per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
377
386
10.22118/jsmj.2018.138145.1409
80154
Original Article
بررسی سمیت پروتئین نوترکیب آنتی ژن حفاظتی باسیلوس آنتراسیس به شکل آزاد و کپسوله شده توسط کوپلیمرهای دوبلوکه PLA-PEG و PCL-PEG بر روی رده سلولی Vero
Study of cytotoxicity of Bacillus anthracis recombinant protective antigen in form of free and encapsulated by double-block PLA-PEG and PCL-PEG copolymers on the Vero cell
سید مسیح اعتمادایوبی
masih.etemadi@gmail.com
1
حسین هنری
smea6889@gmail.com
2
اشکان حاجی نور محمدی
etemadi.s.m@gmail.com
3
حامد باقری
hbagheri@modares.ac.ir
4
مجتبی نوفلی
noofeli1234@yahoo.com
5
تهرانپارس- انتهای اتوبان شهید بابایی- خیابان شهید چمن آرا- جنب دانشگاه آزاد تهران شمال- خوابگاه دانشجویی حضرت ولیعصر عج
تهرانپارس- انتهای اتوبان شهید بابایی- خیابان شهید چمن آرا- جنب دانشگاه آزاد تهران شمال- خوابگاه دانشجویی حضرت ولیعصر عج
کارشناس ارشد ژنتیک مولکولی مرکز علم و فناوری زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایران.
عضو هیات علمی دانشکده فن آوری های برتر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، بخش واکسن های پزشکی، موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، کرج، ایران
سابقه و اهداف: باسیلوس آنتراسیس عامل بیماری مهلک سیاه زخم است. استفاده از واکسن یکی از راه-های موثر مقابله با سیاه زخم می باشد. واکسنهای ساخته شده مورد پذیرش باید زیست سازگار و بدون سمیت باشند. هدف این پژوهش بررسی اثر سمیت سلولی پروتئین نوترکیب آنتی ژن حفاظتی باسیلوس آنتراسیس به شکل آزاد و کپسوله شده توسط کوپلیمرهای دوبلوکه PLA-PEG و PCL-PEG بر روی رده سلولی اپیتلیال کلیه میمون سبز آفریقایی (Vero) به منظور به دست آوردن میزان تاثیر مخرب این کاندید واکسن می باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی پروتئین نوترکیب آنتیژن حفاظتی باسیلوس آنتراسیس (PA63) در باکتری اکولای بیان و توسط کروماتوگرافی تمایلی ستون نیکل تخلیص شد. در ادامه PA63 توسط کوپلیمرهای دوبلوکه PLA-PEG و PCL-PEG با استفاده از روش تبخیر حلال کپسوله شد. در نهایت آزمون سمیت سلولی PA63 و نانوذرات به دست آمده با استفاده از آزمون استاندارد MTT بر روی رده سلولی Vero انجام گردید. یافتهها: نتایج حاصل از آزمون MTT عدم سمیت کاندید واکسن مورد نظر را نشان داد. همچنین میزان مرگ و میر سلولهای مورد آزمون در مقابل آنتی ژن کپسوله شده در نانوذرات کمتر از آنتی ژن آزاد بوده است. نتیجه: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان از فرمولاسیون نانو واکسن تهیه شده برای کاهش اثر سمیت سلولی آنتی ژن تهیه شده در محیط زنده استفاده کرد و در نهایت به واکسن اثرگذار و زیست سازگار مهندسی شده نوترکیب دست یافت.
Background & Purpose: Bacillus anthracis is the cause of the fatal anthrax. Using of vaccine is one of the effective ways to combat anthrax. Vaccines should be biocompatible and non-toxic. The purpose of this study was to investigate the effect of Bacillus anthraise recombinant protective, free and encapsulated antigen cytotoxicity by double-block PLA-PEG and PCL-PEG copolymers on the epithelial cell line of the African green monkey (Vero), in order to obtain the amount of the destructive effect of this candidate as the vaccine. Materials & Methods: In this experimental study, the Bacillus anthraise recombinant protective antigen (PA63) was expressed in E. coli and purified by nickel column affinity chromatography. Subsequently PA63 was encapsulated by PLA-PEG and PCL-PEG double-block copolymers using water-in-oil-in-water solvent evaporation method. Finally, PA63 and nanoparticles cytotoxicity test were performed using the standard MTT test on the Vero cell line. Results: Results of the MTT test revealed the non-toxicity of the candidate vaccine. Also, the mortality rate of the cells tested against the encapsulated antigen in the nanoparticles was lower than the free antigen. Conclusion: According to the results, the nano-vaccine formulation can be used to reduce the toxicity of a vaccine produced and eventually acquire an effective and biocompatible recombinant vaccine.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80154_717b95d662007bde37a196f9f419c3de.pdf
باسیلوس آنتراسیس
آنتی ژن حفاظتی
سمیت سولی
PLA-PEG .PCL-PEG
Bacillus anthracis
Protective Antigen
cell cytotoxicity
PLA-PEG
PCL-PEG
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
415
426
10.22118/jsmj.2018.134385.1372
80155
Original Article
مقایسه کارایی عضلات ثبات دهنده مرکزی در زنان با سندرم درد کشککی-رانی و زنان سالم
Comparison of core stability muscles performance between females with patellofemoral pain syndrome and healthy females
مهدی ناصرپور
m_naserpour@yahoo.com
1
شاهین گوهرپی
shgoharpey@ajums.ac.ir
2
فاطمه اسفندیارپور
avestaclinic@yahoo.com
3
زینب محمدی
zeinabmohammadi35@yahoo.com
4
مرکز تحقیقات توانبخشی اسکلتی-عضلانی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران
مرکز تحقیقات توانبخشی اسکلتی-عضلانی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران گروه پزشکی خانواده، دانشکده پزشکی و دندانپزشکی، دانشگاه آلبرتا، ادمونتون، کانادا
گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، ایران
چکیده زمینه وهدف: علیرغم اهمیت عضلات مرکزی در تامین ثبات پروگزیمال طی فعالیت های دینامیکی، دانش ما در مورد عملکرد عضلات ثبات دهنده مرکزی در افراد دارای سندرم درد کشککی-رانی بسیار محدود است. در این مطالعه استقامت و عملکرد عضلات مرکزی در زنان دارای سندرم درد کشککی-رانی با زنان سالم مقایسه شد. روش: شرکت کنندگان در این مطالعه 20زن با تشخیص سندرم درد کشککی-رانی با 20 زن بدون علامت، جور شده از نظر سن، قد، وزن و سطح فعالیت فیزیکی، بودند. استقامت عضلات اکستانسور و فلکسورهای طرفی تنه و عملکرد عضلات شکم ، به ترتیب توسط آزمونهای سورنسون(Sorensen)پل زدن از پهلو(Side Bridge) و پایین آوردن مستقیم دوپا(Straight Leg Lowering) ارزیابی شد. از آزمون آماری تی مستقل جهت مقایسه دو گروه استفاده شد. یافته ها: استقامت اکستانسورهای تنه(003/0p=) و فلکسورهای طرفی چپ تنه (005/0p=) و عملکرد عضلات شکمی (022/0p=) در گروه سندرم درد کشککی-رانی به میزان معنا داری کمتر از گروه سالم بود. نتیجه گیری: براساس یافته های مطالعه، کاهش استقامت وعملکرد عضلات تنه تحتانی در زنان دارای سندرم درد کشککی-رانی میتواند عامل شرکت کننده ای در سندرم دردکشککی-رانی باشد.
Abstract Background and Objectives: Despite an important role of core muscles in proximal stability during dynamic activity, our knowledge about the function of core stabilizers in people with patellofemoral pain syndrome )PFPS( is quite limited. In this study, the endurance and function of the core muscles in females with PFPS compared to healthy females. Methods: Participants in this study were 20 females with diagnosis of PFPS, and 20 healthy females matched for age, weight, height, and activity level. Endurance of the back extensors, the lateral flexors and function of abdominal muscles were tested using the Sorensen, the side bridge and the straight leg lowering tests, respectively. Statistics Independent T-test was used for comparison between two groups. Results: The endurance of back extensors (p=0.003), left lateral flexors (p=0.005) and function of abdominal muscles (p=0.022) in the PFPS group were significantly lower than the healthy group. Conclusion: Based on the study's findings, reduced lower trunk endurance might be a contributing factor to PFPS in females. Key words: knee injury, lower trunk, patellofemoral pain syndrome.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80155_fb4728c7c1345366385c06f46d65b2fd.pdf
"آسیب زانو"
"تنه تحتانی"
" سندرم درد کشککی –رانی"
"knee injury"
"lower trunk"
" patellofemoral pain syndrome"
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
401
413
10.22118/jsmj.2018.158583.1530
80156
Original Article
بررسی تاثیر 6 هفته تمرین هوازی تداومی بر سطوح مقاومت به انسولین، نیتریک اکساید و برخی از پروفایل های لیپیدی موش های نر دیابتی ویستار
The effect of 6 weeks of continuous aerobic exercise on insulin resistance, nitric oxide and some lipid profiles of diabetic male rats
حمید ملکشاهی نیا
h.m.nia66@gmail.com
1
محمدرضا دهخدا
dehkhodamohammad@yahoo.com
2
اکرم آهنگر پور
akramahangarpour@gmail.com
3
حمید رجبی
hrajabi1346@gmail.com
4
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی-قلب و عروق و تنفس، دانشکده تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی تهران، گروه فیزیولوژی ورزشی، تهران، ایران
دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی تهران، گروه فیزیولوژی ورزشی، تهران، ایران
استاد فیزیولوژی پزشکی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، گروه فیزیولوژی ، اهواز، ایران
استاد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی تهران، گروه فیزیولوژی ورزشی، تهران، ایران
مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای مهم متابولیکی بوده که از پیامدهای آن، اختلال در عملکرد اندوتلیال است و فعالیت ورزشی مناسب به عنوان راه کاری غیر دارویی توصیه می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی تداومی بر سطح سرمی نیتریک اکساید، مقاومت به انسولین و برخی از پروفایل های لیپیدی در موش های صحرایی نر دیابتی می باشد. مواد و روش ها: 60 سر موش صحرایی نر ویستار به صورت تصادفی به 6 گروه 10 تایی کنترل-سالم، شم، هوازی، هوازی + سالین، دیابت و دیابت + تمرین هوازی تقسیم شدند. دیابت با تزریق درون صفاقی نیکوتین آمید - استرپتوزوتوسین القا شد. آزمودنی ها به مدت 6 هفته و هر هفته 5 جلسه در هفته به تمرین رو نوارگردان پرداختند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، کشته و سپس سطوح گلوکز، انسولین، نیتریک اکساید، LDL، HDL، TG و کلسترول اندازه گیری شد. از آزمون واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد(p<0.05). نتایج: القای دیابت موجب افزایش میزان گلوکز و مقاومت به انسولین و کاهش انسولین و نیتریک اکساید شد. پس از 6 هفته تمرین هوازی میزان گلوکز و مقاومت به انسولین کاهش و میزان نیتریک اکساید نسبت به گروه دیابت افزایش یافت. اما تاثیری بر سطح انسولین نداشت. همچنین 6 هفته تمرین هوازی تاثیر معناداری بر میزان فاکتورهای لیپیدی در گروه های مختلف نداشت (p<0.05). نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرین هوازی می تواند با تاثیر بر عملکرد عروق اثر محافظتی در برابر بیماری های عروقی در بیماران دیابتی ایجاد کند.
