از دستگاه تعادلی بایودکس است. روش بررسی: دراین مطالعه که 24 فرد سالم و 24 فرد مبتلا به کمردرد مزمن اختصاصی شرکت داشتند ، شاخص های ثبات وضعیتی(APSI،MLSI،OSI) از طریق دستگاه بایودکس در وضعیت ایستاده بر روی یک پا بررسی شد. یافته ها: طبق نتایج مطالعه حاضر دوگروه در انحراف معیار متغیرهای شاخص ثبات وضعیتی مجموع و داخلی _ خارجی، تفاوت معنادار وجود داشته که نشان دهنده عملکردثباتی بهتر گروه سالم نسبت به گروه مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی در این دو جهت می باشد. نتیجه گیری: وجوداختلاف در صفحه فرونتال می تواند به علت نقش مهم عضلات ابداکتور هیپ درهنگام حفظ تعادل در وضعیت ایستاده بر روی یک پا و عملکردهای داینامیکی مانند راه رفتن باشد. عضله گلوتئوس مدیوس نقش ابداکتورهیپ و ثبات دهنده لگن در صفحه فرونتال را برعهده دارد. ازسوی دیگر براساس مطالعات گذشته ضعف عضله گلوتئوس مدیوس در افراد مبتلا به کمردردمزمن اختصاصی شایع می باشد، که وجود این موارد می تواند موید اختلاف معنادار در صفحه فرونتال باشد.
BACKGROUND:Low back pain (LBP) is one of the most common and costly musculoskeletal complaints in today’s societies, affecting up to 80% of the population at least one episode during their lifetime. Balance and postural control is considered as an essential requirement for physical and daily activities. METHOD: Biodex system is an applicational tool for measurement of dynamic balance and postural stability. In this study twenty _four patients with low back pain (age: 33.42 ± 9.73, BMI: 25.82 ±1.92) matched with twenty _four healthy persons(age: 32.08 ± 8.73years, BMI: 25.16±1.99). postural stability indices(OSI,MLSI,APSI) was measured with biodex system during standing on one leg. Result: According to the present study results, significant difference was seen only between standard deviation of overall stability and mediolateral stability indexes(p<0.05). Showed that healthy patients had better dynamic balance than patient with chronic nonspecific low back pain. Conclusion: Differences in balance control in frontal position may be due to activity of hip abductor muscles during standing on one leg of course gluteus medius is powerful stabilizer of pelvic girdle in frontal plane. In other hand according to past researches, weakness of this muscles in patients with chronic nonspecific low back pain is prevalence.May be this weakness is the cause of difference in frontal plane.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81979_a6aac62dacbb08bb33b9b7ffea6b0c96.pdf
کمردرد
ثبات وضعیتی
سیستم ثباتی بایودکس
Low back pain
Biodes stability system
Postural stability
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
529
544
10.22118/jsmj.2019.148221.1457
81980
Original Article
اقامت غیر ضروری بیماران در بیمارستانهای ایران: مرور نظام مند و متاآنالیز
Patients’ unnecessary length of stay in Iran: A systematic review and meta-analysis
علی محمد مصدق راد
mosadeghrad@gmail.com
1
پروانه اصفهانی
2
گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
استادیار گروه مدیریت و اقتصاد بهداشت.گروه مدیریت و اقتصاد بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زابل، زابل، ایران.
زمینه و هدف: کاهش مدت اقامت نامناسب بیماران در بیمارستانها موجب ارتقای کارایی بیمارستانها میشود. هدف این پژوهش شناسایی متوسط اقامت نامناسب بیماران در بیمارستانهای کشور و عوامل مؤثر بر آن بوده است. روش کار: برای انجام این پژوهش مروری منظم، کلیه مقالات مرتبط با سنجش متوسط اقامت نامناسب بیمار در بیمارستانهای ایران منتشر شده در بازه زمانی (۱۳۸۵-۱۳۹۶) در ۸ پایگاه دادهای جستجو، جمعآوری و ارزیابی کیفیتی شدند. در نهایت، تعداد ۱۳ مقاله با استفاده از نرم افزارComprehensive Meta-Analysis تحلیل شدند. نتایج: در این مطالعه، میزان بروز متوسط اقامت نامناسب در بیمارستانهای ایران ۵.۴ درصد (۱۱.۴-۲.۴درصد: حدود اطمینان 95%) به دست آمد. بیشترین میزان متوسط اقامت نامناسب بیماران در تهران در سال ۱۳۹۴ با ۴۹.۰ درصد ۶۲.۵-۳۵.۷ درصد: حدود اطمینان۹۵%) و کمترین میزان متوسط اقامت نامناسب بیماران در شیراز در سال ۱۳۸۹ با ۰.۵ درصد (۱.۱-۰.۲درصد: حدود اطمینان۹۵%) به دست آمد. عوامل مربوط به بیمار، پزشک و بیمارستان منجر به بروز متوسط مدت اقامت نامناسب بیماران در بیمارستان شده است. متوسط اقامت نامناسب به ترتیب منجر به افزایش هزینه، افزایش زمان انتظار سایر بیماران و کاهش کیفیت خدمات شده بود. مهمترین راهکارهای کاهش مدت اقامت نامناسب، اصلاح نظام بیمه و شیوه پرداخت، گسترش خدمات سرپایی و اصلاح عملکرد سیستم ارجاع بیماران بود. نتیجه گیری: میزان متوسط اقامت نامناسب بیماران در بیمارستانهای ایران تقریباً بالا است. بنابراین، سیاستگذاران و مدیران نظام سلامت باید اقدامات جدی به منظور کاهش میزان بروز متوسط اقامت نامناسب در بیمارستانها بکار گیرند. واژگان کلیدی: متوسط اقامت نامناسب، مرور نظام مند، متاآنالیز، بیمارستان، ایران