Objective: Diabetes mellitus is one of the most important metabolic diseases with endothelial dysfunction. And appropriate physical activity is recommended as a non-pharmacological treatment. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of continuous aerobic exercise on serum nitric oxide levels, insulin resistance, and some lipid profiles in diabetic male rats. Methods: We randomly divided 60 male Wistar rats into 6 groups of 10 rats per group - control, sham, aerobic, aerobic+salin, diabet, diabet-aerobic. Diabetes was induced by intra-peritoneal injection of streptozotocin - nicotinamide. The subjects used treadmill training for 6 weeks and 5 sessions per week. The rats were killed 48 h after the last training session and was measured the levels of glucose, insulin, NO, HOMA-IR, LDL, HDL, TG and cholesterol. One-way ANOVA was used for statistical analysis (p<0.05). Results: Diabetes increased the levels of glucose and HOMA-IR, whereas it significantly reduced insulin and NO levels. After 6 weeks of aerobic training, glucose and insulin resistance decreased and nitric oxide levels increased compared with the diabetes group. But there was no effect on the level of insulin. Also, 6 week aerobic training did not have a significant effect on lipid factors in different groups(p<0.05). Conclusion: Conclusion: It seems that aerobic exercise can with effect on vascular function have a protective effect on vascular diseases in diabetic patients.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80156_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
تمرین هوازی
نیتریک اکساید
دیابت
Aerobic exercise
nitric oxide
Diabetes
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
355
365
10.22118/jsmj.2018.148380.1460
80157
Review
قابلیت MRS در افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم پروستات
MRS efficacy in distinction between benign and malignant lesions
زهرا فرزانگان
fn.spring2014@gmail.com
1
منصور ذبیح زاده
rain.pv42@gmail.com
2
جعفر فتاحی اصل
zafa3166@gmail.com
3
سید مختار حسینی
faza5998@gmail.com
4
محسن سرکاریان
science8102@gmail.com
5
محمد مومن غریب وند
mlmn.science@gmail.com
6
فیزیک پزشکی، دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ، اهواز،ایران
دانشیار گروه فیزیک پزشکی ، دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ، اهواز ، ایران.
استادیار گروه تکنولوژی پرتوشناسی ، دانشکده پیراپزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ، اهواز ، ایران
استادیار گروه ارولوژی ، بیمارستان گلستان اهواز ، اهواز ، ایران .
استادیار گروه ارولوژی ، بیمارستان گلستان اهواز ، اهواز ، ایران .
استادیار گروه رادیولوژی ، بیمارستان گلستان اهواز ، اهواز ، ایران .
چکیده هدف : با توجه به غیر تهاجمی بودن , حساسیت و اختصاص یافتگی طیف نگاری تشدید مغناطیسی و قابلیت آن در تشخیص ضایعات پروستات در مراحل ابتدایی ، هدف از مطالعه حاضر مرور سیستماتیک قابلیت این تکنیک در افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم پروستات می باشد . مواد و روش ها: جستجوی مقالات در پایگاه های اطلاعاتی PubMed ، Science direct ، Embase ، Cochran و Scopus با استفاده از کلید واژه های MRS & prostate , prostate cancer , prostatitis , BPH و نیز Magnetic resonance Spectroscopyانجام شد .چکیده و متن کامل مقالات توسط نویسندگان بررسی شد و مطالعات مربوطه جهت مرور سیستماتیک انتخاب گردید . نتایج: حساسیت ، اختصاص یافتگی و دقت MRS به میزان 74.03 % ، 74.27% و 77.26% در افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم پروستات بود . افزایش کولین و میواینوزیتول ، کاهش سیترات و پلی آمین و نسبت حاصل جمع بالاتر کولین و کراتین به سیترات در ضایعات بدخیم به عنوان نشان گرهای اصلی مطرح شده اند . نتیجه گیری: MRS به عنوان یک روش غیر تهاجمی دارای حساسیت ، اختصاص یافتگی و دقت مطلوب در مقایسه با سایر روش های پاتولوژیک و بالینی می باشد . واژگان کلیدی: MRS ، پروستات ، سرطان ، التهاب ، BPH .
Abstract Objective: Considering non-invasive, sensitivity and appropriateness of Magnetic Resonance Spectroscopy and its ability to detect prostate lesions in the early stages; this study aimed to review the MRS efficacy to distinguish benign and malignant prostate lesions, systematically. Materials and Methods: PubMed, Science Direct, Embase, Cochran and Scopus databases were explored using the MRS & prostate, prostate, prostatitis, BPH, and Magnetic Resonance Spectroscopy keywords. The obtained results were screened for the Title and abstract by to authors and the relevant papers were reviewed for further details. Results: Sensitivity, specificity and accuracy of MRS were 74.03%, 74.27% and 77.26%, respectively, in differentiating benign and malignant prostate lesions. The increase of choline and myoinozytol, reduction of citrate and polyamine, and the ratio of the higher sum of choline and creatine to citrate in malignant lesions are presented as the main markers. Conclusion: MRS as a non-invasive method has an optimal sensitivity, specificity and accuracy compared with other clinical and pathological methods. Key words: MRS, prostate, cancer, prostatitis, BPH .
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80157_f41ba56b433807df72b574d25792bda3.pdf
واژگان کلیدی: MRS
پروستات
سرطان
التهاب
BPH
Key words: MRS
prostate
cancer
prostatitis
BPH
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
367
376
10.22118/jsmj.2018.139733.1414
80158
Original Article
یک کارآزمایی بالینی سه سوکور مقایسه ای بر روی اثربخشی ضددرد پیشگیرانه ایبوپروفن، ناپروکسن و سولینداک پس از درمان ریشه
A comparative triple-blinded clinical trial upon preventive analgesic effectiveness of ibuprofen, naproxen and sulindac following pulp treatment
زهرا قدیری
ghadiri67@gmail.com
1
سید علی منجم زاده
ali_monajemzadeh@yahoo.com
2
الهام قناطیر
ghanatise@yahoo.com
3
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی جندی شاپور اهواز، ایران
گروه اندودنتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی جندی شاپور اهواز، ایران
گروه ترمیم و زیبایی دندان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی جندی شاپور اهواز، ایران
زمینه و هدف: درد بعد از درمان اندودنتیک یکی از مشکلات اصلی هم برای بیمار و هم پزشک میباشد. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی ضددرد دوز منفرد سه داروی خوراکی ایبوپروفن، ناپروکسن و سولینداک در مدیریت درد پس از درمان کانال ریشه (RCT) می باشد. روش بررسی: این مطالعه کنترل شده تصادفی به صورت سه سوکور بر روی 100 بیمار با پالپیت برگشتناپذیر انجام شد. بیماران به طور تصادفی به چهار گروه 25نفره تقسیم شدند: گروه کنترل، دارونما دریافت کردند و سه گروه مداخله، یک دوز منفرد ایبوپروفن (mg 400)، ناپروکسن (mg 500) یا سولینداک (mg 200) را 30 دقیقه قبل از درمان ریشه دریافت کردند. شدت درد براساس مقیاس آنالوگ بصری (VAS) در زمانهای 0، 3، 6، 12، 24، 36 و 72 ساعت بعد از درمان روتین کانال ریشه ارزیابی شد. یافتهها: نمرات شدت درد بلافاصله بعد از درمان بین گروههای کنترل و مداخله اختلاف معنی داری نداشت. شدت درد در زمانهای 3، 6، 12 و 24 ساعت بعد از عمل در گروههای درمانی به طور معنی داری کمتر از گروه پلاسبو بود (001/0=P). در زمانهای 3 و 6 ساعت بعد از درمان اثربخشی ایبوپروفن به طور معنی داری بهتر از ناپروکسن و سولینداک بود (05/0>P). اثر ضددرد ناپروکسن و سولینداک در تمام زمانهای مورد بررسی مشابه بود. نتیجهگیری: تجویز دوز منفرد خوراکی ایبوپروفن، ناپروکسن و سولینداک قبل از درمان باعث کاهش درد بعد از RCT میشود. اما پیش درمان با ایبوپروفن در 6 ساعت اول بعد از درمان اندودنتیک موثرتر از ناپروکسن و سولینداک میباشد.
Background and Objectives: Post-endodontic pain is one of the main problems for both patients and clinicians. The purpose of this study was to compare the analgesic effect of single doses of three oral medications of ibuprofen, naproxen and sulindac in management of postoperative pain following root canals treatment (RCT). Subjects and Methods: This randomized controlled triple-blinded study was conducted on 100 patients with irreversible pulpitis. The patients were randomly divided into four groups of 25 patients each: the control group received placebo and three experimental groups received single dose of either ibuprofen (400 mg), naproxen (500 mg) or sulindac (200 mg) 30 minutes before treatment. The intensity of pain was measured base on visual analog scale (VAS) at 0, 3, 6, 12, 24, 36 and 72 hours after routine root canals treatment. Results: The pain scores were not significantly different immediately after intervention (time 0) between the control and study groups. At the 3,6,12 and 24 h postoperative intervals, the intensity of pain in the experimental groups was significantly lower than placebo (P<0.001). Ibuprofen was significantly more effective than naproxen and sulindac at 3 and 6 h postoperative (P<0.05). The analgesic effect of naproxen and sulindac were similar at all time points. Conclusion: A single oral dose of ibuprofen, naproxen and sulindac before root canal treatment reduced postoperative pain. However, premedication with ibuprofen is more effective in the first 6 hrs in controlling post-endodontic pain than naproxen and sulindac.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80158_566e7cec98842f9a4c6ac3c1176b493a.pdf
ایبوپروفن
ناپروکسن
سولینداک
درد بعد از اندودنتیک
درمان کانال ریشه
ibuprofen
Naproxen
Sulindac
Post-endodontic pain
Root canal treatment
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
449
456
10.22118/jsmj.2018.139112.1411
80159
Original Article
اثر تجویز درون صفاقی ویتامین ب3 (نیاسین) بر مدل افسردگی پس از زایمان در موش های سوری ماده بالغ
The effect of intraperitoneal administration of vitamin B3 (Niacin) on the model of postpartum depression in adult female mice
سیما پناهی زاده
1
سعید ولی پور چهارده چریک
valipoursaeed@gmail.com
2
مریم رفیعی راد
rafieirad.m@gmail.com
3
دانشجوی کارشناسی ارشد زیست شناسی جانوری- فیزیولوژی.گروه زیست شناسی جانوری-فیزیولوژی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه، ایذه، ایران.