Abstract Background and Aim: Decreasing inappropriate length of stay can improve hospital efficiency. The aim of this study was to evaluate patients’ inappropriate length of stay in Iranian hospitals. Materials and Methods: This study was conducted using a systematic review approach. Eight electronic databases and search engines were searched using appropriate key words. Bibliography section of the retrieved papers and related journals were also searched for papers that were not yet indexed in the data bases. All retrieved papers were assessed using a valid checklist before analysis. Finally 13 empirical studies were reviewed. Data were analysed by using Comprehensive Meta-Analysis software. Results: The overall incidence of average inappropriate length of stay of Iran hospitals was 5.4 % (95% Cl 2.4%-11.4%). The highest inappropriate length of stay was recorded in Tehran in 2015, 49% (95% Cl: 35.7%-62.5%) and the lowest inappropriate length of stay was found in Shiraz in 2010, 0.5% (95% Cl: 0.2%-1.1%). Significant statistical correlation was observed between inappropriate length of stay and year and sample size (p<0/05). Hospital, Patient demographic, and physician factors were most reasons of inappropriate length of stay in hospital, respectively. Conclusion: the use of models, techniques and also training of employees, patients and their families can decrease inappropriate length of stay in hospital. Moreover, it has economic benefits for hospital.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81980_633e463c37ef56983afe474973161ad7.pdf
متوسط اقامت نامناسب
مرور نظام مند
متاآنالیز
بیمارستان
ایران
Hospital
Systematic review
Meta-analysis
inappropriate length of stay
Iran
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
545
557
10.22118/jsmj.2019.159745.1534
81981
Original Article
بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان مبتلا به سرطان در مرحله ی شیمی درمانی
The Effect of adolescent-centered mindfulness training on Depression, Anxiety and Stress among adolescents with cancer at the chemotherapy stage
شایسته شریف پور
shayeste.sh93@gmail.com
1
غلامرضا منشئی
smanshaee@yahoo.com
2
ایلناز سجادیان
i.sajjadian@gmail.com
3
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)،
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
سابقه و هدف: بیماران سرطانی، به واسطه ماهیت بیماری، مراحل درمان و درد متحمله، مشکلات روان شناختی را تجربه می کنند؛ بنابراین کاهش این مشکلات به منظور تسهیل روند درمان سرطان حائز اهمیت است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان مبتلا به سرطان در مرحله ی شیمی درمانی انجام شد. مواد و روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری نوجوانان مبتلا به سرطان در مرحلهی شیمی درمانی مراجعه کننده به مراکز خصوصی درمان سرطان شهر اصفهان در سال 97-96 بودند؛ که تعداد 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند و از طریق پرسشنامه DASS- 21 پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش، هشت جلسه هفتگی 60 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور دریافت کردند، لیکن برای گروه کنترل درمانی انجام نشد. پس از اتمام مداخله، پس آزمون، پیگیری هفت روزه و پیگیری یک ماهه اجرا شد. یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه های افسردگی، اضطراب و استرس بودند (001/0>P). اثرات این درمان در دوره پیگیری اول و دوم ثابت بوده است. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان مبتلا به سرطان در مرحله ی شیمی درمانی تاثیر دارد. بنابراین، این روش تلویحاتی به منظور بهبود وضعیت روان شناختی نوجوانان مبتلا به سرطان در مرحله ی شیمی درمانی دارد.