گروه زیست شناسی - دانشکده علوم - دانشگاه آزاد اسلامی - شهرستان ایذه - ایران
استادیار گروه آموزشی زیست شناسی.گروه آموزشی زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه، ایذه، ایران.
زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی است که میتواند در طول یک سال پس از زایمان رخ دهد و مادر و حتی نوزاد را تحت تأثیر قرار دهد. داروهای ضدافسردگی به دلیل داشتن عوارض جانبی به ویژه در مادران شیرده، نگران کننده هستند. ویتامین ب3 بر سنتز سروتونین تأثیر دارد و عوارض جانبی برای مصرف مقادیر کم آن گزارش نشده است. بنابراین اثر تجویز نیاسین بر مدل افسردگی پس از زایمان در موشهای سوری ماده طراحی و اجرا گردید. روش بررسی: در این تحقیق از 72 سر موش سوری ماده بالغ نژاد NMARI استفاده شد. گروههای کنترل، افسرده درمان نشده (فقط دریافت پروژسترون)، چهار گروه افسرده درمان شده با دوز 25، 50، 100یا200 (mg/Kg) نیاسین برای یک روز و سه گروه افسرده درمان شده با دوز25، 50 یا 100(mg/Kg) نیاسین برای 8 روز. در موشها با تجویز5 (mg/Kg) پروژسترون به مدت 5 روز، افسردگی پس از زایمان مدل سازی شد. ارزیابی افسردگی با تست شنای اجباری در روز هشتم انجام شد. یافتهها: نیاسن در تک دوز50(mg/Kg)(002/0P=) و تجویز 8 روز از دوز50 (mg/Kg)(000/0P=)، سبب کاهش معنی-دار در مدت زمان بیحرکتی در آزمون شنای اجباری در موشهای افسرده نسبت به موشهای افسرده درمان نشده گردید. نتیجه گیری: تجویز پروژسترون سبب افزایش مدت بیحرکتی و القاء افسردگی در موش های سوری گردید. تجوز ویتامین ب3 در این روش سبب کاهش مدت زمان بیحرکتی در تست شنای اجباری شد. این یافتهها میتوانند استفاده از ویتامین ب3 در کم کردن علایم افسردگی پس از زایمان را مورد توجه قرار دهند.
Background and Objective: Postpartum depression is a mood disorder that can occur within a year after delivery and influence the mother and even the baby. Because antidepressant medications have numerous side effects, they should be used cautiously especially in nursing mothers. Vitamin B3 is involved in the synthesis of serotonin and also no side effects have been reported for its use in low dose. This study aimed to investigate the effect of niacin on postpartum depression in female mice models. Subjects and Methods: In this study seventy two NMARI adult female mice were used: control, untreated depressed group (receiving progesterone), four depressed groups were treated with 25, 50, 100 or 200 mg/Kg niacin for 1 day and three depressed groups were treated for 8 days with 25, 50 or 100 mg/Kg niacin. The mice getting 5 mg/Kg of progesterone for 5 days were intraperitoneally depressed. The control group did not receive any drug or solvent. Depression was assessed using the forced swim test on the eighth day. Results: Niacin prescribed in single dose of 50 (mg/Kg) (P=0.002) and also in a dose of 50 (mg/Kg) for 8 days (P=0.000) caused a significant reduction in the immobilization time in the depressed mice which had undergone the forced swim test, compared to untreated depressed mice. Conclusion: Prescription of progesterone promoted immobilization-induced depression in mice. Niacin reduced the time of immobility in the forced swimming test. These findings can be used to show the effects of niacin in the reduction of postpartum depression.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80159_f3d4d7412518896b8cb979bc79d9741d.pdf
افسردگی پس از زایمان
پروژسترون
موش سوری
نیاسین
Postpartum Depression
Progesterone
Mice
Niacin
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
347
354
10.22118/jsmj.2018.149732.1470
80160
Original Article
بررسی اثر پروپرانولول خوراکی (ایندرال) روی درد قفسهی سینه کودکان با برگشت خون از دریچهی تریکوسپید
Effect of oral propranolol in pediatric chest pain with tricuspid valve regurgitation
نبیالله اسدپور
dr.asad50@gmail.com
1
محمدرضا ملک احمدی
malekahmadi@gmail.com
2
فروزان گنجی
ganji@yahoo.com
3
شیوا طهماسبی
drshivatahmasbi@gmail.com
4
استادیار قلب اطفال، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
استادیار قلب اطفال، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
دانشیار پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
دانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
زمینه و هدف: درد قفسه سینه یکی از عوارض نارسایی دریچه تریکوسپید میباشد. پروپرانولول دارویی از دسته بتابلاکرهای غیرانتخابی عمدتاً برای درمان فشارخون، نامنظمی تپش قلب، تسکین درد قلبی و سردردهای میگرنی تجویز میشود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر پروپرانولول خوراکی بر درد قفسهی سینه بچهها با برگشت خون از دریچهی تریکوسپید بود. روش بررسی: در کارآزمایی حاضر، 38 کودک 5-16 سال با علامت درد قفسهی سینه ناشی از نارسایی متوسط و شدید دریچهی تریکوسپید بارد سایر علل درد قفسه ی سینه بهطور تصادفی در دو گروه شاهد و مورد قرار گرفتند. گروه مورد توسط پروپرانولول 10 میلیگرم روزانه تحت درمان قرار گرفتند. قبل و سه ماه پس از مداخله، اکوکاردیوگرافی جهت ارزیابی شدت نارسایی دریچهی تریکوسپید، برون ده قلبی، گرادیان فشار سیستول و دیاستول و فشار شریان ریوی صورت گرفت. علاوه بر این بیماران از لحاظ مدت و تعداد دفعات درد قفسهی سینه مورد پرسش قرار گرفتند. یافتهها: فراوانی و درصد جنیست، محل سکونت، بیماری قلبی همراه و شدت درد تفاوت معنیداری در دو گروه نداشت. قبل از مداخله میانگین فشار شریان ریوی، میزان بازگشت خون از دریچه تریکوسپید و کسر جهشی در دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معنیداری نداشت. برگشت خون از دریچه تریکوسپید ارتباط معنیدار و مثبتی با فشار شریان ریوی داشت (001/0p< و 755/0r=). میزان پاسخ به درمان در گروه مداخله 12 (2/63 %) و گروه شاهد 4 (1/21 %) بود که از نظر آماری تفاوت معنیداری داشتند. نتیجهگیری: داروی پروپرانولول سبب کاهش قابلملاحظه درد قفسهی سینه در کودکان مبتلا به نارسایی دریچه تریکوسپید میگردد.
Background and Aim: Chest pain is one of the major complications of tricuspid valve regurgitation. Propranolol is a non-selective beta blocker that is commonly used to treat hypertension, irregular heartbeat, and cardiac pain and migraine headaches. The purpose of the present study was to evaluate the effect of oral propranolol on chest pain in children with tricuspid valve regurgitation. Methods: In this clinical trial, 38 children aged 5 to 16 years with a symptom of chest pain due to moderate and severe tricuspid valve regurgitation were randomly divided into two groups. The case group was treated with propranolol 10 mg daily (1_0.5 mg/kg/d). Before and three months after the intervention, echocardiography was performed to assess the severity of tricuspid valve regurgitation, cardiac output, systolic and diastolic pressure and pulmonary blood pressure. In addition, patients were questioned about the duration and frequency of chest pain. Results: There was no significant difference between two groups in the frequency and percentage of sex, location, associated heart disease and pain severity. Before intervention, pulmonary blood pressure, tricuspid valve regurgitation and ejection fraction were not significantly different between intervention and control groups. Tricuspid valve regurgitation had a significant and positive correlation with pulmonary blood pressure (p Conclusion: Propranolol significantly reduces chest pain in children with tricuspid valve regurgitation.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80160_3c8d837f1aaa43f87544753a73e86bcd.pdf
درد قفسهی سینه
پروپرانولول
اطفال
برگشتخون از دریچهی تریکوسپید
Chest pain
Propranolol
Pediatric
Tricuspid valve regurgitation
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
439
448
10.22118/jsmj.2018.137763.1405
80161
Original Article
بررسی تاثیر ژلفوم آغشته به دگزامتازون روی تورم، خونریزی و درد بعد از جراحی دندانهای عقل فک پایین
The effect of gelfoam soaked in dexamethasone on swelling, bleeding, and
pain after third molars of mandible surgery
سعید شیرافکن
shirafkan.saeed79@gmail.com
1
مهشید رضوی
mahshid.razavi@yahoo.com
2
علی باورصاد شهری پور
alibavarsadshahri@gmail.com
3
استادیار،گروه جراحی فک و صورت،دانشکده دندانپزشکی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز،ایران
استادیار، گروه رادیولوژی فک وصورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی جندی شاپور اهواز، ایران.
دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی جندی شاپور اهواز، ایران.
زمینه و هدف: جراحی مولار سوم نهفته فک پایین منجر به تروما در ناحیه بافت همبند و در نتیجه عوارض التهابی شامل درد و تورم در طول فاز بعد از جراحی میشود. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی ژلفوم آغشته به دگزامتازون در کنترل درد، تورم و خونریزی بعد از جراحی مولار سوم مندیبل انجام شد. روش بررسی: این مطالعه کنترل شده یک سوکور به صورت split-mouth بر روی 25 بیمار نیازمند به جراحی خارج کردن دوطرفه مولار سوم نهفته مندیبولار انجام شد. تمام بیماران تحت جراحی روتین خارج کردن دندان مولار سوم مندیبل قرار گرفتند. در گروه مداخله (سمت راست)، ژلفوم آغشته به دگزامتازون (mg 8) درون سوکت دندان خارج شده قرار گرفت و گروه کنترل (سمت چپ) هیچ دارویی دریافت نکرد. میزان درد، تورم و خونریزی براساس مقیاس آنالوگ بصری (VAS) در در روزهای اول، سوم و ششم بعد از جراحی ارزیابی شد. یافته ها: نمرات شدت درد و تورم در روزهای اول، سوم و ششم بعد از جراحی بین دو گروه کنترل و مداخله اختلاف معناداری نداشت (05/0<P). کاهش معنادار خونریزی در روز سوم بعد از عمل در گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (007/0=P)، اما در روزهای اول و ششم بعد از عمل اختلاف معناداری در میزان خونریزی بین دو گروه مشاهده نشد (به ترتیب 311/0=P و 000/1=P). نتیجه گیری: استفاده از ژلفوم آغشته به دگزامتازون درون محل جراحی اثری بر کاهش درد و تورم بعد از عمل ندارد، و بنابراین ما این روش درمانی را برای کاهش عوارض بعد از جراحی توصیه نمی کنیم.
Background and Objectives: Surgery on the lower impacted third molar usually involves trauma in the connective tissue area, leading to inflammatory sequelae including pain and swelling during the immediate post-operative phase. This study aimed to investigate the effectiveness of gelfoam soaked in dexamethasone on bleeding, swelling and pain control after mandibular third molar surgery. Subjects and Methods: This is a controlled single-blind split-mouth study conducted on 25 patients requiring surgical removal of bilateral mandibular impacted third molar. All the patients underwent routine dental extractions of mandibular molar teeth. In the intervention group (right side), gelfoam soaked in dexamethasone (8 mg) was placed into the extraction socket postoperatively and the control group (left side) received no drug. The intensity of pain, swelling and bleeding was evaluated based on visual analog scale (VAS) on the first, third and sixth day after surgery. Results: The pain and swelling scores was not significantly different on the first, third and sixth postoperative day between the control and study groups (P>0.05). There was a significant reduction in bleeding on the third postoperative day in the study group compare to control (P=0.007), but in the first and sixth day difference between the control and study group was not significantly different (P=0.311 and P=1.000 respectively). Conclusion: Placing the Gelfoam soaked in dexamethasone into the extraction site has no efficacy on reduction of postoperative pain and swelling, and therefore we don’t recommend this treatment modality for reduction of postoperative sequelae.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80161_046704f1eee25eb7d82e5ca2151875a1.pdf
دگزامتازون
ژلفوم
دندان نهفته
جراحی مولار سوم پایین
عوارض بعد جراحی
dexamethasone
Gelfoam
Impacted tooth
Lower third molar surgery
Postoperative complication
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
387
400
10.22118/jsmj.2018.143531.1434
80162
Original Article
بررسی فراوانی انواع جهش های ژن بتاگلوبین در بیماران بتا تالاسمی ماژور و اینترمدیا مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سالهای 1390_1395
Mutation frequency of β-Globin Gene among β-thalassemia major and intermediate patients referred to the Shafa hospital of Ahvaz in years of 2011_2015
کاوه جاسب
kavehjaseb@gmail.com
1
حمید گله داری
galehdari@scu.ac.ir
2
معصومه احمدیان علمی
m.ahmadian1212@gmail.com
3
مریم احمدیان علمی
m.ahmadianelmi@gmail.com
4
استاد دانشگاه پزشکی و عضو مرکز تحقیقات تالاسمی و هموگلوبینوپاتی دانشگاهعلوم پزشکی جندی شاپور اهواز
دانشکده علوم دانشگاه شهید چمران اهواز گروه ژنتیک
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده پزشکی جندی شاپور اهواز ،ایران
دانشجوی دکتری تخصصی زیست شناسی- سلولی مولکولی .دانشگاه تهران
چکیده هدف: بتا تالاسمی از بیمار یها ی تک ژنی رایج در ایران محسوب می شود.با توجه به جمعیت چند قومیتی ایران، انتظار می رود طیف وسیعی از موتاسیون ها در این کشور وجود داشته باشـد. فراوانـی ژن بتا تالاسمی در ایران بالا بوده و از نظر نوع نیز تفاوت های قابل ملاحظه ا ی با مناطق مختلف وجود دارد،.به همین دلیل لازم است تا فراوانی و انتشار جهش ها در قسمت های مختلف کشور تعیین شود. روش بررسی: با مطالعه پرونده های بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سالهای 1390تا 1395 به بررسی در تمام بیماران بتاتالاسمی ماژور پرداختیم. یافته ها: با مطالعه پرونده های ژنتیکی 804 بیمار ، جمعاً 61608 آلل بررسـی شـده تشـخیص داده شـد کـه جهـش IVSII-1 با 17.72درصد فراوانی شایعترین و جهش های CD36-37 با 16.29 درصد، IVSI-110 بـا11.1 درصد، CD6 با 11.19 درصد و CD8 با 9.95 درصد به ترتیب جهش های شایع بعدی بودند. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان میدهد که جهش های بتاتالاسمی در جمعیت استان خوزستان تنوع و توزیـع گسـترده دارند و موفقیت در تشخیص قبل از تولد بیماری در صورت اطلاعات کافی از جهشهایِ شایعِ این بیماری، با هزینه کمتر و سرعت بیشتر امکانپذیر است.