Background and Aim: Cancer patients are experiencing psychological problems because of the nature of the disease, the stages of treatment and the pain, so it is important to reduce these problems in order to facilitate the treatment of cancer. Therefore, the present study was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of teaching adolescent mindfulness education on depression, anxiety and stress in adolescents with cancer at the chemotherapy stage. Method: The present study was a quasi-experimental design with a post-test pretest design with control group and follow-up stage. The statistical population of cancer patients in the chemotherapy stage referred to the private clinics of cancer treatment in Isfahan in 2017-2018; that 30 of whom were selected by available method and divided into two groups and were run through a DASS-21 pre-test questionnaire. The experimental group received eight 60-minute weekly training sessions on adolescent mindedness education, but did not manage for the control group. After completion of the intervention, a post-test, a seven-day follow-up, and one-month follow-up. Results: The findings indicated a significant difference between the two groups in depression, anxiety and stress (P <0.001). The effects of this treatment were constant during the first and second follow-up period. Conclusion: The results of data analysis showed adolescent-centered mindfulness training can have a significant effect on decreasing depression, anxiety and stress in adolescents with cancer at the chemotherapy stage. Therefore, this method has implications for improving the psychological state of adolescents with cancer at the chemotherapy stage.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_81981_05f2e360e0acb085fb12f5427a3c7565.pdf
آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور
افسردگی
اضطراب
استرس
سرطان
adolescent-centered mindfulness training
depression
Anxiety
Stress
cancer
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
559
567
10.22118/jsmj.2019.82630
82630
Original Article
بررسی شیوع پاراتیروئیدکتومی اتفاقی در افراد تحت تیروییدکتومی از سال 1380 لغایت 1395
Prevalence of Accidental Parathyroidectomy in Patients with Thyroidectomy from 1380 to 1395
شکوه تقی پور ظهیر
taghipourzahirsh@gmail.com
1
پرهام هوشنگی
mahrap90@gmail.com
2
استاد گروه پاتولوژی. گروه پاتولوژی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی و بهداشتی شهید صدوقی یزد.
پزشک عمومی.دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی و بهداشتی شهید صدوقی یزد.
زمینه و هدف: به علت فراوانی زیاد موارد تیروئیدکتومی و برداشته شدن اتفاقی پاراتیروئیدها به عنوان عارضه در این عمل و در نتیجه هیپوپاراتیروئیدی گذرا و دائمی، بر آن شدیم تا به بررسی شیوع پاراتیروئیدکتومی اتفاقی در افراد تحت تیروئیدکتومی پارشیال یا توتال بپردازیم. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-مقطعی و گذشته نگر بوده و اطلاعات بیماران تحت تیروییدکتومی قرار گرفته شده به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد نیاز شامل: سن، جنس، نوع پاتولوژی، وضعیت برداشتن پاراتیروئید، فیلد جراحی پزشک، وضعیت بدخیمی، سایز تیرویید برداشته شده و نوع عمل جراحی انجام شده از پرونده های بیمارستانی و بخش پاتولوژی توسط چک لیست از قبل تهیه شده جمع آوری شدند. اطلاعات بدست آمده وارد نرم افزار SPSS ورژن 17 شده و با استفاده از تست های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: از 1159 بیمار مورد بررسی، 1002 نفر(5/86%)زن و 157 نفر(5/13%) مرد بودند. از کل تیروئیدکتومی ها 81 مورد(7 % ) یک غده پاراتیروئید بصورت پاراتیروئیدکتومی اتفاقی مشاهده شد. میانگین سنی بیماران 20/6±01/41 سال،میانگین قطر تیروئید 16/2±620/6 سانتیمتربود. شایع ترین نوع پاتولوژی در بیماران مورد بررسی، گواتر مولتی ندولر با 52.8% فراوانی بود. اختلاف آماری معناداری بین توزیع فراوانی برداشتن غده پاراتیروئید با وضعیت بدخیمی ضایعه، نوع بخش بستری و نوع پاتولوژی گزارش شده وجود داشت. بین میانگین سابقه جراح با برداشتن اتفاقی غده پاراتیروئید هم تفاوت آماری معناداری دیده شد (05/0 P- <). نتیجه گیری: با توجه به نتایج میتوان گفت پاراتیروئیدکتومی اتفاقی به دنبال جراحی تیروئیدکتومی از فراوانی بالایی برخوردار نبوده و فاکتورهای وضعیت بدخیمی ضایعه، نوع بخش بستری، سابقه جراح و نوع پاتولوژی ضایعه بر روی فراوانی آن موثرمی باشد.