Objective: beta-thalassemias are monogenic disorders characterized by defective synthesis of the b-globin chain. There are expected to be a wide range of mutations in Iran, so this high incidence was estimated with consideration of the variations between ethnic populations and the geographical location of the populations in this country. Materials and Methods: We studied the frequency of β-thalassemic mutations in all patients with β-thalassemia major in patients with β-Thalassemia major referring to Ahvaz's Shafa Hospital from 1390 to 1395. Results: The mutations in 1608 alleles were detected by studying the genetic records of 804 patients referring to the Ahvaz healing hospital. The IVSII-1 mutation with 17.72% frequency was the most common mutation in this study. CD36- 37 with 16.29%, IVSI-110 mutations with 11.1%, CD6 mutation with 11.19%, and CD8 mutation with 9.95% were the most commonly occurring mutations, respectively. Conclusion: The findings of this study indicate that β-thalassemia mutations in the population of Khuzestan province are wide-spread and distributed, and the success in pre-natal diagnosis of disease, in the presence of sufficient information from the common mutations of the disease. Prevention of beta-thalassemia requires a complete examination of different molecular mutations in different populations, especially with a high prevalence.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80162_bb419a5c6e749952ad334d8f36919228.pdf
بتا تالاسمی ماژور
بتاگلوبین
جهش های ژنی
قومیت
تعیین توالی DNA
betaglobin
Beta thalassemia
gene mutation
DNA Sequencing
per
دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مجله علمی پزشکی جندی شاپور
2252-052X
2252-0619
2018-10-23
17
4
427
437
10.22118/jsmj.2018.148361.1459
80163
Original Article
تاثیر خنده درمانی کاتاریا بر میزان خشم و تاب آوری کارکنان: مطالعه نیمه تجربی در یک مجتمع پتروشیمی
The Effect of Kataria Laughter Therapy on Anger and Resilience of Employees: A Semi-Experimental Study in a Petrochemical Complex
سامانه صالحوند
samaari136064@gmail.com
1
محمد صاحب الزمانی
m_szamani@yahoo.com
2
لادن فتاح مقدم
ladanfatahmoghadam@gmail.com
3
گروه روانپرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
گروه مدیریت، دانشکده بهداشت، علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه روانپرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
مقدمه و هدف: خشم و تاب آوری مولفه های روانشناختی هستند که در شرایط تنش زای محیط کاری مطرح می شوند. خنده درمانی کارتاریا با تاثیرات جسمی و روانی، سبب تغییر در وضعیت روانی فرد شود. در این مطالعه تاثیر خنده درمانی کاتاریا بر خشم و تاب آوری کارکنان پتروشیمی جم عسلویه در سال 1396 بررسی شد. مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. 70 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج، انتخاب شدند. جمع آوری داده با بهره گیری از پرسشنامه سه قسمتی (اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه خشم اشپیلبرگر و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون) انجام شد. مداخله شامل 8 جلسه 5/1 ساعته بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-v22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمرات خشم و تاب آوری در مرحله پیش آزمون به ترتیب برابر با 21/179 و 40/83 بود که در مرحله پس آزمون به میزان 53/139 و 00/99 تغییر کرد. نتایج حاصل از آزمون تی زوجی بیانگر معنی داری اختلاف ایجاد شده در وضعیت متغیرهای خشم (68/39-) و تاب آوری (60/15+) در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: میانگین خشم در میان کارکنان بیشتر از متوسط بوده است که نیازمند تدابیر مناسب می باشد. با توجه به اثربخشی مداخله خنده درمانی کاتاریا، توصیه می شود که این مداخله در برنامه های آموزشی و توانمند سازی کارکنان گنجانده شود تا زمینه برای بهبود وضعیت روانی آنان فراهم شود.
Background: Anger and resilience are the psychological components that arise in the stressful conditions of the working environment. Kataria laughter therapy with physical and mental effects can change the mental status of the individual. In this study, the effect of Katariya laughter therapy on anger and resilience of Petrochemical personnel of Jam Aslouyeh in 2017 was investigated. Material & Methods: This is a quasi-experimental study with pre-test and post-test design. Seventy people were selected based on inclusion and exclusion criteria. Data were gathered using a three-part questionnaire (demographic information, Spielberger anger questionnaire, and Conner and Davidson Resilience Questionnaire). The intervention included eight sessions, each of 1.5 hour duration. Data was analyzed using SPSS-v22 software. Results: The mean of of anger and resilience in the pre-test phase were 179.21 and 83.40, respectively, which changed in the post-test phase at 139.53 and 99.00, respectively. The results of paired t-test showed significant differences in the status of anger (-39.68) and resiliency (+15/60) in the post-test phase compared to the pre-test stage (p <0.05). Conclusion: The mean of anger among employees is more than average, which requires appropriate measures. Given the effectiveness of Kataria laughter therapy intervention, it is recommended that this approach be included in training courses and staff development programs to provide conditions for improving their mental status.
https://jsmj.ajums.ac.ir/article_80163_e2a15d5459be62e582e313359e26bc09.pdf
خشم
تاب آوری
خنده درمانی کاتاریا
کارکنان پتروشیمی
Anger
Resilience
Kataria Laughter Therapy
Petrochemical personnel