Background and Objective: Due to the high prevalence of thyroidectomy and accidental removal of parathyroid glands as a complication in this operation, results to transient and permanent hypoparathyroidism. Therefore, we decided to investigate the incidence of parathyroidectomy in patients with thyroid or subtotal thyroidectomy. Subjects and Methods: This is a descriptive and retrospective study. The data of patients who underwent the thyroidectomy were studied by census method. Required variables including age, sex, type of pathology, the removal of the parathyroid, doctor's field of surgery, cancer status, the size of the removed thyroid and the type of surgery done. The data were collected from through hospital records and pathology by the prepared questioner list were collected. Data were entered into SPSS software version 17 and analyzed using statistical tests. Results: Of 1159 patients, 1002 (86.5%) women and 157 (13.5%) were male. Of the total thyroidectomy, 81 cases (7%) of accidental parathyroidectomy were found. The mean age of patients was 41.01 ± 6.20 y; mean thyroid diameter was 6.20 ± 2.16 cm. The most common type of pathology in the examined patients was multinodular goiter (52.8%). There was a statistically significant difference between the mean surgeon's work experience with the accidental removal of the parathyroid gland (P<0.05). Conclusion: According to the results, it can be concluded that accidental parathyroidectomy is not very common in patients undergoing thyroidectomy. The factors of malignant status, ward of surgery, surgeon's work experience and pathology of the lesion are effective on its frequency.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_82630_4efbf2f24bf4d6a7fd9ff04b3a942632.pdf
شیوع
پاراتیروئیدکتومی اتفاقی
تیروئیدکتومی
accidental
Parathyroidectomy
thyroidectomy
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2019-01-21
17
5
491
501
10.22118/jsmj.2019.158941.1540
85301
Original Article
بررسی کاربرد فناوری اطلاعات در مطبهای دندانپزشکی: مطالعه توصیفی-مقطعی
An Investigation of Using Information Technology in Dental Offices: A Cross-Sectional Study
آوا ابوالقاسم روشنی
avaroshani74424@gmail.com
1
الناز ترتیفی
e.tartifi92@gmail.com
2
منیژه جمشیدی
jamshidi.manijehhit92@gmail.com
3
سیده فاطمه شیخ الاسلامی
s.f.sheslami@gmail.com
4
علی محمد هادیان فرد
hadianfardinfo@gmail.com
5
گروه فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
گروه فناوری اطلاعات سلامت دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
گروه فناوری اطلاعات سلامت دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
گروه فناوری اطلاعات سلامت دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
دکترای انفورماتیک پزشکی، گروه فناوری اطلاعات سلامت دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
زمینه و هدف:. اینترنت و فناوری اطلاعات بر ارائه خدمات دندانپزشکی تاثیر گذاشته و باعث افزایش سرعت و دقت، کاهش خطا و بهبود تشخیص و درمان شده است. هدف این مطالعه تعیین وضعیت استفادهی دندانپزشکان از فناوری اطلاعات در مطبهای شخصی آنها و درصورت عدم استفاده از فناوری اطلاعات یافتن دلایل آن بود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-کاربردی که در سال 1396 انجام شد، 280مطب دندانپزشکی اهواز مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمعآوری دادهها چک لیستی جهت مشخص کردن فناوریهای مورد استفاده در مطب و کاربرد آنها و پرسشنامهای جهت تعیین دلایل عدم استفاده از فناوری بود که از طریق مراجعه مستقیم پژوهشگران به مطب داندانپزشکان تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارSPSS16 استفاده گردید. یافته ها: در 4/65 درصد مطبها کامپیوتر وجود داشت. 1/43 درصد از مطبها به اینترنت دسترسی داشتند. 1/34 درصد مطبها از پیامک، 4/11درصد از ایمیل، 5/9 درصد از وبسایت، استفاده میکردند. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که علیرغم وجود امکانات نسبتاً مطلوب میزان استفاده از فناوری اطلاعات در مطبهای دندانپزشکی پایین است. به نظر میرسد با اطلاعرسانی مناسب و آموزش به دندانپزشکان توسط وزارت بهداشت و درمان و مسئولین مربوطه میتوان میزان استفاده از فناوری اطلاعات را به شکل قابلتوجه ای بالا برد.
Introduction: The advent of the Internet and other modern information technologies had a greater impact on the provision of dental services and increased the speed and accuracy, and reduced the errors, and improved the diagnosis and treatment. The aim of this study was to investigate the use of IT by dentists in their private offices, and the reasons for avoiding using IT. Methodology: In this cross-sectional study which was conducted in 2017, 280 dental offices in Ahvaz were surveyed. The data gathering tools were a checklist to identify the technologies used in office and their application, and a questionnaire to determine the reasons for avoiding using the technology. Data were collected by going directly to doctors' offices. SPSS16 was used for data analysis. Results: 65.4% of the offices had at least a computer. 43.1% of the offices had Internet access. 34.1%, 11.4%, 9.5%, and 46.9% of the offices used SMS, Email, website, and modern technologies, respectively. Conclusion: The results showed that Despite the availability of suitable facilities, the use of information technology in dental offices is not desirable. Providing information and training on the use of information technology for dentists can significantly expand the use of it in dentistry.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_85301_50f09f86889dcaa617149899ac67edb1.pdf
انفورماتیک پزشکی
انفورماتیک دندانپزشکی
سیستم های اطلاعات سلامت
دندان پزشکان
مطب های دندانپزشکی
Medical Informatics
Dental Informatics
Health information systems
dentists
Dental Offices